تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس در روز جمعه ناخن‏هايش را كوتاه كند، عمر و مالش زياد مى‏شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804598539




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شناخت و معرفت خداوند در قرآن


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: شناخت و معرفت خداوند در قرآن


عوامل و انگیزه هایی وجود دارد كه شخص را وادار به این می كنند تا در مسیر خداشناسی قدم بردارد و معرفت او را جویا شود. این مسأله از نظر علم اخلاق از اهمیّت والایی برخوردار است زیرا انسان با شناختن چنین عوامل و انگیزه هایی می تواند از رهگذر تقویت آنها خودش یا دیگران را دز زمینه خداشناسی به تلاش بیشتری وا دارد و یا با شناساندن و تأیید و تحریك آنها شخص را وادار كند تا بطور خودكار، دنبال كسب معرفت برود. بنابراین، برای یك معلم اخلاق و مربّی، شناختن این انگیزه ها ضروری به نظر می رسد. چنانكه شناخت راه های تقویت و تحریك آنها نیز لازم است. از این رو، در اینجا ما نیز تا آنجا كه مجال داشته باشیم برای بیان مسأله فوق به بررسی برخی از این عوامل و انگیزه می پردازیم:

الف) از جمله انگیزه هایی كه در زمینه مطلق علوم و همه معارف و شناخت های انسان تأثیر مثبت دارد عبارت است از «فطرت حقیقت طلبی». آفریدگار متعالی، انسان را به گونه ای آفریده است كه فطرتاً و از درون خود طالب شناخت حقایق است و پیوسته در جستجوی این گمشده خویش به طرح سؤالات و حلّ مسائل در زمینه های متنوّع و موضوعات گوناگون می پردازد. و از همین جاست كه در زمینه معارف و علوم تا كنون پیشرفت چشمگیری كرده است و فلسفه و علوم مختلف و رشته های گوناگون تخصّصی را كه روز به روز انشعاب بیشتری می یابند به وجود آورده و از این رهگذر به اختراعات و اكتشافات و ترقّی و تعالی در زندگی دست یافته است.

حقیقت جویی یك میل فطری و جبری است كه در درون هر انسانی ریشه دارد و احیاناً از آن به غریزه كنجكاوی تعبیر می شود. این گرایش، به هر نامی كه از آن یاد كنیم، در واقع جزئی از حقیقت انسان است و در سرشت و نهاد انسان و اعماق هستی وی ریشه دارد كه هر گاه از آن غفلت كنیم در واقع بخشی از انسانیّت و پاره ای از وجود خویش غفلت كرده ایم. بنابراین، انسانیّت و كمال انسانی انسان این اقتضا را دارد تا به جستجوی حقایق و درك آنها بپردازد و اگر در این كار كوتاهی كند در واقع به انسانیّت او لطمه خورده است و تا حدّ حیوانیّت و پایین تر، سقوط خواهد كرد.

بنابراین ما می توانیم، با ایجاد پیوند میان «حقیقت جویی» و «كمال جویی» در انسان كه از آن عام تر و وسیع تر و عمیق تر خواهد بود و یا بهتر است بگوییم: با آگاهی دادن و تنبّه نسبت به این پیوند واقعی كه در بین این دو گرایش وجود دارد، افراد را در این زمینه وادار به تلاش و فعّالیّت بیشتری كنیم؛ چرا كه، هیچ انسانی مایل نیست ناقص باشد و یا در قعر حیوانیّت سقوط كند و از انسانیّت و كمال انسانی دور شود. و اگر متوجّه شود، كوتاه آمدن در درك حقایق به این معنا خواهد بود، سعی و تلاش خود را، تا آنجا كه برایش میسّر باشد، برای پیشگیری از سقوط، بیشتر خواهد كرد، به طرح سؤالاتی می پردازد و آماده پاسخ جویی یا پاسخگویی به مسائلی می شود كه طبعاً، یكی از مهمترین آنها این سؤال ریشه دار خواهد بود كه: آیا جهان آفریننده ای دارد یا نه؟ و اگر دارد صفات و افعال او چه هستند؟

البته، این غریزه در همه افراد كارآیی لازم را ندارد؛ بلكه، قشر محدودی از اجتماع هستند كه این انگیزه در ایشان قوی است و صرفاً به تحریك فطری و به منظور حقیقت جویی، دنبال علم و معرفت و درك حقیقت می روند. غالب كسانی كه به دنبال كسب معارف و از جمله توحید و خداشناسی و مسائل مربوطه می روند دست كم، باید در آنان انگیزه های دیگری نیز به این انگیزه حقیقت جویی ضمیمه شود و آن را تقویت كند تا بتوانند در این مسیر قدم بردارند و كم هستند كسانی كه همّت بلند دارند و می خواهند حقایق را و در رأس همه، آفریننده هستی را صرفاً، بخاطر درك حقیقت و بالا بردن معرفت خویش مورد جستجو قرار دهند.

شاید بتوان گفت: این كه در قرآن، در موارد بسیار فراوانی بر حقّ و حقیقت تكیه می كند تأییدی بر این سخن ماست و خود این اهتمام، دلیل بر این است كه قرآن وجود این گرایش را در انسان پذیرفته است و تكیه بر آن را به عنوان یك عامل مؤثّر تربیتی قبول دارد. از این رو، به آیاتی بر می خوریم نظیر آیه:

«الحَقُّ مِن رَبِّكَ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ المُمتَرینَ؛[1]

(تو كه به دنبال حق می گردی) حقّ از پروردگار توست پس نباید از شك كنندگان (و مردّد و دو دل) باشی».

و آیه:

«فَهَدیَ اللهُ الَّذینَ آمَنُوا لِمَا اختَلَفُوا فیهِ مِنَ الحَقِّ بِاِذنِه؛[2]

پس خداوند هدایت كرد كسانی را كه ایمان آورده اند، در زمینه آنچه را كه در آن اختلاف می كردند از حقّ».

این گونه آیات وجود چنین گرایشی را در انسان مفروض گرفته است و در زمینه وجود چنین گرایشی از این طریق بطور متنوّع درباره حقّ سخن می گوید؛ زیرا، اگر چنین گرایشی در انسان نباشد؛ اصولاً، این گونه تأكید بر حقّ بی معنی خواهد بود. و از رهگذر وجود این گرایش با تعیین مصداق حقّ آن را جهت می دهد به سوی اهداف خاصّ خود. به عبارت دیگر قرآن كریم اصل فطرت گرایش به حقّ را در انسان پذیرفته است و پس از پذیرش، از دو راه آن را تقویت و تأیید و هدایت می كند یكی از راه دست گذاردن روی این گرایش تنبّه و توجّه دادن انسان بوجود آن و تحریك و برانگیختن آن، و دوم از راه تعیین مصداق و شناساندن حق كه باعث روشن تر شدن و مشخص تر شدن متعلق این گرایش و جهت آن و نهایتاً حركت و فعّالیّت انسان به سوی شناخت و معرفت حقایق و نیز بزرگترین و بالاترین آنها كه وجود خدای متعال است.



ب) انگیزه دیگری كه در انسان وجود دارد و به تناسب این بحث می توان روی آن دست گذارد، «حبّ ذات» است كه در نقش یك عامل درونی نیرومند، انسان را وا می دارد تا كمالات خویش را دنبال كند و فضیلت و شرافت انسانی را در خویش محفوظ بدارد. از دیدگاه «فلسفه» و «علم النّفس»، یكی از فروع حبّ ذات (یا خودخواهی و خوددوستی) كه گاهی نیز از آن به «كرامت خواهی» تعبیر می شود، این است كه انسان به شدت خواهان آن است كه انسانیتش حفظ شود و با حیوانات فرق داشته باشد. و از آنجا كه زندگی و كرامت انسانی و مقام انسانیّت _ بر خلاف زندگی حیوانی مبتنی بر قوانین كور و سیر غریزی كه در آن تعقّل و گزینش عقلانی را جایی نیست و یا بسیار ضعیف است _ كاملاً وابسته به این است كه زندگی انسان بر پایه های عقلانی استوار و رفتارش بر گزینش عقلانی متّكی باشد و در چارچوب ایدئولوژی و جهان بینی و قالب ها و استانداردهای معقول و منطقی، ظاهر شود.

بنابراین، در زندگی انسانی، رفتار انسان در قالب هایی ارزشی و عقلانی ظاهر می شود كه آنها نیز به نوبه خود، مبتنی بر شناخت ها و بینش های عقلانی و در رأس همه آنها خداشناسی خواهد بود. و به عبارتی اگر انسان خدا را نشناسد، در واقع، جهان بینی صحیح و عقلانی ندارد و با فقدان جهان بینی معقول، از داشتن ایدئولوژی درست محروم خواهد بود كه در این صورت، رفتار صحیح و انسانی از وی صادر نمی شود.

در این زمینه به آیات قرآن بر می خوریم كه به طرز ظریف و در عین حال، روشنی بر این حقیقت تكیه می كند و كسانی را كه فاقد معارف باشند و بر اساس قوانین و اصول عقلانی و منطقی، زندگی خویش را پی ریزی نكرده باشند تا حدّ حیوانات و حتی حدّی پست تر و گمراه تر از حیوانات تنزّل می دهد آنجا كه می گوید:

« وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثِیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ؛[3]

و محققاً، آفریدیم برای جهنّم بسیاری از جنّ و انس را برایشان دل هایی است كه با آنها نمی فهمند و برایشان چشم هایی است كه با آنها نمی بینند و برایشان گوش هایی است كه با آنها نمی شنوند، آنان همانند چهارپایانند؛ بلكه آنان (از چهارپایان) گمراه ترند آنان همان غفلت زدگان هستند».

در اینجا حقیقتی را یادآوری می كنیم كه آیات قرآن در دو مورد به این حقیقت پرداخته است در مورد نخست می گوید:

« إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِینَ كَفَرُوا فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ ؛[4]

كه بدترین جانوران در پیشگاه خداوند كسانیند كه كفر ورزیدند پس آنان ایمان نمی آورند».

و در مورد دوم می گوید:

« إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِینَ لا یَعْقِلُونَ ؛[5]

كه بدترین جانوران در پیشگاه خداوند (انسان) كر و لال است كسانی هستند كه نمی اندیشند».

اكنون، اگر، این دو آیه را با هم تطبیق كنیم، نتیجه خواهیم گرفت كه نبود ایمان معلول یك نوع كوری باطنی و نداشتن علم صحیح و به كار نبردن عقل است. بنابراین، راه كسب ایمان درست به كار گرفتن عقل و خرد است كه از رهگذر آن به معرفت صحیحی دست یابیم تا زمینه پیدایش ایمان در ما فراهم شود.

در واقع آیاتی كه همانند آیات فوق این گونه روی ادراكات انسانی تكیه می كنند كه فقدان آن را با فقدان انسانیّت همراه و همسو می دانند و از این رهگذر می كوشند تا ایشان را وادار به تلاش در مسیر به كار گرفتن اندیشه و اكتساب معارف حقّه كنند نظیر آیه:

« أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلاً؛[6]

آیا باور داری كه بیشتر آنان می شنوند یا می اندیشند نیستند آنان جز همانند چهارپایان بلكه آنان گمراه ترند».

[1] . سوره بقره، آیه 147.
[2] . سوره بقره، آیه 213.
[3] . سوره اعراف، آیه 179.
[4] . سوره انفال، آیه 55.
[5] . سوره انفال، آیه 22.
[6] . سوره فرقان، آیه 44.

آيت الله مصباح يزدي- تلخيص از كتاب اخلاق در قرآن، ج 1، ص 280






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 245]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن