واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: نگاهي به فيلم « آواز گنجشك ها » آخرين ساخته مجيد مجيدي سينماي اخلاق و معنويت گرايي
منصوره زرين پر
« كريم » مدتهاست كه در يك مزرعه پرورش شترمرغ به كار مشغول است . اگرچه درآمد حاصل از كار در مزرعه اندك است اما كريم زندگي آرام و بي دغدغه اي را در كنار همسر و سه فرزندش مي گذارند. سمعك « هانيه » دختر بزرگ كريم خراب مي شود. از آنجا كه كريم بيمه نيست بايد براي خريد سمعك جديد پول زيادي پرداخت كند. اين در حالي است كه فرار يكي از شترمرغ ها از مزرعه موجب اخراج كريم از مزرعه شده و به نوبه خود كريم را با بحران جديدي روبرو مي كند.
كريم كه براي تعمير سمعك به تهران آمده در راه بازگشت به صورت اتفاقي با موتورش مسافركشي مي كند. پول خوبي كه از اين راه به دست مي آيد كريم را به كار مسافركشي با موتور وسوسه مي كند. كريم روزها به تهران آمده و تا غروب با موتورش كار مي كند و با مبلغ قابل توجهي به خانه باز مي گردد. رفت و آمدهاي كريم به تهران اگرچه وضعيت مالي كريم را نسبت به گذشته بهتر مي كند اما خلق و خوهاي او را نيز با تغيير روبرو مي سازد.
پسر كوچك كريم به همراه ساير بچه هاي روستا تلاش مي كنند تا آب انبار مخروبه روستا را بازسازي كرده تا در آن ماهي قرمز پرورش دهند. آنان گمان مي كنند كه با اين كار مي توانند خيلي زود ميليونر شوند. كريم از اينكه پسرش دائم به فكر بازسازي آب انبار است به شدت ناراحت و نگران است و تلاش مي كند تا او را از اين فكر منصرف كند اما فرزند او تصميم خودش را گرفته است .
كريم در حالي كه مشغول مرتب كردن انباري منزل است دچار حادثه شده و از ناحيه پا دچار آسيب ديدگي شديد مي شود به نحوي كه مجبور است بيش از يكماه در منزل استراحت كند. ماندن كريم در منزل و تماشاي سعي و تلاش همسر و فرزندانش و همچنين مهرباني هاي دوستان و همسايگان نسبت به آنها آرام آرام كريم را به حال و هواي پيش از رفتن به شهر باز مي گرداند. كريم شاهد تلاش فرزندش و ساير بچه هاي روستا مي شود كه چگونه عاشقانه تلاش مي كنند تا ماهي هاي قرمزي را كه به عنوان دستمزد از صاحب كار خود گرفته اند به آب انبار برسانند اما در اثر يك سانحه همه آنها از بين مي روند و تنها يك شاه ماهي براي آنان باقي مي ماند. شترمرغ فراري پيدا مي شود. صاحب مزرعه از كريم مي خواهد به كار خود بازگردد زندگي همچون گذشته ادامه مي يابد.
نخستين چيزي كه با نام مجيدي و سينماي او در ذهن متبادر مي شود سينماي عطوفت مهرباني و آدم هاي محرومي است كه علي رغم تلخ كامي ها و شكست هاي مالي همچنان صبر و شكيبايي پيشه مي كنند و اميد خود را از دست نمي دهند. كودك معصوميت و فقر به عنوان سه عنصر كليدي سينماي مجيدي اين بار در قالبي جديد و البته پخته تر بر پرده ظاهر مي شوند تا افزون بر درو كردن جوايز جشنواره بين المللي فيلم فجر جوايزي را از هر سوي دنيا نصيب خود ساخته و به دنيا اعلام كند كه سينماي ايران سينماي اخلاق و معنويت گرايي است . در واقع آنچه در سينماي ايران تجلي پيدا كرده همان وجهه انساني است كه مي تواند در دنيا عرض اندام كند بحث معنويت و توجه به رفتارهاي دروني كه نياز جامعه ايراني و حتي جهاني است و مساله اي را پيش مي كشد كه براي حفظ تداوم بشريت و سلامت آن الزامي است . وقتي فيلمساز به عنوان دغدغه مسائل اجتماعي را دلسوزانه مطرح مي كند تا معضلات را برطرف كند مي تواند در دنيا مورد توجه قرار بگيرد.
كريم فيلم آواز گنجشكها با همسر و سه فرزندش زندگي آرام و ساده اي دارد. او در عين فقر و نداري با حيثيت و آبرو زندگي مي كند. اما گو اينكه تقدير مي خواهد او را بار ديگر و در شرايطي ديگر محك زند تا گوهر وجود او را بازشناسد. آواز گنجشك ها دعوت براي بازگشت كريم به خويشتن خويش است . فطرت چيزي است كه خداوند در وجود ما نهادينه كرده است . آنچه خداوند در ما نهادينه كرده ممكن است در طول زمان غبار بگيرد اما تغييري نمي كند و چيزي نيست كه تكراري و يا از مد افتاده تلقي شود. كريم در اثر بيماري كه از حركت و كار ناتوان مانده خلوت و فراقتي دارد كه او را به كشف روحيات و روابط دروني خود و خانواده اش قادر مي سازد.
فيلم آواز گنجشك ها تاكيدي بر اين موضوع است كه خداوند متعال همواره بندگان خود را از خطراتي كه هر لحظه در كمين آنان نشسته تا با ظاهر فريبنده و رعناي خود گمراه سازد ياري داده و رها مي سازد. اين موضوع را مي توان در سكانسي به تماشا نشست كه بر اثر پاره شدن پاكت ميوه آن بخش از ميوه هايي كه با پول غير حلال خريداري شده بود بيرون ريخته مي شود.
اما با وجود تمام وجوه مثبت فيلم نمي توان از اين موضوع نيز غافل بود كه سينماي مجيدي در اوج نمايش اخلاقيات و صفات متعالي انساني همچنان القا كننده وضعيت نامطلوبي از وضعيت كشور است . اين موضوع در سكانس هايي كه كريم در شهر به مسافركشي مشغول است به خوبي مورد تاكيد قرار مي گيرد. عواطف پاك و بي آلايش كريم وقتي در شهر مظهر و نماد واقعي كشور ايران واقع مي شود به سرعت رنگ باخته و تغيير وضعيت مي دهد به نحوي كه از يك انسان پاك و بي آلايش كه محبت كردن به آشنا و غريبه بهترين تفريحش بود يك انسان سنگ دل و بي عاطفه مي سازد كه حتي حاضر نيست بي ارزش ترين لوازم دست دوم را به صميمي ترين اقوام و آشنايانش هديه كند.
از سوي ديگر در فيلم به وضعيت اسفبار كودكاني نيز اشاره مي شود كه اوج آمال و آرزوهايشان كسب و كار است گو اينكه اين كودكان رقت انگيز نه موقعيتي براي تحصيل دانش و علم اندوزي دارند و نه موقعيتي براي اين كار. بي شك نمايش زندگي حقارت آميز اين كودكان تاثيرات پاك نشدني و جبران ناپذيري بر ذهن مخاطبان خود به خصوص بيگانگاني كه تنها راه شناخت و آشنائيشان از ايران و ايراني همين فيلم هاست خواهد گذاشت .
سه شنبه 30 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]