واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: زن و شوهر به اتهام جنايت محاكمه شدند
دو مرد و يك زن كه به اتهام همدستي در جنايت تكان دهنده بازداشت شده اند ديروز در شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران محاكمه شدند.
به گزارش ايسكانيوز، در نشست رسيدگي به اين پرونده كه به رياست قاضي «نورالله عزيز محمدي» و با حضور چهار مستشار برگزار شد ابتدا نماينده دادستان، كيفرخواست را خواند.
«آرش سيفي» اعلام كرد: «عليرضا» 35 ساله معروف به «فردين» و برادر زن 37 ساله اش «حسن» متهمند مرد جواني به نام «منصور» را شامگاه 13مرداد 1386 به خانه شان در ورامين كشاندند و كشتند.
همسر عليرضا به نام «صبيعه» نيز متهم به معاونت در جنايت است و اكنون با توجه به نظريه پزشكي قانوني كه علت اصلي مرگ «منصور» را شكستگي جمجمه ناشي از ضربه چوب و همچنين فشار بر عناصر حياتي گردن اعلام كرده است براي متهمان اشد مجازات (قصاص نفس) خواهانم.
سپس پدر و مادر داغدار در جايگاه ويژه قرار گرفتند و براي قاتلان پسرشان حكم مرگ خواستند.
وقتي نوبت دفاع به «عليرضا» رسيد جنايت را گردن گرفت: «تومور مغزي داشتم و در بيمارستان بستري بودم كه دوست قديمي ام منصور به ديدنم آمد.او هزينه هاي بيمارستان را پرداخت اما پيشنهاد شرم آوري مطرح كرد.»
متهم رديف نخست، اضافه كرد: «منصور» به زنم ابراز علاقه كرد و خونم را به جوش آورد. آتش كينه، سراپاي وجودم را فرا گرفته بود كه حرف هاي «منصور» را با برادر زنم در ميان گذاشتم.
بدين ترتيب قرار شد منصور را به خانه خود بكشانيم تا ادبش كنيم. من با چوب به سر او كوبيدم و دست و پايش را بستم. «عليرضا» ادامه داد: با كمك برادرزنم، منصور را داخل اتاق خواب بردم.حسن هم پارچه اي دور گردنش گره زد كه نفس «منصور» بند آمد. ما تا صبح فكر كرديم تا چاره اي براي پنهان كردم جنازه بيابيم اما فايده اي نداشت. وسط پذيرايي خانه ام را كنديم و جنازه را دفن كرديم.
قاضي: منصور را به قصد كشتن به خانه ات كشاندي؟
«عليرضا»: نه، فقط مي خواستيم او را تنبيه كنيم.
قاضي: در بازجويي مقدماتي گفته اي «وقتي وارد خانه ام شدم و منصور را در اتاق ديدم به جانش افتادم و بعد برادر زنم را باخبر كردم» حالا ادعاي ديگري داري؟
«عليرضا»: نه، قبلا دروغ گفتم اما مشاركت در قتل را قبول دارم.
همچنين متهم رديف دوم، منكر دست داشتن در جنايت شد.حسن گفت: آن روز «عليرضا» سراغم آمد و از من خواست به خاطر يك مساله ناموسي به خانه اش بروم. برادر زنم مرا در آشپزخانه مخفي كرد و خودش رفت پشت در ورودي. وقتي «منصور» وارد شد «صبيعه» با سرفه به من علامت داد و جلو رفتم اما قبل از آن كه كاري كنم «عليرضا» با چوب به سر او كوبيد.
«صبيعه» 29 ساله نيز زماني ادعاي تازه اي مطرح كرد: «من منصور را كشتم; شوهر و برادرم بي گناهند. ساعت هفت شب بود كه منصور تلفن زد و گفت زنش به شهرستان رفته و مي خواهد به خانه ما بيايد. ساعت 11 شب در غياب شوهرم به سراغ من آمد و در را قفل كرد.من كه از رفتار او شوكه شده بودم از پشت با چوب به سرش كوبيدم، دست و پايش را بستم و كابل را دور گردنش پيچيدم.»
اين زن، توضيح داد: نيمه شب بود كه شوهرم به خانه آمد و جنازه را ديد. سپس «حسن» را باخبر كرد و با هم قبر كنديم.
با ضد و نقيض گويي، اين زن و شوهر و برادرش، هيات قضايي به شور نشست تا به انشاي راي بپردازد.
يکشنبه 28 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 94]