تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 13 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):دوست ندارم جوانى از شما [شيعيان] را جز بر دو گونه ببينم: دانشمند يا دانشجو.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837443157




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دانش - فقر و بيابان‌زايي، اهرم‌هاي يك قيچي


واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: دانش - فقر و بيابان‌زايي، اهرم‌هاي يك قيچي


دانش - فقر و بيابان‌زايي، اهرم‌هاي يك قيچي

محمد درويش *:24 مهر ماه 1387 برابر با 15 اكتبر 2008 ميلادي روزي است كه به پيشنهاد دوستاني در آن سوي آب‌ها، قرار بوده تا پس از موفقيت فراخوان نخست در سال گذشته، اين بار از فقر، تهديدها و تحديدهايش در محيط زيستي كه در آن به سر مي‌بريم، بنويسيم و به مخاطبان خويش هشدار دهيم كه چگونه تشديد فقر مي‌تواند زيرساخت‌هاي يك مدنيت امن و آرام را بلرزاند و ناپايدار سازد؛ لرزشي كه بي‌شك در صورت وقوع آن، مواهب طبيعي و محيط زيست سرزمين مادري در شمار نخستين قربانيان آن خواهد بود. دعوتي كه تا اين لحظه صاحبان ۹۸۷۷ وبلاگ در سراسر جهان از آن استقبال كرده‌اند كه ۵۲ وبلاگ آن فارسي زبان بوده اين در حالي است كه ايرانيان يك درصد جمعيت جهان را شامل مي‌شوند و بنابراين با توجه به اينكه وبلاگ فارسي در دنياي اينترنت صاحب چهارمين رتبه است، مشاركت اين تعداد نازل از هموطنان وبلاگنويس، به راستي پرسش‌برانگيز و نااميدكننده است. به خصوص كه اصولا انديشه نخستين اين ابتكار متعلق به يك هموطن ايراني مقيم آمريكاست. از همين رو، ضمن دعوت مجدد از دوستان براي پيوستن به اين موج سبز جهاني، توجه هموطنان عزيزم را به يادداشت زير با عنوان: «فقر و بيابان‌زايي؛ اهرم‌هاي يك قيچي!» جلب مي‌كنم.

امنيت غذايي چگونه بدست مي‌آيد؟ چه زمان مي‌توان اميدوار بود كه جريان‌هاي كاهنده‌كارايي سرزمين، مجالي براي فروسايي بيشتر در محيط زيست ايران نيابند؟ كداميك از ابعاد فقر خطرناك‌تر است و مقابله با آن در اولويت نخست قرار دارد؟ اصولا آيا دليل اصلي تخريب محيط‌زيست، فقر است؟ آيا مي‌توان صفت پايداري را به توسعه‌اي منسوب كرد كه صرفا اندوخته‌هاي طبيعي را تخريب نمي‌كند؟ منظور از جنبه‌هاي فراموش‌شده شاخص‌هاي فرهنگي چيست و چه ملاحظاتي را بايد در قلمرو پژوهشي اين حوزه لحاظ كرد؟
گرانيگاه برنامه‌هاي توسعه چيست يا چه بايد باشد و چرا؟ آيا درآمد سرانه بيشتر، همواره احساس رضايت‌مندي بيشتري را در پي خواهد داشت؟ و سرانجام آنكه پرداختن به جنبه‌هاي طبيعي بيابان‌زايي و كاوش دلايل فيزيكي آن ضرورت بيشتري دارد يا تقويت نگاهي غير سازه‌اي و پرداختن به علل غير طبيعي آن در حوزه عملكردهاي انساني؟ نوشتار پيش رو با طرح دريافت‌هاي فوق، مي‌كوشد تا خواننده عزيز را در اين مناسبت جهاني به هم‌افزايي رسانده و وي را با منظري ديگر براي نگريستن به يكي از مهم‌ترين چالش‌هاي زيست‌محيطي ايران و جهان ترغيب كند.
اهميت موضوع
در زمانه حاضر، شايد كمتر جريان فكري يا صاحب‌نظري را بتوان يافت كه بر لزوم حراست از اندوخته‌ها و منابع‌طبيعي، به عنوان يگانه بسترِ زيست و گرانيگاهِ موجودات زنده، تاكيد نورزد و بر ممتاز‌بودنِ جايگاهِ آن ترديدي وارد آورد. چه، اگر برآيندِ هم‌انديشي و تلاش مجموعه آحادِ جامعه، بويژه پژوهشگران، كار‌آفرينان، تصميم‌سازان و تصميم‌گيرانِ شاغل در اين حوزه، بتواند موجوديتي پايدار و پويا را براي طبيعت رقم زند، آنگاه بي‌گمان امنيت غذايي برقرار خواهد ماند، تنوع زيستي با شتابي مثبت به روند تكاملي خود ادامه خواهد داد، جريان‌هاي كاهنده كارايي سرزمين، مجالي براي فروسايي نخواهند يافت و بدين‌ترتيب، مي‌توان اميدوار بود، يكي از غم‌انگيز‌ترين و تأسف‌بارترين اشكال ملموس فقر، كه در هيبت فقر غذايي ظاهر مي‌شود، براي هميشه ريشه‌كن شود. هرچند، نبايد پنداشت كه تنها با مهارِ فقر غذايي، بدون پرداختن به ديگر جنبه‌هاي فقر، مي‌توان دورنمايي پايدار و بايسته براي زيستن در بوم‌سپهر ترسيم كرد.
چنين است كه ديگر ابعادِ فقر از جنبه شاخص‌هاي انساني (حوزه فرهنگ، سياست، اجتماع و... ) پديدار ‌شده و منظرِ نويني براي نگريستن به مفهوم زيستن و كيفيت حيات گشوده مي‌شود. بر پايه چنين دانستگي است كه براي نخستين بار از دانش‌واژه‌ نويني به نام «زيست‌‌سالاري» يا بيودموكراسي، سخن به ميان آمده و بر اين آموزه پاي مي‌فشارد كه: «ارزش و اهميت تمامي اشكال تنوع حيات مورد احترام بوده و حفاظت از اندوخته‌هاي ژني و منابع‌طبيعي، مي‌بايست همواره در اولويت نخستِ طرح‌هاي توسعه قرار داشته باشد.» بنابراين، ديگر نمي‌توان و نبايد به كاركرد و مفهوم سنتي توسعه پايدار: «توسعه‌اي كه منابع تجديد‌ناپذير را تخريب نمي‌كند و در درازمدت قابليت تداوم دارد.» بسنده كرد؛ چرا كه توسعه پايدار از معنايي گسترده‌تر و جهان‌شمول‌تر برخوردار بوده و هر فرايندي را كه: «به دگرگوني انديشه آدميان مي‌انجامد و آنها را آماده ارتقا در پذيرش مسووليت‌هاي اجتماعي مي‌كند»، در بر مي‌گيرد؛ دريافتي كه خود ريشه در باوري ديرينه و اصيل دارد، باوري كه معتقد است: «توسعه واقعي آن چيزي است كه در انديشه آدميان رخ دهد، نه آنچه كه در انبارهاي گمرك، تالارهاي مد و يا زرق و برق تبليغات شهري قابل مشاهده است ».
شاخص‌هاي فرهنگي در حوزه فقر و بيابان‌زايي
بايد اعتراف كرد كه هنوز در بسياري از قلمروهاي سياسي جهان، به خصوص در آن دسته از ممالكي كه موسوم به كشورهاي جنوب هستند، كاربرد شاخص‌هاي فرهنگي در مراحل نخستينِ خود قرار دارد. ايران نيز از اين قاعده مستثني نبوده و مي‌بايست اطلاعات و داده‌هاي اين حوزه با سنجش جنبه‌هاي مثبت و منفي و ابعاد فردي و جمعي فرهنگ گردآوري شود. جنبه‌هاي از قلم‌افتاده شاخص‌هاي بُعد فرهنگي، عبارتند از: امنيت، استقلال فردي و جمعي، احساس تعلق به جمع، مشاركت در فعاليت‌هاي فرهنگي، جنبه‌هاي مثبت و منفي در آزادي‌هاي سياسي، مدني و حقوقي بشر، همچنين جلوه‌هاي خشونت، نژادپرستي و تبعيض، قاچاق اجناس عتيقه و نظاير آنها.
براي ارزيابي جايگاه‌هاي اجتماعي گروه‌هاي متفاوت موجود در كشور (گروه‌هاي قومي، اقليت‌ها، دسته‌بندي‌هاي مربوط به سن و جنسيت) و نيز براي ارزيابي چگونگي مناسبات بين گروه‌ها، بايد شاخص‌هايي تعيين شود. تعيين اين گونه شاخص‌ها براي جوامع چندفرهنگي نظير ايران كه شكاف طبقاتي و نابرابري‌هاي اقتصادي در آن قابل تأمل است، كاملا ضروري به نظر رسيده و از اهميتي دوچندان برخوردار است.
به هرحال، مشهور است كه شاخص‌هاي فرهنگي، اجتماعي و سياسي اغلب، كمتر از آمار مربوط به حوزه‌هاي ديگر قابل اتكا و اعتماد هستند؛ از اين رو، چنين سزاوار مي‌نمايد كه بخشي از گرايه‌هاي پژوهشي در ارتباط با ارتقاي دانش فقرزدايي و كشف چالش‌هاي فراراه، ملاحظات زير را در نظر بگيرد:
‌ اساس مفهومي و تحليلي اين شاخص‌ها بررسي شود،
هرجا كه آماري وجود ندارد، گردآوري آن تشويق شود،
كيفيت داده‌هاي موجود بهبود يافته و بهنگام شود،
مقايسه آنها در سطح جهاني امكان‌پذير باشد،
شگردها و شيوه‌هايي پيشنهاد شوند كه كاربران قادر باشند بر اساس آنها، اعتبار داده‌ها را مورد داوري قرار دهند.
فرهنگ، توسعه و فقر
از آنجا كه بنياني‌ترين هدف توسعه، بهبود وضعيت انسان، يعني: فراوان‌ترين منبع كشورهاي جنوب است؛ چاره‌اي نيست، جز آنكه مردم و فرهنگ‌شان در كانونِ برنامه‌هاي توسعه جاي گيرند. با وجود چنين دريافت واقع‌گرايانه‌اي و به‌رغم وجود پيشينه‌اي نسبتا ديرينه كه در كاربرد شاخص‌هاي انساني در حوزه‌هاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي براي ترسيم استعداد فقرزدايي از سرزمين وجود دارد، راست اين است كه تاكنون هيچ چيز نتوانسته جاي سلطه قدرتمند توليد ناخالص ملي را در ارزيابي اين مهم بگيرد. بنابراين، كمترين انتظار از پررنگ‌تر كردنِ شاخص توسعه انساني، دگرگون‌كردنِ اذهان عمومي نسبت به استيلاي انحصاري توليد ناخالص ملي است. مگر نه اين است كه فقر را مي‌توان با سطوح درآمدِ پايين، اما گسترده از ميان برداشت، در حالي كه وجود درآمدهاي بالا و اقليت ثروتمند، نمي‌تواند ضامن جلوگيري از فقر و نكبت گسترده باشد.
بياييم اعتراف كنيم! بياييم اعتراف كنيم كه ما انسان‌هاي متمدنِ زاده در هزاره سوم ميلادي به خوبي ياد گرفته‌ايم: چگونه مي‌توان از چرم كفش ساخت و از نيروي آب يا باد يا خورشيد كارمايه (انرژي) گرفت و چگونه مي‌توان اعماق فضا را شكافت و از كارمايه‌هاي خطرناك و مهيبِ فلزاتي سنگين در اعماق اقيانوس‌ها بهره برد؛ اما... و اما هنوز درنيافته‌ايم كه چگونه از برآيند اين ابزارهاي انسان‌ساز فرامدرن و خدمات اجتماعي و رياضيات و مثلثات پيچيده مي‌توان به يك زندگي مشترك درازمدت، سالم، بارآور، خلاق و رضايت‌بخش رسيد؛ زندگي‌اي كه به مفهوم دقيق كلمه همراه با چشيدن طعم استثنايي عشق به مواهب سرزمين مادري و احساس شيرين خوشبختي باشد. به بياني آشكار‌تر، جامعه‌ جهاني در مقياس عامِ آن، هنوز به درستي نمي‌داند كه چه سياست‌هايي مشوق توسعه انساني و فرهنگي، به عنوان نخستين شرط تضمينِ پايداري زيست و فقرزدايي است؟
به عنوان مثال، مي‌توان مشاهده كرد كه پاره‌اي از كشورهايي كه سهميه‌هاي مالياتي بالايي را به رفاه اجتماعي اختصاص داده‌اند، حتي برابرِ كشورهايي كه به مراتب هزينه كمتري را در اين خصوص، متحمل شده‌اند، به دستاوردهاي چشمگيري در بهبود وضعيت انساني خويش نايل نيامده‌اند. همچنين، رابطه بين شاخص‌هاي «نهاده‌هايي» مانند: تعداد تخت‌هاي بيمارستاني، پزشكان، پرستاران، آموزگاران، سربازان و هنرمندان به نسبت هر هزار نفر، يا درصد ثبت‌نام در مدارس از يك سو و شاخص‌هاي «نتايج» مانند: طول عمر، كاهش مرگ‌ومير، بهبود وضع سوادآموزي، تنظيم بهتر خانواده، كاهش ضايعات طبيعي و نظاير آنها، از سوي ديگر، به مراتب بسيار بيش از معيارهاي صرفا اقتصادي، مانند رابطه بين نهاده‌هاي سرمايه و كار و نتايج بازده كالا، درهم تنيده‌اند.
توسعه پايدار
هرچند كه دشواري‌هاي زيست‌محيطي امروز، به طور توامان، هم زاييده فقر و هم برگرفته از ثروت است؛ ليكن، جنس آنها و نوع نگاه به آن براي مردم ساكن در شمال و جنوب متفاوت است. كشورهاي ثروتمندِ شمالي كه تقاضاي نامحدودي براي توليد هر چه بيشتر دارند، با آلوده‌ساختنِ محيط‌ زيست و بهره‌برداري شديد از منابع، پايداري توسعه را سخت كاهش مي‌دهند ؛ كشورهاي جنوب نيز، به دليل تقاضاي روزافزون مردم به مواد غذايي و سوخت، با جلوه‌هاي ديگري از فروسايي كارايي سرزمين، مانند: پاك‌تراشي جنگل‌ها، بيابان‌زايي، خاك‌شويي و فرسايش، زوال پوشش گياهي و سله‌بستنِ خاك، شوري‌زايي و تاراج اندوخته‌هاي آبي زيرزميني دست به گريبان هستند. نكته درخورِ تعمق در اين ميان كه تفاوت شمال و جنوب را از اين منظر، بيشتر نمايان مي‌سازد آن است كه بي‌چيزان نه‌تنها در اُفت زيست‌محيطي محل زندگي خود نقش دارند، كه بيش از همه نيز از آن رنج مي‌برند، درحالي كه عواقبِ درازدستي‌ها و نابخردي‌هاي شمالي‌ها، كمتر گريبان نسل حاضر را مي‌گيرد. به دليل چنين اختصاصاتي است كه پيوندهاي بين فقر و آسيب ‌زيست‌محيطي تنگاتنگ، متعدد و پيچيده به نظر مي‌رسد. شغل غالب مردم در فقير‌ترين كشورها، معمولا كشاورزي و گله‌داري است و درنتيجه وابستگي معيشتي آنها به سرزمين بالاست. بررسي نقشه‌هاي بيابان‌زايي در مقياس جهاني نيز حكايت از آن دارد، كشاورزي و دامداري در شمارِ مولفه‌هايي طبقه‌بندي مي‌شوند كه بيشترين همبستگي را با بيابان‌زايي نشان مي‌دهند. به عبارت ديگر، به موازات ارتباط معيشتي بيشتر با سرزمين، بر ميزان ناپايداري زيست‌محيطي و فزوني جريان‌هاي كاهنده كارايي سرزمين افزوده مي‌شود.
بنابراين، «مهارِ بيابان‌زايي بر راهكارها و آموزه‌هايي استوار است كه آرمانشان، تامين امنيت غذايي و تكامل كيفيت زندگي در تمامي جنبه‌هاي حيات موجود در همه عرصه‌ها يا سرزمين‌ها (Lands)، براي پايدارترين زمانِ ممكن است.» يكي از آن سرزمين‌ها، البته سرزمين‌هاي خشك (Dry Lands) است كه بستر بيابان‌هاي طبيعي محسوب مي‌شود. اهميت اين رسالت، بويژه هنگامي ملموس‌تر خواهد شد كه بدانيم، بر پايه ستاده‌هاي حاصل از جديد‌ترين پژوهش‌هاي منتشر‌شده، از بين 45 عامل بيابان‌زايي، 39 عامل مربوط به مديريت غير معقولانه منابع آب، خاك، گياه، معادن و كاني‌ها بوده و تنها شش مورد از آن مربوط به فرايندهاي طبيعي مؤثر در جريان بيابان‌زايي است.
مقابله با فرايندهاي كاهنده كارايي سرزمين يا بيابان‌زايي، پيش از آنكه مواجهه‌اي سخت‌افزاري و از جنس مديريت سازه‌اي باشد، برخوردي نرم‌افزاري و غير‌سازه‌اي خواهد بود. اين حقيقتي است كه روزانه بر شمارِ طرفدارانِ آن در حوزه نخبگانِ تصميم‌ساز افزوده مي‌شود. در يكي از آخرين گزارش‌هاي توسعه انساني سازمان ملل متحد، مقاله‌اي از نظريه‌پردازي برجسته آمده كه در فرازي از آن مي‌خوانيم: «در سطوح درآمدي پايين و مراحل نخستين توسعه، رشد درآمد با ميزان بالاتر تخريب محيط ‌زيست همراه است، اما از آستانه‌اي به بعد، درآمد بيشتري به بهبود محيط ‌زيست اختصاص مي‌يابد (پانايوتو، 2002).» اندكي پيشتر از اين سخن، دبير پيمان (كنوانسيون) مبارزه با بيابان‌زايي سازمان ملل، صراحتا پيكار با بيابان‌زايي را همان پيكار با فقر معرفي مي‌كند.
از طرفي گمان نمي‌رود عامل نخست زوال زيست‌بوم فقر باشد، هر چند كه معمولا فقير‌ترين افراد در نواحي‌اي مستقر مي‌شوند كه در شمارِ خطر‌ناك‌ترين و نامساعد‌ترين نواحي زيست‌محيطي جهان قلمداد شده و نسبت به تغييرات كمترين تحمل را دارند. به سخني ديگر، مي‌توان اينگونه پنداشت كه فقر، دليل واقعي فرواُفت كارايي سرزمين نيست، بلكه مجرم اصلي، سازوكاري است كه در سايه فقر عمل كرده و تخريب محيط ‌زيست را به دنبال مي‌آورد. چنين است كه به نظر مي‌رسد، چاره‌اي نباشد جز آنكه به جاي سوق‌دادنِ امكانات مادي و سرمايه‌هاي فكري خويش در مسير ريشه‌يابي علل طبيعي بيابان‌زايي، درپي فراكافتِ عميق و همه‌جانبه ريشه‌هاي انساني آن در حوزه‌هاي اخلاق، اقتصاد، سياست، حقوق و مذهب برآييم. چه، به موازات ارتقاي شاخص‌هاي توسعه انساني در هر جامعه، شناسه‌هاي بيابان‌زايي رو به زوال خواهد گذاشت.
biaban.darvish.info
 شنبه 27 مهر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[مشاهده در: www.donya-e-eqtesad.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 245]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن