تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
خرید سوسیس پرکن اصل با گارانتی
تشخیص دیسک و صفحه اصلی از تقلبی (6 راه ساده)
بهترین روش های چاپ جعبه محصولات + ویژگی ها و کاربردها
بهترین روش های چاپ جعبه محصولات + ویژگی ها و کاربردها
ده راهنمایی برای نوازندگان مبتدی یوکللی
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1806710701
نميدونم چرا دارم مي نويسم...
واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: نميدونم چرا دارم مي نويسم...
نميدونم از كجاي دلم دارم حرف ميزنم...
...
شايد خسته م ....
شايد بريدم...از همه چي...
يك عالمه حرف توي وجودم داره جا به جا ميشه...ولي سكوتم نميشكنه...
چشمام خسته ست...از همه ي دنيا...
نميدونم اين يعني چي...ديگه واسم فرقي نميكنه نا اميدي باشه يا نباشه...
تا حالا شده از شدت بغض تب كني؟؟!
دارم ميسوزم...
توي داغي اشكهايي كه فقط درونم ميريزن...
توي سكوتي كه خدا توي زندگيم كرده...
دارم ميسوزم ولي لرز كردم...از همه ي بدبختي ها...
خسته م...
دلم ميخواست مثل قصه ها بشم...بخوابم و صدسال ديگه بيدار بشم...
نه نميخوام بيدار بشم...
ميخوام چشمامو ببندم و بخوابم واسه هميشه...
يه خواب عميقي كه ديگه نه بشنوم نه ببينم...
آره اين منم كه بريدم...
از همه ي دنيا...از خودم...از آدما...
هميشه وقتي حافظ باز ميكردم يك كم آروم ميشدم ولي اين بار...
ميسوزم از فراقت روي از جفا بگردان...هجران بلاي ما شد يا رب بلا بگردان...
واسه ي تو نيست اين درد دل كه ميبيني...
درد من از خداست...خدايي كه نگاهش بي نصيب شده براي من...
...
دردم از فراق تو نيست...
از فراق خداست...كه آنچنان سرش شلوغ شده كه مرا فراموش كرده...
كاش در بياباني ميزيستم و اين جا نبودم...
ميان انسان هايي كه در آينه جز خود چيزي نميبينند...
ميان انسان هايي كه لذت ميبرند از هيچ...
كاش در بياباني بودم و كنار خارهايي كه با تمام تيزيشان كسي را نمي آزارند...
كنار شن هايي ميزيستم كه از داغي آفتاب به سايه ي ماه پناه ميبرند...
اي خدا كو نشان از بي نشان هايت...مرا درياب...بيش از پيش...
نگير از من نم نم اشكهايم را...
ندارم همدمي جز اشكهايم ...نگير از من...
نگير از من...
و این منم که همچون شمع سوختم و خاموش شدم...
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 164]
-
گوناگون
پربازدیدترینها