واضح آرشیو وب فارسی:فارس: جان كين/سيد علىاصغر سلطانى محدوديتهاى سكولاريسم
خبرگزاري فارس: قرابت نظرى و عملى سكولاريسم با استبداد سياسى از ويژگىهاى تناقضآميز آن است. تلاشهاى سياسى گوناگون براى نهادينه كردن سكولاريسم - در فرانسه، تركيه و... - شواهد كافى براى اثبات «استعمار درونى» سكولاريسم «كاترين اودار» را به دست مىدهند.
اين انديشه كه دنياى نوين، همسوى با سكولاريته (Secularity) در حال تخريب بنيادهاى دينى است، زاييده اروپا در نيمه قرن نوزدهم است؛ اما خود مفهوم «سكولار» (Secular) كه تنها مختص به تمدن اروپاست، قدمت بيشترى دارد. «ويليام اهل اوكهام» و «جان وايلكليف» نويسندگان قرن چهارده، با تمييز قائلشدن بين نهادهاى ديگرى كه مشخصاً مذهبى و روحانى بودند، بر مفهوم كلمه «سكولار» صحه نهادند. فرهنگ لغت دكتر جانسون (1755)، سكولاريته را «دنيايى بودن، توجه به چيزهاى دنياى كنونى»؛ سكولارايز را «تبديل چيزهاى اختصاص يافته براى استفاده روحانى به استفاده عادى» و «دنيايى ساختن» و سكولاريزاسيون را «عمل سكولاركردن» تعريف مىنمايد.
نمونههاى اوليه اين گرايش فكرى عبارتند از: اصرار «فورباخ» بر اينكه دين، خود، آموزگار بىخدا بودن است؛ چرا كه دين «اساساً به چيزى جز حقيقت و الاهى بودن ماهيت انسان معتقد نيست»، روايت «نيچه» و اظهارات «هربرت اسپنسر» مبنى بر اينكه «حال كه مواعظ اخلاقى تأثير خود كه منبعث از منشأيى مقدس است را از دست مىدهند، سكولارسازى اخلاقيات، امرى ضرورى مىشود»؛ دكترين «جورج هالى يوك»، «چارلف بودلا» و... .
نظريهپردازان سياسى معاصر نيز مانند «چارلز تيلور» از طريق برجستهسازى ريشه كلمه (Saeculum) - كه در متون مسيحى به معناى «موقتى» بود - سعى در پروراندن اين موضوع دارد كه تجربه نوين زمان سكولار در مقابل زمان الاهى قرار دارد. زمان خداوند، زمان ابديت، انباشتن زمان در وحدانيتى كه براساس عملى بنيادين، معناى حوادث بعدى را به آنها ديكته مىكند. «ريچارد رورتى» در «مصالحه جفرسونى» خود، چنين بيان مىكند كه دموكراسى نوين بايد «دين را خصوصى كنند بىآنكه تحقيرش كنند». تجربه دينى با «آنچه با تنهايىمان مىكنيم» تناسب دارد. دفاع رورتى آسيبپذير است؛ زيرا در شرايط خاص، مصالحه جفرسونى، خود مانع گفتوگوست. و در عمل، اصل سكولاريسم، قادر به فراهم آوردن اصولى نسبتاً پايدار براى شهروندان نيست تا آزادانه در حيطه قوانين و نهادهاى جوامع مدنى و حكومتهاى دموكراتيك به تعامل بپردازند. هم چنان كه «ولتر» در رسالهاى در باب تساهل (1763) گفته است: «حداقل بايد بعضى فضاهاى مدنى باشد كه دين در آنجا داراى حداقل نقش باشد يا ابداً هيچ نقشى را ايفا نكند». تشكيك ضمنى در وجود خداوند و انكار بالقوهاش به وسيله سكولاريسم، و وجود آزادى اجتماعات ناشى از جامعه مدنى و ميل باطنى اين جوامع براى جايگزينى عدم قطعيت وجودى به جاى تديّن، زمينه را براى بازگشت مقدسها و متدينان به صحنه زندگى روزمره آماده مىسازد، كه هدف آنها حفظ ارتباط حسى با سنتهاى شكليافتهاى مانند «زندگى خانوادگى» است. و از نظر وجودى به ياد انسانهاى فانى مىآورند كه زندگى، شكستى ناگزير است. اعضاى جوامع مدنى حداقل، جزئى از آنچه را كه «هانريش ون كليست»، «اساس شكننده جهان» ناميده، تجربه مىكنند، تجربه احساس شگفتى و احترام براى جهان «قطعيت يافتن چيزهاى مطلوب و يقين حاصل كردن به چيزهاى ناديده» (عبرانىها، 1:11)، جهانى كه «فردريش شلاير ماخر» آن را جوهر دين ناميده است.
قرابت نظرى و عملى سكولاريسم با استبداد سياسى از ويژگىهاى تناقضآميز آن است. تلاشهاى سياسى گوناگون براى نهادينه كردن سكولاريسم - در فرانسه، تركيه و... - شواهد كافى براى اثبات «استعمار درونى» سكولاريسم «كاترين اودار» را به دست مىدهند؛ زيرا نه تنها اين تلاشهابا خشونت و اجبار درآميختهاند بلكه درسطح اصول و مبانى، مدافعان (مسيحى) اوليه آزاد سكولار نوعاً ديگران مانند يهوديان و كاتوليكهاى رومى را از چنين آزادىهايى محروم داشتند. خصومت ذاتى سكولاريسم نسبت به مسلمانان ناشى از اصل سكولاريسم است كه «نمايانگر به واقعيت پيوستن انگيزههاى قطعى خود مسيحيت است» (بون هوفر)؛ زيرا اولاً، سكولاريستهاى بردبار و شكيبا بايد همواره هنگام مواجهه با حجاب، ارتداد و شهادت با دورويى و تعصب و تزوير برخورد كنند؛ ثانياً، خلط و ابهامى در كاربرد اصطلاح سكولاريسم در جوامع ترك زبان، فارسى زبان و عرب زبان وجود دارد. اغلب دانشمندان معاصر مسلمان، آرمان سكولاريسم را انكار كردهاند، «على بولاك» اسلامگراى ترك مىگويد: «سكولاريسم، شيطانى است كه به تقليد از خدا پرداخته است». درحالىكه دانشمندان انگشتشمارى، متفكرانه به اين گرايشها مىانديشند: انتهام الاهى اثر «ژيل كپل» و دين و حيات عمومى اثر «رونالدتيمان».
بنابراين، آيا هيچ راهى در پيش رو نداريم جز كنكاش براى افزايش آزادى غيرمؤمنان و مؤمنان بهطور يكسان با توجه خاصى كه بايد به آنهايى كه در حال حاضر از بىعدالتى ناشى از دكترين آنانى كه ادعاهاى جهان شمولگرايانشان ديگر قانع كننده و پذيرفتنى نيست، بشود؟
كيهان،، ش18235، 84/2/31
پنجشنبه 25 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 335]