واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزارش فارس از نشست بررسي رمان خالهبازي؛ سليماني: مفهوم «بازي» جهان و آدمها را برايم خوشايند ميكند
خبرگزاري فارس: بلقيس سليماني با تأكيد بر اين كه ساختار رمان «خاله بازي» همخواني كاملي با مفهوم بازي دارد، گفت: من مفهوم بازي را در ذات رمان ميدانم و اين نگاه از جزميت من به دنيا كاسته است و جهان و آدمها را برايم خوشايند ميكند.
به گزارش خبرنگار فارس، رمان "خاله بازي" نوشته بلقيس سليماني در سراي اهل قلم بررسي شد. اين جلسه ديروز در ساعت 17 با اجراي علي الله سليمي آغاز شد.
سليمي ابتدا ضمن معرفي بلقيس سليماني به فعاليتهاي وي در حوزه كتاب اشاره كرد.
"همنوا با مرغ سحر" نخستين اثر تأليفي اين نويسنده است كه به زندگي و آثار دهخدا ميپردازد. اين كتاب را كه به حوزه نقد اختصاص دارد، نشر ثالث منتشر كرد. "هنر زيبايي از ديدگاه افلاطون" و "تفنگ و ترازو" ديگر آثار سليماني در زمينه نقد و بررسي، معرفي شدند.
پس از سخنان سليمي، به پيشنهاد وي، سليماني بخشي از رمان "خاله بازي" خود را خواند. بخشي از صفحات پاياني كتاب كه "براي كساني كه آن را نخواندهاند، ذهنيت ايجاد نكند."
فرشته احمدي، منتقد و داستاننويس معاصر آغازگر نقد كتاب بود. وي از جانب سليمي با آثارش معرفي شد. "بي اسم" او را سروش منتشر كرد و رمان "پري فراموشي" وي به نشر ققنوس سپرده شده است.
وي سخنان خود را با معتبر شناختن جايگاه "خاله بازي" در خيل كتابهاي زنانه، داستانهاي اين حوزه را به دو قسمت تقسيم كرد. يكي ديدگاههاي سنتي و كلاسيك كه به نظر وي در تقابل با ديدگاههاي مردسالار پديد آمدهاند و بخصوص در داستانهاي كوتاه ديده ميشوند. و ديگري نگاهي كه مسألهشان "زن" به طور خاص است، نه تبعيضنژادي و اجتماعي.
احمدي اين ديدگاه را بيشتر متعلق به رمان دانست. به نظر وي در اين نگرش تمركز بر روي وجه دروني دنياي زنانه است كه "خاله بازي" در اين گروه قرار ميگيرد و با انديشمندانهترين ويژگي اين مقوله، يعني "جسارت" همراه است.
احمدي ويژگي ديگر اين رمان را توجه به زمينه اجتماعي وقايع داستاني دانست و از اينكه سليماني تنها بر خصيصه جسارت تمركز نكرده و تمام هم و غم خود را به زن محوري اثر معطوف نكرده است، ابراز خرسندي كرد.
وي ادامه داد: زن قهرمان در "خاله بازي" حركت ميكند، جايگاه اجتماعي خود را تغيير ميدهد و اين حركت اوست كه توجه ما را به بعد انساني وي جلب ميكند. اين بعد انساني نقطه قوت كار است.
به نظر احمدي، بافت اجتماعي اين رمان كاري است كه در كمتر رماني به آن توجه شده است. و قشر آدمهاي بينابين و مياني، گروه مهمي از طبقات اجتماعي هستند كه متأسفانه در رمان خيلي از آنها صحبت نميشود و اينان در هوا معلق باقي ميمانند.
احمدي اين طبقه را نقطه عطف داستان معرفي كرد كه متأسفانه سليماني در مقابل آنها سكوت كرده است.
اين داستاننويس معاصر، "خاله بازي" را مجموعهاي از داستانهاي بهمپيوسته دانست كه نويسنده با شجاعت خلق قصههاي مختلف و آدمهاي مختلف، بافت رمان را پيچيده ميكند.
وي افزود: اين پيچيدگي همانطور كه حسن است، اما باعث نقص هم شده است و در صفحاتي سليماني معمايي را تدارك ديده است كه حل نشده باقي ميماند.
كامران محمدي منتقد و روزنامهنگار، سخنران بعدي بود.
سليمي وي را با مجموعه داستان "خدا اشتباه نميكند" و "خاطرات سوخت رساني در جنگ" معرفي كرد. رمان "در آنجا كه برفها آب نميشود" محمدي را نشر ققنوس در دست انتشار دارد.
محمدي ابتدا به نقش منتقد در ايجاد ارتباط با نويسنده و مخاطب اشاره كرد و توجه مخاطب را به واژه مشترك "بازي" در هر سه رمان سليماني جلب كرد. سه رمان "بازي آخر بانو"، "بازي عروس و داماد" و "خاله بازي" آثار مورد نظر محمدي بودند.
محمدي با بيان اين مطلب كه محور درك رمان در سه داستان سليماني "بازي" است به نظريات كوندرا درباره شيوههاي تفكر اشاره كرد؛ تفكر ديني، فلسفي، علمي و ادبي.
وي اضافه كرد : ضعف رماننويسها، كمتر پرداختن به تفكر ادبي است.
محمدي با ذكر اين مطلب كه در رمان "خاله بازي" سليماني با مفهوم "بازي" پختهتر برخورد شده است به مقايسه دو رمان "بازي آخر بانو" و "خاله بازي" پرداخت و گفت: آنچه در رمان اول وجود دارد، باقي ماندن در سطح فمنيستي و روابط علي و معلولي است كه براي يك دختر روستايي متفاوت، پديد ميآيد. مفهوم بازي در آن رمان تفاوت اساسي با "خاله بازي" دارد. "بازي" در رمان اول، در حدي كه دختري بازيچه مردان مختلف است، باقي ميماند. اما در "خاله بازي" نويسنده با تخيل بيشتر شخصيتها به عمق بيشتري رسيده و به درون آنها نقب زده است.
اين روزنامهنگار با اشاره به جملاتي در صفحه 210 كتاب، توضيح كل فرآيند رمان را براي خواننده از جانب نويسنده، نشان داد.
به نظر محمدي اساس رمان بر تعريف كردن داستان نيست بلكه تفاوت ماهوي رمان با ديگر گونههاي ادبي، طرز تفكر ادبي است كه آن را به اوج ميرساند.
محمدي گفت: تخيل انسان در موقعيت است كه رمان را رمان ميكند و سليماني در اين امر موفق ظاهر شده است.
محمدي با نقل قولي از تامسآ.هريس، 4 نوع آدم را معرفي كرد: يكي آدمي كه ميگويد من خوبم، تو هم خوبي كه وي در سطح مناسبي از سلامت رواني بسر ميبرد. ديگري كه ميگويد من خوبم، تو بدي، ديگري كه من بدم، تو خوبي عقيده اوست و چهارمين گروه با تفكر "من بدم،تو هم بدي".
اين داستاننويس، آدمهاي سليماني را متعلق به گروه چهارم دانست.
او گفت: سليماني در اين سطح باقي مانده است.
در ادامه اين بحث به درخواست محمدي، سليماني وارد گفتوگو شد و "بازي" را از ديدگاه خود اينگونه تعريف كرد: بازي براي من مفهوم خوشايندي است. از مفاهيم مركزي ذهن من است. اين مفهوم مرا ياري ميكند كه در برخورد با دنيا خودم را راضي كنم و دنيا را از اين دريچه ببينم. اين بازي، دنيا را برايم جعلي، ساختگي و مجازي معرفي ميكند.
وي در پاسخ به علت استفاده از واژه "بازي" در نامهاي سه اثر داستانياش گفت: من فكر ميكنم ساختار رمان همخواني كاملي با مفهوم بازي دارد. من مفهوم بازي را در ذات رمان ميدانم. اين نگاه از جزميت من به دنيا كاسته است و جهان و آدمها را برايم خوشايند ميكند.
سليماني در ادامه بخشي از فرآيند خلق رمان را از دست نويسنده هم خارج دانست و از ساتر نقل كرد: گاهي جهنم را در ديگري ميبينم. اما به گفته وي گاهي هم بهشت را در ديگري ميبيند.
به نظر اين منتقد ديروز و داستاننويس امروز، "اگر نام "بازي" در رمان به يك همذاتي با ماهيت آن رسيده باشد و موجبات يك نوع تساهل، تسامح و مدارا را فراهم كرده باشد، براي من كافي است".
سليماني همچنين اضافه كرد: بازيها در قلمروهاي جغرافيايي و دورههاي مختلف تكرار ميشود. گاهي فكر ميكنم، در داستان خداوند داستان روايت ميكنيم.
در ادامه احمدي روانشناسي شخصيتها را كامل ندانست و طبق نظر وي "به همين دليل است كه نويسنده با استفاده از نقاط عطف، تغييراتي گرافيكي صورت داده است".
وي علت جمع نشدن رمان را داشتن درونمايههاي چند وجهي و متعدد آن دانست. احمدي همچنين در پاسخ به جايگاه اين رمان در مقابل ديگر رمانها، همچنان به شهامت آن در خلق قصههاي متعدد، تأكيد كرد.
محمدي نيز ديگر حسن رمان را محيطهاي روز اجتماع معرفي كرد كه باعث نزديكي بيشتر مخاطب با اثر ميشود همچون خيابان فاطمي.
وي در پايان با بيان اينكه زندگي در اكثريت لحظات و در كليت خود يك گروتسك است، كمبود اين احساس را در اين رمان پررنگ قلمداد كرد و گفت : اي كاش كمي بيشتر اين رمان آدم را تكان ميداد.
انتهاي پيام/
يکشنبه 28 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 180]