زندگي پس از مرگ

واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: اين رويه تنها در مورد علم روحي جديد انجام نشد.بلکه درباره ساير علوم هم وضع در ابتدا به همين صورت بود.زيرا با اينکه حقايق علوم ديگر ازحيث مقام و معما بودن پايين تر از حقايق علم روحي جديد بودند باز هم پس از مدت طولاني انکار و مجادله آن حقايق را پذيرفتند.البته اين انکار و عدم باوري درباره حقايق روح از اين جهت شديد بود که حقايق روحي از حدود احساس مردم خارج بود.و مردم تنها به چيزي زود معتقد ميشوند که از طريق احساس براي آنها ملموس باشد.زيرا ميتوان حقايق روحي را از لحاظ واقعيت و بيرون شدن از حيطه درک حواس مادي مانند حرکت ستارگان و منظومه ها در فضاي پهناور دانست که همه حرکات و انتقالات آنها روي يک نظام دقيق رياضي انجام ميشود که عقلهاي ما از تصور آن نظام واقعي ناتوان ميباشد.و يا اينکه حقايق روحي را مانند حرکات الکترون ها و پروتون ها و نوترون هاي اتم بدانيم که همه آنها در مدار رسم شده داخل خود طبق يک نظام رياضي و بسيار دقيق و شگفت آور بدور هسته خود ميچرخند.ما ميتوانيم وضع حقايق روحي را مانند تحول دانه به شکوفه و شکوفه به ميوه و دوباره تبديل قسمتي از ميوه به دانه و تخم و يا تبديل اسپرماتوزوئيد به انسان و امثال اينگونه فعل و انفعالاتي که در متن جهان هستي انجام ميشود بدانيم.زيرا اگر در مورد تمام اين تحولات هستي و رابطه آنها با يکديگر خوب دقت کنيم ميبينيم که همه اين تحولات بطور دائم و بدون وقفه انجام ميشود بدون اينکه ادراک و يا حواس ما چگونگي رشد و يا تحولات آنها را درک کنند.اگر چه بعضي از آنها خارج از احساسات ما نيستند معهذا ما قادر به درک حقيقت آن تحولات و تبديلات نميباشيم.

باز هم اکتشاف خواب مغناطيسي و نتايجي که از آن ناشي ميشود نشان داد که فکر و انديشه ميتواند جدا از زمان و مکان بطور مستقل عمل کند و اين کشف حاکي از اين مسئله بود که احساس ميتواند بدون استفاده از آلات مادي مستقلا عمل کند.اين کشفها مهم ترين مقدماتي براي اثبات اين مسئله که احتمال ادامه حيات بعد از مرگ جسد مادي يک حقيقت علمي و مسلم ميباشد.و با آن حقايقي که علم انسان شناسي دست يافته ارتباط دارد.باز هم علم النفس توانست بحثهاي ديگري را که ارتباط کامل با بحثهاي علم روحي داشت به وجود آورد. و يا اينکه روح را جز جدا ناپذير نفس بداند.مانند بحثها ادراک بدون استفاده از حواس (تله پاتي)و يا تاثير مستقيم عقل در ماده خواه بروز اين آثار بدون وجود مديوم و يا بواسطه استفاده از وجود او ظاهر شود.اين بحثها در علم روحي هم جريان دارند.منتها در کشورهاي انگلوساکسون اين بحثها را در علم ماورا روانشناسي انجام ميدهند ولي در کشورهاي لاتين اين بحثها را در توانايي علم ماورا روح ميدانند.تمام اين بحثهايي که نام برديم از دهها سال قبل بطور کامل در همه کشورهاي مترقي دنبال ميشدو از بدو پيدايش آنها تعدادي از جوامع مهم علمي و دانشگاهها در نگهداري و تقويت اين بحثها کوشش داشتند.تا اينکه همه اينها به يک نتيجه مهم و مثبت رسيد.و آن نتيجه عبارت بود از اينکه در انسان يک عنصر روحي متمايز از عناصر مادي هم هست واز همين مسئله کشف کردند که از هر جهت ميان اين دو جهان جهان زندگي و جهان ارواح ارتباط و همبستگي کامل موجود ميباشد.و با وجود مخالفت و انکار عده اي از دانشمندان جهان در باره وجود جهان ارواح و ارتباط آن با اين جهان باز هم پيشرفت علم روحي جديد ادامه داشت. و در اثر کشف خصوصيات ماده -نفس و ماوراي نفس و روح به اين نتيجه رسيدند که بايد براي ملموس ساختن جهان روح از اکتشافاتي که بوسيله وسايل جديد بدست ميآورندحقايق و اصول علمي جهت علم روحي جديد درست کنند همين کار را هم کردند و عاقبت عقول فلاسفه و تعدادي از علما پس از ابراز مقاومت طولاني در برابر آنان آن حقايق را پذيرفتند

باز هم قبل از انکه بحثها و نظريات سر اوليور لودژ و کومبتون و عده زيادي ديگر از علماي طبيعي در مورد اثير شروع شود کتابهاي روحي از اين اثير بعنوان يک حقيقت ثابت بحث ميکردند.و همچنين از وجود ماده سختي که ان را لمس ميکنيم بحث کرده ميگفتند.هيچ مانعي ندارد اين ماده که به نظر ما سخت ميايد در يک حالت معيني تبديل به اثير شود.و يا اينکه در مقابل اثر مستقيم عقل و اراده انساني تسليم گردد.پيش از انکه ادنجتون و لودژ و چند نفر از علماي طبيعي از وجود دو جسد براي هر جسم که يکي مادي و ديگري اثيري ميباشد سخن بگويند مراجع روحي به طور اجماع معتقد وجود دو جسد براي هر موجود بودند.و يکي از ان دو را اثير ميدانستند.باز هم قبل از انکه سر جيمس جينر و راسل دانشمندان انگليسي از اين عالم مادي که در ان زندگي ميکنيم و از يک عالم فکري مطلق و متوقف بر احساسات ما سخن بگويند علماي روحي به صورتهاي مختلف از اين مفاهيم نام برده بودند.همچنين کشف همبستگي امواج راديويي به اين بدن مادي و قدمت ان نسبت به جسد مادي عامل مهمي بود که اعتراضات نظري را که در گذشته بوجود عالم روح ميشد رد کند.زيرا اين اتصال امواج راديويي اخيرا بوسيله کشف جديد طول موج مخصوص شناخته شد و تاکيد کردند که براي هر شيئي موجود امواج معيني هست.حتي براي عقل هم امواج کوچکي با قدرت محدود معتقد شدند.باز هم در اثر اکتشافات معلوم شد همين مواردي که به نظر ما سفت و سخت ميايد يکنوع امواج است.و بهمين جهت است که امواج راديويي ان را ميسوزانند.باز هم علم ثابت کرده که عقل ما مستقيما بواسطه همان امواج مخصوص بخود در ماده اثر ميکند.حتي قدم از اين بالاترگذارده گفته اند که در پشت سر هر ماده عقل هست که بطور هميشه با پروتونها و الکترونهاي خود در ماده اثر ميکند.يعني با الکتريسيته سيال خود که به شکل موج ظاهر ميشود در ماده عمل ميکند بطوري که وجود اين دو تاثير متقابل عقل در ماده و ماده در عقل را در علم فيزيک از بديهيات دانسته اند

اين تجارب مهمي که سهم مهمي در قانع ساختن دانشمندان داشت سبب شد که سر ويليام کروکس بيانات تاريخي خود را در سال ????م در انجمن علمي بريتانيا بيان کند.و عنوان ان بيانات بحثهايي در اطراف ظواهر روحي بود پس از تلاش اين طالبان اوليه تعداد زيادي از دانشمندان فيزيک به بحثهاي روحي روي اوردند.و ازمايشات روحي انجام دادند.و در اثر تلاش اين دسته از علما سعي درباره بحث روحي ان به ان در همه کشورهاي جهان رو به فزوني گذاشت.اين بحثها توسعه يافت و همه کشورهاي مترقي را فرا گرفت.در خانه هاي فرهنگ و مجامع علمي که راهنماي خطوط اين تمدنها بودند بحث شروع شد.اين پي گيري علم جديد روح از نيمه دوم قرن گذشته شروع و تا حالا هم ادامه دارد.بعد از اين جنب و جوش در پي گيري اثار روحي علم جديد روحي توسعه پيدا کردتا اينکه در ابتدا نظريه دهها و بعد صد ها نفر از متفکرين قرن گذشته و حاضر را در جهان به خود جلب کرد.و انها از پيشروان دعوت کنندگان علم جديد روحي شدند. و تعدادي از انان صاحبان نامهاي درخشان در ادب و نويسندگي بودند.مانند سر ويليام ستيد و سر ارتور کنان دويل و همچنين استاد سوافر که مثل سر ويليام ستيد رييس نويسندگان بودو مانند دويل خطيب مشهور در انتشار اعتقاد به عالم ارواح بسيار کوشش کرد.علاوه بر اينها در نشر موهبت هاي مديومي بيان خصوصيات واسطه گران روحي و نمو استعداد انها بوسيله تمرين تلاشهاي بسيار نمود.تا ثابت کند کشفيات عالم مادي معاصر از حقايق زيادي که مجموع انها صحت وجود جهان روح را در داخل جهان ماده ثابت ميکند.بحث مينمايد. و همچنين سعي کرد که درستي همه ان مطالبي را که ارواح در جلسات ارتباط از اول نيمه دوم قرن گذشته در باره اوصاف عالم روح بيان کرده بودند به ثبوت برساند.مثلا قبل از اينکه انيشتن نظريه نسبيت خود را در ابتداي قرن فعلي اعلام کند ارواح در اخر قرن گذشته و بعد از ان کساني که مشغول بحث در علم روحي بوده و با ارواح ارتباط داشته اند براي انها از جهان چهار بعدي سخن ميگفته اند.و در نتيجه زمان و مکان را در ان جهان ارواح با زمان و مکان جهان ما فرق قائل بودندو همچنين ارواح قبلا در مورد ساير معلوماتي که انيشتن به طريق معادله رياضي کشف کرده بود مطالبي گفته بودند.

-قاضي ورث جون ورث ادموندر که درسال (????-????م)زندگي ميکرده ميباشد.وي در ان زمان رييس محکمه عالي نيويورک بود و بعدا هم رييس مجلس سناي امريکا شد.او درباره ان حوادث بيانيه اي براي مردم در روزنامه نيويورک گودير در اول اگوست سال ???? نوشت .و در ان مقاله چنين امده:من در مورد حوادث غير منتظره قريه هيد سويل به مدت ? ماه تحقيق کردم هر هفته دو جلسه به ياري ده نفر از علماي متخصص در الکتريسيته تشکيل دادم همه انها نتوانستند اين پديده ها را به يک منبع مادي نسبت دهند.بعد هم وي در اين باره کتابي نوشت در دو قسمت به نام ( روح چيست؟)در اين کتاب گفته خطرات اين اکتشاف ها از اين جهت است که براي انسان از حوادث ضروري ظاهر ميشود و او نميتواند ان حوادث را از لحاظ مشکل بودن رها سازد و در باره ان بحث نکند. بعد هم تحقيقات او را جيمس ماپس عالم فيزيک و عضو انجمن علمي امريکا دنبال کرد و پس از تجربه و تحقيق نتيجه مطالعات خود را به تفصيل منتشر ساخت.پس از او هم روبرت هوير (????-????م)استاد شيمي دانشگاه پنسيلوانيا دنبال تحقيقات او را گرفت و پس از مدت طولاني ازمايش و مطالعه کتابي در ان باره منتشر ساخت بنام تحقيق تجربي براي اثاري که ارواح از خود نشان ميدهند و در انجمن روحي که در نيويورک در سال ???? منعقد شد حاضر شده و از نظريات خود دفاع کرد.اين سه نفر (ادموند-ماپس-هوير)پس از انجام ازمايشات مکرر به وسيله مديوم دانيل دنجلاس هوم کاملا قانع شدند که اين اعمال از ناحيه ارواح ميباشد.دانيل دانجلاس واسطه گري بود که در ازمايشات عالم فيزيک سر ويليام کوکس رييس مجمع علمي بريتانيا مورد استفاده قرار ميگرفت.

با اينکه درباره روح از دير زماني هم از لحاظ فلسفي و هم از حيث اعتقاد ديني بوجود امده بود لکن تا سال ???? کسي به فکر اين نبود که درباره روح از جنبه علمي صحبت کند.ولي در همان سال چند حادثه غير عادي در قريه هيد سويل در نزديکي شهر روشستر از توابع نيويورک در امريکاي شمالي به وقوع پيوست.مانند حوادثي که گاه بطور نادر در مکانهاي مختلف بوقوع ميپيوندد بدون اينکه انسانها بخواهند درباره انها به طور علمي بحث کنند.لکن در مورد حوادث بالا در قبال حيرتي که براي کشف ان حوادث غير عادي براي شنوندگان دست داده بود عده اي از علماي ان زمان خود را مسئول بحث از چگونگي ان حوادث و کشف علل ان دانستند.در نتيجه در همان محل سه کميسيون تحقيق پشت سر هم تشکيل دادند.نتيجه اجتماع و بحث انان اين بود که اين حوادث علت مادي ندارد.بلکه به موجودات نامرئي مربوط است که ان موجودات ارواح مردگان هستند که از اين جهان به جهان ديگر رفته اند.

چگونگي پيدايش علم روحي جديد.اگر کسي در ابتداي سي سال تلاش در نزد من ميگفت که زندگاني پس از مرگم انهم به طور جاودانه و تقريبا شبيه همين زندگي يک حقيقت ثابت ميباشد و يا انکه ارتباط عالم روح و ماده از لحاظ علمي محرز شده بطور قطع او را خرافاتي ميدانستم و ميگفتم قبول کردن چنين ادعايي در قرن بيستم درست نيست.و چيزهايي را به او نسبت ميدادم که ممکن است ان شخص با خواندن اين کتاب به من نسبت دهد.و يا اينکه دشمنان اين دانش در اشکار و پنهان مرا تنقيد کنند.چيزي که سبب شد من اين عقيده موهوم را تغيير دهم طولاني بودن سالهاي بررسي و تحقيقي در باره اين علم بودکه با مشاهده انهمه دلايل و تجربيات به حقانيت اين دانش معترف شدم.و بر خود لازم دانستم که در اين مورد مطالبي بنويسم.بخصوص بعد از انکه براي من روشن شد که سبب دشمني مردم در هر کاري و يا امري عدم اگاهي انها از ان کار و يا موضوع ميباشد.پس طبق اين قاعده مردم هميشه دشمن ان چيزي هستند که نميدانند.و موافق ان چيزهايي هستند که ميدانند.دشمني با هر کار جديد خواه کوچک باشد وخواه بزرگ از نخستين پديده هايي ست که طالبان کشف حقيقيت علمي با ان مواجه شدند.و در برابر ان دشمني دو نوع عکس العمل از خود نشان دادندعده اي جان خود را در راه رسيدن به مقصود خود فدا کردند.مانند سقراط و ديگر شهيدان راه علم و دانش.عده اي هم از کشف خود دفاع کردند.مانند پاستور .هنگامي که جهان ميکروبها را کشف کرد که بزرگترين کشف دانش پزشکي به شمار ميرفت.خود را ناچار به مبارزه مرگ و حيات با پزشکان معاصر ديد.بطوري که حتي يکي از انان را به دوئل دعوت نمود.

بيان قسمتي از ظواهر روحي-ظواهر خروج از جسم مادي متنوع است-اينک بيان تحقيقات ملدون و کارنجتون درباره اين پديده (برون فکني)-بررسي پديده برون فکني روح بواسطه عوامل ديگري غير از عامل بيهوشي با تخدير-ظهور جسد اثير در مجلس عوام انگلستان-بيان تحقيقات آزمايشي متنوع در مورد ظواهر برون فکني روح-بيان ظواهر برون فکني روح بوسيله بيهوشي مغناطيسي-چگونگي تهيه تصوير و جسد کوکبي يا اثيري در خواب مغناطيسي-ظواهر برون فکني روح در مديوم هاي روحي-بخش دوم-فصل يکم-بررسي پديده ازدواج-هوديني کيست؟-تحليل علمي براي ظواهر برون فکني روح و جسد-مبحث نخست-بيان علت علمي بروز اين ظواهر-موقعيت جيمس هايسلوب درباره ظواهر برون فکني روح در ميان ظواهر شخصي يا علمي-موقعيت پديده برون فکني روح در ميان ساير ظواهر روحي-چگونگي اشکال عقلي در نظر برخي ارواح-چگونگي اشکال عقلي در نظر بعضي از علماي روحي-چگونگي اشکال عقلي در نظر بعضي مديوم ها-در مورد مطابق بودن اوصاف ان اشکال عقلي-درباره مرگ که ما ان را خروج نهايي روح از بدن توصيف ميکنيم-فصل دوم-تحقيق درباره ميلاد دوم-مراجع و انجمنهاي روحي-بيان چگونگي خطا در تشخيص مرگ واقعي-تحقيقات متنوع درباره خطر اشتباه در تشخيص مرگ واقعي-بيان بعضي منابع درباره برون فکني روح-در باب عقل-مخ-ماده-بيان چگونگي ارتباط عقل و مخ-ايا عقل مخ را تغذيه ميکند؟-بيان مفهوم عقل ناخوداگاه در نزد مايرز-بيان بعضي از نظريات جديد درباره اين مسئله -در بيان ارتباط ميان عقل و ماده-مبحث نخست-درباب موقعيت علم و فلسفهدر باره تاثير مستقيم عقل بر ماده-موقعيت علم روحي جديد-موقعيت بعضي از علماي روحي درباره مسئله تاثير مستقيم عقل در ماده-مبحث دوم-ارتباط مسئله تاثير مستقيمعقل در ماده با بعضي از ظواهر مديومي فيزيکي-بيان چگونگي برداشتن صورت چيزهايي که با چشمان عادي ديده نميشوند-بيان ازمايشات موفق اميز ديگر در مورد ضبط تصوير ارواح-در بيان موقعيت عالم روح ميان مظاهر مختلف هستي-بيان فرق ميان ماده و روح-عالم روح يک حقيقت رياضي ميباشد.

جمعيتهاي بحث روحي امريکا چگونه به وجود امد-گسترش حرکت روحي در امريکا-حرکت روحي در کشورهاي امريکاي لاتين-چگونگي حرکت علم روحي در انگلستان-علل پيدايش جمعيت روحي در لندن و ساير کشورها-بيان نام بعشي از مراجع روحي در مصر-بيان بعضي از شواهد ووقايع روحي در مصر-بيان بعضي از شواهد و وقايع-بيان وقايعي که دلالت روشن بر وجود ارواح ظهور انها در بعضي مواقع دارد-ظهور ناگهاني اشباح و يا اشکال ارواح بوسيله تحقيقات علمي ثابت شده است.-موقعيت خانم لويزاراين در رابطه با ظهور ناگهاني اشباح-حدوث واقع ميان دو شخصي که قبلا باهم اشنا نبودند-انواع تهاجمات روحي در بعضي از خانه ها و مکانها-در بيان علل اين پديده هاي مزاحم-اينک متن سوالهاي مطرح شده روح جوابهاي روح سيلور بيرش-تحقيقات روحي مارشال هوايي لوددوانج-بيان شواهد متنوع علمي و علاجي جهت معالجات روحي-بيان يک نمونه از حالت استحواذ کامل-توسل به ارواح جهت معالجات روحي-شواهدي بر وجود جسم اثيري-اوصاف ونامهاي جسم اثيري-تحقيقات علمي در مورد جسم اثيري-چگونگي ارتباط احساس با فعاليت غده صنوبري بدن و کيفيت کار غده صنوبري-جسم اثيري قابل فساد و تجزيه نيستارتباط اين حقايق با تجسدات-رابطه حيات در جهان روحي با جسم اثيري-مراکز نيروهاي حيات در جسم اثيري-نتايجي که علم روحي جديد درباره مراکز نيروهاي مغناطيسي در بدن انسان به دست اورده -کيفيت هاله بشري-موجودات زنده در جلسات بحث روحي ظاهر ميشوند-در جهان هستي هيچ چيز موجود معدوم نميشود...ادامه دارد

سلام.اين اغاز کتابي است که ديدگاه جديدي به من در مورد مرگ داده است.با من صبورانه همراه شويد.

نام کتاب:انسان روح است نه جسد

مولف:دکتر رئوف عبيد(رئيس دانشکده عين اشمس قاهره)

مترجم:زين العابدين کاظمي خلخالي

فهرست:مقدمه مترجم کتاب-هديه و درود مولف به خوانندگان-سزآغاز کتاب-چرا نام اين کتاب را انسان روح است نه جسد گذاشتيم-مقصود از جاودانگي چيست؟-چگونگي تنظيم بابهاي اين کتاب-

بخش اول-فصل يکم-بيان چگونگي پيدايش علم روحي جديد-عصر شروع بحث علمي درباره روح-نتيجه برخورد ميان معتقدين و متعارضين علم جديد روحي-علم جديد روحي از اين کشمکشها چه سودي برد؟-در بيان رسالتهاي بحث روحي در باره روح-ارزش علم روحي جديد آدمي را براي حکومت علمي و فکر آماده ميکند.تعيين ارزش انسان بوسيله علم جديد روحي -جاودانگي و تحول حيات چگونه است؟-چرا حيات به سوي ارتقا حتمي سير ميکند؟-حيات با ما چه ميخواهد بکند؟آ-يا عقل براي جاودانگي به ما اعطا شده است؟-قدمهايي که براي ارتباط دادن مسايل جديد روحي به هم برداشته شده است.-حرکت بحث هاي روحي يک حرکت علمي مورد قبول دانشمندان ميباشد.مطلب نخست-بيان مهمترين ظواهر عقلي-مطلب دوم-بيان مهمترين پديده هاي فيزيکي-بيان انواع ظواهر فيزيکي بطور کلي-بيان چگونگي اکتوپلاسم و کيفيت تجسدات روحي-چگونگي تجسد يافتن بعضي از اعضا روح-ظاهر ساختن شکلهاي متجلي شده و يا تغيير شکل با آزمايشات علمي امکان دارد.فصل دوم-معرفي بعضي مديوم هاي معروف-مطلب اول-معرفي بعضي از مديوم هاي ظواهر عقلي-مطلب دوم-معرفي دسته اي از مديوم هاي ظواهر فيزيکي-در بيان چگونگي اثبات بعضي از ظواهر روحي-روش تحقيق درباره شخصيت ارواحي که در جلسات حاضر ميشوند.-حرکت روحي به تدريج شکوفا ميشود.

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]

[مشاهده در: www.funpatogh.com]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 6915]