محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831090637
برخي بخشهاي يوسف پيامبر جعلي است!
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: برخي بخشهاي "يوسف پيامبر" جعلي است!
وقتي خداوند ميفرمايد بهترين قصه است، ما هم كنجكاو ميشويم كه قصه چيست. بهره بردن از كتاب قرآن، تفاسير و ديگر كتابها تا سال 77 ادامه داشت و تا آن زمان من حدود 800 سكانس درآوردم. اگر همه آنها را ميخواستم كتاب كنم چهار تا پنج جلد بيشتر درميآمد.
سيدشهابالدين طاهري كه فيلمنامه دو جلدي "حضرت يوسف صديق" را سال 1380 با هزينه شخصي چاپ و منتشر كرده در گفتگو با خبرگزاري مهر ماجراي توليد مجموعه "يوسف پيامبر" و اشتباههاي تاريخي و قرآني آن را شرح داده است.
به گزارش مهر، اين نويسنده و پژوهشگر در اين گفتگو با ارائه اسناد و مدارك به شرح جريان نوشته شدن داستان زندگي حضرت يوسف (ع) در قالب فيلمنامه، انتشار آن، ارائه فيلمنامه به رئيس وقت سازمان صدا و سيما و پس از آن فرجالله سلحشور كارگردان "يوسف پيامبر" و در نهايت ساخته شدن مجموعه بر اساس فيلمنامهاي ديگر پرداخته است.
* براي شروع از نگارش فيلمنامه "حضرت يوسف صديق" بفرماييد. ظاهرا خرداد 78 به رئيس مركز سيمافيلم نامه نوشته و خلاصه فيلمنامه را ارائه داده بوديد. درباره ساخت پروژه با سلحشور و جمال شورجه صحبت كرده بوديد و آنها هم اعلام كرده بودند بعد از پايان قراردادهايي كه در دست دارند توليد آن را آغاز ميكنند. محمدعلي نجفي هم اعلام آمادگي كرده بود.
ـ سيدشهابالدين طاهري: سال 1370 شروع به نوشتن فيلمنامه حضرت يوسف كردم. البته دائم نمينوشتم، بلكه منابعي همزمان از كتابخانهها و كتابفروشيهاي قديم و جديد پيدا و از آنها استفاده ميكردم. علاقمندي من براي نگارش فيلمنامه يوسف به زيبايي داستان زندگي ايشان برميگردد. وقتي خداوند داستان حضرت يوسف را احسن القصص تعبير ميكند، ما هم علاقمند ميشويم.
وقتي خداوند ميفرمايد بهترين قصه است، ما هم كنجكاو ميشويم كه قصه چيست. بهره بردن از كتاب قرآن، تفاسير و ديگر كتابها تا سال 77 ادامه داشت و تا آن زمان من حدود 800 سكانس درآوردم. اگر همه آنها را ميخواستم كتاب كنم چهار تا پنج جلد بيشتر درميآمد.
همان سال در برنامهاي كه در وزارت ارشاد برگزار شد و سلحشور مشغول دوبله و صداگذاري مجموعه "مردان آنجلس" بود، با او درباره ساخت پروژه يوسف صحبت كردم و پرسيدم بعد از "مردان آنجلس" چه كاري دارد و پيشنهاد دادم پروژه يوسف را كار كند. بعد از پخش "مردان آنجلس" جلسهاي با سلحشور در دفتر ايشان به اتفاق كارگرداني به نام مهرداد گودرز گذاشتيم.
قسمتي از دستنوشتهها را با خودم برده بودم و آنها از من خواستند اين دستنوشتهها را در اختيارشان بگذارم، اما من پاسخ منفي دادم و سلحشور در پاسخ من گفت درست است نبايد به سينماگران اعتماد كرد. بعد هم گفت بعد از پخش مجموعه "مردان آنجلس" روي اين پروژه كار ميكنم.
بعد از پخش مجموعه عوامل آن خدمت مقام معظم رهبري رفتند. دكتر لاريجاني رئيس وقت صدا وسيما هم همراهشان بود. در آن جلسه ايشان گفت توليد مجموعه "حضرت موسي" را در دستور دارند. آن زمان به سلحشور زنگ زدم و گفتم داستان حضرت موسي چيست. مگر قرار نبود داستان حضرت يوسف را كار كنيد. او هم پاسخ داد آقاي دكتر لاريجاني اين را خواسته است.
تا اينكه من مجبور شدم با برخي كارگردانها نظير محمدعلي نجفي كارگردان "سربداران"، جمال شورجه، داود ميرباقري و ... مكاتبه كنم. از ميان آنها نجفي اعلام آمادگي كرد. شورجه گفت درگير پروژه داستان روايت انقلاب است و ميرباقري هم گفت كه بعد از ساخت امام علي (ع) يك مقدار روي او حساس شدهاند.
با سيمافيلم هم مكاتبه داشتم و خلاصه روايت داستان را به رئيس مركز دادم. آن زمان فهيميفر مشاور امور فرهنگي بود. آنها من را به افرادي معرفي و بعد از شش تا هفت ماه خلاصه دستنوشته ما را ابتدايي و نسنجيده عنوان كردند كه روايت مصرشناسي آن ضعيف است، زليخا را برديد بالا و يوسف را پائين آورديد و ... بعد هم من به آنها گفتم اصلا فيلمنامه را نخواندهايد.
* ظاهرا 15 آذرماه سال 1378 نامهاي به مجمع تشخيص مصلحت نظام نوشتيد؟
ـ بله نامهاي به آيت الله هاشمي رفسنجاني رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام نوشتم و ايشان هم موافقت كردند و نامهاي به دكتر لاريجاني نوشتند كه از داستان يوسف استفاده كنيد، اما باز هيچ پاسخي به ما داده نشد. حتي يك جواب منفي هم ندادند كه حداقل بگويند اين مسئله قابل طرح نيست كه ما كنار برويم.
بعد از مدتي سعي كردم با دكتر لاريجاني حضوري صحبت كنم. به همين دليل به آيت الله مكارم شيرازي متوسل شدم كه ايشان هم زنگ زدند و بعد از دفتر دكتر لاريجاني وقت ملاقاتي براي پنجم آذر 1379 به من دادند. در نيم ساعت ملاقات همه مدارك و خلاصه سكانسها را با خود بردم. هنوز فيلمنامه يوسف را به صورت كتاب درنياورده بودم، اما آقاي لاريجاني گفتند كامل است.
بعد هم پرسيدند چه برنامهاي دارم و آيا ميخواهم خودم كار كنم يا نه. من هم گفتم فيلمنامه را آوردم تا در اختيار صدا و سيما قرار دهم، چون نه پولش را دارم نه كارگردان هستم. او پاسخ داد كداميك از كارگردانان مد نظر شماست. من هم آقايان فخيم زاده، شورجه، ميرباقري و... را نام بردم، اما آقاي لاريجاني همه را بنا به دلايلي رد كردند.
مخصوصاً اسم سلحشور را اول نبردم تا ببينم نظر ايشان چيست. تا اينكه خود ايشان نام سلحشور را بردند. به دكتر لاريجاني گفتم او داستان حضرت موسي را در دست دارد كه پاسخ داد سلحشور بعد از دو سال فقط 15 قسمت از داستان حضرت موسي را نوشته و حالا كه براي شما آماده است، پيش آقاي سلحشور برويد، من هم به او زنگ ميزنم كه سريع روي اين مجموعه كار كند.
* نتيجه چه شد؟
ـ من آن شب عجله كردم و از آقاي لاريجاني نوشتهاي نگرفتم. همان شب به سلحشور جريان را گفتم و او هم پاسخ داد هر وقت خودشان زنگ زدند، من هم اين كار را انجام ميدهم. دو سه ماه گذشت و هر چه با آقاي لاريجاني و دفترشان تماس گرفتم نشد. بعد از مدتي آقاي سلحشور گفت نميتواند داستان حضرت موسي را رها كند. تا اينكه براي موقعيت خودم احساس خطر كردم.
* چرا؟
ـ چون نيمي از فيلمنامه را در اختيار آقاي لاريجاني قرار داده بودم و ايشان هم آن را به آقاي سلحشور داده بود.
* چه سالي فيلمنامه حضرت يوسف را در قالب كتاب منتشر كرديد؟
ـ سال 79 بعد از شنيدن جواب منفي از طرف سلشحور مجبور شدم فيلمنامه را در قالب كتاب درآورم و سال 80 آن را در دو جلد با هزينه شخصي منتشر كردم. البته فيلمنامه را خيلي خلاصه كردم. مثلاً آن سكانس سه قسمتي از حركت حضرت يعقوب از فدان به كنعان حدود 20 سكانس بوده كه من خيلي خلاصهاش كردم.
* بعد از انتشار فيلمنامه حضرت يوسف با سلحشور تماس نگرفتيد؟
ـ در تماس بودم، اما گفت اگر بخواهم فيلم حضرت يوسف را بسازم، فيلمنامهاش را خودم مينويسم. از آقاي شورجه كمك گرفتم و او گفت سلحشور چون درگير پروژه حضرت موسي است، اين مجموعه را نميسازد و او قول صحبت با سلحشور را داد. بعد از مدتي پيگيري دلسرد شدم.
* از قرار كتاب فيلمنامه حضرت يوسف را براي چند نفر ارسال كرديد.
ـ بله، بعد از اينكه پيگيريهايم نتيجه نداشت، تصميم گرفتم اين كتاب را براي مقامهاي رسمي نظام بفرستم. به همين دليل كتاب را همراه نامهاي كه شرح ماجرا را داده بودم به مجمع تشخيص مصلحت، حجتالاسلام ناطق نوري، لاريجاني و... فرستادم. البته در ابتداي كتاب در صفحه يادداشت دو پاراگراف غير از مقدمه نوشتم و از تمام كساني كه با من همكاري كردند تشكر كردم.
* در اين سالها فيلمنامه را به سيمافيلم ارائه نداديد؟
ـ همان اوايل كه ارائه دادم، بلايي به سر من آوردند كه زده شدم. گفتم وقتي نميخواهند من ديگر نميتوانم كاري كنم. اين اتفاق در زمان مهندس حيدريان افتاد. من اين كتاب را به بزرگان دادم. تا اينكه به بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي فرستاديم كه حدود دو سال در اختيار اين بنياد قرار گرفت و روي آن كار كردند.
* بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي وقتي فيلمنامه يوسف را مطالعه كردند، چه پاسخي دادند؟
ـ آنها گفتند يك واو فيلمنامه با قرآن مغايرت ندارد. يعني روح آن قرآني است جز مسائل تاريخي. بعد از انتشار كتاب در نشرياتي مثل كيهان، اطلاعات، قدس، خراسان، جام جم، همشهري و ... معرفي شد. اكثراً هم به من معترض شدند چرا اين كتاب را در اختيار آنها قرار دادم يا اصلاً چاپش كردم. من هم گفتم مگر من از كسي طلبكارم؟ اين كتاب را چاپ كردم تا مردم استفاده كنند.
چه اشكالي دارد حالا يكي هم بيايد فيلمش را بسازد. حتي در كتاب هم اشاره نكردم از مطالب آن استفاده نشود، فقط گفتم كه اجازه كتبي از من بگيرند. من به آقايان سلحشور و شورجه نامه نوشتم كه حاضرم با شما همكاري كنم. شما چرا نميخواهيد اين همكاري را قبول كنيد. حداقل 50 درصد تحقيقات شما را اين كتاب نميدهد؟
* ظاهرا براي توليد پروژه با رئيس حوزه هنري هم صحبت كرده بوديد؟
ـ بله، همان زمان كه كتاب چاپ شد، آن را در اختيار آقاي بنيانيان قرار دادم و او گفت چون كار پرهزينه است، ما نميتوانيم بودجه آن را تامين كنيم و اين كار در توان صدا و سيما است.
* از زمان آغاز پروژه يوسف در جريان بوديد؟
ـ بله.
* در طول ساخت پروژه اقدامي نكرديد؟
ـ نه. وقتي به وزارت ارشاد و دكتر لاريجاني شكايت كردم، وزارت ارشاد جواب كتبي به من نداد، بلكه شفاهي گفت صبر كنيد مجموعه تمام شود و بعد شما مجموعه را با كتاب مقايسه كنيد. اگر ديديد با كتاب يكي است، آن موقع شكايت كنيد. در آن زمان بهتر ميتوان به شكايت رسيدگي كرد.
* آيا در اين باره با كسي مشورت نكرديد؟
ـ با دو وكيل صحبت كردم، نظر آنها هم مثل دوستان وزارت ارشاد بود. در حال حاضر قسمتهايي كه از اين مجموعه پخش شده اشكالات زيادي دارد و اصلاً آدم نميداند برخي از قسمتهاي اين مجموعه را از كجا درآوردهاند و به خورد جامعه اسلامي ميدهند.
* تا چه حد مجموعه "يوسف پيامبر" به فيلمنامه شما وفادار بوده و تا چه حد تحريف شده است؟
ـ اگر كتاب را همچون ساختمان فرض كنيم، اسكلت مجموعه با كتاب يكي است، اما در نازككاري آقاي سلحشور از روايتهاي جعلي و تورات استفاده كرده است. وقتي در قرآن خداوند ميفرمايد يهوديان هر چيزي را تحريف مي كنند، از خود تورات گرفته تا كليه داستانهاي گذشته را تحريف كردند و به نفع خودشان درآورند.
مسير كتاب با مجموعه يكي است، اما در برخي بخشها اختلاف دارد. مثلاً در مورد ازدواج دو خواهر. اگر بخواهيم توراتي در نظر بگيريم آنها اشكالي نميگيرند، چون در تورات دست بردهاند و زنا، لواط، شراب و... مشكل ندارد و هر كس هر كاري كرد اشكالي ندارد و با توبه تمام ميشود. آيا ما اينها را در قرآن داريم؟
در تورات ميخوانيم زماني كه حضرت يوسف را در چاه مياندازند، روايت ميشود حضرت يعقوب جزع ميكند و لباسش را عوض ميكند و پلاس ميپوشد و ميگويد من ديگر در سوگ اين پسر بايد بنشينم تا برسم به گورم. ولي در قرآن ميفرمايد: نه جزع كرد نه لباسش را پاره كرد...
مسئله پيغمبر خداست. او چنين حركاتي انجام نميدهد و با متانت با بچههايش صحبت كرد و فرمود: اين كاري كه شما انجام داديد نفس شيطاني شما را به اين راه وادار كرد و اين كار شما عمل درستي نبود و من صبر ميكنم صبري جميل و به انتظار خواسته الهي منتظر مينشينم.
در رابطه با دو خواهر وقتي قرآن ميفرمايد ما به هيچكس اجازه ندادهايم و در سوره نساء ازدواج محارم را يك به يك نام ميبرد و آن را حرام اعلام ميكند. شيعه معتقد است از اول خداوند آنچه را حرام كرده تا آخر قيامت حرام است. چطور حرامي را در زمان جاهليت انجام ميدادند و حضرت يعقوب هم اين كار را انجام ميدهد؟
اگر پيغمبر با دو خواهر ازدواج ميكرد، پس او و جاهلان چه فرقي با هم دارند؟ در صورتي كه از آدم تا خاتم مطلقا هيچ پيغمبري پيدا نميكنيد كه مرتكب گناه يا حرامي شده باشد و حرام خدا را حلال يا حلال خدا را حرام بكند. ما چنين چيزي در تاريخ نداريم، چرا چنين نسبتي را به پيغمبران ميبندند؟
* ممكن است او ادعا كند اسكلتي كه شما به آن اشاره كرديد در تاريخ وجود دارد و او به آنها بسنده كرده است. به هر حال مستندات تاريخ را كه نميتوان تغيير داد؟
ـ كتاب من زودتر از فيلمنامه او نوشته شده است. آيا شما فيلمنامهتان را به جايي ارائه داديد؟ آيا به پژوهشهاي صدا و سيما ارائه داديد؟ در حالي كه من هر جا فيلمنامه را ارائه دادهام سند مكتوب دارم و تاريخها مشخص است. كتاب من در اختيار بزرگواران قرار گرفت تا اگر روزي افرادي مثل سلحشور آمدند اين حركت را انجام دادند، مچشان را بگيرم كه اين كتاب من است.
حتي بنياد پژوهشهاي صدا و سيما در قم از سلحشور فيلمنامه خواست اما او ارائه نداد، ولي كتاب من در اين بنياد قرار گرفت. در حوزه علميه قم در اختيار آيتالله مكارم بود. براي من سئوال است كه چرا تا پنج قسمت اول اسم نويسنده سلحشور عنوان شده، اما از قسمت پنج يا شش در تيتراژ اسم نويسنده حذف شده است؟
چرا وقتي مينويسند 60 جلد تفاسير شيعه جزو منابع فيلمنامه است، چرا اسم يك تفسير را نميبرند؟ مگر من در انتهاي كتابم اين منابع را ذكر نكردهام. چرا او اين كار را نكرد؟ گذاشتند اگر كسي ادعايي كرد بعد ارائه دهند؟ 65 منبع در انتهاي جلد دوم كتاب ذكر كردم كه البته بيشتر بود و منابع عربي هم ذكر نكردهام.
مثلا از كتاب "العايش في الحقيقه" استفاده كردم كه در مورد فراعنه زمان حضرت يوسف بود يا كتاب "مصر في الاصول القديمه" كه در اين كتاب فرعون زمان حضرت يوسف فردي خداپرست بوده است. من مطالب اين كتاب را با قرآن مقايسه كردم و استنادمان از قرآن است.
وقتي در قرآن آمده كه حضرت يوسف را كنار دست خود نشاند و گفت تو همه كاره مملكت بشو، اين دليل بر خداپرستي اين فرد است و موارد ديگر را نيز در كتابهاي ديگر درآورديم. بعضي از كتابها كه مربوط به فراعنه است نامي از يوسف نيست يا برخي از كتابها در مورد حضرت يوسف هست، اما نامي از فراعنه نيست.
حضرت يوسف درست در زمان آمون سوم و چهارم زندگي كرد كه در كتابهاي مصرشناسي نامي از يوسف نيست. حال چطور شد آقاي سلحشور كه سال 81 يا 80 كه پروژه حضرت موسي را از او گرفتند، بلافاصله اين تحقيقات را انجام داد و به ساخت فيلم رسيد؟ اصلاً منطقي نيست و تا قبلش هم اعلام كرده بود من درگير پروژه حضرت موسي هستم.
حالا همان سال 80-81 آقاي سلحشور تحقيقات پروژه يوسف را شروع كرد؟ چرا يك روحاني در اين مشاورهها نيست؟ ما نسبت به آقاي عسگراولادي احترام قائليم، اما من شك دارم ايشان چنين مسائلي را كه در فيلم شاهدش هستيم، به عنوان مشاور مذهبي تاييد كرده باشند. برخي بخشهاي اين مجموعه جعل شده است. افرادي كه احاديث را جعل كردند چه كساني بودند؟
* درباره تغييرات فيلمنامه توضيح بفرماييد؟
ـ شمايي كه فيلم را از داخل كتاب بنده درميآوريد و جاهايي از آن را تغيير ميدهيد و ميگوييد مادر حضرت يوسف فوت ميكند. اين فوت مادر در روايات ما را نميآوريد كه ناظر بر اين است كه ايشان فوت نكرد و در تواريخ و تفاسير آمده كه همين مادر به همراه 11 فرزند ديگرش و حضرت يعقوب وارد مصر ميشوند و خواب 30 سال پيش حضرت يوسف آنجا تعبير ميشود.
در مورد حضرت جبرئيل كه وارد چاه ميشود روايات متعدد است كه هم خود جبرئيل بوده و هم صدايي همراه با تودهاي نور. اگر اين صدا و نور را انعكاس ميداديم كه بهتر بود. اين يك مقدار آن ابهت پيامبري را بيشتر منعكس ميكند. سلحشور تصويري نادرست از حضرت يعقوب نشان داده است. زماني يعقوب با خواهر ديگر ازدواج كرد كه خواهر اول از دنيا رفت.
يعني ليا كه صاحب شش فرزند ذكور بود و يك دختر فوت ميكند و بعد با راحيل ازدواج ميكند كه حضرت يوسف در اكثر كتب حتي در تورات آمده كه يوسف فرزند پيري يعقوب است. همه تورات اشتباه نيست. ما از مطالب درست تورات با تطبيق روايات اسلامي استفاده ميكنيم.
زماني كه حضرت يعقوب از فدان به كنعان ميآيد تمام كاروان و احشام بيش از پنج هزار رأس بوده، اما در تصاويري كه ما ديديم اين عظمت نشان داده نشده و حضرت يعقوب بسيار ساده به تصوير كشيده شده است. از طرفي پيغمبر خدا پرخاشگر و عصباني نشان داده ميشود. اين مسائل را از كجا آورديد؟ من ماندهام اشكال اين كتاب چه بوده كه برخي از مطالبش را عوض كرديد؟
كي حضرت يوسف را در غل و زنجير كردند؟ كي دو بار فروختند كه در قسمت هشتم نشان داده ميشود. وقتي برادرها يوسف را در چاه مياندازند ديگر در قرآن آيهاي نسبت به اينها گفته نميشود كه آنها برميگردند سر چاه. آنها زماني ميآيند كه يوسف را از چاه بيرون كشيده و بردهاند و اين برادران ميآيند ببينند يوسف هست يا نه كه ميبينند نيست.
پس چرا فروش حضرت يوسف را دو بار نقل ميكنيد؟ وقتي قرآن ميگويد يكبار چرا شما ميگوييد دو بار؟ شما همه تفاسير را بايد ميخوانديد، نه يك تفسير. واكنش جهاني اين مجموعه چه ميشود؟ در آينده به فرزندانمان چه بگوييم؟ آيتالله سبحاني مسئلهاي را مطرح كردند، ولي كامل نگفتند يا اگر كامل گفتند منعكس نشد.
آقاي سلحشور ميگويد چرا علما نميآيند؟ علما چه كار كنند؟ من فرزند يك عالم هستم. اجدادم مرجع هستند، چرا مرا پس ميزنيد؟ چرا اينطور عمل كرديد؟ چرا بيش از 10 ميليارد تومان هزينه چنين فيلمي كرديد؟ جواب بيتالمال و خدا و مردم را چه ميدهيد؟ مردم آنچه را از جعبه جادو ميبينند، حقيقت ميدانند. من كتاب را در اختيارتان قرار دادم، پس چرا اينگونه كرديد؟
*****
مجموعه "يوسف پيامبر" داستان زندگي اين پيامبر را از زمان تولد تا ميانسالي روايت ميكند و جمعهها روي آنتن شبكه يك ميرود. فيلمبرداري اين پروژه 40 قسمتي از اوايل خرداد 83 شروع شد و حسادت برادران يوسف به او، فروخته شدن به عنوان برده، توجه زليخا به او، زنداني شدن حضرت يوسف، به عزيزي مصر رسيدن و ... از جمله ماجراهاي آن است.
در "حضرت يوسف" 180 بازيگر بازي ميكنند كه محمود پاكنيت، كتايون رياحي، فرشته سرابندي، جعفر دهقان، فرامرز مهرجو، زهرا سعيدي، مريم بخشي، سودابه عليپور، كورش زارعي و ... از آن جملهاند. مجيد ميرفخرايي مدير هنري، مرحوم رسول احدي مدير فيلمبرداري، فرهاد عليزاده آهي طراح صحنه و سعيد ملكان طراح چهرهپردازي با پروژه همكاري كردند.
چهارشنبه 24 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 90]
-
گوناگون
پربازدیدترینها