تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):حيا زينت اسلام است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805583418




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفتگو با حبيب مهكام، وكيل دادگسترى و داور بين المللى قرآن رمز رسيدن به سعادت انس با قرآن است


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گفتگو با حبيب مهكام، وكيل دادگسترى و داور بين المللى قرآن رمز رسيدن به سعادت انس با قرآن است
على فرج زادهحبيب مهكام از جمله فعالان قرآنى است كه اگر چه ۳۳ سال لباس وكالت به تن كرده است و به عنوان وكيل پايه يك دادگسترى شناخته مى شود، اما به گفته خودش اشتغال اصلى اش، فعاليت هاى قرآنى است. نزديك به ۳۰ سال سابقه داورى در مسابقات ملى و بين المللى قرآن، تلاوت و تدريس قرآن و سخنرانى مذهبى از جمله افتخارات اين استاد پيشكسوت است. مهكام با خنده و خوش رويى و با قرائت اين بيت شعر «اولم رام نمودى به دل آرامى ها/ آخرم سوختى از حسرت ناكامى ها» در طبقه سوم منزل و دفتر كارش پذيرايمان شد. دفترى كه پر است از تابلوهاى مزين به آيات قرآنى، تقديرنامه هاى قرآنى و كتاب هاى حقوقى و دينى و يك دوره تفسير كامل الميزان. در كنار اينها عكس استاد با محمدحسين طباطبايى(علم الهدى)، حافظ معروف و مشهور قرآن، عكسى از استاد فرشچيان و بيش از همه عكسى از برادرزاده شهيدش، فريد مهكام جلوه گرى مى كرد. ماحصل گفتگوى ما با استاد حبيب مهكام وكيل پايه يك دادگسترى، داور و استاد پيشكسوت مسابقات قرآنى را در زير بخوانيد.* استاد در ابتدا مختصرى از زندگينامه، سال تولد و محل تولد خودتون بفرماييد. ** از اينكه قدم رنجه فرموده ايد و تشريف آورديد به منزل خودتان و دفتر كار اينجانب تشكر و سپاسگزارى مى كنم. راجع به سئوالى كه پرسيديد من در مراغه در سال ۱۳۲۳ متولد شدم. ديپلمم را در رشته ادبى در همان شهر گرفتم و در سال ۱۳۴۴ در دانشكده ادبيات دانشگاه تبريز درس مى خواندم. در سال ۱۳۴۵ به تهران آمدم و در دانشكده حقوق دانشگاه تهران الحمدلله در رشته حقوق قضايى قبول شدم و آن يك سال دانشكده ادبيات تبريز را هم نديده گرفتم و در سال ۱۳۴۹ فارغ التحصيل رشته حقوق قضايى شدم. * شما علاقه زيادى به ادبيات داريد و دائما از شعر در كلامتون استفاده مى كنيد چى شد كه عطاى ادبيات را به لقايش بخشيديد ؟** تعدادى از همكلاسى هاى من در دانشكده ادبيات تبريز آماده شدند بيايند در رشته حقوق قضايى شركت كنند و من هم با اينكه شرايطم جور نبود و مشكلاتى داشتم، اما با زحمت زيادى كه كشيدم توانستم در رشته حقوق قضايى دانشگاه تهران قبول شوم و به تهران آمدم و بعد از اينكه دو سال خدمت نظام وظيفه رفتم كار وكالت را شروع كردم و از سال ۱۳۵۴ تا حالا مشغولم. البته من از اولى كه اومدم تهران هيئتى صد در صد شدم و اين هيئتى شدن در سرنوشت من خيلى كاربرد داشت، يعنى اگه هيئتى نمى شدم معلوم نبود زندگى من در دانشگاه و بعد از آن چه شكلى به خودش مى گرفت. خدا رحمت كند آن هايى كه اين هيئت ها را پايه گذارى كردند. * چه سالى ازدواج كرديد و حاصل اين ازدواج چند فرزند است ؟** من در هيئتى كه شركت مى كردم همانجا قرآن را هم ياد گرفتم و بعد از مدتى مسئول قرآن و تفسير همان هيئت شدم. در سال ،۵۲ شب بيست و پنجم ماه مبارك رمضان بود كه دلم هواى ازدواج كرد و به خدا گفتم مى خواهم ازدواج كنم و خدا هم حرفم را شنيد و در سن ۲۹ سالگى در همان سال ازدواج كردم. ازدواج خيلى ساده و مختصر، شايد كل ميهمانانى كه ما دعوت كرديم به ۳۰ نفر نمى رسيد. * و اما حاصل ازدواج .** دو فرزند پسر. حسين و مهدى. (مصاحبه كه به اينجا مى رسد حسين آقا با يك ظرف بستنى و چند ليوان شير كه براى پذيرايى از ما آورده به جمع ما مى پيوندد و استاد مهكام هم با اين مصرع شعر به شوخى به او خوشامد مى گويد: ما بسته تو هستيم حاجت به بستنى نيست) * شما سال هاست به وكالت اشتغال دارى، در كار وكالت بيشتر چه پرونده هايى را قبول مى كنيد؟ ** پرونده هايى كه اولا مشروعيت داشته باشد يعنى خدا راضى باشد ثانيا خيلى پر پيچ و خم نباشد چون اگر پر پيچ و خم باشد با اين وضعيت دادگسترى نمى شود نتيجه را به دست آورد و آن وقت موكل همه مسايل را از چشم وكيل مى بيند و انتظار دارد كه وكيل همه قوانين و آئين دادرسى را حل كند و زود نتيجه بگيرد. اين است كه با توجه به مقتضيات هر پرونده اگر خدا راضى باشد كه شرط اصلى من است قبول مى كنم البته به شرطى كه به فعاليت هاى قرآنى و برنامه هاى قرآنى من لطمه نزند. اين خودش خيلى مهم است.* آيا شده به سطح اقتصادى موكل توجه كنيد و اگه ديديد نون و آب داره پرونده را قبول كنيد ؟** بارها شده يكى از دوستان زنگ زده يك موكل مى فرستم برايت از دست ندى، خيلى پولداره. ووقتى فرد مراجعه كرده است آنچه رضاى خدا بوده برايش توضيح داده ام و اغلب هم حق وكالت نداده و رفته و به حق المشاوره اكتفا كرده و اين حق المشاوره براى من خيلى شيرين تر از حق الوكاله اى است كه غير مرضى خدا به دستم برسد، آن بركت ندارد. تائيد قرآنى اش را هم بگويم شما آيه ۱۲۴ سوره طه را بخوانيد مى فرمايد: «و من اعرض عن ذكرى فان له معيشتا ضنكا» هر كس از ياد خدا غافل شود زندگى او دچار تنگى و سختى مى شود ولو اينكه پول زيادى هم داشته باشد. باور كنيد من كسانى را مى شناسم كه پول خيلى زياد و كلانى دارند، اما زندگى خوشى ندارند. انسان زمانى زندگى خوش دارد كه زندگى او رنگ الهى و ايمانى داشته باشد، آيه ۱۳۸ سوره بقره را بخوانيد «صبغه الله و من احسن من الله صبغه» زندگى كه رنگ الهى داشته باشد مطمئن باشيد خوشى درش هست البته انكار نمى كنم پول و ثروت مشكل گشا نيست اما دليل بر سعادت نيست. *رابطتون با مطالعه چطوره ؟** الحمدلله رابطه بسيار خوبى با مطالعه دارم و خيلى با مطالعه انس و الفت دارم و مى توانم بگويم هميشه در حال مطالعه هستم، بعضى ها تعجب مى كنند، چطور من با تلويزيون خيلى سر و كار ندارم. اين طور جواب داده ام هميشه در مطالعه ام اما اينكه بنشينم براى يك سريال حتى كاملا وقت بگذارم اينكار را اصلا نمى كنم، اصلا و ابدا من از تلويزيون به قدرى كه لازم هست استفاده مى كنم خيلى كم. *چقدر مثلا؟ ** خيلى كم. در شبانه روز يك ساعت هم نه. چيزهايى كه خوبه مى بينم ولى چيزهايى كه وقت منو مى گيرد هرگز. اينجاست كه مهكام جدى است و جسارت دارد. يكى از ويژگى هاى مومن(البته از روى خودپسندى نمى گويم، خودپسندى جان من برهان نادانى بود) در قرآن كريم برگرفته از آيه دوم سوره مباركه نور اين است كه قاطعيت داشته باشد. من هميشه ميزى دارم كه پر است از كتاب و دفتر و قلم. خيلى هم كارايى دارد چون من از سال ۱۳۴۹ در امر تبليغات دينى سخنرانى مى كنم و خدا تفضل كرده است كه سخنرانى هايم پر است از مستندات آيات قرآنى و... با نشانى. *شما با اين صحبت ها اشاره اى به سئوال بعدى من داشتيد. سئوالى كه مى خواستم بپرسم نظم در زندگى شما چه جايگاهى دارد و چقدر به آن پايبنديد ؟** بهترين ارثى كه از مرحوم پدر به من رسيده منظم بودن در زندگى است، چه در مراغه بودم و چه در تهران و چقدر آثار خوبى دارد منظم بودن. يعنى فرض كنيد من اگه به همسرم بگويم مى روم بيرون ساعت ۱۰ مى آيم واقعا مقيدم كه بيايم البته بعضى ها به من مى گويند زن ذليل ولى من مى گويم زن امين. خانم ها خيلى قابل احترام اند. البته بقيه اعضاى خانواده ام هم منظم هستند چه همسرم و چه فرزندان. در نهج البلاغه هم داريم كه حضرت امير(ع) در حالى كه در بستر آرميده و تا عالم برزخ گامى بيش فاصله ندارد با تلاوت آيه ۵۵ سوره طه «منها خلقناكم و فيها نعيدكم و منها نخرجكم تاره اخرى» كه اين آخرين كلام حضرت بود قبل از آنكه جان به جان آفرين تسليم كند قبل از اين، وصيت مفصلى مى كند و روش بهزيستى در جامعه را تبيين فرمودند. آنجا مى فرمايند، فراز دومش اين است: «اوصيكما و جميع ولدى و اهلى و من بلغه كتابى بتقوى الله و نظم امركم» اول تقواى الهى و دوم نظم در كارها. اين هم دليل از نهج البلاغه. * حبيب مهكام را با شخصيت قرآنى اش چگونه تعريف مى كنيد ؟** من اينجا هيچ گونه تعريفى ندارم. * چطور؟ ** به خاطر اينكه خودم هستم و نمى توانم راجع به خودم حرف بزنم. اگر مى فرموديد درباره فرد ديگرى حرف بزنم بله صحبت مى كردم چون اين مى شود نشانه خودبينى. دليل قرآنى هم آيه ۱۰۵ سوره مائده كه مى فرمايد «يا ايها الذين آمنوا عليكم انفسكم» اى مومنين به اصلاح خودتان بپردازيد. * اگر چند تا ويژگى مثبت از خودتون بخواهيد بگوييد چه مواردى را مى گوييد ؟** ويژگى مثبت نه اينكه از خودم بگويم ولى اينكه خودم هم بايد آن ها را رعايت بكنم و جنبه همگانى دارد عرض مى كنم. يكى از اين ويژگى ها منظم بودن است كه سعى مى كنم منظم باشم. بعد سعى مى كنم كه قرآن بر زندگى من حاكم باشد كه البته هر فرد مومن و مسلمان بايد اين ايده و هدف را داشته باشد. براى اينكه گر تو مى خواهى مسلمان زيستن/ نيست ممكن جز به قرآن زيستن كه از جمله اشعار شاعر انقلابى، اقبال لاهورى است. * شما سال ها در عرصه مسابقات ملى و بين المللى قرآن به قضاوت پرداخته ايد، قضاوت در پرونده هاى حقوقى سخت تر است يا داورى در مسابقات قرآن ؟** داورى در پرونده هاى حقوقى براى فصل خصومت است و اجراى عدالت در جهت احقاق حق براى اينكه در تعريف عدل داريم «العدل اعطاء كل ذى حق حقه» وكالت از يك ديدگاه از قضاوت هم از نظر رعايت تقوا سخت تر است براى اينكه وكالت گر دهد تغيير حالت/ عجب چيز بدى باشد وكالت. وكالت در معارف اسلامى تعريفش اين است كه وكيل كسى است كه مصالح طرف را به منافع خودش ترجيح دهد اما داورى در مسابقات قرآن براى فصل خصومت نيست براى تشخيص امتياز و برترى ها است. اين است كه در اين مقام داورى هم سخت است و هم دقت بيشترى مى خواهد. ولى با آن داورى قياس مع الفارق است. * شروع برنامه هاى قرآنى شما از كى بود و اولين جرقه چه زمانى به ذهنتون خورد ؟** اولين جلسه قرآنى كه من به عنوان قرائت قرآن شركت كردم در مراغه بود. در هيئت تبريزى ها. اين هيئت يك سرپرست و رئيس داشت به اسم حاج غلامعلى توكلى(ره). يك مغازه دار بود و معتمد شهر يعنى به اين معنا كه هر كس در شهربانى آن موقع كارى داشت و آقاى توكلى صلاحيت ايشان را تائيد مى كرد، شهربانى قبول مى كرد. تنها شخصى بود كه مورد اعتماد دستگاه بود. ايشان استاد قرآن بود و تفسير عالى مى گفت و مغز سياسى قوى اى هم داشت. من يك روز صبح جمعه رفتم جلسه ايشان و گفت قرآن بخوان. ديد نمى توانم بخوانم دو سه آيه كوچك را خواند و گفت با من بخوان و من هم دست و پا شكسته خواندم. گفت بارك الله عجب قرآن خوبى با اينكه من با اشتباهات زيادى خواندم. بعد از جلسه رفتم قنادى پدرم. دو ساعت بعد دو نفر از همين هيئت آمدند مغازه ما و به پدرم گفتند به به حاج آقا پسرت چقدر خوب قرآن مى خواند و عجب قرآنى خواند و ما را تشويق كردند. بناى قرآنى من از همانجا گذاشته شد و وقتى در سال ۴۵ آمدم تهران رفتم جلسه قرآن استاد بزرگوار حاج آقا محمدعلى عزيزى كه جمله خوبى داشتند و ايشان به گردن من حق استادى دارند. ايشان بيشتر ما را جذب كرد و تشويق مى كرد و ايرادات ما را مى گرفت. همزمان با آن هيئت، هيئت ديگرى براى مراغه اى ها بود كه بنيانگذارش حاج آقا صدر بودند. ايشان مى ديد كه من استعداد دارم در كنار قرائت به من گفت: گلم(به تركى گلوم) تو شروع كن به سخنرانى. گفتم نمى توانم گفت مى توانى. مرا تشويق كرد و حوصله به خرج داد و من دست و پا شكسته سخنرانى كردم و از سال ۱۳۴۹ تا حالا به طور مستمر و مدام توفيق دارم در تبليغات قرآنى باشم و سخنرانى مى كنم. اين نتيجه بحثمان باشد كه اين صحبت ها درس اخلاقى دارد كه اساتيد را فراموش نكنيم. * به چه سبكى قرائت مى كنيد؟ ** من به سبك خاص تقليدى نمى خوانم و از ابتدا سعى كرده ام مستقل باشم. منتهى از اساتيد محترم مرحوم منشاوى، مرحوم عبدالباسط و مصطفى اسماعيل الهام مى گيرم و خودم هم مايه هايى مى گذارم. * داورى مسابقات قرآن را از چه سالى شروع كرديد ؟** از سال ۱۳۶۰ توفيق همكارى با سازمان اوقاف را پيدا كردم و تا الان هم همكارى دارم و تجربياتى دارم كه دوست دارم بعضى هايش را مطرح كنم. يك قرآنى بايد هنر تلاوت داشته باشد. هنر تلاوت لازمه اش اين است كه مقامات و نغمات عربى را بداند. كامل خواندن يك مقام امر مسلمى است كه استادان بر آن اصرار دارند. قارى براى اينكه بتواند مقامات و نغمات را به خوبى پياده كند درست است كه ريزه كارى هاى اين فن لازمه اجراى آن است ولى آشنايى با آهنگ هاى ايرانى تسلط قارى بر تلاوت را بيشتر مى كند. من الحمدلله آهنگ ها و موسيقى هاى ايرانى را در كليت قضيه مى دانم و مركب خوانى آن را هم بلدم. آن قاريانى كه مقامات و نغمات عربى را مى دانند اگر مى خواهند درجه بالايى به دست آورند بايد به آهنگ هاى ايرانى مسلط شوند تا اگر جايى سبك تلاوت از دستش در رفت تسلط بر آهنگ ايرانى باعث مى شود تا بتواند آن را جمع كند. اين است كه سفارش مى كنم قاريان ما هر دو را بايد ياد بگيرند البته مشروط بر اينكه به غنا كشيده نشود. * شما علاوه بر فعاليت هاى گوناگون دو هنر ديگر هم داريد يكى مجرى گرى برنامه هاى قرآنى و دينى و ديگرى هم بهره مند بودن از هنر خوشنويسى. در اين موارد هم توضيح مى دهيد؟** بله من از سال ۱۳۶۱ كه داور مسابقات بودم و هستم مجرى گرى هم مى كنم و تمايل دارم مقدارى از تجربياتى را كه در اين زمينه كسب كرده ام و محصول فعاليتم از سال ۶۰ تا حالا است را بازگو كنم كه فكر مى كنم انشاء الله مفيد باشد. * بفرمائيد .** يكى اينكه مجرى بايد قارى قرآن باشد و آشنايى نسبى هم با موضوعات تاريخى و دينى به خصوص تاريخ اسلام داشته باشد، علم صرف و نحو قرآن را بداند، برخى از آيات قرآن را به صورت كاربردى در حفظ داشته باشد تا در فواصل بنا به مقتضيات بيان كند و به آن استناد كند، مجرى بايد داراى حافظه قوى، نكته سنج، تيزبين و حاضر جواب باشد، احاديث و روايات اسلامى را مجرى بايد در حفظ داشته باشد و يا در دفتر داشته باشد و از آن ها استفاده كند چون در مكتب ما استناد به قرآن بايد در كنار اهل بيت(ع) باشد، مثلا در قرآن آيه اى داريم درباره روش وضوگرفتن كه اگر فرمايش امام صادق(ع) را كنار اين آيه نگذاريم خود آيه كافى نيست و رفع اشتباه نمى شود، مجرى بايد اشعار ادبى، تاريخى، سياسى و اجتماعى و... را يا در حفظ داشته باشد و يا يادداشت كرده باشد تا از آن استفاده كند، مطلب ديگر اين كه مجرى بايد قدرت بيان، صبر و حوصله و متانت داشته باشد و براى مخاطب اشباع علمى ايجاد كند و مخاطب را تغذيه علمى كند. * در مورد خوشنويسى نفرموديد .** اين يكى از تفضلاتى است كه خداوند به بنده داشته است. من از چهارم ابتدايى علاقه مند شدم و الان هم گاهى خودم را با آن مشغول مى كنم كه اين بسم الله(اشاره به بسم الله الرحمن الرحيم كه استاد با خط زيبا نوشته و روى ميز كارش قرار داده است) نمونه كار من است. از حضرت على(ع) نقل است كه فرموده اند: «عليكم بحسن الخط» *سئوالاتم تمام شد اما در مورد عكس شهيدى كه اينجا زده ايد و از ابتدا هم توجهم را به خود جلب كرد بيشتر مى خواستم بدانم؟ ** اين عكس فريد مهكام، برادرزاده من است. پسر بسيار خوب و مومنى بود. به اصطلاح قديمى ها با دود چراغ خوردن و در شرايط سخت درسش را خواند و در رشته دندانپزشكى در دانشگاه تهران قبول شد ولى گفت مى خواهم پزشك بشوم و به خاطر همين دوباره يكسال ديگر درس خواند و در سال ۱۳۶۵ در پزشكى دانشگاه تهران قبول شد اما چند ماه قبل از اينكه وارد دانشگاه بشود و تحصيل كند رفت جبهه و در عمليات كربلاى ۵ شهيد شد.* سخن پايانى ...**اگر اجازه بدهيد مى خواهم سخنم را با توصيه اى به جوانان پايان دهم.در روايات داريم «اكرموا اولادكم» يا «عليكم بالاحداث» يعنى فرزندانتان را تكريم كنيد و جوانان را جدى بگيريد و به آنان توجه كنيد. اين وظيفه والدين است ولى توصيه اى هم به جوانان دارم و آن اين است كه آيه ۲۰ سوره زمر مى فرمايد: «فاقرءوا ما تيسر منه» قرآن را آنقدر كه برايتان ميسر است بخوانيد. بخوان قرآن كه دل آرام گيرد/ بخوان تا جان زجانان جان گيرد توصيه مى كنم جوانان و نوجوانان تا مى توانند با قرآن انس بگيرند و آن را بخوانند اگر مى خواهند به سعادت برسند.
 يکشنبه 28 مهر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1094]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن