تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 10 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):ابتداى هر كتابى كه از آسمان نازل شده، بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم است. هر گاه بس...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835898700




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

رمان شب تقدير


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: شب تقدير
نسرين سيفي
قسمت اول



دستهايم را روي ميز كوبيدم همه ساكت شدند و به طرف من برگشتند در حاليكه لبخندي روي لبم نشسته بود گفتم:
- آتش بس! من حساب مي كنم
سهيل دستهايش را به هم كوبيد و با شعف گفت
- دمت گرم خيلي آقايي
به پيروي از او عرفان و ياشار هم شروع كردند به دست زدن. لبم را به دندان گزيدم و در حاليكه با چشم به اطراف اشاره مي كردم گفتم:
- نديد بديدا ابرومون رفت
سهيل همانطور كه دستهايش را به شدت به هم مي كوبيد گفت
- بدبخت واسه ات كلاس گذاشتيم
و. به عقب برگشت و به دو دختري كه در ميز كناري نشسته بودند گفت
- خيلي با معرفت
استينش را كشيدم . عرفان و ياشار به خنده افتادند. رو به دختر جواني كه با تعجب نگاهمان مي كرد و اماده انفجار بود كردم و گفتم
-شرمنده ام خانم.
چشم چرخاند و گفت:
- خواهش مي كنم
ياشار صدايش را پايين اورد و ارام گفت
- كي مي ره اين همه راه رو؟
سهيل بي توجه به اطراف جواب داد:
- يكي مثل من خر پيدا مي شه
با تشر گفتم:
- سهيل
- به خدا باربد اين كلاس تو من يه نفر روها مي شنوي من يه نفر رو كشته بابا پياده شو با هم بريم
نگاهي از روي استيصال به ميز كناري انداختم نگاهم از روي دختري كه از او
عذرخواهي كرده بودم به صورت كناري اش سرخ ورد لبخند مليحي زد و سر تكان
داد من هم لبخندي زدم و سر تكان دادم عرفان با شيطنت گفت
- بچه ها شروع شد
نگاهش كردم چشمكي زد و گفت:
- باربد كفش شو در اورده تا رو مخ يارو بدوئه
بلند شدم و گفتم:
- نخير مثل اينكه با شما نمي شه كنار اومد
سهيل بازويم را گرفت و كشيد و گفت:
- بشين بابا ترش نكن
با ابرو به ميز كناري اشاره كرد و گفت:
- اول كاري خوب نيست
دستم را از بين انگشتانش بيرون كشيدم و گفتم:
= چرا تهمت مي زنيد
ياشار با خنده گفت:
- حرف حق تلخه؟
روي صندلي نشستم و گفتم:
- حرف زور تلخه
سهيل با شعف كودكانه اش گفت
- تنها خور، چشم عنايتي هم به ما داشته باش
با پوزخند گفتم:
- مرده خور، تو كه هميشه روزيتو پيدا مي كني
- به جون تو اصلا حال نمي ده
- جون عمه ات
- خب جون عمه ام خسته ام مي كنن
- واسه همينه كه داري خودتو خفه مي كني
دستي به پشت سرش كشيد و گفت:
- اين دخترا دست از سر من بر نمي دارن
عرفان ارام به پايم زد نگاهش كردم چشمكي زد و رو به هسيل گفت
- پس تو چرا هي عشق و ضعف مي كني؟
صداي خنده امان بلند شد سهيل در حالي كه صورتش از خنده سرخ شده بود گفت:
- از بس خرم
ياشار گفت:
- تو به خاطر اين شجاعتت بايد نشون بگيري
سهيل يقه اش را صاف كرد و گفت:
- مي دادن قبول نكردم.
همانطور كه با ظرف بستني مقابلم ور مي رفتم گفتم:
- سهيل خر بودن چه احساسي داره؟
- او...ه ، عاليه!
عرفان در حالي كه به قهقه مي خنديد بريده بريده گفت:
- نوش جونت
سهيل هم با چهره اي بشاش گفت
- قابل نداره اصلا مال خودت
صداي زنگ تلفن همراهم بلند شد با گفتن جمله ببخشيد بچه ها ان را برداشتم
- بله
صداي سهيل نمي گذاشت خوب بشنوم
- كلاس اين موبايلت منو كشته






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 245]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن