واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: ادب جهان - من با ادبيات كلاسيك روسيه زندگي ميكنم
ادب جهان - من با ادبيات كلاسيك روسيه زندگي ميكنم
الگا گروشينا نويسنده روسـ آمريكايي كه با اولين رمان خود نظر بسياري از منتقدان را به خود جلب كرد. رمان «زندگي رويايي سوخانوف» كه به زبان انگليسي نوشته شده است از سوي منتقدان آمريكايي و بريتانيايي بهترين كتاب سال شد و جايزه ويژه ادبي لسآنجلستايمز 2006 و اورنج 2006 و شيرهاي جوان 2007 را به خود اختصاص داد. الگا گروشينا نويسنده جواني است كه از سال 1989 تاكنون در آمريكا زندگي ميكند و راجع بهخود ميگويد: گرچه در آمريكا زندگي ميكنم و به انگليسي مينويسم اما با ادبيات كلاسيك روسيه زندگي ميكنم و نويسندگان مورد علاقهام گوگول، چخوف و ناباكوف هستند، به دو زبان روسي و انگليسي تسلط كافي دارم و يكي از آرزوهايم نوشتن لغتنامه انگليسيـ روسي است. كتاب «زندگي رويايي سوخانوف» توسط انتشاراتي G.P.Putmans sans به چاپ رسيد و جالب اينكه حدود نيم قرن پيش نيز اين انتشاراتي كتاب «لوليتا» را به چاپ رسانده بود، به هر حال بعد از چاپ اين كتاب منتقدان زيادي متوجه آن شدند و جايزههاي بسياري دريافت كرد. مصاحبه روزنامه ايزوستيا با الگا گروشينا كه به زبان مادري انجام شد.
چطور شد كه شما به آمريكا مهاجرت كرديد؟
كاملا اتفاقي، من در ترم اول دانشكده خبرنگاري دانشگاه مسكو درس ميخواندم كه چند استاد همراه با يك پروفسور از آمريكا به دانشكده ما آمدند و از من براي ترجمه كمك خواستند و بعد از چند روز پروفسور از من پرسيد آيا ميخواهي در آمريكا تحصيل كني؟ و من جواب مثبت دادم، 18 ساله بودم و آرزوهاي بسياري داشتم، دلم ميخواست دنيا را ببينم و اينگونه شد كه به آمريكا آمدم و بعد از چهار سال در سال 1993 اولين روسياي بودم كه مدرك دانشگاهي آمريكا را داشتم.
در اين دنياي جديد چه چيزي برايتان جالبتر بود؟
كتابخانه دانشگاه. آنجا كتاب زياد بود و قابل دسترس. مدتي طول كشيد تا با زندگي واقعي آمريكايي كنار بيايم براي همين دنياي من دانشكده و كتابخانه و ساختمان زيباي آن بود.
پدر شما بوريس گروشينا است؟
بله درسته. او به اهدافش نزديك شده است منظورم كتاب «چهار زندگي روسي» است كه «دوران خروچف» آن به چاپ رسيده است و «دوران برژنت» بهزودي منتشر ميشود.
خانواده شما در مسكو زندگي ميكنند؟
بله، بهغير از همسر و پسرم همه در مسكو هستند. برادرم خبرنگار است و مادرم نيز خبرنگار روزنامه كاسا موسكي پراورا بود. من هر سال به روسيه ميروم و تا به امروز شهروند روس باقيماندهام.
وقتي دانشگاه را تمام كرديد با چه مشكلاتي درگير شديد؟
اول تصميم گرفتم در دفتر وكالت كار كنم. از صبح تا شب بدون تعطيلي كار ميكردم و اين برايم جالب نبود چون وقتي براي ادبيات باقي نميماند من نوشتن را دوست داشتم و از سالهاي اول دانشگاه شروع به نوشتن داستانهاي كوتاه كردم نوشتن برايم يك ضرورت اجتنابناپذير بود. مجبور شدم كارم را ول كنم و ادبيات را ادامه دهم اما اول بايد خود را تامين ميكردم كارهاي مختلفي انجام دادم، كار در كافهـ كارمند بانكـ مترجم و بالاخره كارمند نيمهوقت يكي از دانشگاهها، در آنجا كار دفتري انجام ميدادم به اين ترتيب زمان لازم براي نوشتن را پيدا كردم و تصميم گرفتم رمان را شروع كنم. رمان «زندگي رويايي سوخانوف» برايم جايگاه مهمي داشت دلم ميخواست قهرمان ويژهاي خلق كنم. قهرمان من هنرمندي است كه ميان تمايلات هنري خود و خواستههاي انعطافناپذير شوروي در تلاطم است، شخصيتپردازي آن ابتدا برايم ساده نبود اما بعد به مرور ساده شد. بعد ازدواج كرده و كارم را ترك كردم تا وقت بيشتري براي پرداختن به ادبيات داشته باشم.
همسرتان در اين انتخاب به شما كمك كرد؟
بله او به موفقيت من ايمان داشت.
و اين همسر خوب را كجا پيدا كرديد؟
15 سال پيش با هم آشنا شديم او وكيل است و بعد از آشنايي مجبور شديم هر يك بهسوي زندگي خود برويم تا اينكه دوباره همديگر را در واشنگتن ديديم با هم ازدواج كرديم و پسرمان الان سه ساله است.
چطور كتاب شما در 10 كشور جهان به چاپ رسيد؟
وقتي كتابم را تمام كردم با انتشاراتيها صحبت كردم. آنها از من خواستند كه دستنوشتههايم را ارسال كنم و بعد انتشاراتي Gp.putmans sons چاپ كتابم را بهعهده گرفت و تاكنون نيز با كشورهاي مختلف كار ميكند و كتاب من را به چاپ رسانده است كه البته روسيه جزءاين كشورها نيست.
شما جايزه «orange news write s award» را دريافت كرديد كه اين يك پيروزي بزرگ است چه زماني اين اتاق افتاد؟
من در ماه ژوئن به لندن دعوت شدم البته قبل از آن روزنامه تايمز لسآنجلس كتاب من را به چاپ رسانده بود اين واقعا عالي بود و گرفتن جايزه نيز يك پيروزي شيرين بود.
بعد از چاپ اولين رمان شما آيا كسان ديگري نيز براي چاپ آثارتان به شما پيشنهادهايي دادهاند؟
بله از طرف چند انتشاراتي پيشنهاد دارم براي دومين اثرم، اما من با هيچ يك قراردادي ندارم اول ميخواهم اثرم را كامل ببينم بعد راجع به آن تصميم بگيريم.
آيا با حقالزحمه نويسندگي ميتوان زندگي كرد؟
نويسندگان متوسط ساليانه 10 هزار دلار دستمزد دارند اين واقعا كم است به هر حال بسته به فروش كتاب است اگر كتابي نفروشد انتشاراتي ضرر كرده و نويسنده نيز آينده را از دست داده است. نويسندگي كار پردرآمدي نيست يك عشق است.
آيا به فكر فروش زياد كتابهاي خود هستيد؟
واقعا نه، دلم ميخواهد راجع به چيزهايي كه دوست دارم به شكلي كه خودم ميخواهم بنويسم اين برايم فوقالعاده است.
چه نويسندگان روسياي وارد ادبيات انگليسي شدهاند؟
ژوزف كوتراد (ژوزف كوتراد كوژنوسكي) گرچه لهستانيالاصل است اما بيشتر كودكي خود را در روسيه گذرانده است.
واسيلي آكسوف كه هنوز به موفقيتهاي بزرگي دست نيافته و بالاخره ناباكوف؛ كسي كه عوض كردن مليت خود را تراژدي شخصي مينامد و ميگويد مغز من به انگليسي صحبت ميكند و قلمم به روسي.
شنبه 27 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 400]