تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دانايى، ريشه همه خوبى‏ها و نادانى ريشه همه بدى‏هاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804116029




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ماهی ها


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: تو گرسنه ای. اگه دقت كنی، می فهمی كه خیلی گرسنه ای.حالا درست لب تخت نشستی و سر زانوهات رو چسبوندی به هم. بشقاب لعبابی رو گذاشتی روی زانو هات و چنگال رو محكم توی مشتت گرفتی. توی بشقاب پر از ماهیه. لایه های سفت و سالم و برش خورده ی ماهی كنسرو شده. با چنگال تكه های صور تی و سفت گوشت رو خورد می كنی.روغن ماهی كف بشقاب بزرگ لعابی پخش شده و خورده های گوشت روی روغن شناورند. فكت كمی درد می كنه.اما به اون توجه نكن.گوشت رو با چنگال توی دهانت می ذاری. استخون دردناك فكت می جنبه و می جه و گوشت سفت ماهی، زیر دندون هات له می شه. صدای باز شدن رشته های بافت گوشت رو با خیس و چسبناك شدن اون ، توی دهانت می شنوی.از درد فك هات لذت می بری.
ناگهان تلفن زنگ می زنه . گوشت نیم جویده و پرزدار تو گلوت گیر می كنه. آب. بایدآب بخوری. لیوان رو بر می داری و نصف اون رو سر می كشی.لیوان رو سرجاش روی چهارپایه ی كنار تخت می گذاری. به خورده های نیم جویده ی گوشت كه در آب لیوان غرق می شن، نگاه می كنی. تصویر درشت صورتت روی سطح محدب لیوان منعكس شده . تلفن هنوز زنگ می زنه.از جا می پری و گوشی رو از كنار پایه ی تخت بر می داری .
- الو؟!
- تو همیشه اینقدر دیر گوشی رو بر می داری .
- من ؟
- البته برای من مهم نیست.ولی بعضی ها خوش شون نمی آد معطل بشن.
- ببخشید، دستم بند بود. شما؟
- احتیاج نیست توضیح بدی. حتما داشتی یه كاری می كردی دیگه. اگه نه خیلی بد بود. یه دقیقه صبر كن،الان بهت می گم چه كار داشتی می كردی. آهان، فهمیدم. داشتی یه چیزی رو تعمیرمی كردی. یه پیچ گوشتی دستت بود. داشتی حسابی باهاش ورمی رفتی. مگه نه.
- نه. من اینجا پیچ گوشتی ندارم. شما؟
- پس حتما داشتی روزنامه می خوندی.
- من هیچ وقت روزنامه نمی خونم. اصلا تو كی هستی ؟
- نشناختی ؟
- نه.
- چه بد. ولی یه فرصت دیگه بده باز م حدس بزنم. حداقل پنج بار كه می تونم حدس بزنم.
- اگه نگی كی هستی گوشی رو قطع می كنم.
- خب، من سه تا شانس دیگه دارم كه حدس بزنم. آهان درسته ! خودشه. تو همین الان روی كار بودی. داشتی حسابی حال می كردی. مگه نه ؟ نه نه ! اصلا یادم نبود، تو الان درست سه ماه كه دستت به هیچ زنی نخورده، مگه نه ؟
- تو كی هستی؟ منو از كجا می شناسی ؟
- خب بذار شانس چارمم رو متحان كنم. تو داشتی سیگار می كشیدی . اَه ! باز هم كه اشتباه كردم. یادم نبود، تو اصلا سیگاری نیستی. آهان درسته! خودشه! تو داشتی ماهی می خوردی. ماهی كنسروی.خیلی حال می داد مگه نه ؟
- به تو هیچ ربطی نداره من چه كار می كنم. كی شماره ی منو بهت داده؟
- دیگه داری یواش یواش مأیوسم می كنی. یه كم مؤدب باش.
- تو كی هستی ؟
- بذار یه كم بریم جلو تر . تو داشتی ماهی می خوردی. درسته؟ البته مطمئنم آدم حسابی هستی. ولی حق بده كه بعضی ها بهت مشكوك بشن.این حق مسلمه آدم ها ست . تو كه به این چیزا خیلی اعتقاد داری. هر كس حق داره هر چی دوست داره بخوره. راستی ببینم تو بیماری جنسی نداری؟
- به تو هیچ ربطی نداره. من اجازه نمی دم كسی به حریم خصوصیم تجاوز كنه .
- چرا حرف های خنده دار می زنی. اگه من بهت بگم یه جورایی به تو علاقمندم باور می كنی؟ گر چه این چیز ها اصلا اهمیت نداره. مهم اونه كه هیچ كس نمی تونه به ایمانت شك كنه. درسته؟
- من هیچی از حرفای تو سر در نمی آرم.
- اینم مثل خیلی چیزای دیگه اهمیتی نداره. ولی ازت یه خواهش دارم. خودت رو بذار جای من. فرض كن یه جای خیلی خشك و بی آب و علفی.
- منظورت چیه ؟
- نه، فكر كنم بازم اشتباه كردم. فرض كن یه جایی هستی كه پر از آبه. یعنی حسابی خیسه. اون قدر آبه كه نمی شه بهش فكر كرد. یه جایی مثل وسط دریا یا یه آكواریوم خیلی بزرگ كه تهش معلوم نیست. چطوره ؟ تا حالا وسط دریا گیر كردی.
- از جون من چی می خوای ؟
- حالا كه اینطوره بذار یه حقیقتی رو بهت بگم. تو به من شك داری. آره مطمئنم كه به من شك داری.این خیلی بده. خیلی خیلی بده . تو هنوز نمی دونی چقدر بده .
- اگه همین الان نگی كی هستی ، تلفن رو قطع می كنم.
- می تونی امتحان كنی. ولی بعیده به یه نتیجه ی قانع كننده برسی. راستی جوابم سوالم رو ندادی. با زن ها چه مشكلی داری؟ نكنه خودت مشكل داری؟
- مرتیكه ی عوضی ! چی از جونم می خوای ؟
- آدم بی تربیتی هستی. اما این رفتارت كاملا طبیعیه . من بهت حق می دم كه شك كنی. مهم اونه كه بعدش به ایمان برسی. شنیدی بعضی ها می گن باید همیشه به طرف مقابل حق داد. مخصوصا وقتی كه آدم دلش بخواد ماهی بخوره . مگه نه؟ یا وقتی شیر ظرف شویی یه سره چیك چیك صدا كنه و حال آدم رو بگیره. چرا این شیر لعنتی رو درست نمی كنی . داره اعصابم رو خورد می كنه.تو چیزی نمی گی. به صدای چیك چیك ظرف شویی گوش می كنی. هنوز شوری ماهی رو توی گلوت حس می كنی. مدت ها بود كه به صداش عادت كرده بودی، ولی حالا انگار داره روی یه جای حساس مغزت می چكه . لوستر كوچیك اتاق مثل یه قوطی مقوایی از سقف آویزونه. از بالای لوستر، نور هلال هلالی روی سقف تابیده. دایره روشنی مثل در بریده ی یه كنسرو.
- چی شده ، چرا چیزی نمی گی؟ داری به سقف نگاه می كنی؟
- تو دیوونه ای ، یه دیوونه ی خطرناك !
- مطمئنم به حرفی كه می زنی ایمان نداری .
- تو كی هستی ؟
- چیزی به این بی ارزشی چه اهمیتی داره. مهم اینه كه تو بتونی خودت رو بذاری جای من. یا برعكس. من بیام پیش تو. به هر حال بتونیم به تفاهم برسیم. انگار داریم واقعا هم رو می بینیم. مثل این بشقاب لعبابی كه گذاشتی روی زانوت.ماهی بدجوری معده ام رو تحریك می كنه.
- تو كجایی ؟
- خیلی نزدیك.اونقدر نزدیك كه بتونی خودت رو بذاری جای من. لااقل سعی خودت رو بكن. فرض كن یه جایی هستی كه به عالم آبِ درست و حسابیه.
- حالم داره ازت به هم می خوره.
- آدم خوشمزه ای هستی. چرا سعی خودت رو نمی كنی. فرض كن وسط آبی. دوست داری ازت خواهش كنم؟ فقط یه بار فرض كن.
- دیوونه ی عوضی ! آشغال كثافت!
- این خیلی بده كه آدم نتونه فرق چیزای بی اهمیت رو با چیزایی كه واقعا مهمه تشخیص بده. چرا سعی خودت رو نمی كنی؟ فرض كن وسط آبی!
- دیوونه! كثافت! كثافـت!
- چرا سعی نمی كنی. سعی خودت رو بكن لعنتی! داری واقعا نارحتم می كنی . خیلی آسونه. فرض كن وسط آبی . هیچی هم زیر پات نیست. زیر پات فقط آبه. تو كه شنا بلد نیستی، درسته ؟
- نمی تونم ! نمی تونم! ولم كن !
- حیف این همه استعداد و لیاقت كه حروم تو كردم. سعی خودت رو بكن كثافت تنبل ! از آدم های كودن حالم به هم می خوره! سعی كن، تو الان وسط آبی !
- تو كجایی ؟ من حالم بده.
- به تخمم كه بده. به چی داری فكر می كنی. چرا سعی نمی كنی! پفیوز ! كثافت آشغال! اون مغز كوچولوت رو به كار بنداز احمق ! خوب گوش كن چی دارم بهت می گم. تو الان وسط آبی! وسط وسطش ! داری درست و پا می زنی گوساله ! مثل سگ تو آب دست و پا می زنی !
- نمی تونم.
- پدر سگ بی پدر مادر! گـُه آشغال ! تن لشت رو تكون بده. سعی كن ! تو درست وسط آبی! داری می ری زیر آب.
- زیر آب !
- آره داری می ری زیر آب! داری حسابی می ری زیر آب! كثافت عوضی ، داری بوی گندت رو می بری زیرآب.
- نمی تونم.
- دیوث جاكش! برو زیرآب! مادر قحبه ی بی همه چیز، كله ی گُـه ت رو بكن زیر آب! تكون بخور بچه كونی! برو زیر آب . زیر آب ! زیرآب ! ته آب! تا دهنت رو جر ندادم برو زیر آب! زیر آب! خوبه،داری یاد می گیری ! حالا می ری زیر آب! خوبه! برو پایین تر .
- دارم خفه می شم.
- خفه نمی شی پدر سگ ! حرف نزن. فقط برو زیر آب! زود باش تن لش! زودتر،توالان زیر آبی! برو پایین تر.
- دارم خفه می شم .
نفست بند اومده. به خورده های گوشت نگاه می كنی كه دارن توی لیوان غرق می شن و بعضی ها شون ته نشین شدن. شیر ظرف شویی هنوز داره چكه می كنه. یه چیزی داره توت جمع می شه . اگه خوب دقت كنی حسش می كنی. داره توت رو پر می كنه. داره آروم آروم بالا می آد و راه گلوت رو می گیره. به آسمون پشت پنجره نگاه كن. تاریك و گود و وحشتناكه. تهش معلوم نیست.
- تن لشت رو تكون بده دیوث ! تا كونت رو پاره نكردم گوش كن چی بهت می گم . تو الان زیر آبی ! زود تر. حالا رفتی زیر آب! ته آب ! زودتر. برو پایین تر مادر قحبه !
- كمك .
- دهنت رو ببند كثافت. برو زیر آب .
- دارم خفه می شم !
- اگه دهن گاییده ت رو ببندی خفه نمی شی. برو ته آب ، زیر آب .
- كمك... كمك كنین ... كمك كن ...
- اگه دهن نجست رو ببندی كمكت می كنم. برو ته آب. زودتر. خوبه. خیلی خوبه. اگه حسابی بری اون ته دیگه اصلا لازم نیست نفس بكشی . خیلی خوبه. خیلی خیلی خوبه. فقط زودتر . باید زودتر برسی اون ته ته! من تا ابد وقت ندارم منتظر جنازه ای مثل تو بمونم. عالیه. باور كن بهت راست گفتم . دیگه اصلا لازم نیست بترسی. باید به حرفم ایمان داشته باشی.خیلی خوبه.بازم برو پایین تر. هنوز هم می تونی بری پایین تر .من تا ابد نمی تونم معطل بشم. تو واقعا آدم رو خسته و گرسنه می كنی.خیلی خوبه. تو باید به حرفم ایمان بیاری.






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 319]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن