واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: فرق نقد با توهين و تخريب چيست؟
مرز بين نقد با توهين و تخريب كجاست؟ چگونه مي توان بين اين مقولا ت تفكيك قائل شد؟ چه رابطه اي بين امر به معروف و نهي از منكر با مقوله نقد وجود دارد؟ اين پرسش ها كه مدتي است اذهان مردم را به خود مشغول كرده بخشي از چالش هاي فكري دولتمردان دولت نهم را تشكيل مي دهد.
اگر چه دولت و مجلس هر دو اصولگرا هستند و در هدف مشترك، اما هر كدام در رسيدن به هدف از شيوه اي خاص پيروي مي كنند كه اين اختلا ف نظر موجب بزرگنمايي چالش هاي دولت ومجلس د رنزد افكار عمومي شده است اما نكته اي كه در اين موضوع محور بحث قرار گرفته ، رشد گفتمان درون انتقادي در جبهه اصولگرايان است كه ظاهرا برخي از دولتمردان را رنجيده خاطر كرده وتصور مي كنند منتقدان قصد توهين و تخريب آنها را دارند لذا به نظر مي رسد بايد ابتدا مرز بين نقد با توهين و تخريب را مشخص كرد و سپس به جنبه هاي مختلف آن پرداخت. دولت نهم دولتي است كه در جمهوري اسلا مي ايران از همان ابتداي كار با انتقادهاي فراوان از سوي دوستان ومخالفان خود روبه رو شد. اما خيلي زود آستانه صبر و تحملش لبريز شد و از نحوه انتقاد منتقدان برآشفت به گونه اي كه حتي اعلا م شد كميته اي با هدف تخريب عملكرد دولت آغاز به كار كرده كه به زودي جزئيات مربوط به اين كمتيه به اطلا ع عموم خواهد رسيد. هر چند هنوز خبري از چگونگي فعاليت اين كميته واعضاي آن منتشر نشده، اما بايد اذعان كرد يكي از ابزارهاي دوام و ماندگاري دولت ها و حكومت ها در دوران زمان استقبال چشم گير از انتقادهاي سازنده و گوش سپردن به سخنان دلسوزان و كارشناساني است كه جز خدمت به مردم هدف ديگري ندارند. البته بايد اين نكته را هم پذيرفت كه در نقدهاي دولت نهم نبايد طوري عمل كرد كه به حيثيت و آبروي شخص يا اشخاص لطمه وارد شود به عبارت ديگر بايد بين نقد با توهين و تخريب تفاوت قايل شد. وقتي شخص به حيثيت و آبروي مدير يا مسوولي لطمه بزند و اعتبارش را زير سوال ببرد و مصداق توهين است اما نقد فقط عملكرد شخص را در مشاغل مديريتي زير سوال مي برد و به بايدها و نبايدها مي پردازد، بنابراين نبايد نقد را توهين به كسي تلقي كرد، آنگونه كه دولتمردان نهم تعبير مي نمايند. به اعتقاد صاحبنظران يكي از محورهاي مهم دين اسلا م، امر به معروف و نهي از منكر است و اين وظيفه اي همگاني است كه هم برعهده مردم نسبت به يكديگر و هم نسبت به دولت مي باشد. بنابراين اصل اگر كسي نسبت به عملكرد شخص يا دولت انتقادي داشت بايد بتواند آن را در فضايي سالم و باز مطرح كند و واهمه اي از پيامدهاي آن نداشته باشد در حقيقت انتقاد كردن از نحوه عملكرد يك يا چند مسئول مصداق بارز همان امر به معروف و نهي از منكر است كه در دين اسلا م يك وظيفه شمرده شده است. طبق اصل هشت قانون اساسي دعوت به خير وامر به معروف و نهي از منكر وظيفه اي متقابل و همگاني شمرده شده كه نه تنها ممنوع نيست بلكه واجب به شمار مي آيد مطابق همين اصل اگر كسي به دولتمردان ايراد بگيرد كه در فلا ن مورد مثلا بدعمل كرديد ويا آن عمل شما باعث تحميل خسارت ها و پيامدهاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي زيادي شده يا مي شود امر به معروف كرده و نبايد سرزنش شود بلكه برعكس بايد به دليل انجام وظيفه شرعي و ملي خود مورد تشويق نيز قرار گيرد.
گفتمان انتقادي امروز يكي از ابزارهاي رشد و تقويت دولت ها و حكومت هاست و اگر هرگونه نقد همراه با ادله مثبت و منطقي باشد جرم وتخلف محسوب نمي شود و همگان موظف هستندآن را اجرا كنند اما در عين حال بايد شخص يا دستگاهي كه مورد نقد قرار مي گيرد قدرت پاسخگويي و روشنگري براي مردم را داشته باشد به عبارتي روشن تر شخص مورد انتقاد بايد بتواند از همان ابزار يا رسانه اي كه مورد نقدر قرار گرفته پاسخ شبهات و پرسش ها را بدهد تا جنبه هاي مثبت نقد نمايان شود. به گفته حقوقدانان در اشاعه اكاذيب بايد سو» نيت خاص متهم احراز شود همچنين قانون بايد در هر مورد راجع به كلماتي كه به كار برده شده است صريحا اظهار نظر كند. معيار شناخت تحقق توهين عرف است. بنابراين اگر كسي چيزي گفت يا نوشت و بلا فاصله بعد از شنيدن يا خواندن آن در اذهان و افكار خوانندگان يا شنوندگان اين احساس ايجاد شد كه وهني رخ داده، مصداق توهين است در غير اين صورت نمي توان به وقوع جرم توهين معتقد شد.
همانطور كه اشاره شد بين نقد با توهين و تخريب تفاوت وجود دارد و هرگز نبايد زير سوال بردن عملكرد وبرنامه هاي اجرا شده از سوي مسئولا ن را توهين و تخريب تلقي كرد. زيرا توهين بيشتر مسائل خصوصي افراد را هدف مي گيرد. يعني نسبت هاي ناروا دادن به كسي يا مقام مسئولي ، اما در نقد عملكرد شخص مورد سوال و بررسي قرار مي گيرد تا موارد مورد اشكال مشخص و معين شود.
با اين توصيف هرگاه نويسنده يا گوينده اي به طرز عملكرد رئيس جمهوري با ساير دولتمردان ايرادي وارد كرد يا برنامه هاي آنها را اشتباه دانست، تخريب نكرده، بلكه فقط به شيوه اجراي آن انتقاد كرده واز آنجا كه طبق قانون اساسي آزادي بيان و انتقاد در كشور به رسيمت شناخته شده امري مثبت تلقي مي شود.
اما چه موقع انتقاد از سخنان يا برنامه هاي مسئولان مي تواند تخريب تلقي شود؟ همان طوري كه قبلا اشاره شد، انتقاد از عملكرد مسئولا ن تخريب نيست مگر اينكه نسبت ناروايي به آنها داده شود كه معناي توهين داشته باشد اين امور بيشتر جنبه عرفي دارد وبايد ديد جامعه اين سخنان را نقد مي داند يا اهانت و تخريب.
با اين وجود به نظر مي رسد قوانين فعلي در زمينه آزادي نقد ناقص است و در حوزه حقوق افراد در قلمرو نقد به رسميت شناخته شود وسپس به تدوين قوانين در اين خصوص پرداخت تا مرز نقد و توهين كاملا مشخص شود. متاسفانه ما در هيچ سند حقوقي نقد را به رسميت نشناختيم وبيشتر به قلمرو مسائل منفي توجه كرده ايم، در حالي كه يك جامعه سالم جامعه اي است كه ابتدا قلمرو حقوق افراد در آن مشخص باشد و سپس قلمرو ممنوعيت ها و مجازات ها تعيين شود. از اين رو منطقي نيست هر گاه شخصي به حوزه نقد قدم گذاشت اين گونه تعبير شود كه وارد قلمرو ممنوعيت ها شده است. گلا يه رئيس جمهوري از منتقدان خويش و تخريب تلقي كردن انتقادات بايد فضاي مرز بندي بين نقد و توهين را كاملا مشخص كند. اگر چه برخي معتقدند دولت در طول اين سه و نيم سال عملكرد مثبتي نداشته اما حاميان دولت ضرورت دارد تحليلي از شرايط و وضعيت به وجود آمده را جايگزين گلا يه ها كنند تا ديگر هرگونه نقدي به كارشكني و چوب لا ي چرخ دولت گذاشتن تعبير نشود. فراموش نكنيم پشتوانه مردمي و پاسخگويي به ملت از عناصر مهم سنجش مشروعيت نظام است كه فوايد زيادي را در بر خواهد داشت بنابراين به جاي گلا يه از منتقدان و مخالفان شايسته است عامل تضمين بقاي نظام در چارچوبي خاص كه همان پاسخگويي به مردم و به رسميت شناختن نقد به جاي كارشكني و تخريب است، در جامعه جاي خود را محكم كنند تا بدين ترتيب پايه هاي نظام وكشور محكم تر و استوارتر شود. علا وه بر اين سياستمداران و مسئولا ن ما بايد به اين نكته نيز توجه كنند كه نقد از درون بسيار سازنده تر از نقد از بيرون است. در طول سال هاي اخير به غير از دوران سيد محمد خاتمي ساير مسئولا ن دولتي همواره نقد كردن عملكرد خويش را از ياد برده اند به گونه اي كه همين عامل باعث آسيب ديدن جريان هاي سياسي مي شود.
* دبير حزب مردم سالا ري استان كرمانشاه
شنبه 27 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 427]