پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1848198873
نويسنده:حسن عاشورى لنگرودى امام صادق (ع) از منظر بزرگان اهل سنت
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده:حسن عاشورى لنگرودى امام صادق (ع) از منظر بزرگان اهل سنت
خبرگزاري فارس: پيشوايان مذاهب اهل سنت، عالمان نامدار اسلامى و صاحب نظران زبردست در باره برجستگىهاى علمى، عملى، اخلاقى، كرامت و عظمت امام جعفرصادق عليه السلام بسيار سخن گفتهاند.در اين نوشتار به طور گذرا به بيان برخى از اين اظهار نظرها و اعترافات پرداخته شده است.
اشاره:درباره عظمت امام صادق عليه السلام نه تنها توسط شيعيان به فراوانى سخن گفته شده است، بلكه در اين باره جمع كثيرى از دانشوران و بزرگان اهل تسنن و جماعت لب به سخن گشودهاند. پيشوايان مذاهب اهل سنت، عالمان نامدار اسلامى و صاحب نظران زبردست در باره برجستگىهاى علمى، عملى، اخلاقى، كرامت و عظمت آن امام هدايت، امام جعفرصادق عليه السلام بسيار سخن گفتهاند. اينك در اين نوشتار به طور گذرا به بيان برخى از اين اظهار نظرها و اعترافات مىپردازيم.
* ابوحنيفه و امام صادق عليه السلام
"نعمان بن ثابت بن زوطى" معروف به "ابو حنيفه" (80 - 150ه. ق.) پيشواى فرقه حنفى كه از نظر زمانى معاصر با امام صادق عليه السلام بود، درباره عظمت امام صادق عليه السلام اظهارات و اعترافاتخوبى دارد. از جمله درباره آن حضرت گفت:
"ما رأيت افقه من جعفر بن محمد و انه اعلم الامه"؛ من فقيهتر و داناتر از جعفر بن محمد نديدهام. او داناترين فرد اين امت است. (1)
در زمان امام صادق عليه السلام منصور دوانقى، خليفه مقتدر عباسى، قدرت سياسى را در اختيار داشت، او همواره از مجد و عظمت بنى على و بنىفاطمه به ويژه امام صادق عليه السلام رنج مىبرد و براى رهايى از اين رنج گاهى ابوحنيفه را تحريك مىكرد كه در برابر امام صادق عليه السلام بايستد؛ منصور عباسى او را به عنوان مهمترين دانشوران عصر تكريم مىكرد تا شايد بتواند بر مجد و عظمت علمى امام جعفر بن محمد عليه السلام فائق آيد.
در اين رابطه خود ابوحنيفه نقل مىكند و مىگويد:
"روزى منصور دوانقى كسى را نزد من فرستاد و گفت: اى ابوحنيفه! مردم شيفته جعفر بن محمد شدهاند، او در بين مردم از پايگاه اجتماعى وسيعى بهرهمند است، تو براى اين كه پايگاه جعفر بن محمد را خنثى كنى و در ديد مردم از عظمت او به خصوص از عظمت علمى او بكاهى، چند مساله پيچيده و غامض را آماده كن و در وقت مناسب از او بپرس تا بلكه با ناتوان شدن جعفر بن محمد از پاسخگويى، او را تحقير نمايى و ديگر، مردم شيفته او نباشند و از او فاصله بگيرند.
در همين رابطه من چهل مساله مشكل را آماده كردم و در يكى از روزها كه منصور در "حيره" بود و مرا طلبيد، به حضورش رسيدم. همين كه وارد شدم، ديدم جعفر بن محمد در سمت راستش نشسته است، وقتى كه چشمم به آن حضرت افتاد، آن چنان تحت تاثير ابهت و عظمت او قرار گرفتم كه از توصيف آن عاجزم. با ديدن منصور خليفه عباسى آن ابهت به من دست نداد، در حالى كه منصور خليفه است و خليفه به جهت اين كه قدرت سياسى در اختيارش است بايد ابهت داشته باشد. سلام گفتم و اجازه خواستم تا در كنارشان بنشينم؛ خليفه با اشاره اجازه داد و در كنارشان نشستم. آن گاه منصور عباسى به جعفر بن محمد نگاه كرد و گفت:
ابو عبدالله! ايشان ابوحنيفه هستند.
او پاسخ داد: بلى، او را مىشناسم. سپس منصور به من نگاهى كرد و گفت: ابوحنيفه! اگر سوالى دارى از ابوعبدالله، جعفر بن محمد بپرس و با او در ميان بگذار. من گفتم: بسيار خوب. فرصت را غنيمت شمردم و چهل مسالهاى را كه از پيش آماده كرده بودم، يكى پس از ديگرى با آن حضرت در ميان گذاشتم. بعد از بيان هر مسالهاى، امام صادق عليه السلام در پاسخ آن بيان مىفرمود:
عقيده شما در اين باره چنين و چنان است، عقيده علماى مدينه در اين مساله اين چنين ا ست و عقيده ما هم اين است.
در برخى از مسائل آن حضرت با نظر ما موافق بود و در برخى هم با نظر علماى مدينه موافق بود و گاهى هم با هر دو نظر مخالفت مىكرد و خودش نظر سومى را انتخاب مىكرد و بيان مىداشت.
من تمامى چهل سؤال مشكلى را كه برگزيده بودم يكى پس از ديگرى با او در ميان گذاشتم و جعفر بن محمد هم بدين گونهاى كه بيان شد به جملگى آنها، با متانت تمام و با تسلط خاصى كه داشت پاسخ گفت."
مالك ابن انس مي گويد: در طول مدتى كه به خانه آن حضرت آمد و شد داشتم، او را نديدم جز اين كه در يكى از اين سه خصلت و سه حالت به سر مىبرد، يا او را در حال نماز خواندن مىديدم و يا در حالت روزهدارى و يا در حالت قرائت قرآن.
سپس ابوحنيفه بيان داشت:
"ان اعلم الناس اعلمهم باختلاف الناس" ؛ "همانا دانشمندترين مردم كسى است كه به آراء و نظريههاى مختلف دانشوران در مسائل علمى احاطه و تسلط داشته باشد." و چون جعفر بن محمد اين احاطه را دارد، بنابراين او داناترين فرداست." (2)
همو درباره عظمت علمى امام صادق عليه السلام بيان داشت:
"لولا جعفر بن محمد ما علم الناس مناسك حجهم" (3) ؛ اگر جعفر بن محمد نبود، مردم احكام و مناسك حجشان را نمىدانستند.
* مالك بن انس و امام صادق عليه السلام
مالك بن انس (97 - 179 ه .ق) يكى از پيشوايان چهارگانه اهل سنت و جماعت و رئيس فرقه مالكى است كه مدتى افتخار شاگردى امام صادق عليه السلام نصيب وى شد. (4) او در باره عظمت و شخصيت علمى و اخلاقى امام صادق عليه السلام چنين مىگويد:
"و لقد كنت آتى جعفر بن محمد و كان كثيرالمزاح و التبسم، فاذا ذكر عنده النبى(ص) اخضر و اصفر، و لقد اختلفت اليه زمانا و ما كنت اراه الا على ثلاث خصال: اما مصليا و اما صائما و اما يقراء القرآن. و ما راءيته قط يحدث عن رسول الله(ص) الا على الطهاره و لا يتكلم فى ما لا يعنيه و كان من العلماءالزهاد الذين يخشون الله و ما رأيته قط الا يخرج الوساده من تحته و يجعلها تحتى." (5)
"مدتى به حضور جعفر بن محمد مىرسيدم. آن حضرت اهل مزاح بود. همواره تبسم ملايمى بر لبهايش نمايان بود. هنگامى كه در محضر آن حضرت نام مبارك رسول گرامى اسلام به ميان مىآمد، رنگ رخسارههاى جعفر بن محمد به سبزى و سپس به زردى مىگراييد. در طول مدتى كه به خانه آن حضرت آمد و شد داشتم، او را نديدم جز اين كه در يكى از اين سه خصلت و سه حالت به سر مىبرد، يا او را در حال نماز خواندن مىديدم و يا در حالت روزهدارى و يا در حالت قرائت قرآن.
من نديدم كه جعفر بن محمد بدون وضو و طهارت از رسول خدا حديثى نقل كند. من نديدم كه آن حضرت سخنى بىفايده و گزاف بگويد. او از عالمان زاهدى بود كه از خدا خوف داشت. ترس از خدا سراسر وجودش را فراگرفته بود.
هرگز نشد كه به محضرش شرفياب شوم، جز اين كه زيراندازى كه زير پاى آن حضرت گسترده شده بود، آن را از زير پايش برمىداشت و زير پاى من مىگستراند."
مالك بن انس درباره زهد و عبادت و عرفان امام صادق عليه السلام بيان داشت:
به همراه امام صادق عليه السلام به قصد مكه و براى انجام مناسك حج از مدينه خارج شديم. به مسجد شجره كه ميقات مردم مدينه است، رسيديم. لباس احرام پوشيديم، در هنگام پوشيدن لباس احرام تلبيهگويى يعنى گفتن: "لبيك اللهم لبيك" لازم است. ديگران طبق معمول اين ذكر را بر زبان جارى مىكردند."
مالك مىگويد: من متوجه امام صادق عليه السلام شدم، ديدم حال حضرت منقلب است. امام صادق عليه السلام مىخواهد لبيك بگويد ولى رنگ رخسارهاش متغير مىشود. هيجانى به امام دست مىدهد و صدا در گلويش مىشكند، و چنان كنترل اعصاب خويش را از دست مىدهد كه مىخواهد بىاختيار از مركب به زمين بيفتد. مالك مىگويد: من جلو آمدم و گفتم: اى فرزند پيامبر! چارهاى نيست اين ذكر را بايد گفت. هر طورى كه شده بايد اين ذكر را بر زبان جارى ساخت. حضرت فرمود:
"يابن ابى عامر! كيف اجسر ان اقول لبيك اللهم لبيك و اخشى ان يقول عزوجل لا لبيك و لا سعديك."
اى پسر ابىعامر! چگونه جسارت بورزم و به خود جرات و اجازه بدهم كه لبيك بگويم؟ "لبيك" گفتن به معناى اين است كه خداوندا، تو مرا به آن چه مىخوانى با سرعت تمام اجابت مىكنم و همواره آماده انجام آن هستم. با چه اطمينانى با خداى خود اينطور گستاخى كنم و خود را بنده آماده به خدمت معرفى كنم؟! اگر در جوابم گفته شود: "لا لبيك و لا سعديك" آن وقت چه كنم؟ (6)
همو در سخنى ديگر درباره فضيلت و عظمت امام صادق عليه السلام مىگويد:
"ما رأت عين و لا سمعت اذن و لا خطر على قلب بشر افضل من جعفر بن محمد" (7) ؛ هيچ چشمى نديده است و هيچ گوشى نشنيده است و به قلب هيچ بشرى خطور نكرده است، مردى كه با فضيلتتر از جعفر بن محمد باشد.
دربارهى مالك بن انس نوشتهاند:
"و كان مالك بن انس يستمع من جعفر بن محمد و كثيرا ما يذكر من سماعه عنه و ربما قال حدثنى الثقه يعنيه" ؛ مالك بن انس از جعفر بن محمد سماع حديث مىنمود و بسيار آن چه را كه از او سماع (گوش ميكرد) مىكرد، بيان مىنمود و چه بسا مىگفت: اين حديث را مرد ثقه به من حديث كرده است كه مرادش جعفر بن محمد بود. (8)
حسين بن يزيد نوفلى مىگويد:
"سمعت مالك بن انس الفقيه يقول والله ما راءت عينى افضل من جعفر بن محمد عليهماالسلام زهدا و فضلا و عباده و ورعا. و كنت اقصده فيكرمنى و يقبل على فقلت له يوما يابن رسول الله ما ثواب من صام يوما من رجب ايمانا و احتسابا فقال (و كان والله اذا قال صدق) حدثنى ابيه عن جده قال رسول الله(ص) من صام يوما من رجب ايمانا و احتسابا غفر له. فقلت له يابن رسول الله فى ثواب من صام يوما من شعبان فقال حدثنى ابى عن ابيه عن جده قال رسول الله(ص) من صام يوما من شعبان ايمانا و احتسابا غفر له." (9)
ابوحنيفه بيان داشت:
"ان اعلم الناس اعلمهم باختلاف الناس" ؛ "همانا دانشمندترين مردم كسى است كه به آراء و نظريههاى مختلف دانشوران در مسائل علمى احاطه و تسلط داشته باشد." و چون جعفر بن محمد اين احاطه را دارد، بنابراين او داناترين فرداست."
از مالك بن انس فقيه شنيدم كه گفت: به خدا سوگند! چشمان من نديد فردى را كه از جهت زهد، علم، فضيلت، عبادت و ورع برتر از جعفر بن محمد باشد. من به نزد او مىرفتم. او با روى باز مرا مىپذيرفت و گرامى مىداشت. روزى از او پرسيدم: اى پسر پيامبر! ثواب روزه ماه رجب چه ميزان است؟ او در پاسخ روايتى از پيامبر نقل كرد. به خدا سوگند هرگاه چيزى از كسى نقل كند درست و راست نقل مىكند. او در پاسخ گفت: پدرم از پدرش و از جدش و از پيامبر نقل كرده است كه ثواب روزه ماه رجب اين است كه گناهانش بخشيده مىشود. سپس اين پرسش را در باره روزه ماه شعبان هم بيان كردم و حضرت همان پاسخ را داد.
* ابن شبرمه و امام صادق عليه السلام
عبدالله بن شبرمه بن طفيل ضببى معروف به "ابن شبرمه" (72-144 ه .ق) قاضى و فقيه نامدار كوفه، درباره امام صادق عليه السلام مىگويد:
"ما ذكرت حديثا سمعته من جعفر بن محمد عليه السلام الا كادان يتصرع له قلبى سمعته يقول حدثنى ابى عن جدى عن رسول الله" (10) ؛ به ياد ندارم حديثى را از جعفر بن محمد شنيده باشم جز اين كه در عمق جانم تاثير گذاشته باشد. از او شنيدم كه در نقل حديث مىگفت كه از پدرم و از جدم و از رسول خدا اين روايت را نقل مىكنم.
همو گفت:
"واقسم بالله ما كذب على ابيه و لا كذب ابوه على جده و لا كذب جده على رسول الله" (11) ؛ به خدا سوگند! نه جعفر بن محمد در نقل روايات از پدرش دروغ مىگفت و نه پدرش بر جدش دروغ مىگفت و نه او بر پيامبر . يعنى آنچه كه در سلسله سند روايات جعفر بن محمد وجود دارد جملگى درست است.
* ابن ابى ليلى و امام صادق عليه السلام
شيخ صدوق روايتى نقل مىكند كه محمد بن عبدالرحمان معروف به "ابن ابى ليلى" (74- 148 ه .ق) فقيه، محدث، مفتى و قاضى بنام كوفه نزد امام صادق عليه السلام رفت و از آن حضرت پرسش هايى نمود و پاسخهاى خوبى شنيد. سپس به امام خطاب كرد و عرض نمود:
"اشهد انكم حجج الله على خلقه" (12) ؛ شهادت مىدهم كه شما حجتهاى خداوندى بر بندگانش هستيد.
* عمرو بن عبيد معتزلى و امام صادق عليه السلام
"عمرو بن عبيد معتزلى" به نزد امام جعفر بن محمد عليه السلام مشرف شد، وقتى رسيد اين آيه را تلاوت نمود: "الذين يجتنبون كبائر الاثم و الفواحش." (13)
سپس ساكت شد. امام صادق عليه السلام فرمود: چرا ساكت شدى؟ گفت: خواستم كه شما از قرآن گناهان كبيره را يكى پس از ديگرى براى من بيان نمايى. حضرت شروع كرد و به ترتيب از گناه بزرگتر يكى پس از ديگرى را بيان نمود. از بس كه امام خوب و عالى پاسخ عمرو بن عبيد را داد كه در پايان عمرو بن عبيد بىاختيار گريست و فرياد زد:
"هلك من قال براءيه و نازعكم فى الفضل و العلوم" (14) ؛ هر كس به راى خويش سخن بگويد و در فضل و علم با شما منازعه كند، هلاك مىشود.
* جاحظ و امام صادق عليه السلام
"ابو بحر جاحظ بصرى" كه از دانشوران مشهور قرن سوم بود، درباره امام صادق عليه السلام بيان داشت:
"جعفر بن محمد الذى ملا الدنيا علمه و فقهه و يقال ان اباحنيفه من تلامذته و كذلك سفيان الثورى و حسبك بهما فى هذاالباب" (15) ؛ جعفر بن محمد كسى بود كه علم و فقه آن حضرت جهان را پر كرده است و گفته مىشود كه ابوحنيفه و سفيان ثورى از شاگردان او بودند. همين در عظمت علمى آن حضرت كافى است.
* عمر بن مقدام و امام صادق عليه السلام
"عمر بن مقدام" از علماى معاصر امام صادق عليه السلام درباره آن حضرت مىگويد:
"كنت اذا نظرت الى جعفر بن محمد علمت انه من سلاله النبيين و قد رأيته واقفا عند الجمره يقول سلونى، سلونى" (16) ؛ هنگامى كه جعفر بن محمد را مىديدم، مىفهميدم كه او از نسل پيامبران است. خودم ديدم كه در جمره منا ايستاده بود و از مردم مىخواست كه از او بپرسند و از علم سرشار او بهرهمند شوند ... .
* شهرستانى و امام صادق عليه السلام
ابوالفتح محمد بن ابىالقاسم اشعرى معروف به "شهرستانى"(479-547 ه .ق) در كتاب گرانسنگ "الملل و النحل" درباره عظمت امام صادق عليه السلام مىنويسد:
"و هو ذو علم عزيز فى الدين و ادب كامل فى الحكمه و زهر بالغ فى الدنيا و ورع تام عن الشهوات" (17) ؛ امام صادق عليه السلام در امور و مسايل دينى، از دانشى بىپايان و در حكمت، از ادبى كامل و نسبت به امور دنيا و زرق و برقهاى آن، از زهدى نيرومند برخوردار بود و از شهوتهاى نفسانى دورى مىگزيد.
* ابن خلكان و امام صادق عليه السلام
ابن خلكان درباره امام صادق عليه السلام مىنويسد:
"احد الائمه الاثنى عشر على مذهب الاماميه و كان من سادات اهلالبيت و لقب بالصادق لصدق مقالته و فضله اشهر من ان يذكر" ؛ او يكى از امامان دوازدهگانه اماميه و از بزرگان اهلبيت رسول خدا بود. به جهت صدق در گفتارش به لقب صادق شهرت يافت و فضل او مشهورتر از آن است كه نيازمند به توضيح داشته باشد.
ابن خلكان همچنين مىنويسد: امام صادق عليه السلام در صنعت كيميا (شيمى) از مهارت خاصى بهرهمند بود، ابوموسى جابر بن حيان طرطوسى، شاگرد ايشان بود. جابر كتابى شامل هزار ورق تاليف كرد كه تعليمات جعفر بن محمد را در برداشت و حاوى پانصد رساله بود. (18)
"نعمان بن ثابت بن زوطى" معروف به "ابو حنيفه" (80 - 150ه.ق.) پيشواى فرقه حنفى كه از نظر زمانى معاصر با امام صادق عليه السلام بود، درباره عظمت امام صادق عليه السلام اظهارات و اعترافاتخوبى دارد. از جمله درباره آن حضرت گفت: "ما رأيت افقه من جعفر بن محمد و انه اعلم الامه"؛ من فقيهتر و داناتر از جعفر بن محمد نديدهام. او داناترين فرد اين امت است.
* ابن حجر عسقلانى و امام صادق عليه السلام
شهاب الدين ابوالفضل احمد بن على مصرى شافعى، مشهور به "ابن حجر عسقلانى" (773-852 ه .ق) درباره امام صادق عليه السلام مىگويد:
"جعفر بن محمد بن على بن حسين بن على بن ابى طالب فقيهى است بسيار راست گفتار." (19)
ابن حجر در كتاب تهذيب التهذيب از ابىحاتم و او از پدرش نقل مىكند كه درباره امام صادق عليهالسلام بيان داشت: "لا يسأل عن مثله."
و نيز مىنويسد: ابن عدى گفته است:
"و لجعفر احاديث و نسخ و هو من ثقات الناس ... و ذكره ابن حبان فىالثقات و قال كان من سادات اهلالبيت فقها و علما و فضلا ... و قال النسايى فىالجرح و التعديل ثقه." (20)
براى جعفر بن محمد احاديث و نسخههاى بسيار است. او از افراد موثق است. ابن حبان او را در زمره ثقات قرار داده است و گفته است: جعفر بن محمد از بزرگان اهلبيت رسول خدا است و ازجهت فقه، علم و فضل مقام بالايى دارد. "نسايى" در جرح و تعديل، امام صادق عليه السلام را از افراد "ثقه" معرفى كرده است.
* صاحب "سير اعلام النبلاء" و امام صادق عليه السلام
صاحب "سير اعلام النبلاء" درباره امام صادق عليه السلام مىنويسد:
جعفر بن محمد بن على بن حسين كه از فرزندان حسين بن على ريحانه رسول خدا است، يكى از بزرگان است كه مادرش "ام فروه" دختر قاسم بن محمد بن ابىبكر است و مادر ام فروه "اسماء" دختر عبدالرحمان بن ابىبكر است. به همين جهت است كه آن حضرت مىگفت: من از دو جهت به ابوبكر منتسبم. او بزرگ بنىهاشم است. از محضر علمى او افراد بسيارى كسب فيض كردند، از جمله، فرزندش "موساى كاظم"، "يحيى ابن سعيد انصارى"، "يزيد بن عبدالله"، "ابوحنيفه"، "ابان بن تغلب"، "ابن جريح"، "معاوية بن عمار"، "ابن اسحاق"، "سفيان"، "شبعه"، "مالك"، "اسماعيل بن جعفر"، "وهب بن خالد"، "حاتم بن اسماعيل"،"سليمان بن بلال"، "سفيان بن عينيه"، "حسن بن صالح"، "حسن بن عياش"، "زهير بن محمد"، "حفص بن غياث"، "زيد بن حسن"، "انماطى"، "سعيد بن سفيان اسلمى"، "عبدالله بن ميمون"، "عبدالعزيز بن عمران زهرى"، عبدالعزيز دراورى"، "عبدالوهاب ثقفى"، "عثمان بن فرقد"، "محمد بن ثابت بنانى"، "محمد بن ميمون زعفرانى"، "مسلم زنجى"، "يحيىقطان"، "ابوعاصم نبيل" و ... (21)
همو در كتاب "ميزان الاعتدال" مىنويسد:
جعفر بن محمد يكى از امامان بزرگ است كه مقامى بس بزرگ دارد و نيكوكار و صادق است. (22)
* ابن حجر هيتمى و امام صادق عليه السلام
شهاب الدين ابوالعباس، احمد بن بدرالدين شافعى، معروف به "ابن حجر هيتمى" (909 - 974 ه.ق) در "صواعق المحرقه" درباره امام صادق عليه السلام مىنويسد:
مردم از آن حضرت دانشهاى بسيارى فرا گرفتهاند. اين علوم و دانشها توسط مسافران به همه جا راه يافت و سرانجام آوازه جعفر بن محمد در همه جا پيچيده شد. عالمان بزرگى مانند "يحيى بن سعيد"، "ابن جريج"، "مالك"، "سفيان ثورى"، "سفيان بن عينيه"، "ابوحنيفه"، "شعبه" و "ايوب سجستانى" از او حديث نقل كردهاند. (23)
* ميرعلى هندى و امام صادق عليه السلام
"ميرعلى هندى" كه از علماى نامدار اهل سنت است و در همين دوره معاصر مىزيست درباره عظمت علمى و اخلاقى امام صادق عليه السلام مىگويد:
آراء و فتاواى دينى تنها نزد سادات و شخصيتهاى فاطمى رنگ فلسفى به خود گرفته بود. گسترش علم در آن زمان، روح بحث و جستجو را برانگيخته بود و بحثها و گفتگوهاى فلسفى در همه اجتماعات رواج يافته بود. شايسته ذكر است كه رهبرى اين حركت فكرى را حوزه علمىاى كه در مدينه شكوفا شده بود، بر عهده داشت. اين حوزه را نبيره على بن ابى طالب عليه السلام به نام امام جعفر كه "صادق" لقب داشت، تاسيس كرده بود. او پژوهشگرى فعال و متفكرى بزرگ بود و با علوم آن عصر به خوبى آشنايى داشت و نخستين كسى بود كه مدارس فلسفى اصلى را در اسلام تاسيس كرد.
در مجالس درس او تنها كسانى كه بعدها مذاهب فقهى را تاسيس كردند، شركت نمىكردند بلكه فلاسفه و طلاب فلسفه از مناطق دور دست در آن حاضر مىشدند.
"حسن بصرى" موسس مكتب فلسفى "بصره" و "واصل بن عطا" موسس مذهب "معتزله"، از شاگردان او بودند كه از زلال چشمه دانش او سيراب مىشدند. (24)
پىنوشتها:
1- شمس الدين ذهبى، سير اعلام النبلاء، ج 6، ص257/ تاريخالكبير، ج 2، ص199 و 198، ح2183.
2- سير اعلام النبلاء، ج 6، ص 258/ بحارالانوار، ج47، ص217.
3- شيخ صدوق، من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 519، طبع قم، نشر اسلامى.
4- سير اعلام النبلاء، ج 6، ص256.
5- ابن تيميه، التوسل و الوسيله، ص 52/ جعفريان، حيات فكرى و سياسى امامان شيعه، ص327.
6- شيخ صدوق، امالى، ص143، ح3.
7- شهيد مطهرى، سيرى در سيره ائمه اطهار عليهم السلام، ص149.
8- شرح الاخبار فى فضايل الائمه الاطهار، ج3، ص299، ح1203.
9- امالى صدوق، ص 435 و436، ح 2.
10 و 11- همان، ص343، ح16.
12- من لايحضرهالفقيه، ج 1، ص 188، ح569.
13- سوره نجم، آيه 32.
14- كلينى، كافى، ج 2، ص 287- 285.
15- رسائل جاحظ، ص106/ حيات فكرى و سياسى امامان شيعه، ص328.
16- سير اعلام النبلاء، ج6، ص257.
17- الملل و النحل، ج 1، ص147/ حيات فكرى و سياسى امامان شيعه، ص 330.
18- وفيات الاعيان، ج 1، ص327/ سيره پيشوا، ص353/ حيات فكرى و سياسى امامان شيعه، ص 330.
19- تقريب التهذيب، ص 68.
20- تهذيب التهذيب، ج 2، ص 104.
21- سير اعلام النبلاء، ج6، ص 255 و256.
22- لغت نامه دهخدا، ج9، ص130- 323.
23- الصواعق المحرقه، ص 201.
24- مختصر تاريخ العرب، ص193/ سيره پيشوايان، ص 352.
منبع:سايت بلاغ
انتهاي پيام/
دوشنبه 29 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-