تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835163473
آخرين توصيههاي گروهك ملي- مذهبي به دانشجويان
واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: آخرين توصيههاي گروهك ملي- مذهبي به دانشجويان
عمده تحريكها و قهرمان پروريهاي كاذبانهاي كه طي سالهاي اخير از اقليت شالوده شكن و قانون گريز در دانشگاه صورت گرفته از ناحيه فعالان اپوزيسيون بوده است كه شواهد و مستندات بسياري در اين خصوص قابل ارائه ميباشد.
شايد برخي جملات نظير آن كه گفته مي شود، «دانشگاه در مقاطعي از تاريخ انقلاب جولانگاه سياست مداران حرفه اي شده است»، اندكي تكراري به نظر برسد.
اساسا عده اي نيز چنين طرز تفكري را زاييده توهم دانسته و مبناي آن را براساس «توطئه پنداري» و «دشمن تراشي» ارزيابي مي كنند.
آن چه در اين نوشتار از نظر شما مي گذرد پويشي نقادانه است نسبت به تلاشي هدفمند از سوي جريان هاي سياسي كه از دهه نخستين انقلاب اسلامي، سازي مخالف با آن را كوك كرده اند.
شاخصه شناسايي اين گروه در ادبيات سياسي ايران عناوين گوناگوني نظير «اپوزيسيون غيرقانوني»، «فعالان ملي-مذهبي» و... بوده است.
در اين گزارش تحليلي مستنداتي جالب توجه و البته غيرقابل اغماض از حضور و تاثيرگذاري گسترده و هدفمند طيف اپوزيسيون بر جريان هاي دانشجويي ارائه شده است.
مجموعه القائات و راهبردهاي تبيين شده از سوي جريان ملي- مذهبي در قالب دستورالعمل هايي براي جريان هاي شالوده شكن و قانون گريز دانشجويي نمود يافته و به انجام رسيده است و البته اين سند تنها بخش كوچكي از هجمه گسترده ملي- مذهبي ها در دانشگاه هاي كشورمان را به تصوير مي كشد.
اين روزها، در حالي سال تحصيلي جديد را آغاز كرده ايم كه به نظر مي رسد فضاي سياسي دانشگاه ها پرشورتر از سال هاي قبل باشد؛ از يك سو پيش رو داشتن انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري كه تب و تاب آن در اين دوره بسيار زودتر از ادوار قبل آغاز شده است و از سوي ديگر، تهديد آشوبگراني كه متأسفانه هنوز هم نقش فعالي را در دانشگاه هاي كشور ايفا مي كنند، دو مقوله اي هستند كه قويا مي توانند شور و شعور سياسي دانشجويان را در جهت مثبت يا منفي تقويت كرده و جهت دهي كنند.
بدون شك مطالعه و بررسي فعاليت هاي نابخردانه و بدور از منطق برخي از جريان هاي دانشجويي، طي سال هاي گذشته، حكايت از تاثيرپذيري آنها از كنشگران سياسي خارج از دانشگاه و همچنين طرح ريزي عميق و سازمانده اي شده اين نيروها براي دانشگاه و دانشگاهيان دارد.
اندكي تفحص در مجموعه القائات گروهك هاي اپوزيسيون كه مخاطب آن دانشگاهيان بوده اند، نشان مي دهد كه اصلي ترين فلسفه هدف قرار دادن اصولي ترين مباني مشروعيت حاكميت از سوي اين سياست ورزان كهنه كار، تضعيف و سياه نمايي از نظام اسلامي و دعوت و سازمان دهي دانشجويان به مقابله و مقاومت فعال در برابر نظام جمهوري اسلامي است.
مسلما آگاهي نسبت به گوشه هايي از تاكتيك ها و استراتژي هاي نيروهاي اپوزيسيون كه در دانشگاه ها و در جمع دانشجويان بدان تصريح داشته اند، مي تواند راهنماي مناسبي فراروي دانشجويان و مسئولان در راستاي شناخت هرچه بهتر اين گروه ها و مواضع شان قرار دهد.
نيروهاي اپوزيسيون، آنچنان كه خود به آن اذعان مي دارند محورهاي متنوعي را جهت استحاله نظام در جرگه فعاليت هاي خويش قرار داده اند؛ مطرح كردن مجموعه اي از شبهات با هدف ناكارآمد جلوه دادن حكومت ديني اولين گامي است كه آنها در راستاي تحقق بخشيدن به اهداف براندازانه خود برداشته اند.
عزت الله سحابي، رهبر شوراي فعالان ملي- مذهبي، چندي پيش در ديدار با اعضاي شوراي مركزي طيف افراطي و غيرقانوني دفتر تحكيم، سخناني را بر زبان رانده است كه با لحاظ سابقه وي در مخالفت با اركان انقلاب و تلاش هاي مجدانه اي كه سال هاست از او شاهد بوده ايم، نوعي فرافكني و مظلوم نمايي قلمداد مي شود؛ «در اين گونه حكومت هاي بسته كه تنها افراد معدودي حق تعيين سرنوشت كشور را دارند طبيعي است كه حاكمان ديدگاه بسيار متوهمانه اي را نسبت به تمامي مسائل پيدا مي كرده و نسبت به تمامي رفتارهاي منتقدان خود سوءظن دارند؛ اعمال فشار در دانشگاه در حكومتي كه همه را دشمن و عامل آمريكا مي بيند امري طبيعي است و چون آقايان از انقلاب مخملي در هراسند و پايگاه آن را در ميان جوانان مي بينند بر دانشگاه سخت مي گيرند؛ ايران دوران سختي را مي گذراند؛ از نظر جهاني، با اعمال تحريم ها، منابع مالي كشور در حال نابودي است و فقر و تورم نيز در حال اوج گرفتن است.»(11 شهريور 86)
اعضاي گروهك هاي ملي - مذهبي و نهضت آزادي نيز طي بيانيه اي مشترك در تاريخ ششم آبان ماه سال 85، در اعتراض به برخورد قانوني با دانشجويان قانون شكن در مقام تحريك و تشويق خاطيان برآمده و مدعي شده اند: «آزادي ها هيچ گاه توسط حكومت هاي غيردمكراتيك و دولت هاي تماميت خواه به رسميت شناخته نشده و دانشگاه با نگاهي تنگ نظرانه، اغلب اوقات سنگري براي تصرف تصور شده است.»
محمد ملكي، از ديگر فعالان گروهك ملي- مذهبي، درخصوص آنچه «طرح سهميه بندي جنسيتي در كنكور» عنوان مي شود با دروغ پردازي و القاء شبهه در مورد ديدگاه مسئولين نظام به زن، گفته است: «واقعيت اين است كه بنيادگراها مانند طالبان، اصول يكساني دارند كه زن نبايد از خانه بيرون بيايد و بايد با مردي در خيابان ديده شود و نيازهاي جنسي مرد را برآورده سازد. (گفتگو با وبلاگ دانشجويي رنگ فرياد - 87.5.17)
بابك احمدي از ديگر فعالان جريان مخالف نظام كه سال هاست در زمره ايدئولوگ هاي تحكيميان قلمداد مي شود، در اظهاراتي كه در منزل محمد هاشمي، دبير دفتر تحكيم وحدت - طيف غيرقانوني علامه - در اعتراض به بازداشت وي و يكي ديگر از اعضاي اين تشكل غيرقانوني دانشجويي تنها راه احقاق حقوق از دست رفته(!!) را «مبارزه» عنوان كرده و گفته است: «نابخردي حاكميت در اين است كه با كساني كه حتي شعار سرنگوني هم نمي دهند تا اين اندازه خشن برخورد مي كند؛ چرا با آدم هايي كه اسلحه در دست ندارند و تنها به دنبال دمكراسي و حقوق بشر هستند اينگونه برخورد مي كنند؟!»(12 مرداد 87)
عيسي سحرخيز، از ديگر فعالان سياسي اپوزيسيون در جلسه مذكور با متهم كردن نظام جمهوري اسلامي به نقض حقوق بشر، اظهار مي دارد: «حاكميت به اين نتيجه رسيده كه در تيرماه، فله اي بازداشت كند و در مرداد قطره چكاني آزاد كند؛ اين مسئله تنها پرونده هاي حقوق بشري ايران را قطورتر مي سازد و آبروي ايران را مي برد؛ بعد از 30 سال نه قسط مي بينيم و نه عدالت.»(12مرداد 87)
عمده تحريك ها و قهرمان پروري هاي كاذبانه اي كه طي سال هاي اخير از اقليت شالوده شكن و قانون گريز در دانشگاه صورت گرفته از ناحيه فعالان اپوزيسيون صورت پذيرفته است، شواهد و مستندات بسياري در اين خصوص قابل ارائه است؛ از جمله آن كه محمد ملكي در جمع شوراي عمومي طيف افراطي دفتر تحكيم وحدت تأكيد مي دارد: «اين برخوردها نشانه ضعف حكومت است؛ يك حكومت مقتدر به افكار مختلف اجازه پيدايش و نشر مي دهد؛ اگر شما در مقابل حكومت ضعف نشان دهيد، آنها احساس قدرت مي كنند، مگر شما به غير از گفتن و نوشتن چه كاري انجام داده ايد؟» (31خرداد 86)
احمد زيدآبادي، از اعضاي گروهك ملي- مذهبي و دبيركل سازمان ادوار تحكيم در مطلبي مدافعانه از جريان راديكال موسوم به چپ با عنوان «درباره بازداشت دانشجويان چپ»، گرايش به هر مرام و مسلك و تبليغ آن را حق طبيعي افراد عنوان كرده و تصريح مي دارد: «درباره آنان - طيف چپ - فقط مي توانم اين نكته را يادآور شوم كه از نگاه من، هر فردي كه در هر گوشه اي از اين آب و خاك چشم به جهان گشوده است از حق بديهي اعتقاد به هر مرام و مسلك و تبليغ و انتشار مسالمت آميز آن در چارچوب حقوق، وظايف و مسئوليت هايي كه براي شهروند تعريف مي شود، برخوردار است و هر فرد، نهاد يا دولتي كه با اعمال زور او را از تحقق حقوقش باز دارد مستوجب نكوهش و سرزنش است.(21آذر 86)
حمايت و پشتيباني از طيف هاي منحرف فكري مانند ماركسيسم و ليبراليسم و... تا بدان حد براي گروه هاي مذكور حائز اهميت است كه حتي با وجود ادعايشان مبني بر حفظ هويت ديني توسط دانشجويان، همواره از آنان خواسته اند كه ائتلاف خود را با اين گروه ها از دست ندهند.
پرواضح است كه چنين توصيه هايي با هدف سازمان دهي نيروهاي به اصطلاح معارض و تلاش در جهت پيوند آن ها با يكديگر صورت مي گيرد.
تأكيد بر حفظ انجمن هاي اسلامي به عنوان حاشيه امن فعاليت هاي غيرقانوني و از دست ندادن اين پايگاه مهم استراتژيك نيز در همين راستا قابل ارزيابي است.
ابراهيم يزدي، سرگروه گروهك غيرقانوني نهضت آزادي در پيامي به دانشجويان در تجمع 16 آذر85 از آنها مي خواهد: «انجمن هاي اسلامي به عنوان مهمترين تشكل دانشجويي به بازيابي هويت ملي (ايراني- اسلامي) خود بپردازند.» و جالب آنكه در ديدار با دانشجويان دانشگاه شاهرود اظهار مي دارد: «همه لائيك ها ضد دين نيستند و بايد بين لائيك و ماركسيست ها تفاوت قائل شد؛ انجمن هاي اسلامي نبايد تفتيش عقايد راه بيندازند، در عين حال هم نبايد افراد غيرديني را به عنوان شوراي مركزي و پيشنماز انتخاب كنند.»
تقي رحماني، عضو ديگر گروهك ملي- مذهبي در جمع دانشجويان سيستان و بلوچستان با اشاره به اينكه «گفتمان كنش و ستيز بايد به گفتمان تعامل برسد» اظهار مي دارد: «اين گفتمان خيلي زود به سازشكاري متهم مي شود، حضور گفتمان سكولار در كنار گفتمان مذهبي يعني تعامل و پذيرش؛ يعني اينكه عقيده تو فرع بر حقوق انساني است و حقوق انساني بر عقيده هر انساني اصل است.» (29آذر86)
در ادامه تحركات و اقدامات گروه هاي اپوزيسيون، راهكارهايي نيز از جانب آنها خطاب به دانشجويان ديده مي شود كه همان طور كه گفته شد متأسفانه نمود عملي آن در اغتشاشات دانشجويي سال هاي گذشته به وضوح قابل مشاهده است؛ سياستي كه سابقاً با مشي آنارشيستي نگاهي رو به جلو داشت و امروز «حركت با چراغ خاموش» را در قالب فعاليت هاي آرام، مسالمت جويانه و فرهنگي به دانشجويان القا مي كند.
«آزادي هزينه دارد و بايد از اين هزينه استقبال كرد.» جمله اي است كه بابك احمدي در ديدار با اعضاي دفتر تحكيم بدان اشاره مي كند (9مرداد 86)؛ و محسن كديور در مقاله خود با عنوان «آيا شأن دانشجو از ملوان انگليسي كمتر است.» آن را به گونه اي ديگر از دانشجويان درخواست مي كند: «اين جمله - «زندان دانشگاه است»- جمله اي است كه به گفته كديور برروي ديوار حياط زندان اوين نوشته شده است و از جهاتي درست است؛ زيرا دانشجويان مي توانند درس شهامت، استقامت و حق طلبي را آنجا بياموزند.» (4مرداد 86)
همچنين هرميداس باوند در اظهارات خود در منزل محمد هاشمي با تأكيد اقدامات ناصواب دانشجويان، اين اقدامات را خواست ملت ايران عنوان كرده و تأكيد مي دارد: «ما بايد مبارزه را از جوانان دانشجوي خود فرا بگيريم و همواره همگام و همراه آنها باشيم.»(12مرداد 87)
ابراهيم يزدي نيز طي سخناني در منزل عمادالدين باقي سياست جمهوري اسلامي را نظريه «النصر بالرعب» تعبير مي كند و اظهار مي دارد: «راهبرد «النصر بالرعب» جريان حاكم تا جايي ادامه مي يابد كه عاملان آن بفهمند هزينه رفتارشان بيش از فايده آن است و از اين رو، ما بايد هزينه اين رفتارها را افزايش دهيم.» (28مرداد87)
همانطور كه قبلاً هم اشاره شد، اپوزيسيون دو رويكرد مبارزاتي را پيش روي دانشجويان قرار داده اند؛ اول فعاليت هاي آنارشيستي و خشونت طلب كه هزينه هاي زيادي را براي دانشجويان به دنبال داشت و عملاً باعث ريزش حاميان اين گروه ها در سطح دانشگاه ها شد و دوم روش عاري از خشونت، آرام و پرسرعت است كه به تبعيت از تئوري هاي انقلاب مخملي به آن متوسل شده اند.
چنانكه عزت الله سحابي در ديدار با شوراي مركزي دفتر تحكيم با تأكيد بر اينكه بايد با نقدهاي مسئول و منطقي!! اوضاع را بررسي كرد، اذعان مي دارد: «در دوره فعلي بايد با مقابله سياسي و با چراغ خاموش حركت كرد.»(11شهريور 86)
احمد زيدآبادي نيز در اين خصوص بيان داشته است: «باتوجه به وضعيت به وجود آمده احساس من اين است كه نوع فعاليت هاي قبلي هزينه هاي زيادي دارد؛ به دليل اينكه فعاليت ها تأثير زيادي داشته باشد بايد در راه ها و روش ها تجديدنظر شود؛ فعاليت مؤثر در شرايط امروز بدون درگير شدن در شرايط تناقض آميز نيست.» (29آبان86)
خانه از پاي بست ويران است؛ تاملي هويت شناسانه در معناي استقلال جنبش دانشجويي
در ميان اهل منطق معروف است كه يكي از راه هاي شناخت اشيا و پديده ها از طريق شناسايي اضداد آنها است؛ يعني با شناخت ضد يك پديده و نفي آن مي توان نسبت به خود آن پديده كسب معرفت كرد.
البته اين روش كسب علم، در علوم انساني كاربرد بسياري دارد؛ زيرا بسياري از مفاهيم اين حوزه با يكديگر تلاقي و تقابل معنايي داشته، بنابراين از اين طريق مي توان ضمن ايجاد مرزبندي ميان معاني هر يك از مفاهيم، نسبت به آن ها شناخت پيدا كرد.
هدفي كه اين نوشته به دنبال آن است، شناسايي معناي «استقلال» در حوزه جنبش دانشجويي مي باشد؛ كه در اين راستا از شيوه منطقي ياد شده استفاده مي شود؛ باشد كه بتوان در ادامه به راهبردي در زمينه كسب استقلال دست يافت.
صرفنظر از مباحث دقيق علم منطق در تعيين مفهوم متضاد اشيا و همچنين لغزندگي و سيال بودن يا شناور بودن معاني در حوزه علوم انساني مي توان از واژه «وابستگي» به عنوان مفهوم متضاد استقلال ياد كرد.
اين وابستگي- در حوزه جنبش دانشجويي- شقوق مختلفي را شامل مي شود كه عمده آنها از جنس «مالي، ساختاري و نظري» هستند.
در مجموعه حاصل از اين تقسيم بندي نسبت به مفهوم وابستگي، دو قسم اوليه يعني وابستگي هاي مالي و ساختاري را مي توان عوامل مادي اين پديده ناميد و البته شدت عمل آنها در نفي استقلال بسيار اندك است.
در حوزه جنبش دانشجويي، از آنجا كه گرانيگاه فعاليت اين جنبش در سطوح دانشگاه ها است و دانشگاه ها نيز به عنوان يك نهاد علمي به صورت ساختاري، زيرمجموعه دولت شناخته مي شود، بنابراين جنبش دانشجويي به عنوان يك جنبش اجتماعي- به منظور حفظ نظم عمومي در محيط دانشگاهي - ناگزير از اخذ مجوز از دانشگاه و رعايت يكسري اصول اوليه قانوني است و به تبع اين كسب مجوز، بودجه اي نيز از سوي دانشگاه به آنها اختصاص مي يابد.
از اين رو نمي توان عوامل مادي ياد شده را در ايجاد وابستگي چندان حائز اهميت دانست؛ زيرا نه اختصاص بودجه از طريق دانشگاه براي جنبش دانشجويي آن چنان موجب وابستگي مي شود و نه اخذ يا عدم اخذ مجوز باعث ايجاد محدوديت قطعي در فعاليت اين جنبش در سطح دانشگاه و خارج از آن خواهد شد.
اما آنچه از اهميت بسزايي برخوردار است، وابستگي نظري است كه در هر يك از حوزه هاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي قابل بازتعريف و بازشناسي است.
اين نوع از وابستگي، جنبش دانشجويي را از هرگونه استقلال تهي مي كند و آن را به ابزاري تبديل ساخته كه هر آنچه از مغز متفكر بيروني به آن امر شود، اجرا مي كند.
حال سؤال اين است كه آيا مي توان چنين پديده بي روح و بي اراده اي را «جنبش» ناميد؟ بهتر است با نگاه آسيب شناسانه اين پرسش را اينگونه تغيير دهيم كه وابستگي نظري و تئوريك در جنبش دانشجويي، از چه رو ايجاد مي شود؟
شايد پيدايش مقوله نفي استقلال به اين خاطر باشد كه جنبش دانشجويي به كيستي و چيستي خويش پي نبرده است؛ به ديگر سخن، فصل مميز خويش را در ميان ديگر جنبش هاي اجتماعي- سياسي جامعه، نشناخته است و اقتضاي چنين هويت مجهولي، دستاويز ساختن قواعدي موهوم است.
باز هم اهل منطق مي گويند: در قواعد تعريف پديده ها، آن بخش از تعريف كه به تمامه، گوياي ذاتيات اختصاصي شي مورد تعريف است، «فصل» نام دارد؛ يعني تمايز هر شي از اشيا ديگر را مي توان از فصل آن بازشناخت؛ به طوري كه در تعريف «انسان» به «حيوان متفكر»، «متفكر» فصل اين تعريف و وجه تمايز انسان با ديگر حيوانات است؛ گويي هويت انسان بسته بر تفكر است.
حال در ميان اين پهنه وسيع اجتماع كه مملو از جنبش هاي متفاوت است - و همگي شامل مجموعه اي از انسان ها بوده، همگي عضوگيري دارند، عرصه فعاليت آنها اجتماعي- سياسي است، همگي در محدوده خود داراي رهبري واحداند و.. .- چه وجه تمايزي ميان آن ها قابل مشاهده است؟
به نظر مي رسد تنها عاملي كه مي تواند موجب تفكيك اين گروه ها شود، وجه تئوريك و نظري آنهاست كه در اهداف و برنامه هاي استراتژيكشان تبلور دارد؛ يعني با وجود تمام اشتراكات مذكور ميان جنبش هاي اجتماعي با نظر به اهداف و برنامه هاي آنها مي توان به انفكاكشان حكم كرد.
در اين جا نيز به قول منطقي ها، عكس اين سخن چنين نتيجه خواهد داد كه وابستگي يك جنبش از لحاظ نظري و فكري، باعث از بين رفتن فصل مميز آن با جنبش هاي ديگر شده و در نتيجه سبب ادغام و استحاله آن جنبش و نفي هويت آن خواهد شد.
اين نقطه از بحث ما را به ارتباط دو مفهوم هويت و وابستگي نظري رهنمون مي كند؛ «هويت عبارت است از احساس تمايز شخصي، احساس تداوم شخصي و احساس استقلال شخصي»
1- جايگاه هويت در اين مسئله را مي توان با تعريف كيت نش، از انديشمندان حوزه جنبش هاي اجتماعي و جهاني شدن دريافت.
وي مي گويد: «جنبش، شبكه اي از تعاملات غيررسمي بين افراد، گروه ها و يا سازمان هاست؛ كه بر مبناي يك هويت جمعي مشترك، در برخوردي سياسي يا اجتماعي درگيرند»
2- در اين تعريف به وضوح بر يك «هويت جمعي مشترك» به عنوان «فصل» تعريف جنبش، اشاره شده؛ يعني آن «تعاملات غيررسمي گروه ها، افراد و...»، وقتي با يك «هويت جمعي» همراه شود، نام جنبش بر آن صدق مي كند.
به نظر مي رسد آنچه كه جنبش دانشجويي در اين برهه به آن نياز دارد، تأمل و تعمق برهويت موجود خود است تا از اين رهگذر بتواند به يك تعريف هويتي مشخص نايل آيد.
فرآيند هويت سازي اين امكان را براي يك كنشگر اجتماعي فراهم مي كند كه براي پرسش هاي بنيادي معطوف به كيستي و چيستي خود پاسخي مناسب و قانع كننده پيدا كند.
«در واقع هويت معطوف است به بازشناسي مرز ميان خود و بيگانه، كه عمدتا از طريق هم سنجي هاي اجتماعي و انفكاك درون گروه از برون گروه ها ممكن مي شود.»
اگر محور و مبناي زندگي اجتماعي را برقراري ارتباط پايدار و معنادار با ديگران بدانيم، هويت اجتماعي چنين امكاني را فراهم مي كند؛ به طوري كه پس از بازيابي اين هويت توسط جنبش دانشجويي- از آن جا كه مرزبندي ها به طور كامل مشخص شده - ديگر احزاب و روشنفكران توان نفوذ در جنبش مذكور را ندارند و از اين رو به منظور جذب جنبش دانشجويي، به جاي ارائه خط مشي براي آنها، به بيان مواضع و برنامه هاي خويش مي پردازند و در اين ميان جنبش دانشجويي مي تواند با توجه به «نسبتي» كه ميان خود و ديگران برقرار كرده، به پذيرش و يا نقد اين ديدگاه ها و در نتيجه به تبعيت و يا طرد آن ها اقدام كند.
آنچه تأكيد بر آن مفيد مي نمايد، اهميت اصل «نقد» در جنبش دانشجويي است؛ كه با توجه به بيان پيشين، تبلور و بروز آن، هنگام «بازتعريف هويتي» و برقراري «نسبت جديد» ميان خود و غير خود قابل مشاهده است.
اما كلام آخر آن كه، اين هويت بازيافته در درون خود هم «استقلال» جنبش را به همراه خواهد داشت و هم مي تواند حاوي «استراتژي و مطالبات» اين جنبش باشد؛ از اين رو به كساني كه سوداي استقلال و استراتژي مدون را براي جنبش دانشجويي در سر دارند و به درمان ريشه اي اين درد از طريق بازيابي هويتي توجهي ندارند و بايد گفت: «اين خانه از پاي بست ويران است.»
منبع:كيهان
نظرات كاربران:
سه شنبه 23 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 202]
-
گوناگون
پربازدیدترینها