واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزارش فارس از نشست بررسي رمان «نان قديم»؛ تلاش براي ارائه ساده مفاهيم عرفاني در قالب رمان
خبرگزاري فارس: نويسنده رمان «نان قديم» گفت: ميخواهم گرايش جوانان را از عرفانهاي ديگر قطع كنم و با تلاش براي ارائه ساده مفاهيم عرفاني در قالب رمان، سعي دارم مفاهيم عرفاني فرهنگ خود را توسعه دهم.
به گزارش خبرنگار فارس، در ادامه نشستهاي برگزار شده در سراي اهل قلم، كه به نقد و بررسي ادبيات معاصر ايران ميپردازد، چهارشنبه گذشته رمان «نان قديم» بررسي شد.
اين رمان نوشته محمد حيدرنژاد است و انتشارات خورشيد باران آن را منتشر كرده است.
در اين جلسه كه اجراي آن را عليالله سليمي بر عهده داشت، به علت فضا و حال و هواي اين كتاب، از يك كارشناس اديان و عرفان و يك داستاننويس و منتقد ادبيات داستاني، دعوت به عمل آمده بود.
مؤلف در «نان قديم» به روايتي عرفاني ميپردازد كه در خلال حركت كارواني به سمت مكه، شرايط و مقامات عارفانه را مرور ميكند.
در اين جلسه مژگان ايلانلو و بلقيس سليماني به نقد كتاب مذكور پرداختند.
جلسه با خواندن بخشي از كتاب آغاز شد. حيدرنژاد قسمتي از كتاب را كه بسيار مورد توجه وي قرار داشت، به پيشنهاد سليمي خواند. در اين بخش داستان عاشقانه تندر به يك پسر بچه قرائت شد.
سپس سليمي با اشاره به جهتگيري كتاب به سمت عرفان آن را متعلق به جايگاه خاصي دانست و از ايلانلو براي آغاز نقد دعوت كرد.
ايلانلو كتاب «عرفان و انسان معاصر» را در انجمن حكمت و فلسفه منتشر كرده است. اين نويسنده و پژوهشگر دستي هم بر مستندسازي دارد و مستندهاي «اين باغ تشنه است» و «كمان غيرت و خط ممتد» از آثار اوست.
ايلانلو در آغاز صحبتهاي خود با اينكه نقد را در جامعه امروز نمي پسنديد و همينقدر كه كسي قدم پيش گذاشته و اثري منتشر كرده است را كافي دانست با اشاره به حكايتي از ابوسعيد ابيالخير نگاه خود را اين كتاب، با آميزهاي از آب و آتش همراه دانست.
وي يكي از مشكلات خود را برخورد با اين كتاب، واژههاي پشت جلد آن معرفي كرد و تعبير ناشر را كه با عنوان «كبوتر سفيد» آمده بود، نامفهوم و گنگ قلمداد كرد.
او پرسيد: «اين كبوتر سفيد كيست؟ كتاب است؟ نويسنده است؟» و اساساً مشكل خود را با اين نگاه از بالا به پايين به مردم، مطرح كرد. او گفت : «مشكل من اين است كه مشخص نيست آيا اين كتاب طي مكاشفهاي صورت گرفته يا طي مراحلي نگاشته شده است؟»
حيدرنژاد در پاسخ به ايلانلو توضيح داد كه سالها به دنبال قالبي بوده كه براي مفاهيم عرفاني به زبان ساده، مفيد باشد تا اينكه در تماسي كه يكي از دوستان به مكه رفتهاش، با وي برقرار ميكند جرقه اين قالب در ذهن وي زده ميشود.
از آنجايي كه ايلانلو مخالفت خود را با دمزدن از حالات كشف و شهودي و خواب ديدن حتي در مورد كتاب «فصوص الحكم» ابن عربي ابراز داشت، حيدرنژاد از وي خواست كه به عارف حق دهد و از افرادي همچون او انتظار استدلال منطقي را نداشته باشد.
حيدرنژاد همچنين در پاسخ به مسأله «نگاه از بالا به پايين به مردم» گفت : من در سراسر كتاب سعي كردم لحن آمرانهاي نداشته باشم.
ايلانلو مشكل دوم خود را با اين كتاب و كتابهايي از اين دست انتخاب قالب پير و سالكي دانست كه گويي يك نفرند. يك نفر به نام حيدرنژاد كه هم از قالب پير ميپرسد و هم از نگاه سالك پاسخ ميدهد.
به نظر ايلانلو به همين دليل است كه نه سؤلات سالك چالش برانگيزند و نه پاسخهاي پير قانعكننده هستند.
ايلانلو اين عرصه را به اين علت كه قلم در دست يك نفر است بسيار لغزنده دانست و مشكل بسيار جدي سبكهايي اينگونه معرفي كرد.
وي بهترين نمونه از اين پرسش و پاسخ را كتاب «نامه كشيش» سيمونوي، معرفي كرد كه سؤال و جوابهايي بين يك كشيش و يك سكولاريست، رد و بدل ميشود. وي علت جاودانگي و ماندگاري اين اثر ادبي را در عمق پارادوكس اين دو عقيده دانست.
اين پژوهشگر عرفان، جديترين مسئله خود را با اين كتاب با بيان اين پرسش كه «مخاطب ما كيست؟» مطرح كرد. به نظر وي، نويسنده در شناسايي طيف مخاطب درست عمل نكرده است و مشخص نيست مخاطبان كتاب، علاقمندان به نوعي از ادبيات عرفاني هستند يا از جنس جوانان و ميانسالان امروز؟.
ايلانلو همچنين افزود: وقتي مفاهيم عميق عرفاني را در قالب يك سؤال و جواب عرفاني بين سالك و پير گسترش ميدهيم به شيوهاي از آسانگيري آفت آفرين، دچار ميشويم و به مقوله گسترش مسأله انساني كمكي نميكنيم.
به نظر وي حتي موضوع جغرافيايي و مكتب فكري اين كتاب روشن نيست. مشخص نيست در مكتب فكري خراساني است يا در مكتب جغرافيايي بغداد. ايلانلو همچنين گفت : آيا فقط چون پير، با كلمات بازي ميكند كافي است كه او را به نام پير بشتابيم.
سليمي، مجري جلسه سپس از سليماني براي بررسي ساختار روايي اين كتاب دعوت كرد.
سليماني داستاننويس به جز آثاري كه تاكنون در حوزه نقد منتشر كرده است كتابهاي «بازي آخر بانو»، «بازي عروس و داماد» و «خالهبازي» را به جهان ادبيات داستاني ايران عرضه كرده است.
سليماني با برشمردن ويژگيهاي رمان و تاريخچه آن، اظهار داشت: به نظر من اين كار در حوزه رمان نيست. رمان ژانر عصر جديد است و مسايل جامعه صنعتي مدرن را ميگويد. رمان ويژه اين دوران است و بنابراين مسائلي هم كه در آن مطرح ميشود مسائل خاصي است.
سليماني شك را از مسائل اصلي رمان برشمرد.
به نظر وي «انسان» به ويژه در ارتباط با رابطه «خودش با خودش» موضوع اصلي رمان قرار ميگيرد و كمترين موضوعي كه در رمان پرداخته ميشود ارتباط انسان با خداست.
او گونه رمان را عرصه يقين نميداند كه به نظر وي اينگونه نوشتاري عرصه تشتت آراست.
سليماني زماني را كه آدمي به مسائل خودش و قوانين خودش شك كرد، زمان پديد آمدن رمان معرفي كرد.
سليماني كتاب «نان قديم» را در زمره ادبيات تعليمي به حساب آورد كه رمان فاقد قالبي اينگونه است. وي مهمترين ويژگي آن را مبناي آن بر ديالوگ دانست.
در ادامه اين منتقد داستان، در تحليل اين موضوع كه آيا سخن عرفاني ديالوگ را بر ميتابد؟ گفت: ديالوگ به معناي امروزي آن محصول عصر جديد است و در زمينه دموكراتيك شكل ميگيرد و رشد ميكند كه اين زمينه بر وضعيت عرفاني منطبق نميشود. وضعيت عرفاني بر «تسليم و قبول» استوار است در حاليكه وضعيت دموكراتيك وضعيت پذيرش هر نظر و عقيدهاي است.
سليماني ديالوگ را در عرصه عرفان كارآمد ندانست و دليل ديگر او زمينه ديگر ديالوگ بود كه «عقلانيت» است، كه اين موضوع بويژه در حوزه مسائل عرفاني نميگنجد چرا كه عرفان غير عقلاني است و سخن عارفانه را هم ميشود پذيرفت و هم رد كرد. از ديدگاه وي سخن عارفانه، سخني ابطال ناپذير است.
وي هنرمند را به هيچ كس و هيچ چيز به جز ساختاري كه براي اثر خود برميگزيند، متعهد ندانست. او «نان قديم» را متكي بر مونولوگ خطاب كرد و از افرادي همچون بوبن، باخ و كوئيلو در زمره نويسندگاني كه ساختار مناسبي در رمان براي بيان مسائل عرفاني انتخاب كردهاند، نام برد.
سليماني همچنين شخصيتهاي «نان قديم» را فاقد ويژگيهاي شخصيتهاي داستاني دانست. وي زنان را فاقد لحن زنانه و حتي ذات زنانه و نيز مردان را بدون ويژگيهاي مردانه معرفي كرد.
او همه آنها را در رساندن نويسنده به مقصود خود كه همان سؤال و جوابهاست، كارآمد توصيف كرد و گفت: نويسنده در شخصيتپردازي به استفاده از كليشه پناه برده است.
حيدرنژاد در پاسخ به مسائل مطرح شده به اين نتيجه رسيد كه مراتب عرفاني در كتاب او درست توصيف نشده است كه اين مورد يكي از اشكالات مطرح شده از جانب منتقدين بود.
وي ضمن سختي سخنان عرفاي ايراني ادامه داد: صحبتهاي عارفان جديدي همچون اوشو شنيدني است اما سخنان ابوسعيد سخت و مغلق است. كار من از جهت طريقت مشكل دارد و من مسؤوليت آن را ميپذيرم.
او با بيان اينكه ميخواسته مقدمهاي را فراهم كند تا در كارهاي بعدي آن را دنبال كند گفت: در اين كتاب ميخواستم براي دغدغههاي اوليه مردم پاسخهايي را فراهم كنم. من ميخواهم گرايش جوانان را از عرفانهاي ديگر قطع كنم و مفاهيم عرفاني فرهنگ خود را توسعه دهم. من ميخواهم مفاهيم عرفاني را به صورت ساده توضيح دهم.
سليماني در ادامه به حيدرنژاد اين خرده را گرفت كه در قالب انتخابي خود ابزار مناسبي را انتخاب نكرده است.
ايلانلو در ادامه، اين كتاب را در بحث مفاهيم عرفاني داراي مشكلات جدي دانست و پيشبيني چاپ بيستم آن را كه از جانب نويسنده و ناشر مطرح شد، به علت وسعت صوفيان آپارتماننشين و گسترش مفاهيم عرفاني در سطحي ابتدايي، پذيرفت.
سليمي مجري اين جلسه ويژگيهاي شخصيتها و اتفاقات درون اين كتاب را در قالبي به نام «حكايت» جاي داد. او گفت : ما حكايت را از داستان جدا ميكنيم. در حكايت ما اتفاقات خارقالعاده داريم و شخصيتها در روابط علي و معلولي قرار نميگيرند در حاليكه داستان درست عكس اين شرايط را دارد.
حيدرنژاد در ادامه با اشاره به كشف و شهود خود در اين كتاب گفت: خيلي جاها نميدانستم چه اتفاقي ميافتد. كشف و مشهود بيلگام است و در دست ما نيست.
اين سخن از جانب منتقدين پذيرفته نشد جرا كه هر دو بر اين عقيده بودند كه كشف و شهود در يك لحظه رخ ميدهد و باقي عقل است كه بقيه ماجرا را جلو ميبرد.
انتهاي پيام/
شنبه 4 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 122]