واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: در ادبيات داستاني:يک دسته از جادو را هم ميتوان در ادبيات داستاني ديد که در آنجا، جادو به عنوان ابزار پلات عمل ميکند، منبع شيء مصنوع جادويي و طلب براي به دست آوردن آن. جادو از ديرباز موضوع بسياري از داستانها، بويژه داستانهاي فانتزي (خيالي) بودهاست. ميتوان از کارهاي هومر و آپوليوس، جام مقدس، فري کوئين اثر ادموند اسپنسر و نويسندگان جديدتري مانند J.R.R. Tollcein و مرسدس لاکي و J.K.Rowling نام برد. چنين جادويي هم ميتواند توسط عقايد و اعمال واقعي به ذهن نويسنده خطور کند و هم ساخته ذهن خود او باشد. گذشته از اين، هنگامي هم که نويسنده از کارها و اعمال واقعي الهام ميگيرد، اثر، توان و نقشهايي که جادو ايفا ميکند، ساخته ذهن خود او هستند. در چنين داستانهايي هميشه بايد يک سيستم که به طور مناسبي رشد يافتهاست وجود داشته باشد. يک خصوصيت جادوي داستاني اين است که توانايي انجام آن ذاتي است و از قدرت بيشتر افراد خارج است. در ميانه زمين اثر J.R.R. Tollcein، اين نيرو منحصر به غير-انسانها بود – حتي آرگورن که دستهايش شفابخش هستند، مقداري خون جن و پري گونه دارد. اما براي بسياري از نويسندگان، اين نيرو براي گروه خاصي از انسانها است، مانند کتابهاي «هري پاتر» اثر J.K.Rowling، کتابهاي کاترين کرتز، «رمانهاي دريني» يا دنياي «Lord Daray» اثر رندل گارت. اين گروه اغلب، يک گروه سري يا تحت تعقيب است. در مقايسه، جادو در زمانهاي «Disc world» اثر تري پراچت به گونهاي کاملاً متفاوت استفاده شدهاست. به عبارتي، جادو نيروي اصلي در اثر Disc است و مانند نيروهاي اصلي و عادي از قبيل جاذبه و الکترومغناطيس در دنياي ما عمل ميکند. “عرصه جادويي” داستان Disc، به طور کلي، خرق واقعيت است که به يک سياره صاف اجازه ميدهد تا سوار بر پشت يک لاک پشت باشد. بر روي اين سياره مسطح به نام Disc، جادو به بخشهاي عنصري خود تقسيم ميشود، همانطور که انرژي و نيروهاي ديگر در فيزيک کوانتوم به همين صورت در ميآيند. جادو از واحدهاي پايهاي به نام thaum تشکيل شده که اين نيز از اجزائي به نام "reson"ها (به معناي «چيزک») تشکيل شده که خود از ? «مزه» تشکيل شدهاند: بالا، پايين، کنار، جذبه جنسي و نعناع. جادوگران در صحنه اين داستان کم هستند و اغلب اين توانايي، ذاتي است (به استثناي اينکه، هشت پسر يک هشت پسر بايد جادوگر شود، حتي اگر آن پسر، دختر باشد) و به نوعي آموزش نياز دارد. (باز هم با چند استثناء: رجوع کنيد به «Sourcerry»). در اين داستان، جادوگران بايد، آنطور که انسانها روي زمين از سلاحهاي هستهاي استفاده ميکنند، از جادوي خود استفاده کنند؛ اگر اين نيرو را داشته باشي عيبي ندارد، اما اگر در حال استفاده از آن تو را ببينند، آن موقع است که به دردسر ميافتي. اثرات جانبي ديگر جادوي Discworld عبارتند از:
تضعيف نيروهاي طبيعي از قبيل مغناطيس کم شدن سرعت نور هنگام عبور از يک ميدان قوي جادويي به ميزان ? ميليونم. اثر تقويت شده عقيده انسان بر روي واقعيت. بر روي تعداد کافي از افراد تأثير ميگذارند تا به يک خدا عقيده پيدا کنند و چنين خداي در پيش چشمان خودتان ظاهر ميشود. («خدايان کوچک») اين منجر به پديد آمدن قانوني به نام قانون عليت داستاني ميشود- چيزها فقط به خاطر داستان اتفاق ميافتند. اژدهاها آتش از دهان خود بيرون ميدهند. نه به اين خاطر که ششهايي از جنس آزبست دارد، بلکه چون اين کاري است که آنها انجام ميدهند. (براي اطلاعات بيشتر به Disc world مراجعه کنيد.) اضافه بر اين، براي جادوي داستاني اصلاً غير ممکن نيست که از صفحات و مطالب خيالي به انجام عملي جادوگري بپردازد؛ سرنوشت «Necronomicon» هم که توسط اچ. پي. لاوکرافت به عنوان داستان خلق شده بود، چنين بود. او Necronomicon را آنچنان خوب توصيف کرد که نويسندههاي مدرن زيادي کوشيدهاند آن را به عنوان يک کتاب جادو توليد کنند. در پلاتهاي داستانهاي عملي تخيلي (بخصوص از نوع «سخت» آن)، در حالي که سعي ميشود از جادو استفاده نشود، اغلب واقعيات خارق العادهاي نشان داده ميشوند که پايه علمي ندارند و توضيحي هم برايشان داده نميشود. در اين موارد، خواننده بايد”قانون سوم” آرتورسي-کلارک را به خاطر آورد که: “هر فناوري بسيار پيشرفتهاي غير قابل تميز و تشخيص از جادو است.” عنصر جادو، جادو(بازي) به تصوير کشيده ميشود، که در آن جادو خاصيتي است که در شرايط خاصي قابل دسترسي براي بازيگران است. جادوگران و جادوگري محصول عمده ادبيات داستاني wuxiaچين است که در بسياري از فيلمهاي هنرهاي رزمي وجود دارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 271]