واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: در عالم تجرد و تلاش براي يافتن شخص مناسب، هميشه اين امکان وجود دارد که پس از مدتي معاشرت با جمله ناراحت کننده اي از اين دست روبرو شويد: “ما به درد هم نميخوريم”
حالا زمان جلو رفتن در زندگي و آغاز راهي جديد فرارسيده است.
در عالم تجرد و تلاش براي يافتن شخص مناسب، هميشه اين امکان وجود دارد که پس از مدتي معاشرت با شخصي جذاب يا قابل قبول، با جمله ناراحت کننده اي از اين دست روبرو شويد: “ما به درد هم نميخوريم” يا ” اين رابطه به جايي نميرسه”.
گذشته از اين که دنيا بر سرتان خراب ميشود، چه کار ديگري ميتوانيد انجام دهيد؟ گريه کنيد؟ سعي کنيد او را به ادامه دادن رابطه تشويق کنيد؟ وسايلش را از پنجره به بيرون پرتاب کنيد؟ آنچه مسلم است اين است که شما خود را در يک کشمکش احساسي شديد خواهيد يافت. اما براي بازگشت به زندگي طبيعي، روشهاي متعددي وجود دارد که در اينجا به آن اشاره کرده ايم.
يک دقيقه بعد از به پايان رسيدن رابطه
آنچه ميخواهيد انجام دهيد:
شما يک يا چند مورد از صدها واکنش ممکن را تجربه خواهيد کرد، از جمله خشمي شديد و طوفاني، حمله اشک و داد و فرياد يا بهت زدگي.
روش بهتر مقابله:
دکتر دن نوهارت (Dan Neuharth) روانپزشک و نويسنده کتابهاي بسيار مفيد خودشناسي ميگويد:” هنگامي که خبر بدي را ميشنويم، بدن وارد حالت وحشت شديد و جنون آميز شده و همه چيز در آن سرعت ميگيرد.” او ميگويد که بهترين روش در دست گرفتن کنترل در چنين لحظات سرسام آوري، متوقف شدن، نگاه کردن و گوش دادن است.
” بر وجود خودتان متمرکز شويد، به تنفس خود توجه کرده و کوشش کنيد که سرعت حرکات و واکنشهاي بدن خود را پايين بياوريد.” اين خودآگاهي ميتواند به شما کمک کند تا در ?? ثانيه پر تنش اوليه منطقي و هوشيار باقي بمانيد. به محض اينکه آرام شديد، از يار سابق خود دور شويد تا مدتي تنها يا با دوستان خود باشيد و به تدريج موقعيت جديد را درک و هضم کنيد. بيهوده در کنار او نمانيد و براي يافتن پاسخ به اين در و آن در نزنيد زيرا کار عاقلانه اي نيست و نتيجه اي هم نخواهد داشت. قطع رابطه نوعي مذاکره نيست و هر کاري که پس از آن براي تغيير نظر طرف مقابل يا تنبيه او انجام دهيد، در نهايت موجب ناراحتي خودتان خواهد شد.
يک ساعت بعد
آنچه ميخواهيد انجام دهيد:
کوشش ميکنيد که حال خود را بهتر کنيد. مينشينيد و اندوه خود را در الکل غرق ميکنيد، به خريدي بي قيد و بند ميرويد يا نيمه شب به يار سابق تلفن ميکنيد تا “آخرين حرفتان” را به او بزنيد.
روش بهتر مقابله:
انجام دادن کارهايي که به شما آرامش روحي ببخشند، بسيار عالي است به شرط اينکه با انجام دادن آنها دچار پشيماني نشده و حال خود را بدتر نکنيد. به گفته نوهارت:” گاهي در زماني که دل شکسته شده ايد فکر ميکنيد که تنها عامل تسکين بخشي که به آن نياز داريد ميتواند دو کيلو شکلات باشد. اما اگر علاوه بر تنها شدن، احساس چاقي هم به سراغتان بيايد، بايد به فکر روش مقابله ديگري باشيد. و اينرا هم بگويم، اثبات اينکه دوست سابقتان اشتباه کرده است تاثيري در اصل ماجرا که رها شدن شما باشد، نخواهد داشت. اينکار تنها موجب ميشود که شما کمي نامتعادل به نظر برسيد. شما دونفر ميتوانيد “بعدا” گفتگويي منطقي با يکديگر داشته باشيد.
از جمله رفتارهاي مثبت ميتوان به موارد زير اشاره نمود: گفتگو با يک دوست نزديک که بتواند فقط به درددل شما گوش کند يا رفتن به باشگاه ورزشي. ميزان اندورفين (endorphin) (نوعي پروتئين مسکن) دريافتي شما پس از ورزش يا حتي يک پياده روي طولاني، ميتواند امواج اندوه را خنثي کند.
يک روز بعد
آنچه ميخواهيد انجام دهيد:
عمل از روي انگيزه آني و بدون تفکر. شما ميل فراواني براي تماس با او احساس ميکنيد، با ?? نفر از دوستان اينترنتي خود قرار ميگذاريد، روي بدنتان خالکوبي ميکنيد يا نيمي از موهاي سرتان را ميتراشيد.
روش بهتر مقابله:
کنترل نکردن انگيزه هاي ناگهاني و غير عقلاني، واکنش دفاعي ذهن براي کنار راندن صدمه روحي وارده است. دکتر نوهارت ميگويد:” در اين زمان اطلاعات هنوز در حال هضم هستند. کساني وجود دارند که صبح روز بعد هنگام بيدار شدن، به خاطر نمي آورند که از طرف شخص مورد علاقه خود رها شده اند.” هنگامي که اين افراد متوجه ميشوند آنچه به ياد مي آورند، تنها يک خواب بد نبوده است، به اين فکر مي افتند که شايد يک تغيير بتواند همه چيز را بهتر کند يا لااقل آغازي تازه باشد. ” بايد متوجه باشيد که اين ايده جديد، تنها در اثر يک انگيزه آني ايجاد شده است و بلافاصله آنرا عملي نکنيد.” او در اين زمان نوشتن خاطرات روزانه را تمريني مفيد ميداند. هيچ کس نميخواهد طرد شود، اما تراشيدن مو هم نميتواند فايده اي داشته باشد.
سه روز بعد
آنچه ميخواهيد انجام دهيد:
خزيدن در يک حفره تاريک، ماندن در رختخواب، بارها و بارها شنيدن يک ترانه غمگين.
روش بهتر مقابله:
بله، حقيقت تلخ است. “بين يک روز و سه روز تفاوت کيفي بسياري وجود دارد. حالا زماني است که اين قطع رابطه به خوبي درک شده و حالاست که شما درهم شکسته خواهيد شد.” ترشح آدرنالين (و خشم) موجب ميشود که دو روز اول را بگذرانيد، اما پس از تحليل رفتن اين هورمون، خود را با همان ميزان درد و خستگي ناشي از حرکت در طوفان احساسات مختلف، خواهيد يافت. سيل اشکهايي که تصور ميکرديد فرو نخواهند ريخت، جاري ميشوند. لحظه اي خشمگين و لحظه اي غمگين خواهيد شد و در مراحل مختلف اندوه به حرکت درخواهيد آمد. در اينجا بايد حواس خود را به اينکه استراحت کرده، غذا خورده و در کل از خود مراقبت کنيد، معطوف نماييد زيرا بخشي از وجود شما، از درون زندگيتان کنده شده است. اگر به يک روند مشخص که شما را مشغول نگه دارد بچسبيد، کار عاقلانه اي انجام داده ايد.
يک هفته بعد
آنچه ميخواهيد انجام دهيد:
تلفن کردن به او، ورود به صندوق پست اينترنتي او، چک کردن مدام و وسواس گونه پيامهاي روي تلفن، چک کردن پيامهاي دوستان او در صفحات عمومي مانند ياهو ???.
روش بهتر مقابله:
تبريک! شما اکنون در مرحله ” او را برميگردانم” هستيد! نوهارت ميگويد: “در اين مرحله شما سعي ميکنيد به شيوه اي عقلاني از اين شوک خارج شويد، اما اين تصور که شايد دل او برايتان تنگ شده باشد، فقط وضعيت را بدتر خواهد کرد.” فکر کردن مداوم به او تنها درد و رنج شما را افزايش خواهد داد. پذيرفتنش مشکل است، اما اگر شخص مورد نظر واقعا نخواهد با شما باشد، شما نميتوانيد هيچ کاري براي بازگردانش انجام دهيد. در برابر وسوسه تحليل تمام دلايل او براي پايان دادن به رابطه مقاومت کنيد و تصور نکنيد که تنها با تغيير دادن يک بخش کوچک از اين موارد ميتوانيد دوباره وارد زندگي وي شويد. اما اعتقاد به اينکه ميتوانيد از ميان اين حادثه با بلوغ بيشتر خارج شويد و رنج فعلي را دور بياندازيد بسيار مفيد خواهد بود. شايد در اين مرحله متوجه نشويد، اما بدانيد همانطور که زخمها، بدون اينکه از آنها بخواهيد، درمان ميشوندف قلب شکسته هم التيام ميابد.
دو هفته بعد
آنچه ميخواهيد انجام دهيد:
فکر کردن به اينکه در روزها و موقعيتهاي آتي، داشتن يک يار و يک زوج بودن چگونه ميتوانست باشد، يادآوري نکات مثبت و مواهب بودن در يک رابطه عاشقانه و فکر کردن به اينکه ديگر عاشق نخواهيد شد.
روش بهتر مقابله:
از خود بپرسيد که آيا واقعا براي او دلتنگ شده ايد يا دلتان براي آنچه در رابطه بوده، مانند نجواهاي عاشقانه و قرارهاي معمول شبهاي تعطيل تنگ شده است. در حال حاضر شما تنها به ياد لحظات خوش گذشته و وارونه و زيبا جلوه دادن تاريخچه رابطه خود با کسي هستيد که عملا شما را از زندگي خود بيرون انداخته است. آيا اين شخص ارزش اين همه اشک و آه را دارد؟ آيا زمان دور ريختن نشانه هاي حضور وي در زندگي شما نرسيده؟ عکسها را در جايي دور از ديد قرار دهيد، اي-ميلهاي مشترکتان را پاک کنيد، خانه را مجددا و به ميل خود بچينيد تا با نگريستن به آنها مدام به ياد اطرات گذشته نيافتيد. نوهارت ميگويد:” روابط عاشقنه در اصل عادت هستند، و شما بايد اين عادت را ترک کنيد. اگر نشانه هاي اين شخص را مدام در اطراف خود ببينيد، خارج کردن وي از ذهنتان دشوارتر خواهد شد.”
يک ماه بعد
آنچه ميخواهيد انجام دهيد:
سعي ميکنيد حضور اين شخص ناراحت کننده را در زندگي خود فراموش کنيد، انگار هرگز او را نميشناخته ايد.
روش بهتر مقابله:
قبل از اينکه معشوق سابق خود را به کلي فراموش کنيد، با توجه با فاصله اي که در اين مدت ايجاد شده، مدتي صبر کنيد تا بيشتر درباره او فکر کنيد. نه به خاطر اينکه دوباره وي را به دست آوريد، بلکه براي اينکه اين رابطه را مرور کرده و از تکرار اشتباهات اجتناب کنيد. (البته اگر هنوز به اندازه روز سوم احساس درماندگي ميکنيد، براي پيشگيري از افسردگي با يک مشاور تماس بگيريد.)
يک خط زماني مشخص را در نظر بگيريد و از زمان آشنايي خود، اولين قرار ملاقات عاشقانه، اولين مشاجره و هر واقعه مشخص ديگر يادداشتهايي برداريد. اکنون دورنمايي از اين رابطه در دست داريد و ميتوانيد از بيرون به آن نگاه کنيد و نکات مثبت، منفي و زماني که هشدارهاي پايان رابطه آغاز شده و شما آنرا نديده گرفته بوديد را بيابيد. زماني که توانستيد بدون احساس درد و اندوه به نکات مثبت او فکر کنيد ميتوانيد مطمئن باشيد که از او دور شده و از رابطه خود چيزي آموخته ايد.
حالا زمان جلو رفتن در زندگي و آغاز راهي جديد فرارسيده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 133]