واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: با برشمردن اعتياد به عنوان يك بيماري مغزي؛ پژوهشگر مركز ملي مطالعات اعتياد:اعتياد ريشه ژنتيكي دارد درمان اعتياد به مواد محرك دارو ندارد
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: آسيبهاي اجتماعي
يك پژوهشگر مركز ملي مطالعات اعتياد با بيان اين كه پس از اولين مصرف مواد مخدر، تغييرات محسوسي در سيستم عصبي مركزي و مغز فرد مصرف كننده، ايجاد و به موجب آن، اختلالات رفتاري شاخصي در فرد بارز ميشود، اعتياد را يك بيماري مغزي دانست و تاكيد كرد: داشتن اين نگاه به اعتياد، موثرترين روش مقابله با آن است.
به گزارش خبرنگار «اجتماعي» خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دكتر حامد اختياري روز چهارشنبه در نشست تخصصي همانديشي «اعتياد، به عنوان يك بيماري مغزي» كه در مجموعه فرهنگي «شقايق» وابسته به ستاد مبارزه با مواد مخدر برگزار شد، اعتياد و سوءمصرف مواد را يكي از مهمترين نگرانيهاي عمده بخش بهداشت و درمان در كشور دانست و با تاكيد بر اين كه ويژگيهاي اختصاصي بومي، فرهنگي، قوميتي و درماني اعتياد در ايران، ضرورت يك تلاش بومي در اين حوزه را صد چندان كرده است، گفت: توزيع عمده سني اعتياد در بازه سني نيروي كار و گستردگي دانش و امكانات پيشگيري و درمان اين بيماري در مراكز علمي معتبر، مداخله جدي در اين بيماري در كشور را بسيار «هزينه ـ اثربخش» كرده است.
اين پژوهشگر مركز ملي مطالعات اعتياد رويكرد «اعتياد به عنوان يك بيماري مغزي» را يكي از موفقترين و پيشروترين روشهاي پيشگيري، مقابله، درمان و انگزدايي اعتياد خواند و افزود: متاسفانه در ايران با وجود دپارتمانهاي فعال مرتبط با نوروساينس (علم اعصاب) در دانشگاهها و مراكز تحقيقاتي، هنوز فعاليت منسجمي درباره فعاليت اين بخشهاي علمي در حوزه اعتياد صورت نگرفته و اين در حاليست كه بيماري اعتياد ميتواند به عنوان يك محور اصلي مطالعات در حوزه علوم اعصاب مطرح شود كه در اين راستا واحدهاي مطالعاتي مختلف تحت دانش علوم اعصاب اعم از عصب روانشناسي و نورولوژي رفتار، علوم شناختي، روان داروشناسي، ژنتيك، تصويربرداري مغزي، مدلسازي محاسباتي رفتار و الكتروفيزيولوژي ميتوانند با يكديگر در تعامل قرار بگيرند.
اختياري اعتياد را عامل منفي موثر در ايجاد اختلال در حوزه عملكردي انگيزش، عاطفه، تصميمگيري و شناخت اجتماعي در مغز معتادان توصيف كرد.
وي در ادامه نبود داروهاي موثر در بسياري از انواع اعتياد نظير سوءمصرف مواد محرك و همچنين اثربخشي ناكافي بسياري از داروهاي ديگر مورد استفاده در درمان اعتياد را علت ضرورت يافتن پرداختن به اعتياد با رويكرد روان داروشناسي ذكر كرد و گفت: پيشرفتهاي صورت گرفته در اين حوزه به ويژه بر روي نمونههاي حيواني، نويدبخش ارائه درمانهاي موثر بر روي كنترل اعتياد و ولع مصرف است كه اين موضوع در كشور ما نيز بايد مورد توجه قرار گيرد.
اين پژوهشگر در ادامه با تاكيد بر اين كه اختصاص يك رويكرد علمي به اعتياد در حوزههاي پيشگيري، درمان و كاهش آسيب از طريق شناخت ارتباط اعتياد با عملكرد و ساختار مغز در جامعه علمي كشور يك ضرورت است، به بحث ژنتيكي اعتياد نيز اشاره و اظهار كرد: گيرندههاي دوپاميني و سروتونيني در مغز به عنوان يك ويژگي كاملا ژنتيكي، يكي از عوامل اصلي تفاوت در استعداد ابتلاي افراد به اعتياد و پاسخگوييهاي درماني متفاوت در آنهاست كه بر اين اساس، ميتوان گفت كه اعتياد به نوعي از زمينههاي ژنتيكي در افراد نيز برخوردار است و لذا علم نوروژنتيك در بحث شناخت اعتياد و مقابله با آن بايد بيش از پيش در كشور مورد توجه قرار گيرد تا بتوانيم پاسخگوي نيازهاي كنوني در جامعه معتادان و جامعه در معرض خطر براي پيشگيري از اين آسيب باشيم.
اختياري همچنين شناخت دقيقتر نحوه شكلگيري اعتياد و فرايند مغزي آن، پيشگويي رفتارهاي معتادان و مديريت استراتژيك بازار توليد، مصرف و درمان اعتياد را از كاربردهاي اساسي بهرهگيري از روشهاي مدلسازي رفتار در حوزه اعتياد ذكر كرد.
وي يادآورشد: اگرچه توجه به پديده اعتياد تنها از منظر يك بيماري مغزي ميتواند موجب غفلت از ابعاد ديگر اعتياد شود، اما به اعتقاد بسياري صاحبنظران، اين رويكرد ميتواند موفقترين ابزار مداخله و درمان اعتياد در كشور تلقي شود كه در اين زمينه نيازمند ايجاد يك ارتباط مستمر و دو جانبه بين دانش اعتياد و علوم اعصاب در ايران هستيم و تحقق اين امر در آزمايشگاه ارزيابي عصب ـ شناختي مركز ملي مطالعات اعتياد دنبال ميشود.
چهارشنبه 24 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 72]