تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بخشنده ترین شما پس از من کسی است که دانشی بیاموزد آنگاه دانش خود را بپراکند. ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803928546




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بي سنگران جهاد سازندگي در جنگ در گفت وگو با محمد علي حيدري دلگرم


واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: بي سنگران جهاد سازندگي در جنگ در گفت وگو با محمد علي حيدري دلگرم
محمد مقدم
اگر از 100 نفر بپرسيد نهادهايي كه به طور مستقيم درگير جنگ بودند را نام ببريد، به احتمال خيلي زياد بالاي 90 درصد آنها مي گويند سپاه و ارتش.
البته نمي توان چندان به آنها خرده گرفت چرا كه آن نهاد سوم ديگر با آن نام و ظاهر قبلي اش وجود ندارد. 9 سال قبل جهاد سازندگي و وزارت كشاورزي در هم ادغام و وزارت جهاد كشاورزي متولد شد.
اين ادغام سهم بچه هاي جهاد را در جنگ بيش از پيش به بوته فراموشي سپرد اما در اين باب تنها ذكر يك نكته كافي است و آن هم اينكه سيد شهيدان اهل قلم خود از بچه هاي جهاد بود.
پاي حرف هاي «حيدري دلگرم» يكي از جهادي هاي قديمي نشستيم تا يادمان نرود روزي روزگاري جهادي بود كه به بچه هايش مي گفتند «سنگرسازان بي سنگر» و شعارشان هم اين بود؛«همه با هم، جهاد سازندگي».
¤ لطفاً خودتان را به صورت مختصر معرفي كنيد.
- بنده محمد علي حيدري دلگرم، نماينده جهاد كشاورزي در بنياد حفظ و نشر آثار دفاع مقدس هستم. البته از ابتدا به عنوان معلم استخدام شدم و بنابر شرايط خاص آن دوران و مسايلي كه عنوان خواهم كرد، همكاري خود را با جهاد آغاز كردم. مدتي فرمانده مهندسي گردان الغدير جهاد همدان بودم و بعد از آن نيز مشاور رئيس سازمان استان و مسئول امور شهرستانها و سپس به عنوان معاون فرهنگي امور ايثارگران وزارت جهاد كشاورزي مشغول به خدمت بودم. همچنين مديريت جهاد شهرستان تويسركان و مدتي هم مديريت جهاد سازندگي در پاكستان را نيز برعهده داشتم.
¤ درباره جهاد و تاريخچه شكل گيري آن توضيح دهيد.
- براي توضيح درباره جهاد بايد به زمان پيروزي انقلاب برگرديم. درست پس از پيروزي انقلاب، در 15 يا 16 اسفند بود كه گروهي از دانشجويان دانشگاه تهران، خدمت حضرت امام رسيدند و اعتراضاتي درباره مسايل كشور داشتند و مطالبي را خدمت ايشان عنوان كردند. حضرت امام هم از آنها خواستند كه به جاي اعتراض، خودشان به آباداني بپردازند.
اتفاقاً اين گروه را كه شخصيت گرانقدري همچون شهيد بهشتي گرد هم جمع كرده بود، همگي براي انجام آباداني و عمران خدمت حضرت امام رسيده بودند.
خوب، در محضر امام گفتگوهايي صورت گرفت كه در نهايت امام فرمودند كه اگر شما مي خواهيد كاري انجام دهيد برويد و به داد مناطق محروم برسيد چرا كه هر روز عده زيادي به اينجا مي آيند و از وضعيت نابسامان اجتماعي، اقتصادي و ... منطقه خود گزارش مي دهند و از تبعيض هاي صورت گرفته در رژيم سابق گله مي كنند.
مردم در بسياري از نقاط كشور از نعمت آب لوله كشي، برق، حمام ، مدرسه و ... محرومند و احتياج مبرم به رسيدگي دارند. امام به آن جمع فرمودند كه شما ابتدا آمار و اطلاعاتي را از وضعيت موجود تهيه كرده و سپس معلوم كنيد كه چه كارهايي را بايد انجام داد. اولين بار ديدگاه آماري را خود حضرت امام به آن دانشجويان داده بودند.
دانشجويان هم از اسفند ماه تشكيلاتي را به نام عمران و آبادي در تهران ايجاد مي كنند و به سراسر كشور اعزام مي شوند و به عنوان نماينده شهيد بهشتي در نقاط مختلف كشور مشغول فعاليت مي شوند.
با توجه به اينكه حضرت امام تكليف كرده بودند كه آغاز كار از نقاط دور افتاده كشور باشد بنابراين تعدادي از دانشجويان نيز به نقاط دور دست فرستاده شدند تا به جمع آوري اطلاعات و آمار مربوطه اقدام نمايند.
¤ پس از تهيه آمارها چه شد؟
- پس از تهيه آمارها در 15 خرداد، تمامي آنها تحويل شهيد بهشتي شد. ايشان نيز در جلسه اي با حضرت امام، مراتب را به عرض ايشان رساندند. امام نيز در 26 خرداد 1358 در يك سخنراني جهاد سازندگي را رسما اعلام نموده و در فرداي آن روز يعني 27 خرداد ماه در يك پيام به عامه مردم، اقشار مختلف جامعه از جمله روحانيان، كارمندان، شهرنشينان، روستاييان و... را به جهاد سازندگي دعوت مي نمايند. كه جمله معروف همه با هم جهاد سازندگي، كه پس از آن به شعار اين مجموعه تبديل شد نيز اولين بار توسط حضرت امام عنوان گرديد.
¤ با توجه به اينكه شما از روزهاي آغازين فعاليت جهاد، در آن حضور داشتيد، از اولين اقدامات اين نهاد بگوييد.
- وقتي ما به روستاها ورود كرديم با اوضاع نابسامان و بهم ريخته اي مواجه شديم. بگونه اي كه بطور مثال در رژيم گذشته براي بسياري از روستاها بودجه كلاني به جهت احداث راه تصويب و تعيين شده بود اما هيچ اثري از راه وجود نداشت! بنابراين تصميم بر آن شد كه يك قسمت از كار به راهسازي اختصاص يابد. آن زمان در اكثر قريب به اتفاق روستاها برق وجود نداشت مگر در تعداد انگشت شماري روستا، آنهم به دليل جلوي چشم بودن و يا مورد استفاده هاي تفريحي و... قرار گرفتن آنها توسط مديران آن دوران پليد بود.
حتي بسياري از روستاييان از وجود چيزي به نام برق مطلع هم نبودند و برايشان تازگي داشت. بنده در يكي از روستاها درباره چراغ قرمز و قوانين مربوط به آن براي عده اي دانش آموز سخن مي گفتم. از من نمي پذيرفتند چرا كه معتقد بودند امكان ندارد كه چراغي به خودي خود روشن- خاموش شود! و يا وقتي از آنها خواستم تا بوسيله لامپ و چند باتري، كاردستي اي بسازند؛ آنها بر روي لامپي كه تهيه كرده بودند نفت ريخته و مي خواستند با آتش زدن، آن را روشن كنند! ببينيد محروميت تا كجا پيش رفته بود كه مردم اينقدر در فقر مادي و معنوي در بسياري از مسايل بسر مي بردند. در چنين موقعيتي جهاد اقدام به انجام كارهاي عمومي كرد؛ كارهايي از قبيل راهسازي، آبرساني، برق كشي به روستاها، ساخت حمام و مدرسه و ... همچنين كميته هايي با عناوين كميته فرهنگي براي انجام كارهاي مربوط به امور تربيتي، آموزشي و فرهنگي و كميته اي نيز با عنوان كميته بهداشت براي انجام و ساماندهي امور پزشكي و بهداشتي روستاييان و كميته هاي ديگري نيز براي امور كشاورزي، زراعت و... در جهاد فعال شد.
¤ از نقش جهاد در دوران دفاع مقدس بگوئيد.
-شايد چيزي در حدود 15 ماه از شكل گيري اين مجموعه نگذشته بود كه جنگ تحميلي آغاز شد. و نيروي هاي جهادگر مسئوليت جديدي را براي خويش قائل بودند. آنان از تمام بسترها و تجربيات بدست آمده در اين دوره 15 ماهه براي ورود به عرصه جنگ سود جستند. همچنين بخش عظيمي از بسيج مردم به ويژه روستائيان براي شركت در جنگ به وسيله جهاد صورت پذيرفت.
هنوز جنگ رسما آغاز نشده بود كه درگيري ها و تحركات مرزي و داخلي دشمن باعث شد كه ما در سه استان- استانهاي سيستان و بلوچستان، كردستان و آذربايجان غربي- شهيد و جانباز بدهيم. زماني كه بسياري از جهادگران در جبهه ها حضور پيدا كردند تا مدتي نمي دانستند كه به عنوان يك نيروي جهادي چه كاري از آنها ساخته است بنابراين بخش قابل توجهي از آنها به سپاه ملحق شدند و در آن مجموعه به اداي دين خود نسبت به اسلام، انقلاب و كشور و ناموسشان پرداختند كه عزيزاني همچون شهيد مهدي باكري بنيانگذار جهاد اروميه، شهيد علم الهدي از بنيانگذاران جهاد خوزستان و... از اين دسته اند. اما تعدادي نيز با همان عنوان جهاد مشغول فعاليت در جبهه ها شدند و به تعبير مقام معظم رهبري، خلاء ارتش و سپاه را در برخي از مسائل جنگ پر كردند.
نيروهاي جهادگر پس از ورود به مناطق جنگي و جبهه هاي نبرد، به شناسايي اموري پرداختند كه از عهده سپاه و ارتش خارج بود و مي بايست در مجموعه اي به صورت تخصصي به آن توجه مي شد و آن هم عمدتا امور مهندسي جنگ بود. بطور مثال بازسازي و تعمير ابزارآلات مكانيكي و ماشيني مانند خودروها، تانك ها و... در ايستگاههاي صلواتي جهاد كه در زمره يكي از دهها خدماتي بود كه جهادگران ارائه كردند. همچنين از آنجا كه جهادكار با لودر و بلدوزر و ماشين آلاتي از اين دست را در آن 15 ماه فعاليت خود در روستاها به خوبي آموخته بود، همين امر سبب شد تا همواره در خط مقدم دفاع، آن هم در مناطقي بكر و بدون حفاظ و پناه به ساخت راه، پل، خاكريز، سنگر و... مشغول باشد و به همين سبب به «سنگرسازان بي سنگر» معروف شود.
شايان ذكر است كه جهاد در طول هشت سال جنگ تحميلي، بيش از 3100 شهيد، 8000 جانباز، 1100 آزاده و در حدود پانصد و چهل هزار نفر اعزام نيرو به جبهه ها داشته كه در اين بين چهل هزار نفر از آنان در زمره كارمندان جهاد بشمار رفته و مابقي آنها نيز كه اغلب پيشه ور و متخصص در امور مورد نياز بودند. از طريق شوراهاي اسلامي روستاها و مردم شهرها به وسيله جهاد، سازماندهي شده و به مناطق اعزام شدند.
همچنين از آنجا كه جهاد در هر روستا و منطقه اي پايگاهي داشت لذا دسترسي به مردم و سازماندهي و سامانبخشي منظم آنها براي جمع آوري كمك هاي نقدي و غيرنقدي مردمي و رساندن آن به جبهه ها نيز برعهده جهاد بود.
¤ آيا جنگ مانع از پيشبرد اهداف جهاد در امور عمران و آباداني روستاها و مناطق محروم نشد؟
-به هيچ عنوان! چرا كه كارها بگونه اي تنظيم و تقسيم بندي شده بود كه هر نيروي جهادي، طبق طرح و برنامه ويژه اي اعزام مي شد و موظف بود تا به پيگيري و انجام كارهاي جهاد نيز بپردازد. نيروهاي جهادي با عشق و علاقه خاصي پيگير امور جنگ و مناطق محروم به صورت همزمان بودند.
¤ نقش شهيد دكتر بهشتي در جهاد چگونه بود؟
-اين شهيد بهشتي بود كه با آن ديدگاه بسيار عالي خود، علاوه بر تعهد و تخصص، كاركردن به صورت تشكيلاتي را انتظار داشت. مردمي و در عين حال تشكيلاتي، منسجم و منظم بودن جهاد كمك شاياني را به هرچه موفق تر بودن اين مجموعه در پيگيري و تحقق اهدافش كرد كه اين را نيز بايد به سبب حضور پر بركت شهيد بهشتي و پيگيري ايشان در جهت هرچه تشكيلاتي تر شدن جهاد دانست، گرچه ايشان همواره از تبديل جهاد به يك وزارتخانه پرهيز داشتند و شكل خودجوش مردمي و نهادي آن را مفيدتر مي ديدند اما در عين حال به تشكيلاتي عمل كردن جهاد تاكيد مي كردند. رابطه قوي و مستمر ايشان با حضرت امام(ره) از يكسو و ارتباط تنگاتنگ با مسئولين و نيروهاي جهادي از سوي ديگر موجب شده بود تا ماموريتهاي جهاد در زمينه هاي مختلف به سرعت و با كيفيت هرچه بهتري به انجام برسد.
پس از انتصاب ايشان به عنوان رئيس قوه قضائيه از سوي حضرت امام نيز جناب آقاي ناطق نوري به عنوان نماينده امام در جهاد منصوب شدند و به پيگيري امور پرداختند.
¤ قدري درباره نوآوري ها و ابتكارات جهادگران سخن بگوييد؟
-در شرايط جنگ و مواجهه با تحريم هاي متعددي كه از سوي مستكبران جهاني بر ايران اعمال مي شد، نياز به توليد بسياري از چيزهايي كه به عنوان ملزومات عرصه دفاع و جنگ محسوب مي شدند، بيش از پيش محسوس بود و جهاد را بر آن داشت كه به نوآوري، خلاقيت و انجام ابتكارات گوناگون در راستاي پيشبرد اهداف و تسهيل امور دست بزند.
وسيعتر شدن حوزه فعاليت جهاد و نيازهاي بوجود آمده، جهادگران را به ايجاد مراكز پژوهشي و تحقيقاتي سوق داد و موجب شد تا در حدود 400 نوع اختراع و ابداع جديد در مورد مسائل مورد نياز جبهه و شرايط جنگي بوسيله محققان جهاد ساخته و توليد شود.
بطور مثال طراحي، ساخت و اجراي مواردي همچون سنگرهاي گوناگون در مناطق مختلف، نصب تيربار بر روي خودرو، ساخت پليت و دستگاه توليد آن، ساخت اولين موشك جهاد در سال 1362 و پرتاب موفقيت آميز آن، ساخت بالن، طراحي و ساخت انواع پلها (پل بعثت با بيش از 5 هزار لوله بر روي رودخانه اروند با عرض حدود يك كيلومتر و عمق 15 الي 30 متر) پل با بشكه بر روي رودخانه كارون كه ابداعي شهيد هزاردستان بود، پل شناور و بدون ستون با يونوليت كه ابداعي شهيد پورشريف بود، پل شهيد ناجيان در عمليات فتح المبين، پل خودرويي سبك در عمليات بيت المقدس، پل خيبر، فرش باتلاقي به طول شش كيلومتر با قابليت عبور خودروهاي سنگين، طرح خضر و عبور تجهيزات سنگين از اروندرود با قابليت استتار كامل، انواع پلهاي كابلي، پل فجر به طول 1200 متر، پلهاي مجازي و...- ساخت انواع حمام تكنفره و چند دوش صحرايي، آبرساني و ابدعات مربوط به آن، طراحي و ساخت اهداف راداري كاذب براي افزايش سلامت شناورهاي خودي، طراحي و ساخت ماشين آلات و مواد استراتژيك و مورد نياز جنگ تحميلي، طراحي و ساخت شناورهاي مجهز به سيستم پيش رانش خارج از آب، طراحي و ساخت خودروهاي زرهي نفربر و نيمه شني و خودروهاي زرهي و تمام شني و...
با پايان يافتن جنگ تحميلي نيز مي توان گفت كه عظيم ترين دستاورد دفاع مقدس، آگاهي جهادگران نسبت به توانايي هاي بالقوه خويش بود كه مي بايست در جهت سازندگي و آباداني كشور بكار مي رفت. پس همچنان جهادگران توانا و انديشمند در عرصه سازندگي به تلاش خويش ادامه مي دهند و لذا با هدف ايجاد فناوري پايدار، اشتغالزا و دانش محور سازماندهي جديدي آغاز و پس از اخذ تأييده هاي لازم، پژوهشكده مهندسي در تهران و چهار مركز استان اصفهان، آذربايجان شرقي، فارس و خراسان به منظور كسب فناوري هاي پيشرفته سازماندهي گرديد. همچنين براي انجام پروژه هاي بزرگ و جذب سرمايه و تجاري كردن دستاوردهاي تحقيقاتي مؤسسه جهاد تحقيقات و شركتهاي وابسته نيز تاسيس شدند.
¤ حكايت احداث جاده معروف به «جاده رملي» چه بود؟
- رمل به ماده سنگي اي گفته مي شود كه آنقدر ريز و خرد شده كه اصطلاحاً بصورت پنبه درآمده است. در مناطقي كه رمل وجود دارد تغييرات حالات و شكل زمين با سرعت بسيار بالايي مي باشد. احداث جاده در اينگونه مناطق بسيار دشوار و تا اندازه اي غيرممكن است.
سال 1360 در منطقه تپه هاي الله اكبر، نياز به احداث يك جاده احساس مي شد كه البته تحقق اين مطلب در حد رويايي دست نيافتني براي بسياري از مسئولين و فرماندهان سپاه و ارتش بود. در يك چنين شرايطي نيروهاي جهاد سمنان عنوان مي كنند كه ما از عهده انجام چنين كاري برخواهيم آمد. شهيد صيادشيرازي ناباورانه به آنها اجازه انجام اين كار را مي دهد و جهادگران نيز به سرعت وارد عمل مي شوند. آنها با اينكه از حمايت و امكانات مناسبي نيز برخوردار نبودند سعي كردند تا از آنچه كه در خود منطقه يافت مي شد بيشترين استفاده را كرده و اين كار را محقق نمايند. جهادگردان ابتدا گوني هاي بسياري را از شن منطقه پر كردند و آنها را به نحو منظم و خاصي بر روي هم چيدند و در همين حين از حصيرهايي كه در آن محل يافت مي شد نيز براي ايجاد ديواره هايي كه باعث جلوگيري از رسوخ گرد و غبارهاي رملي شود استفاده كردند. و از اين طريق توانستند سطحي را براي انجام كارهاي زيرسازي و روسازي راه فراهم و چندين كيلومتر جاده را احداث نمايند.
وقتي به شهيد صيادشيرازي خبر دادند كه اين جاده ساخته شده است، باز هم باور نمي كرد تا اينكه به همان منطقه رفت و از نزديك ساخته شدن آنچه را كه عده كثيري به توانايي انجام آن باور نداشتند را مشاهده كرد. پس از آن نيز شهيد بزرگوار در مصاحبه اي با اشاره به اينكه انجام اين كار معجزه ايست كه در هيچ كجا نظير آن وجود ندارد، گفتند كه حقيقتاً جهادگران كارهاي ناشدني را شدني مي كنند.
البته بايد گفت كه امور ديگري نيز از اين دست و به مراتب پراهميت تر از اين هم توسط جهاد به انجام رسيده كه به جهت عدم شهرت طلبي جهادگران معروف نشده است. كارهايي مانند احداث جاده ملخ خور براي ورود به حلبچه در منطقه اي كه كاملاً از سنگ سخت پوشيده شده بود، و انجام آن به جهت شرايط بسيار دشوار كار، سه سال به طول انجاميد و همچنين كارهاي ارزشمند ديگري از اين دست...
راننده بلدوزري كه به آسمان پرواز كرد!
يكشب در عمليات كربلاي پنج مقرر شد تا حاج علي ركيني و بنده پس از عمليات، استراحت كنيم و به اصطلاح بعد از يكشب عمليات، يكشب هم شب استراحتمان بود. اما حاج علي ركيني فردي نبود كه استراحت برايش معنا و مفهومي داشته باشد بلكه همواره براي او كار، استراحت به حساب مي آمد و لذا اسرار مي كرد كه اگر امشب من با شما برنامه اي براي عمليات ندارم بگذاريد تا با يك گروه جهادي ديگر بروم. و به او گفته شد كه شما بايد بماني چرا كه ممكن است كه دفعتاً كاري پيش بيايد و به شما نياز باشد.
اتفاقاً خبر آوردند كه بلدوزر گروه اعزامي منهدم شده و يكي دو نفر هم به شهادت رسيدند و به ما هم گفتند كه اگر هرچه سريعتر خودتان را نرسانيد خاكريز نيمه كاره مي ماند.
در شب قبل، در حين احداث خاكريز، حاج علي ركيني به جنازه يك شهيد برخورده بود و مرا هم صدا زد كه او در جابجا كردن آن شهيد كمك كنم و در همان حال گفته بود كه ديگر مادرم حضرت زهرا(س) از من راضي شده است و به اميد خدا امشب يا فردا شب به شهادت خواهم رسيد و جنازه ام در همين جا خواهد ماند و مثل اين جنازه به آن بي حرمتي خواهد شد. بنده گفتم اولاً به اين جنازه بي حرمتي نشده، ثانياً تو الان چند سال هست كه در جبهه اي و الحمدلله مسأله اي هم برايت پيش نيامده است، معلوم هم نيست كه چه چيزي پيش بيايد، اين چه حرفيست كه مي زني؟!. او در پاسخ به من گفت كه تا الان مادرم از من راضي نبود ولي حالا برايم يقين شد كه خانم فاطمه زهرا(س) از من راضي شده است. در فرداي آن شب هم او چنين حرفي را به من زد و از من خواست تا وصيت نامه اش را بنويسم چراكه آن بزرگوار سواد چنداني نداشت اما در راهسازي استاد بي نظيري بود.
بالاخره پس از اطلاع از انهدام بلدوزر گروه اعزامي، من و حاج علي ركيني به منطقه رفتيم و مشغول ادامه كار شديم. چند ساعتي گذشت تا اينكه من متوجه شليك گلوله مستقيم تانك دشمن شدم. گلوله در جلوي من و پشت بلدوزري كه توسط حاج علي هدايت مي شد به زمين خورد و تركش هاي ناشي از آن انفجار اطراف را تا شعاع وسيعي گرفته بود. ناگهان ديدم قطعه نسبتاً بزرگ يكي از تركش ها با صداي بلندي كه ايجاد كرده بود به صورت حاج علي ركيني اصابت كرد. در همين حال بادگير حاج علي به شدت آتش گرفت و من به سرعت به سمت او دويدم تا بلدوزر را نگه داشته و آتش را خاموش كنم. در همان حين با صحنه بسيار عجيبي مواجه شدم. ديدم كه فوج كثيري از پرندگان بر زمين فرود آمدند. دقيقتر كه شدم فهميدم كه آنها پرنده نيستند؛ نه از جنس ماده بودند و نه نور، بلكه از سفيدي و درخشندگي خاصي برخوردار بودند؛ بنحوي كه همانند آن را تا به حال نديده و نشنيده بودم.
به هرحال آنها بر سر پيكر حاج علي فرود آمدند و آتش را خاموش كردند. از آن لحظه ديگر نمي توانستم آنها را مشاهده كنم. و بعد درحاليكه روح حاج علي ركيني را با خود مي بردند من متوجه اين مطلب بودم و گويا حس مي كردم كه بدن او آرام آرام درحال سرد شدن است.
در همين حين حاج رضا بهمني هم آمد و با كمك هم �
 يکشنبه 28 مهر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: کيهان]
[مشاهده در: www.kayhannews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 313]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن