واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: عصر طلايي فقه و كلام و اخلاق
اهل بيت- سجادواعظي منفرد:
ادوار فقه شيعه ويژگيهايي دارد كه با درك درست و روشمند آنها ميتوان فهم صحيحي از تلاشگران عرصه فقه شيعي و به تبع معارف اهل بيت و حضور پررنگ ايشان كه متجلي در ياران و فرزندان ايشان بوده، داشت.
اين ويژگيها را ميتوان اينگونه دستهبندي كرد: نخست آنكه در اين دوران به علت منع حديث از جانب اهل سنت و جماعت، شيعياني چون عبدالعظيم حسني(ره) بار عظيم جمعآوري احاديث پيامبر(ص) را كه از طريق امامان(ع) نقل ميگرديد بهدوش كشيدند و مانع از ايجاد خلايي عميق در تراث ديني اسلامي گرديدند.
در اين دوران كتب فراواني از سوي شيعيان بهرشته نگارش درآمد كه در ميان آنها 400 كتاب شهرت بيشتري يافت. امتياز دوم اين عصر مراجعه مستقيم به اهلبيت و عدم نياز بنيانگذاري اصول و قواعد فقهي و اجتهادي از سوي شيعيان است، چرا كه حتي در دوران سفارت و وكالت كه ارتباط امام و شيعه عملاً منقطع گرديده است، كساني چون عبدالعظيم حسني اين فرصت را مييابند تا با طرح عقايد خويش امضا و تاييديه امام را نسبت به عقايد خويش دريافت كنند.
در مكتب مخالف فقها مجبور شدند بهعلت كمبودن مفرط نصوص صحيح بهدست آمده از جانب پيامبر(ص) كه در برخي از مكاتب فقهي چون حنفي تنها 17 روايت صحيح قابل استناد بود، به تأسيس و بنيانگذاري قواعدي دست بزنند كه درواقع بهعلت بيپايگي آنها منجر ميشد تا فقه مبتني بر آنها نيز بيپايه و اساس و گاه مخالف مصالح عامه گردد.
امتياز و ويژگي سوم اين دوران مناظرات كلامي شيعيان براي اثبات حقانيت باورهاي خويش است و اين مسئله را البته بايد در ارتباط مستقيم امام و شيعيان مورد ارزيابي قرار داد چرا كه ائمه با قدرت شگفتانگيز كلامي خويش و تربيت شاگرداني كه بر اين مباني استوار بودهاند، زمينه اصلي چنين مناظرات ثمربخشي را فراهم ميآوردند. شايد اين پرسش در اين فراز پرسش نامناسبي بهنظر نيايد كه ربط مباحث كلامي كه در ويژگي سوم بيان گرديد و فقه در چيست؟
در پاسخ بايد اذعان داشت، بيترديد فقه اس و بنيان خويش را در كلام ميبيند. بهعنوان مثال اگر در الهيات ثابت نگردد كه قول، فعل و تقرير معصوم حجيت دارد، چگونه خواهيم توانست بدان استناد كنيم و يا اگر در مباحث عقلي علم اصول كه بيشك از ابزارهاي الهياتي چون عقل مأخوذ است، بيپايگي و سستي دليلي چون قياس بهاثبات رسد، چگونه خواهيم توانست تا با استناد بدان زمينه استنباط احكام فقهي را فراهم آوريم.
در هر صورت بايد به اين نكته توجه نمود كه ائمه(ع) به هيچروي ارزش فروتر براي الهيات در برابر فقه قايل نبودهاند و از اينطريق به تربيت شاگرداني چون عبدالعظيم حسني همت گماردهاند تا استواري فقه شيعه و بيپايگي ادله به جز كتاب و سنت و عقل و اجماع كاشف از قول، فعل و تقرير معصوم را عملاً بهاثبات رسانيد.
بيترديد اين ويژگي بهعنوان سومين ويژگي عصر تفسير و تبيين كه پس از رحلت پيامبر(ص) در سال يازدهم آغاز و با پايان غيبت صغرا در سال 329 هجري بهپايان رسيد بهعنوان درخشانترين مؤلفه اين دوران برجاي خواهد ماند و ما اين دوران را كه بهواقع عصر طلايي فقه و كلام و اخلاق است را بايد مديون تلاشهاي مستمر كساني چون عبدالعظيمبن عبدالله حسني باشيم.
سه شنبه 23 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 144]