واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: اقتصاد رو به احتضار آمريكا؛ جنگ، اكسير جادويي و ديگر هيچ ...
گروه تحليل و تفسير خبر- اميد غياثوند: با مطالعه منازعات آمريكا مواردي مي توان يافت كه "جنگ" به عنوان "اكسيري جادويي"، اقتصاد رو به احتضار اين كشور را حياتي دوباره بخشيده است.
نمونه بارز و تاريخي اين ادعا آنكه آمريكا از اواخر دهه سال 1929 تا اوايل دهه 1940 ميلادي گرفتار يكي از شديدترين بحران هاي اقتصادي قرن گذشته شد اما آغاز جنگ جهاني در سال 1939 ميلادي در اروپا و ورود اين كشور به آن جنگ ويرانگر، اقتصاد ورشسكته آمريكا را نجات داد.
برخي گمانه زني هاي اخير با تكيه بر اين رويداد تاريخي و نيز مراجعه به موارد مشابه و نيز تاكيد بر اقتصاد مبتني بر نظامي گري آمريكا اين احتمال را كه اين كشور براي فرار از بحران كنوني اقتصادي متوسل به جنگ ديگري شود، تقويت كرده است.
بسياري از نظريه پردازان حوزه روابط بين المللل، هيچ ارتباطي ميان برپايي جنگ به نيت پايان بخشيدن به بحران اقتصادي قايل نيستند و در اين راستا دلايل عمده اي نيز مي توان برشمرد كه دولت نومحافظه كار آمريكا با توجه به شرايط كنوني كه در آن به سر مي برد ناتوان تر از آن است كه براي حل بحراني كه به گفته «كريس داد» رييس كميته بانكداري سنا، "تنها چند روز به فروپاشي اقتصاد كشور باقي مانده است"، دست به راه اندازي جنگ يا حماقتي ديگر بزند.
شرايط كنوني آمريكا با ديگر شرايط مشابهي كه اين كشور پيشتر در آن گرفتار بوده هرگز قابل مقايسه نيست، به بيان ديگر اگر آمريكا در دوره هاي پيشين براي فرار از بحران اقتصادي متوسل به جنگ مي شد اما اكنون وضعيت اقتصادي بحران زده آمريكا معلول جنگ هاي فرسايشي است كه كاخ سفيد از ابتداي هزاره سوم ميلادي آغازگر آن بود.
"جرج بوش" در آغاز دوران رياست جمهوري خود و متعاقب حادثه 11 سپتامبر سال 2001 ميلادي با اعلام "جنگ با تروريسم" در قالب دكترين "حمله پيشگيرانه" شعله جنگ در كيلومترها دورتر از مرزهاي اين كشور را مشتعل كرد كه تهاجم نظامي و اشغال افغانستان و عراق مصداق بارز اين مساله بوده است.
گرفتاري نيروهاي آمريكايي در "سياهچاله افغانستان" و بهويژه "باتلاق عراق" و هزينه هاي نجومي صرف شده در اين دو جنگ نه تنها دستاورد مطلوبي براي اين كشور در پي نداشته بلكه اقتصاد اين كشور را در آستانه ورشكستگي قرار داده و عملا اختصاص بودجه براي برافروختن آتش جنگي ديگر را ناممكن كرده است.
فشار مردم آمريكا و اعتراض افكار عمومي اين كشور به سياست هاي جنگي بوش نيز عامل ديگري است كه اختيار را از كف جنگ سالاران آمريكايي براي شروع جنگي جديد، خارج كرده است.
مردم آمريكا وضعيت كنوني و بحراني اقتصادي اين كشور و مشكلاتي از جمله بيكاري، گراني و از دست دادن سرمايه را نتيجه و دستپخت سياست هاي جنگ طلبانه دولتمردان آمريكايي بر مي شمارند.
صرف ذخاير مالي آمريكا در جنگ بي نتيجه با تروريسم و هجوم به افغانستان و عراق تأثير بسيار بدي بر زندگي شهروندان اين كشور گذاشته است تا حدي كه برخي منابع خبري از قطع برق خانه شهروندان آمريكايي در نتيجه ناتواني آنان در پرداخت قبوض برق خبر دادهاند.
نزديكي به زمان برگزاري انتخابان رياست جمهوري در آمريكا نيز عامل ديگري است كه احتمال هرگونه رفتار جنون آميزي را از سوي جنگ طلبان آمريكايي سلب كرده است.
جنگ هم اكنون به عنوان "چشم اسفنديار" هيأت حاكمه آمريكا منتسب به حزب جمهوريخواه محسوب مي شود و هر اقدام نظامي در شرايط كنوني، قطعا شكست اين حزب و پيروزي حزب دمكرات را كه هشت سال دور از قدرت هستند؛ بهدنبال خواهد داشت.
همچنين ترس از شكست در انتخابات، نامزدهاي تشنه قدرت براي تكيه زدن به صندلي رياست جمهوري آينده آمريكا را بر آن داشته تا بطور آشكار نظرات جنگ طلبانه خود را تا حدودي مورد بازنگري قرار دهند.
هم اكنون در اظهارات "باراك اوباما" و "جان مك كين" گرايش آنان به رويكرد و دكترين
"مونروئه" مبتني بر دست برداشتن از دخالت در امور ساير كشورها و حذف دكترين "جكسون" مبتني بر مداخله نظامي در ديگر مناطق جهان از سياست خارجي آمريكا مشهود است.
در عرصه جهاني نيز مخالفت با سياست هاي جنگ طلبانه آمريكا افزايش يافته و هشدار كشورهاي اروپايي به سران كاخ سفيد نسبت به آغاز جنگي جديد را در پي داشته است.
براساس اعلام منابع خبري، سران كشورهاي اروپايي به تازگي ضمن انتقاد از سياست هاي واشنگتن از سياستمداران آمريكايي خواسته اند تا به جاي جنگ طلبي در جهان به حل بحران اقتصادي كه اين كشور و نيز اروپا را فرا گرفته، بپردازند.
به نظر مي رسد آمريكا هم اكنون توانايي استفاده از اكسير جادويي را از دست داده و يا شايد بتوان گفت دوران "جادوگرها" به سر آمده است.
1071
چهارشنبه 24 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 121]