واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:
جامعه- نرگس عزيزي :
اگر بفهميد كودكتان به همكلاسيهايش زورگفته يا قرباني قلدري ديگران شده، چه ميكنيد؟وقتي پدر و مادر عماد از مدرسه برميگشتند، باورشان نميشد آقاي ناظم در مورد پسر آنها اين حرفها را زده باشد. تا به حال چند بار بچههاي کلاس از عماد شکايت کرده بودند که او به زور خوراکيهاي آنها را گرفته. آخر آنها چطور ميتوانستند باور کنند که پسرشان اين کارها را کرده؛ مادرش هر روز برايش خوراکي مورد علاقهاش را تهيه ميکرد، عماد هم که بچه شکمويي نبود. خيلي دلشان ميخواست متوجه شوند چه اشتباهي رخ داده! شما جاي آنها بوديد، چه ميکرديد؟
زماني که از مدرسه گزارشي در مورد فرزندتان دريافت ميکنيد که او به بچهها زور ميگويد، سعي کنيد با احساس درونيتان - که به شما ميگويد اين حرف اشتباه است - مبارزه کنيد. هرچه ديرتر اين واقعيت را بپذيريم، کودک ما آسيب بيشتري خواهد ديد.
مطمئنا اين گزارش باعث نگراني شما شده اما قبل از هر کاري با کودکتان در اين مورد صحبت کنيد زيرا براي تصميم درست لازم است به صحبتهاي دو طرف گوش دهيد؛ والدين عماد نيز چنين کاري را کردند. عماد به آنها گفت که بچههاي كلاس او را به بازيهايشان راه نميدهند، او هم از اين موضوع ناراحت شده و براي تلافي، اين کارها را کرده است.
البته توجه داشته باشيد ممکن است فرزندتان ابتدا انکار کند. براي مجبور کردن او به صحبت، هيچوقت متوسل به تهديد نشويد چرا که تنها ميتواند مسئله را حادتر کند. مطمئن باشيد اگر او احساس کند شما قصد تنبيه او را نداريد کمکم اعتماد خواهد کرد؛ هرچند ممکن است اين مسئله کمي طول بکشد.
باور کنيد فقط اولش سخته
گاهي اوقات کافي است بچهاي که قلدري کرده، خود را جاي قرباني بگذارد تا با احساس او آشنا شده و متوجه اشتباهاش شود؛ البته كودك براي ايجاد اين حس همدلي گاهي به کمک شما نياز دارد. با او در مورد اينکه چگونه بعضي اعمال و حرفهاي او باعث آزار ديگران ميشود، گفتوگو کنيد (نه سخنراني).
براي حل مسئله لازم است کودکتان مهارتهاي جديدي ياد بگيرد. بهعنوان مثال، اگر از بقيه بچهها خواستهاي دارد، بتواند آن را بيان کند يا در زماني که از دست فردي عصباني است، بتواند خود را کنترل کند.
پدر عماد خيلي زود متوجه شد او از کاري که کرده، پشيمان است و دوست دارد با بچهها بازي کند اما نميداند اين کار را چگونه انجام دهد؛ بنابراين عماد بايد ياد ميگرفت که چطور با بقيه دوست شود.
براي کودکتان توضيح دهيد که صرف پشيماني از يک برخورد اشتباه، نميتواند جبرانکننده باشد و لازم است کارهايي نيز در اين مورد صورت بگيرد؛ البته حتما با او در مورد کاري که بايد صورت بگيرد، توافق کنيد چرا که در صورت تصميمگيري يکجانبه شما و تحميل نظرتان، نهتنها شانس اجرا شدن آن بسيار کم ميشود بلکه عصباني شدن او از دست شما ممکن است به رفتارهاي اشتباهاش دامن بزند. عماد به پدرش قول داد که همين فردا از بچهها معذرت بخواهد و خوراکيها را براي آنها ببرد.
قرباني کوچک، بيعرضه بزرگ
وقتي براي دفعه سوم در يک هفته پاكکن فرزانه گم شد، مادر او ديگر حاضر نشد برايش پاكکن بخرد. فرزانه هم از اين موضوع ناراحت شده بود و هم نگران ولي
نميتوانست براي مادرش توضيح دهد که نه حواسپرت است و نه شلخته.
فرزانه يک مشکل داشت؛ غزاله گفته بود اگر او برايش هر روز يک پاكکن جديد نياورد، زنگهاي تفريح در بازي راهش نميدهد.
اگر خبردار شديد که فرزندتان در مدرسه مورد سوءرفتار واقع شده، بدترين برخورد از جانب شما جدينگرفتن اين موضوع است چرا که به احساس ناامني و ترس فرزندتان دامن ميزند. او ترسيده، اعتماد به نفساش آسيب ديده و نياز به تکيهگاهي دارد تا بتواند کمکم روي پاي خودش بايستد.
ديگر اينکه گاهي اوقات فرزندتان طوري از مشکل خود صحبت ميکند که انگار مشکل فرد ديگري است. در اين موارد، سعي نکنيد از زير زباناش بکشيد که اين مسئله خود اوست يا نه. اين کار احساس تنهايي و ناامني را در كودك تشديد ميکند. در اين مواقع هر چه کمتر به روي خودتان بياوريد، بهتر است. مراحل زير را شما نيز به صورت سوم شخص انجام دهيد. در بسياري مواقع اگر صحبتهاي شما حالتي تهاجمي نسبت به قرباني نداشته باشد، فرزندتان بعد از مدتي خودش همه ماجرا را تعريف خواهد کرد.
شنونده خوبي باشيد
زماني که کودکتان براي شما درددل ميکند، بههيچ عنوان حرف او را قطع نکنيد. توجه داشته باشيد که بچهها معمولا بعد از کلي کلنجار رفتن با خودشان پا پيش ميگذارند. در اين شرايط بيش از هر چيز نياز به فردي دارند که به آنها گوش دهد؛ فردي که آنها را متهم به بيعرضگي و ناتواني در حل مسائل نکند. گاهي فقط کافي است شما به صحبتهاي فرزندتان گوش دهيد تا او راهحل مشکلش را پيدا کند؛ البته گاهي هم لازم است به او ياد دهيد اگر کسي به او زور گفت، چه بايد بكند. فقط توجه داشته باشيد که فرزندتان را ناخواسته به سمت قلدري کردن سوق ندهيد.
متاسفانه کساني که مورد سوءرفتار قرار ميگيرند، در بسياري موارد هنوز ياد نگرفتهاند چگونه با ديگران ارتباط برقرار کنند. اغلب در سنين پايين، اين گروه از بچهها تصور ميکنند که براي يک دوستي خوب و پابرجا بايد به تمام دستورات طرف مقابل گوش بدهند. علاوه بر داشتن مشکلاتي از اين دست، اغلب بچهها نميدانند که چگونه بايد از خود در مقابل زورگويي ديگران دفاع کنند. شايد بعضي از پدر و مادرها با خود فکر کنند که خود آنها نيز قسمتي از اين مهارتها را بلد نيستند؛ پس قبل از آموزش، موارد مورد نياز را ياد بگيريد.
گليمت رو از آب بكش بيرون
بعضيها معتقدند بچه بايد بتواند خودش گليمش را از آب بيرون بکشد. اين اعتقاد بهويژه اگر بچه، پسر باشد تقويت ميشود. البته هيچکس مخالف استقلال بچهها نيست اما تا وقتي که کسي راه مستقل شدن را ياد نگرفته باشد، نميتواند مستقل باشد. هيچوقت، حتي زماني که فرزندتان به سنين نوجواني رسيده است، او را در حل مشکل تنها نگذاريد؛ ميزان دخالت ما قطعا متناسب با سن کودک، متفاوت است. کنار کشيدن ما و تنها گذاشتن فرزندمان اضطراب و ناامني او را بيشتر ميکند و به او فرصت بازسازي اعتماد به نفساش را نميدهد.
تجربيات ناخوشايندي از اين دست ممکن است فرزند شما را نسبت به مدرسه بيميل کند؛ پس قدم اول آن است که تغييراتي در محيط مدرسه براي او ايجاد شود؛ به عنوان مثال دوستان جديدي پيدا کند يا با شرکت در كارهاي فوقبرنامه از قبيل سرود و نمايش، فرصتهايي براي ابراز وجود پيدا کند. نکته ظريف در اين رابطه اين است که دخالت و کمک شما نبايد چندان پررنگ باشد که خود بهانهاي براي دست انداختن فرزندتان از جانب همکلاسيهايش شود. براي برنامهريزي در اين زمينهها ميتوانيد از مشاور مدرسه فرزندتان کمک بگيريد. يکي از گزينهها ميتواند دعوت از بعضي همکلاسيهاي فرزندتان به خانه باشد؛ اين کار فرصت خوبي براي ايجاد دوستي فراهم ميکند.
فرصت ايجاد كنيد
علاوه بر مدرسه، بهتر است فرصتهايي براي دوستيابي در فضاهايي ديگر نيز براي فرزندتان فراهم کنيد؛ بهعنوان مثال دوستاني در کتابخانه محله، پارک و کلاسهايي که خارج از مدرسه در آن شرکت ميکند. روي دوست پيدا کردن تاکيد داشته باشيد زيرا يک دوستي پايدار ميتواند عزت نفس آسيبديده را تا حد بسيار زيادي ترميم کند.
سعي کنيد براي فرزندتان برنامههايي بريزيد که او بتواند در فعاليتهايي که به آنها علاقه دارد، شرکت کند؛ به عنوان مثال شرکت در کلاس نقاشي، موسيقي، ورزش يا زبان. شرکت در اين کلاسها ميتواند اعتماد به نفس آسيبديده فرزندتان را تا حدي جبران کند.
بهتر است شما با والدين بچهاي که زور گفته و قلدري کرده تماس نگيريد، چرا که تماس شما ميتواند قضيه را پيچيدهتر و حتي غيرقابل حل کند؛ در عوض با کودکتان در مورد گزارش دادن اين مسئله به مدرسه صحبت کنيد.
البته هر چه فرزندتان بزرگتر باشد، بيشتر در اين مورد مقاومت خواهد کرد، پس براي او تفاوت بين قلدري و خبرچيني را توضيح دهيد. البته گزينه ديگري که در اختيار داريد، اين است که اين کار توسط فردي ناشناس يا سوم شخص صورت بگيرد؛ به اين معني که فرزندتان يا شما صرفا وجود چنين اتفاقي را گزارش دهيد و در مورد هويت قرباني هم چيزي نگوييد.
الگو باشيد
اگر ما الگوهايي مناسب براي فرزندانمان باشيم، احتمال چنين رفتارهايي در آنان بسيار کاهش خواهد يافت. پس:
در زمان عصبانيت، خود را کنترل کنيد تا بچهها نيز نحوه مديريت خشم را ياد بگيرند.
تفاوت بين افراد را پذيرا باشيد و از ساختن جوک و دست انداختن اقليتها جدا خودداري کنيد.
استفاده از تلويزيون و رايانه را در خانه کنترل كنيد؛برنامههاي خشونتآميز آنها روي بچهها تاثير ميگذارد.
از طريق دعوت کردن دوستان فرزندتان به خانه يا حضور در مدرسه به مناسبتهاي مختلف، با دوستان فرزندتان آشنا شويد.
بههيچ عنوان در خانه از تنبيه بدني استفاده نکنيد؛ به جاي آن از محروميت يا منع از کارهاي مورد علاقه استفاده کنيد.
با کودکتان در مورد تاثيرات منفي بعضي کارها و حرفهاي او صحبت کنيد؛ البته اين اقدام براي بچههاي زير سنين راهنمايي مناسبتر است.
و بهعنوان آخرين راه، به فرزندتان همدلي کردن را ياد بدهيد؛ اينکه بتواند خود را به جاي ديگران بگذارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 116]