واضح آرشیو وب فارسی:ابتکار: تمديد اختلاف كهنه دو ستاره
تصميم علي كريمي براي وداع از تيم ملي به منزله خداحافظي و وداع دائمي او با پيراهن تيم ملي نيست. او در حقيقت تلاش كرد با رفتار جديد خود و قرار گرفتن مقابل تصميم سرمربي تيم ملي، نشان دهد تصميم و اراده اش براي بودن يا نبودن در تيم ملي نه برعهده علي دايي كه با اراده شخصي خود او خواهد بود. اما سوال اينجا شكل مي گيرد كه آيا كريمي با اين شكل جدايي از تيمي كه نه تيم ملي كه تيم دايي مي خواندش، بهترين تصميم ممكن را اتخاذ كرده است؟ علي كريمي لجاجت را تمديد كرد. دعواي ميان دايي و كريمي به اختلاف نظري بلند مدت مبدل شده كه از سال 80 تا امروز بي وقفه و مداوم وجود داشته است. اين كه چرا اختلاف اين دو ستاره هرگز از بين نرفت و به پايان نرسيد، در نوع خود عجيب و قابل تامل به نظر مي رسد! كريمي چرا به تهران بازگشت؟ حضور جادوگر در پيراهن پرسپوليس معني و مفهوم خاصي داشت. ولي علي در پاسخ به همين سوال بسيار هوشيارانه و معني دار مي گفت: «دلايل من فوتبالي نيست»! علي كريمي در حقيقت اذهان عمومي را به سمت و سويي سوق مي داد كه هيچ كس نتواند آينده تصميم او را پيش بيني كند. وقتي از او مي پرسيم آيا براي رسيدن به تيم ملي به پرسپوليس برگشته اي يا نه، باز هم پاسخي نامعلوم داد: «من تيم ملي را مثل هر ايراني ديگري دوست دارم و براي موفقيتش هم دعا مي كنم ولي الان تمام فكر من موفقيت پرسپوليس است.» اين برگ اول پرونده علي كريمي بود. فكر مي كنيد منظور و هدف كريمي از تصميمي كاملا شخصي چيست؟ او امروز در نبرد با علي دايي، خود را يك بار ديگر پيش مي اندازد و البته هيچ توجهي به پيراهن تيم ملي نشان نمي دهد. مي توانيم آرام آرام متوجه خواسته هاي كريمي از بازگشت به پرسپوليس شويم. اول بار سال 1380 در مراسمي كه براي كودكان ناشنوا به همت مدرسه ناشنوايان در محله گيشا (كوي نصر) تهران برگزار شده بود، دايي و كريمي همراه چند ستاره نام آشناي ديگر راهي سالن سرپوشيده فوتبال شدند. تيم دايي مقابل تيم كريمي از همان ابتداي بازي عقب افتاد. علي كريمي هنرنمايي مي كرد و تماشاگران را به وجد مي آورد. تا جايي كه تصميم گرفت مقابل علي دايي حركتي خارق العاده انجام دهد. او دوبار پياپي توپ را از ميان پاهاي دايي عبور داد و جمعيتي نزديك به دو هزار نفر را به وجد آورد. سرانجام جرقه اختلاف ها زده شد. دايي كشيده اي زير گوش كريمي فرود آورد. اين آغاز دعواي دو قهرمان فوتبال ايران بود. چند ماه بعد كريمي در گفتگو با هفته نامه تماشاگران گفت: «من آدم خوش شانسي هستم... بله! ولي اگر خدا مرا بغل كرده، پس بايد بگوييم خدا علي دايي را بغل كرده و بوسيده»! همين تمديدي شد بر دامنه دعواي ملي پوشان! علي كريمي از آن پس هرگز در گفتگو با خبرنگاران شركت نكرد و به جاي او همواره ابوالفضل جلالي مدير برنامه هايش حرف زد. علي دايي علني در رسانه ها مصاحبه مي كند و مدعي مي شود در تيمش (به ياد داشته باشيد مي گويد تيم من، نه تيم ملي) نيازي به بازيكن بي تعصب ندارد. او خواهان يك سرباز براي فوتبال ايران مي شود كه جانش را براي اين تيم مي گذارد. با همين ادبيات مي توان دريافت كه اين مرد ديگر حتي با وجود پا در مياني روساي فدراسيون فوتبال هم حاضر به بازگشت كريمي نخواهد شد. اين فاز جديدي از اختلافهاست. ابوالفضل جلالي در همان روزهايي كه تيم ملي به دنبال يك مربي مي گشت در مصاحبه اي معني دار و براي آشتي كنان دايي و كريمي از قول كريمي مصاحبه اي را در اختيار رسانه ها قرار داد. فرداي همان روز روزنامه هاي ورزشي با تيتري بزرگ از زبان كريمي نوشتند: «چرا به دنبال مربي مي گرديد؟ چه كسي بهتر از علي دايي؟» باور كردن و پذيرش چنين حرفي ساده نبود. يك هفته بعد دايي سرمربي تيم ملي شد. هر دو نفر هم دايي و هم كريمي به اين جملات كمترين اعتقادي نداشتند. دايي بعدها صراحتا گفت كه به آن چه از قول كريمي نوشته مي شود اهميتي نمي دهد چون از زبان خود او گفته نشده است! مي گفتند فدراسيون فوتبال كريمي را از حضور در تيم ملي منع كرد و دليلش هم مصاحبه عليه فدراسيون بوده است. اما اين برنامه اي از پيش تدوين شده بود. دايي از مهدي تاج ( نايب رئيس اول فدراسيون و رئيس كميته تيمهاي ملي) خواست در نبود او كنار اردوي تيم ملي، كريمي را شبانه براي پاسخگويي به ادعاهايش، از اردبيل به تهران برگرداند. حتي وقتي رياست جمهوري هم خواستار بخشش كريمي شد، دايي مقابل كريمي جبهه گرفت تا مشخص شود فدراسيون فوتبال در اين ميان فقط بازيچه برنامه هاي دايي براي حذف كريمي بوده است. دقيقا معلوم شد كريمي براي تيم ملي و خواسته هاي فوتبالي به پرسپوليس برنگشته است. او آمد تا دايي دعوتش كند و سپس از تيم دايي كنار برود. به همين سادگي مي توان دريافت كه كريمي براي ادامه جنگ هميشگي و پيروز شدن برابر دايي به تهران آمده بود. اين رفتار كريمي هرچند خود او را در اين نبرد پيروز كرد، اما نتيجه اي نداشت جز ضرر تيم ملي! ذهن همه اعضاي كادر فني تا مدتي درگير اين ضربه كريمي خواهد بود! چرا هيچ كس يك بار طي تمام اين سالها مشكل اين دو نفر را حل نكرد؟ اين مهمترين سوال روز است...
يکشنبه 28 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ابتکار]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 77]