واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:
هنرهاي سنتي ايران ، تجلي نمادين جهاني ابدي و ازلي است كه اين جهان را محلي گذرا و واسطهاي براي رسيدن به مرتبهاي والاتر به منظور وصول به آرامش دروني ميداند.
و حاصل دسترنج هنرمنداني است كه براي اعتلاي اين هنر با تكيه بر ايمان خويش ،از جانِ خود مايه گذاشته و در اين راه از هيچ كوششي دريغ نورزيدهاند. همراه با اساتيد معماري، استادان صنايع دستي نيز با همان تفكر فوق اما تجلي يافته در هنرِ خاص خويش، تكامل بخش و اثرگذار بر معماري سنتي ايراني بودهاند .
تزيين و آرايش ساختمان كه جزء لاينفك معماري محسوب ميشود در آجركاري، كاشي كاري، گچبري و آينه كاري در كنار قالي بافي، گليم بافي، قلمكاري ، سفالگري، منّبت كاري، كنده كاري چوب، گره چيني و همچنين ساير دست آوردهاي صنايع دستي نمود يافته و پيوندي يگانه ايجاد نموده كه فضاي معماري ايران را آكنده از زيبايي معنوي ميسازد و اين خود زيبايي ظاهري را نيز به همراه دارد.
معماري با ساير هنرهاي ايراني ،تارهاي به هم تنيدة يكپارچهاي است كه از يكديگر تأثير پذيرفتهاند ؛ به ويژه صنايع دستي كه علاوه بر تزييني بودن و جنبههاي زيبايي شناسانه، نقش كاربردي در زندگي روزمره افراد جامعه دارد. صنايع دستي به دليل عدم نياز به سرمايهگذاري بسيار و وجود مواد اولية محلي براي توليد و وجود زمينههاي توسعه در مناطق مختلف و ايجاد ارزش افزودة بالا، بخش عظيمي از نيروي انساني و اقتصادي ايران را به خود مشغول كرده است و اين امر در معماري سنتي نقش ِ بارزي دارد.
صنايع دستي و معماري همواره مكمل يكديگر بودهاند و داراي ويژگيهاي مشترك ميباشند . بناهاي ايراني مانند مسجد، مناره، خانه، باغ، پل، قلعه، آب انبارها و... هر كدام به نوعِ خاصي از صنايع دستي نياز دارد كه برخي از انواع آن كاشي كاري، مشبّك كاري، نقاشي ديواري، منّبت كاري و غيره است. تنوع اقليم آب و هوايي در ايران موجب گوناگوني بسيار در معماري و تزيين آن گرديده است و در نتيجه انواع و اقسام صنايع دستي در تزيين معماري، نقشِ عمدهاي دارند.
صنايع دستي در رشتههاي گوناگون همچون: قاليبافي ،گليمبافي، سفالگري ،آبگينه سازيِ محصولاتِ فلزي ، سنگتراشي، چوب تراشي ، حصيربافي ، كاشي كاري تا رودوزيها ارتباط مستقيم با معماري دارد به طوري كه ساخت شكل آنها بستگي به فضاي معماري سنتي ايراني دارد و همين طور بعضي از اجزاء و فضاهاي معماري، متناسب با كالاهاي صنايع دستي ساخته ميشود . معماري سنتي ايران در ايجاد صورتهاي مختلف صنايع دستي نيز نقشِ عمدهاي را به عهده داشته است ؛ به طور مثال بافنده، اندازه قالي را براساس وسعت اتاقها ميبافد و سفالگر براساس جايگاه سفال در فضاي ساختمان شكل و حجم مورد نظر را ميسازد . هماهنگي صنايع دستي با معماري نه تنها از نظر فرم و رنگ بلكه از نظر محتوايي نيز هم خواني دارد و هنرمند سعي نموده، ارتباط خويش با طبيعت و ديدگاه معنوي خويش نسبت به هستي را متجلي سازد . صنايع دستي به علت تنوع و وسعت در رشتههاي گوناگون، كاربردهاي زيادي در تزيين معماري دارد كه شامل چهار بخش ميشود :
1- تزيين نماي بيروني ؛
2- تزيين فضاهاي ورودي ؛
3- تزيين درونِ بنا ؛
4- تزيين فضاي اتصالِ درون و بيرون بنا
تزيينات بيروني ساختمان بايد به نحوي باشد كه در برابر تغييرات آب و هوا و نور خورشيد مقاوم باشد و كيفيت خود را از دست ندهد. اين تزيينات بيشتر شامل كاشي كاري به صورت معرّق يا هفت رنگ ميباشد كه علاوه بر تزيين بنا با نقوش و رنگهاي گوناگون، عايقي در برابر برف و باران و گرما و سرما است. كاشي كاري در معماري ايران در واقع شناسنامه بنا ميباشد و تاريخ مشخص و سيرِ تحولي منظمي را دارا است. با آغاز دوره اسلامي، كاشي كاري در اماكنِ مذهبي تجلي خاصي مييابد، محراب و گنبدِ مسجد شيخ لطف ـ الله و گنبدِ مزار شاه نعمت اللّه ولي در ماهانِ كرمان، مسجد كبود تبريز و گنبد مسجد چهار باغ اصفهان، نمونه بارز اين هنر ميباشد .
كاشي كاري، مهمترين ويژگي تزيين معماري سنتي ايران است كه ادامة همان آجركاري است. نكته حائز اهميت در كاشي كاري ايران رنگ لعاب است، رنگ كاشيهاي ايراني اكثراً فيروزهاي و لاجوردي بوده و رنگهاي سفيد و سبز و طلايي نيز در درجه دوم ميباشد و اين رنگها در بين هنرهاي سنتي ايران مشترك ميباشند .
فضاهاي ورودي بنا در معماري ايراني و خصوصاً بناهاي مسكوني و مذهبي بخشِ مهمي را به خود اختصاص داده است كه با پوششي به صورت سايهبان با طاق كماني همراه بوده است .تزيين اين قسمت از بنا عموماً كاشي كاري است، در ضمن نمونههاي آينهكاري و مشبك كاري آجري نيز وجود دارد . آينه كاري از هنرهاي ظريفي است كه در نماسازي داخلي بناها، در بالاي ازارهها ، زيردورها ، طاقها، رواقها ، شبستانها، سرسراها و موارد ديگر به كار ميرود . مقرنس كاري و گچ بري نيز از تزيينات معماري محسوب ميگردد. مقرنس كاري كه تداوم آجر چيني است توازني را القا مينمايد كه گويي وظيفه انتقال سقف يا گنبد بر پايهها را داراست و همانند نسبت آسمان به زمين است .
تزيينات داخلي يك بنا نسبت به نوع آن تفاوتهاي گوناگوني دارد و اين تفاوت در دورههاي گوناگون، تنوع بيشتري به خود ميگيرد ولي در همة آنها وجوه مشتركي نيز وجود دارد و از آن جمله ايجاد فضايي است كه انسانهاي استفاده كننده از آن بنا، آمالشان در آن تحقق مييابد و آرامش مييابند. در تزيين داخلي يك بنا از تنوع هنر صنايع دستي استفاده بيشتري ميتوان نمود. قالي علاوه بر زيرانداز بودن يكي از اجزاي مهم در تزيين فضاي داخلي بناهاي ايراني ميباشد. زيرا كف بنا را كه انسانها بر آن مينشينند و ميخوابند، ميپوشاند و گاه نيز به عنوان تزييني زيبا بر ديوار كوبيده ميشود و گاهي نيز از قاليهاي دو طرفه به عنوان سطحي جدا كننده بين دو فضا استفاده ميشود. نزديكي طرح و نقشِ قالي با نقوشِ كاشي، نزديكي و انسجامِ هنرهاي ايراني را بيان ميدارد
زير اندازهاي ديگري چون گليم ،جاجيم و منسوجات سنتي و پردههاي قلمكار با كاربردهاي گوناگون و وسايل تزيين شده با خاتم و منّبت و معرق چوب، انواع رودوزيها و اشياي فلزي ، همه و همه ،آرايش دهنده محل زندگي ايراني ميباشند. صنايع دستي در معماري ايران تنها نقشِ مزّين كنندة فضا را ندارند بلكه هر كدام در جايگاه خود كاربردهاي گوناگوني دارد . تزيين بين فضاي داخلي و خارجي شامل درها و پنجرههاست. «درِ» بناها كه در گذشته از چوب ساخته ميشد مأوايِ سرپنجه هنرمندانِ منّبت كار و فلز كار بود. «در»هاي كنده كاري شده و منبت كاري همراه با كلونهاي بسيار زيباي فلزي ،جايگاه و اهميت بنا را روشن ميساخت. نقوشِ ايجاد شده بر روي درها هم چون نقوشِ نمادين، در هنرها جلوهگاهِ تفكر و فرهنگِ ايراني است. نقش «خورشيد» كه مهمترين نقشِ موجود بر روي درها ميباشد، علامتي براي روشني، بركت و سلامتي براي صاحبخانه است . پنجره نيز كه اشاعه دهنده نور و روشني به فضاي داخلي ميباشد اكثراً با چوب، گره چيني ميشود .و گاه با شيشههاي رنگين ،رنگين كماني از نور را در فضاي داخلي ايجاد مينمايد
گچ بري
ايرانيان از ديرباز با عنصري به نام "گچ " آشنائي داشته اند. اين نكته را كشف آثار گچي در هفت تپه خوزستان كه مربوط به تمدن ايلامي است تائيد مي كند. به يقين اشكانيان و هخامنشيان نيز با اين عنصر و تكنولوژي ساخت تزئينات گچي آشنا بوده اند. گچبريهاي كوه خواجه در جنوب شرقي ايران مربوط به تمدن اشكاني است.
در عصر ساساني تكنيك و روشهاي خاص به همراه نقوش مختلف حيواني، انساني، گياهي و هندسي مورد توجه قرار گرفت و با تلفيق روشهاي مختلف مناظر جالب توجهي به دست آمد كه باعث شد تحولاتي در هنرهاي ديگر آن عهد و آغاز اسلام بوجود آيد.
با گسترش اسلام در ايران طرحهاي مختلف همچون "اسليمي " و "ختائي " در تزئين مساجد و مدارس به كار گرفته شد و در گچبري هاي بدست آمده تا زمان مغول از بهترين طرحها و نقشه ها استفاده مي شد. بطوري كه تا پيش از رواج كاشيكاري، گچ تنها عامل زيبائي و تزئين بناها و فضاهاي مذهبي شد محراب مسجد جامع اصفهان بيانگر رشد و شكوفائي اين هنر مي باشد.
با روي كارآمدن صفويان از گچبري تنها در داخل منازل اعيان و اشراف وقت استفاده مي شد و تا دوران قاجار نيز استفاده از گچ ادامه داشت. در دوران پهلوي به دليل رواج گچبريهاي پيش ساخته اين هنر در سراشيبي سقوط قرار گرفت بطوري كه امروز استادان گچبر قديمي تنها به مرمت آثار باقي مانده از قديم مشغول هستند و كمتر استادكاري در پي خلق آثار بديع و جالب است.
امروز برخي از آثار گچبري در ايران از شهرتي عالمگير برخوردار هستند. از ديگر هنرهائي كه در گچبري مورد استفاده قرار مي گيرند خطوط اسلامي و به خصوص خط نسخ مي باشند.
از محرابهاي معروفي كه با گچبري تزئين شده اند. محراب مسجد ملك كرمان (مربوط به سال 477 هجري قمري)، محراب مسجد زواره (در نزديكي اردستان با تاريخ 530 هجري قمري)، محراب مسجد اولجايتو در مسجد جامع اصفهان (مربوط به سال 710 هجري زمان حكومت سلطان محمد خدابنده، معروف به اولجايتو و محراب مسجد آقانور(كه در سال 1039 هجري قمري ساخته شده است) مي باشد.
از اساتيد معروف اين هنر در حال حاضر استاد رضا اعظمي و استاد حسن رياحي هستند. از آثار معروفي كه استاد اعظمي ساخته است محراب گچبريهاي هارونيه است.
از آثار استاد حسن رياحي نيز مي توان به گچبري هائي كه در خانه هاي قديمي به جا مانده از دوران صفويه و قاجار همچنين بازسازي گچبريهاي خانه معروف امام جمعه و مرمت و قطاربندي ها و آينه كاريهاي شهشهان اشاره كرد.
در سالهاي پس از پيروزي انقلاب سازمانهاي ذيربط و مسئول همچون سازمان ميراث فرهنگي و ساير نهادها با استفاده از استادكاران و شاگردان مستعد آنان به مرمت بسياري از شاهكارهاي گچبري بناهاي قديمي پرداخته و در راه احياء اين هنر اصيل ايراني گام هاي موثري برداشته اند.
مقرنس كاري
يكي از عناصر تزييني معماري كه در زيبا ساختن بناهاي ايراني بخصوص مساجد و مقبره ها نقش مهمي دارد مقرنسكاري است. مقرنسها كه شباهت زيادي به لانه زنبور دارند، در بناها به شكل طبقاتي كه روي هم ساخته شده براي آرايش دادن ساختمانها و يا براي آنكه به تدريج از يك شكل هندسي به شكل هندسي ديگري تبديل شود،به كار مي روند. اين مقرنسها را مي توان ازجمله وسايل موثر ساختن گنبد ها دانست، كه بعدها محتواي نظري اوليه را از دست داده و بيشتر براي تزيين به كار رفت.
برخي معماران ايراني نيز كه اين مقرنسها را در جبهه ساختمانها به كار مي برده اند در ساختن آنه مهارت را به حدي رسانده اند كه نمي گذاردند موجب سنگيني ساختمان شود و بر اصل و پايه فشار آورد. با مشاهده شكلهاي طبيعي قنديلهاي يخي و آهكي درون غارها در مي يابيم كه به احتمال زياد هنرمندان نخستين اين فن از همان قنديلها برداشتي هنرمندانه كرده اند و عينا آن را در سطوح داخلي و خارجي بناها با استفاده از آجر گچ و يا سيمان به كار گرفته اند. مقرنسها معمولا در سطوح فرو رفته گوشه هاي زير يقف ايجاد مي شود. اما محل قرار گيري اين عنصر تزييني ميتواند در بالاي ديوارها،سقفها گوشه ها سردرها و ... باشد.
مقرنسها از لحاظ شكل به 4 دسته تقسيم مي شوند:
1- مقرنسهاي جلو آمده: مقرنسهايي را ميگويند كه مصالح آن از خود بناست. و در نهايت سادگي و بدون هيچگونه پيرايه اي به صورت آجر يا گچي ،انتهاي سطوح خارجي نماي بيرون ساختمان را آرايش مي دهند و استحكام آنها زياد است.
2- مقرنسهاي روي هم قرار گرفته: گذشته از مصالح به كار رفته اصلي بنا مانند گچ و آجر وسنگ، در سطوح داخل و خارج بنا به كار مي روند. و غالبا در چند رديف (دو تا پنج يا بيشتر) روي هم قرار دارند و داراي ثبات متوسطي است.
3- مقرنسهاي معلق: شبيه همان منشورهاي آهكي آويزان در غارهاست كه اصطلاحا استلاكتيت ناميده ميشوند. و غالبا از چسباندن مواد مختلف چون گچ، سفال ،كاشي و ... به سطوح مقعر داخل بنا صورت مي گيرند. كه اويزان به نظر ميرسند و داراي ثبات كمي مي باشند.
4- مقرنسهاي لانه زنبوري: چنانكه از تام اين دسته از مقرنسها پيداست،شبيه لانه زنبور و در مجموع كندوهاي كوچك بر روي هم قرار گرفته اند. اين دسته از نظر شكل ظاهري شبيه به مقرنسهاي معلق اند.
مقرنس در دو قرن پنجم و ششم هجري قمري و يا به عبارتي در دوره سلجوقيان در مرحله تحول سريع قرار گرفت در اكثر بناهاي اين دوره مقرنسهاي زيبايي ديده مي شوند. آشكار ترين نمونه معماري عهد سلجوقي مسجد جامع اصفهان است كه گنبد مقرنس كاري شده آن از شاهكارهاي معماري اسلامي به شمار مي رود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 495]