واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: قرآن و اركان حكومت اسلامي
دكتر محمد جعفر طالب پور
اول: پيامبر گرانقدر اسلام (ص) با هجرت به مدينه و با حمايت مؤمنان مهاجر و انصار. فرصت يافت تا اولين حكومت اسلامي را درتاريخ بنيان نهد. اما حضرتش به خوبي مي دانست كه دشمنان و بدخواهان. چنين حكومتي را تحمل نكرده و از هر توطئه اي براي تضعيف آن فروگذار نخواهند كرد. لذا «حكومت اسلامي» پيامبر(ص) در مدينه النبي از هر سو مورد تهديد قرار گرفت.
گروهي از دشمنان اسلام كه ظاهرا با پيامبر(ص) پيمان صلح امضا كرده بودند، عهد و پيمان خود را نقض نموده و صلح را زيرپا گذاردند. عده اي ديگر كه علي الظاهر در صف همراهان پيامبر(ص) و با او از در دوستي وارد شده بودند، خيانت پيشه كرده و به پيامبر(ص) و حكومت اسلاميش پشت كرده و در كنار دشمنان او قرار گرفتند. گروه ديگر نيز در تلاش بودند به هر قيمت شده، پيامبر(ص) راستين را فريب داده و از اين راه در ضعف و زوال حكومت پيامبر(ص) نقش و سهمي داشته باشند. و دسته اي ديگر نيز بي پرده و بي محابا بر طبل جنگ با مسلمانان مي كوبيدند و دست به شمشير بردند.
انبوه دشمناني كه تعداد و امكانات و تجهيزات فراوان آنان، بيم و هراس به دل سپاه اندك مسلمين انداخته، از يك سو جان و ناموس مسلمانان تهديد شده و از سوي ديگر حكومت اسلامي به رهبري پيامبر(ص) به مخاطره افتاده است. هنگامه اي سخت و دشوار است. پيامبر(ص) به دستور صريح خدا، مأموريت يافته است مسلمانان را براي جنگ با دشمنان بسيج نمايد. اما، برتري ظاهري از هر جهت با دشمنان است. اين بار نيز وعده الهي به امداد مسلمين مي رسد و روح اميد و نشاط تازه اي در مسلمانان مي دمد. «اي پيامبر! خداوند و مومناني كه از تو پيروي مي كنند، براي حمايت تو كافي است» (انفال.64)
دوم:جامعه اي مورد تأييد الهي است. جامعه اي شامل عنايت خداوندي است و جامعه اي به مدد امداد غيبي خدا، توان رويارويي و غلبه بر دشمنان به ظاهر قوي خود را دارد كه، از يك سو قوام آن جامعه بر مبناي «ضوابط الهي» و اداره آن براساس «خدا محوري» باشد، به دستورات و فرامين سعادت بخش خالق توجه گردد، ارزش هاي خداپسندانه در آن ترويج و گسترش يابد. روح توبه و عشق به خدا و بندگي و اطاعت معبود در آن جامعه جاري باشد و از سوي ديگر مديريت و حاكميت جامعه در اختيار و تصدي شايستگاني چون رسول خدا(ص) باشد.
«انسان هاي لايق و شايسته اي» مدير جامعه باشند كه مانند پيامبر در نهايت خودساختگي و «تعهد» به مدد آشنايي با فرامين الهي، «تخصص» لازم را در اجراي آنها داشته باشند و از سوي ديگر مديريت جامعه از حمايت انبوه «مردم» خداترس و حق پرست برخوردار باشد و «مردم» از آن جهت كه حكومت را در احقاق «حقوق» و لحاظ «راي» و نظر آنها ساعي مي بينند، ذره اي از پشتيباني حكومت و مديران آن كوتاه نمي آيند.
سوم:«... نظام اسلامي عبارت است از اين كه اولا قسط اسلامي و احكام اسلامي در جامعه تحقق پيدا كند. ثانياً افراد صالح و شايسته اي متصدي و مباشراين كار باشند. بدون وجود افراد شايسته و صالح، امكان ندارد احكام اسلامي و قسط اسلامي را در جامعه پياده نمود. ثالثا اعتماد و باور و قبول مردم و رابطه مستحكم ميان اين مجموعه خدمتگزار و مردم بايد وجود داشته باشد. هر كدام از اين سه پايه اگر كم باشد، فلسفه حكومت اسلامي تحقق پيدا نخواهد كرد.»
(گزيده اي از بيانات رهبر انقلاب در جمع كارگزاران نظام)
سه شنبه 23 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 89]