واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: مقاله زیر درباره خدمات جامعه ارامنه ایران برای پیشبرد گرافیک نوین کشور نوشته است.
درباره روند حرکت سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی ایرانیان به سمت مولفههای جامعه مدرن و گذر از قبیلهگراییهای سنتی ، دیدگاههای متفاوتی مطرح شده است. برخی سنگ بنای این حرکت را با آغاز حکومت صفویه همسنگ میدانند و فعالیتهای حاکمان آن دوره در مسیر انتقال دانش غرب به کشور را از این منظر تعریفپذیر میدانند. عدهای دیگر هم فعالیت دوره رضاخانی را سرآغاز مدرنیته جدید قلمداد میکنند.
در هر دو صورت و دیدگاه ، یک چیز مشترک است و آن نقش هموطنان ارمنی در این راه است.
دکتر کامران افشار مهاجر در کتاب " هنرمند ایرانی و مدرنیسم" یکی از عوامل تاثیرپذیری هنر ایران از غرب را به " انتقال ارامنه ساکن جلفا به ایران با تصمیم شاه عباس اول " ارجاع میدهد و مینویسد:" نقاشان ارمنی ، با نقاشی دیوارهای کلیسا و خانههای اعیانی جلفا ، چشمانداز بصری جدید را گشودند که سایه روشن و پرسپکتیو با آن همراه شد و جنبه زمینی و عینی نقاشی غلبه یافت. غیر از جلفا ، نقاشیهای بزرگ دیواری در خانه بزرگان و اشراف و درباریان سراسر شهر ا صفهان توسط نقاشان ارمنی و اروپایی و به تدریج ایرانی ، رایج شد که به قصد تزیین و زیبا نمودن معماری و بویژه فضاهای داخلی بنا اجرا میشد".
گرافیک را معادل و هم ارز چاپ میدانند و تاریخ آن با تاریخ چاپ عجین شده است. نخستین چاپخانه سنگی ایران و خاور میانه در فاصله سالهای ۱۶۳۸ تا ۱۶۴۱ میلادی (حدود ۱۰۱۵ خورشیدی) توسط ارامنه اصفهان تاسیس شد. خلیفه خاچاطور کیسا راتسی کتاب " زبور داود " را در کارگاهش در جلفای اصفهان منتشر کرد.کارگاه او را " باصمه خانه " یا " کارخانه بصمجی " مینامیدند.
(باصمه یا باسمه واژه ترکی و معادل کلمه press است که در ایران به مطبعه شهرت یافت: آشنایی با صنعت چاپ ، اسمعیل دمیرچی ، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، ۱۳۸۱)
باصمه خانه خاچاطور طی ۱۲ سال فعالیت ، هفت کتاب را به زبان ارمنی منتشر کرد: شرح پدران ارمنی ، نماز خاص ، کتاب کلیسایی ، تقویمنامههای حواری بغوس و بخشهایی از انجیل و تورات.
بنا به نوشته حسین چنعانی در سالشمار گرافیک ایران ، صفحهآرایی این کتابها شیوه خاصی داشته است.
این را هم باید اضافه کرد که نخستین کتاب فارسی چاپ سربی را یک ارمنی در سال ۱۶۸۷ در شهر لیدن هلند منتشر کرد.
در دوره جدید هم نخستین تلاشها برای ترویج گرافیک نوین از سوی برخی ارامنه به نتیجه رسید. نخستین پوسترهای سینمایی ایران در فاصله سالهای ۱۳۰۵ تا ۱۳۱۰ توسط موشق و ناپلئون سروری ، فردریک تالبرگ و . . . طراحی شد. (براساس برخی منابع و نوشتهها ، قومیت ارمنی برادران سروری مورد تشکیک است ، اما اغلب منابع آنها را ارمنی معرفی کردهاند)
مسعود مهرابی در مقدمه کتاب پوسترهای فیلم ، نام چند طراح ارمنی را که تا دهه ۱۳۲۰ پوسترهای سینمایی را طراحی میکردند ، نام میبرد: گئورگ گازارف ، موشق آبراهام آبراهامیان ( میشا گیراگوسیان ) ، هایک اجاقیان ، بوریس ماتویف و . . .
( اجاقیان پیش از طراحی پلاکاتهای سینمایی ، سالها به تابلونویسی مشغول بود. مادر (اسماعیل کوشان – ۱۳۳۱) ، بازگشت (ساموئل خاچیکیان – ۱۳۳۲) و مشهدی عباد (صمد صباحی – ۱۳۳۲) از جمله فیلمهایی است که اجاقیان برایشان پوستر طراحی کرد.
میشا گیراگوسیان در تاشکند و نزد واشامیریان ، معلم نقاشی مدرسه هنرها ، نقاشی آموخت و سال ۱۳۱۱ به تبریز مهاجرت کرد. فیلم آلمانی " آتش در کوهستانها" نخستین فیلمی است که گیراگوسیان پلاکات آن را طراحی کرد.
این خاطره جالب درباره میشا گیراگوسیان به نقل از همان کتاب ، خواندنی است:" اوانس اوهانیان با دست خطی نصب شده در یک تفرجگاه ، از کسانی که توانایی تهیه پلاکارد خوبی برای فیلمش را دارند ، دعوت به همکاری میکند. در بین چهار نفری که در روز مقرر به اوهانیان مراجعه میکنند ، طرح اولیه میشا گیراگوسیان پذیرفته میشود. گیراگوسیان سه چهار روزه پلاکاردی در قطع سه در دو متر تهیه و به اوهانیان تحویل میدهد و با چانهزدنهای فراوان ، بالاخره بابتش ده تومان دستمزد دریافت میکند. تصویر پلاکارد چیزی نیست جز عمل حیرتانگیز پرش احمد صفوی (یکی از بازیگران بدل فیلم) از بالای کافه به پایین".
گیراگوسیان برای فیلمهای زیادی پوستر و پلاکات طراحی کرد: شرمسار (اسماعیل کوشان – ۱۳۲۹) ، مستی عشق (اسماعیل کوشان – ۱۳۳۰) ، دستکش سفید (پرویز خطیبی – ۱۳۳۰) ، چهار راه حوادث (ساموئل خاچیکیان – ۱۳۳۲) و . . .
پژوهشگران معتقدند صنعت سینمای ایران از ۱۳۲۷ تولید بیوقفهاش را آغاز کرد و تا اواسط دهه ۱۳۳۰ تقریبا تمام پوسترهای سینمایی را دو طراح ارمنی (اجاقیان و گیراگوسیان) طراحی میکردند.
در تهران چهار صد هزار نفری سالهای دهه ۱۳۲۰ هفده سینما دایر بود که طراحی پلاکاتهای آنها را همین افراد انجام میدادند. مهرابی اضافه می کند:" بعدا طراح ـ نقاش دیگری به اسم ناصر که فقط پلاکارد برای فیلمهای راسا وارد شده سینما هما تهیه میکرد ، کارهای مفصلی در این زمینه انجام داد . . .".
فردریک تالبرگ هم جزو نخستین طراحان گرافیک نوین ایران است. در حالی که همنسلان وی بیشتر نقاش و خطاط بودند ، او به راستی گرافیست بود. از طراحی نشانه راه آهن و طراحی دکور و غرفه برای نمایشگاه که هر ساله از تولیدات داخلی در شمال باغ سنگلج برگزار میشد ، گرفته تا طراحی تبلیغاتی روی بدنه اتومبیل برای نمایندگی کمپانیهای اتومبیلسازی مطرح جهان که در تهران نمایندگی داشتند.
تالبرگ نخستین تیتراژ تاریخ سینمای ایران را طراحی کرد. او همچنین با نقاشیهایش به کمک آوانس اوگانیانس آمد تا روایت فیلم " آبی و رابی" را روانتر کند. اوگانیانس هم از ارامنه مهاجر روس بود.
ـ یک نکته:
در جریان تحقیقاتی که برای سومین کتاب سال گرافیک دانشجویی (نشانه) درباره تالبرگ انجام شد ، به شورای خلیفهگری ارامنه تهران هم مراجعه کردیم که آنها با استناد به اینکه اسم تالبرگ ارمنی نیست ، او را ارمنی نمیدانند. اما در دایرهالمعارف راه آهن ، تالیف احمد اخباری ،تالبرگ از ارامنه مهاجر روس معرفی شده است. تالبرگ در ۱۳۱۴ به استخدام رسمی راه آهن ایران درآمده بود.
● فردریک تالبرگ
نقش فردریک تالبرگ در روند شکلگیری طراحی گرافیک نوین ایران ، موثر و منحصر بفرد است. دانستن اطلاعاتی هرچند اندک درباره این پیشکسوت ، خالی از لطف نخواهد بود. امید که نظرات و دانستههای شما ، تکمیل کننده این اطلاعات باشد.
فردریک تالبرگ از پدر و مادری سوئدی در روسیه به دنیا آمد.تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در کالج سوئدی "سنت کاترین پطرگراد" گذراند و پس از اتمام دانشکده افسری ، از دانشکده هنرهای زیبای مسکو فارغالتحصیل شد .
تالبرگ در ۱۳۰۱ خورشیدی به ایران سفر کرد و از ۱۳۰۸ در ایران ساکن شد. او در ۱۳۱۴ به تبعیت دولت ایران درآمد. در جریان جنگ دوم جهانی و اشغال ایران توسط نیروهای مهاجم ، در ۷/۶/۱۳۲۲ بازداشت و یکسال بعد در ۱۹/۶/۱۳۲۳ آزاد شد .
پس از تاسیس راه آهن ایران در ۱۳۱۷، فردریک تالبرگ در تاریخ ۲۳/۷/۱۳۲۶ به سمت بازرس ویژه راه آهن منصوب شد . او مدیر مجله راه آهن هم بود .
تالبرگ تزیینات نمایشگاه و سالن موزه در جریان جشن بیستمین سال تاسیس راه آهن را انجام داد و به همین خاطر از سوی وزارت فرهنگ و هنر به دریافت نشان هنر نائل شد . علاوه بر طراحی آرم راه آهن ، طراحیهای دیگری هم برای راه آهن انجام داد نظیر : طرح لباس متحدالشکل کارکنان راه آهن ، طرح تقویم ، طرح مدرک تحصیلی ، تزیین طاق نصرت ، قفسهبندی انبارها و . . .
برادران سروری نیز در سال ۱۳۰۹ نخستین کارگاه تبلیغاتی را در خیابان لالهزار تاسیس کردند. بیشتر آگهیهای تبلیغاتی این کارگاه با خط نستعلیق آراسته میشد.
● موشق سروری
۹۶ سال پیش در ۲۵ بهمن ۱۲۸۹ ، موشق سروری یکی از پیشگامان گرافیک نوین ایران متولد شد. پدر و مادر وی از ارامنه مهاجر روسیه بودند. از کسب و کار پدر اطلاعی در دست نیست ، اما مادر سروری ، مارگریت سروری ، کارگردان و دکوراتور تاتر بود که مدتی هم دوهفتهنامه "خوشههای جدید" را برای کودکان منتشر میکرد. گفته میشود مرحوم ساموئل خاچیکیان ، یکی از نخستین کارگردانانهای سینمای ایران که بعدها با موشق سروری فیلم "شبنشینی در جهنم" را کارگردانی کرد ، برای همین نشریه شعر میسروده و قصه مینوشته است.
سروری فارغالتحصیل مدرسه سن لویی است و فعالیت هنریاش را با طراحی کاریکاتور برای روزنامههای تفلیس آغاز کرد.
سروری در ۱۳۰۷ بهمراه برادرش "ناپلئون سروری" نخستین پوسترهای سینمایی را در ایران طراحی کردند. آنها همچنین در ۱۳۰۹ نخستین کارگاه تبلیغاتی را در ایران برپا کردند. این کارگاه در خیابان لالهزار تهران تاسیس شد.
سروری همچون سایر هموطنان مهاجرش که به ایران آمده بودند ، به مرور زمان تغییر شغل داد و به سینما روی آورد. همچون آوانس اوگانیانس که نخستین فیلم صامت سینمای ایران (آبی و رابی) را کارگردانی کرد و در اواخر عمر به طبابت روی آورد.
سروری در ۱۳۲۲ در تهران به طراحی دکور تاتر مشغول شد و در اثر معاشرت با هنرمندان سینما و تاتر ، پا در این حیطه گذاشت. او نخستین فیلم خود را در ۱۳۳۴ با نام "مهتاب خونین" کارگردانی کرد که سناریوی آن را هم خودش نوشت. در ۱۳۳۹ شرکت فیلمسازی "سروری فیلم" را تاسیس و دومین فیلمش را در همین سال کارگردانی کرد که "حاجی جبار در پاریس" نام گرفت. این فیلم ، یک فیلم کمدی بود که سروری علاوه بر کارگردانی ، نویسندگی ، طراحی دکور و تهیهکنندگی آن را هم برعهده داشت. آخرین فیلمش هم "شب نشینی در جهنم" بود که کارگردانی آن را با ساموئل خاچیکیان ، مشترکا انجام دادند.
نام موشق سروری بعنوان یکی از پیشگامان گرافیک نوین ایران همیشه مطرح بوده و هست. این هنرمند مهاجر سرانجام سال ۱۳۶۰ در تهران درگذشت.
در اثر معاشرت با هنرمندان سینما و تاتر ، پا در این حیطه گذاشت. او نخستین فیلم خود را در ۱۳۳۴ با نام "مهتاب خونین" کارگردانی کرد که سناریوی آن را هم خودش نوشت. در ۱۳۳۹ شرکت فیلمسازی "سروری فیلم" را تاسیس و دومین فیلمش را در همین سال کارگردانی کرد که "حاجی جبار در پاریس" نام گرفت. این فیلم ، یک فیلم کمدی بود که سروری علاوه بر کارگردانی ، نویسندگی ، طراحی دکور و تهیهکنندگی آن را هم برعهده داشت. آخرین فیلمش هم "شب نشینی در جهنم" بود که کارگردانی آن را با ساموئل خاچیکیان ، مشترکا انجام دادند.
از ۱۳۱۶ که کانون آگهی زیبا توسط معزی راهاندازی شد ، کم کم طراحان غیر ارمنی هم وارد حوزه تبلیغات و طراحی گرافیک شدند. این کانون نخستین موسسه تبلیغاتی ایرانی است که به عضویت اتحادیه موسسات تبلیغاتی انگلیس و آمریکا درآمد.
محمد بهرامی و آتلیهاش ( آرک ) نیز جزو نخستین آتلیههای گرافیک در سالهای پس از ۱۳۲۰ است. در آتلیه او نیز بیشتر کارها بعد از بهرامی بر دوش بوریس آسیریان و بیوک احمری بود. آسیریان از طراحان ارمنی است که متاسفانه مرداد سال گذشته درگذشت.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 375]