واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:
بهار طربانگيز، طلوع خورشيد، صبح پر لطافت، آبشارهاي زيبا، گلهاي رنگارنگ، ازدواج و بسياري ديگراز پديدههاي جهان، براي انسان شاديآور است.
غم نيز جزو زندگي انسان و همزاد اوست. بيماري، مرگ، پيري، تنگدستي و حوادث ديگر، خيمه ماتم را در دل آدمي بر پا ميکنند.
انسان با اين دو واقعيت روبرو است: گاهي غم و زماني شادي.
شادابي، به معناي انکار واقعيات و نديدن مشکلات خود و ديگران نيست. شادابي، به معناي چشم بستن بر تلخيهاي زندگي نيست و بالاخره، شادابي به معناي خوشي بيپايه و خود فريبي نيست.
انسان شاداب، ناکامي و تلخي را انکار نمي کند، اما معتقد است که مي توان آن ها را به کاميابي و شيريني تبديل کرد. او فشارهاي زندگي را مانند حرکات ورزشي ميداند که هرچه شديدتر باشند، بدن او را نيرومندتر خواهند کرد. او شکست را مقدمه پيروزي، و سختي را طليعه آساني ميداند. چنين کسي با نگاه اميدوارانه به زندگي و اعتماد به خدا و در نتيجه، اميد به هدايت او و اعتقاد به نيروهاي دروني خود، دليلي براي افسرده شدن نميبيند.
اين شاديها گاهي براي خود آدمي و زماني براي ديگران است. تبسم به ديگران، پوشيدن لباسهاي شاد، استفاده از بوي خوش، مهرباني کردن، شاد کردن مردم و... همه براي ايجاد فضاي شاد و در نتيجه تجديد قوا براي ادامه حرکت تکاملي است.
با شادي، زندگي انسان معنا مييابد و ناکامي، نااميدي، ترس و نگراني بياثر مي شوند.
در پرتو شادي است که انسان مي تواند خودسازي کند و در اجتماع مفيد باشد.
عوامل شاديآفرين
1- ايمان
نگاه گذرا به تعاليم ديني نشان مي دهد که شادابي و سرزندگي از آثار ايمان به خدا و مذهب است، چرا که مذهب بر زمينههاي پيدايش شادي سفارش کرده است و نشانههايش را ستوده است.
نداشتن نگراني و اضطراب و رسيدن به اطمينان قلبي، اساس هر نوع شادي است و اين ممکن نيست، مگر با ايمان داشتن به قدرت مطلقي که سرچشمه همه نيکيهاست. مهربان دانستن خداوند و امکان گفتگوي مستقيم با او، چراغي از اميد و اطمينان در دل مومن ميافروزد.
2- رضايت و شکيبايي
در زندگي گاهي مشکلاتي به وجود ميآيد که رفع آن ها بيرون از توان انسان است. ما به طور معمول از اين مشکلات خشنود نيستيم و آن ها را با ديد ظاهري، مانع اهداف و اميال خود ميدانيم. بيشتر ناخرسندي هاي ما درهمين مواقع بروزمي کنند، چون ميخواهيم به هر شکل ممکن، مشکلات فوق طاقت خود را رفع کنيم، در حالي که بهترين راه غلبه بر اين رخدادها، کنار آمدن با آن هاست. راضي بودن به رضاي خدا، به انسان آرامش ميبخشد و در سخت ترين حوادث، مددکار آدمي ميشود.
3- پرهيز از گناه
لذت و خوشي، فقط با عوامل مادي به دست نمي آيد، بلکه عوامل معنوي هم در ايجاد شادي موثرند. گاهي انجام دادن کارهايي که به نظر بايد لذتبخش باشند، هيچ لذتي به انسان نميدهند، حتي عذاب وجدان هم ميآورند، زيرا روح و وجدان، آماده لذت بردن نيستند. يک غذاي لذيذ يا خانه بسيار زيبا، اگر حرام و نامشروع باشد، براي انسان سالم و مومن، تلخ و ناگوار است.
پرهيز از گناه ، در بيشتر مواقع، پرهيز از لذتهاي مادي سطحي است، اما شاديآور است، زيرا روح آدمي به گونهاي است که گاهي از "پرهيز" و "رياضت معقول" سرخوش ميشود. ارضاي تمايلات به هر صورت، شاديآور نيست، گاهي "پرهيز از لذت"، لذتبخش است.
4- مبارزه با نگراني
شادي، نبودن اندوه است. اگر انسان بتواند نگرانيها و اندوهها را از خود دور کند، شاد است. البته انسانهاي شاد نيز گاهي غمگين ميشوند که طبيعي است، چرا که بعضي از غمها لازمه زندگي است، اما بسياري از آن ها برخاسته از نگرانيها و نااميديهاست.
اين نگرانيها منشا مشکلات بسيار ديگري، از جمله بيماري است. آري! کساني که دچار دلهره و نگراني باشند، از هيچ يک از امکانات زندگي لذت نميبرند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 115]