واضح آرشیو وب فارسی:شبکه خبر: ادب ايران - احمد محمود، نگاهي ديگر
ادب ايران - احمد محمود، نگاهي ديگر
هاشم حسيني:
«سخنان كهنه را تكرار نكن»
بودا
(1): احمد محمود، جهان شهروندي است كه ريشه در جنوب سوخته ايران دارد. آثار او، چه داستان كوتاه و چه داستان بلند و رمان و حتي «آدم زنده»، همه و همه، بازتاب تا حدي مستقيم از نگرشها و باورهاي سياسي او بودهاند. راه و روشهاي واقعگرايانه و زيباييشناختي هنري او، پرتويي از جهانبيني مبارزي سياسي است كه تا آخرين لحظهها، دغدغه عدالت اجتماعي و آزادي هموطنانش را داشت.
در زمانه كسرت كتابخواني، كتابهاي احمد محمود با بيشترين تقاضا روبهرو بودهاند. اين نوشتههاي دگرانديش، بيانگر سمت و سوي نويسندهاي متعهد به آرمانهاي اجتماعي است. پيگيريهاي مصمم او در راستاي ارائه آثاري روشنگر هزارتوي فقر و خرافه سازمان داده شده؛ و بازآفريني تثبيت شده روندها و رفتارهاي قهرماناني مبارز، شكستخورده، در به در اما پيگير، به ماندگاري ميراثي مانا انجاميده كه بهعنوان تاريخ عاطفي مبارزه ايران، راه به آينده گشوده است احمد محمود داراي مشخصههاي چشمناپوشيدني؛ بهعنوان نويسندهاي ملي است:
گزارشدهي از رويدادهاي اجتماعي حائز اهميت؛ و به موازات آن: تعهد و تلاش پيگير در راه سرنگوني استبداد و سانسور و پذيرش گسترده آثارش از سوي اقوام مختلف موزائيك فرهنگي ايرانزمين. همه اينها، نشانههايي هر چند اندك از روح بزرگ نستوه و ستيزنده نويسندهاي ناوابسته هستند كه نگاههاي متفاوت گرايشهاي سياسي را به سوي خود جلب كرده است. در دهه 60 شمسي، حتي در حوزههاي حزبي جنوب و بنا به رهنمودي سازماني، «زمين سوخته» او مورد بررسي و بحث اعضا و هواداران قرار ميگرفت.
چاپهاي چندباره كتابهاي احمد محمود- چه در درون كشور و چه در خارج، با برگردانهايي به زبانهاي زنده دنيا و پژوهشهاي گسترده به عملآمده پيرامون خلاقيت ادبي او: از پاكستان گرفته تا روسيه و آلمان و مكمل اينها، سخنسنجيهاي پراكنده متنوع، از حضور اجتنابناپذير او حكايت دارند. اين نوشته، از رويكردي ديگر به احمد محمود مينگريم تا ميراث داستانپردازي او را مورد بررسي بيطرفانهاي قرار دهيم. اين نويسنده معروف- به مفهوم جهاني، واكنشهاي مختلف را برانگيخته است. برآوردهاي او با آثار او با تنوع چشمگيري همراه است اما تا اين زمان، نوشتار و نگارش آثارش مورد سنجش خونسردانه منتقدان قرار گرفته است؛ سره و ناسره آن از هم بازنمايانده نشد و كاستيهاي كارش آشكار نگرديدهاند. از آنجا كه خوانندگان كتابهاي پرفروش احمد محمود، واژه چيني (سياق كلام) مبتني بر صناعات منحصربهفرد سبك واقعگرايانهاي اجتماعي (كه البته در درخت انجير معابد به رگههاي تلخ و گزنده ناتوراليسم ميل ميكند) را در حد ستايشآميزي پذيرفته و آن را نمونه محتوم نثر فارسي ميدانند، در اين جستار كوتاه، كوشش گرديده كه ضمن پذيرش توانمندي احمد محمود در آفرينش داستانوارگي تاثيرگذار، به تنگناها و كاستيهاي قلم او اشارههايي گذار شود.
(2): با آنكه در قصه جنوبي با نويسندگان شناختهشدهاي چون احمد محمود، ناصر تقوايي، ناصر موذن، پرويز مسجدي، بهرام حيدري، منوچهر شفيايي، عدنان غريفي و نسل تازهتري چون قباد آذرآيين و فرهاد لشكري روبهرو هستيم، اما هنوز با ميراث راهگشايي در قصه جنوبي مواجه نگرديدهايم. هر كدام از نويسندگان اين ديار، دچار كمبود و در عين حال برخوردار از جهشهاي جداگانهاي در كار خود هستند كه به هم گره نخورده، بارور نگشته و گاه تكراري ماندهاند، ناصر تقوايي با مجموعه هشت قصه پيوسته در «تابستان همان سال» (لوح، تهران 1348) خوش درخشيد و توانست صحنههاي دائم فقرزده، بيكارآباد و سرشار از تنشها و چالشهاي شهر كارگري آبادان را زمينه نگرش سينماگرايانه خود قرار دهد. اين زيباييشناختي تعهدگرا، بعدها در فيلمسازي او- كه آرزوي ديرينه احمد محمود بود- به بارنشست. دستاوردهاي قصهنويسي تقوايي پس از اين كتاب، نيمهكاره ماند. فقط رگههايي از آن را اما اينبار جانانهتر، پرويز مسجدي در آخرين كتاب جذاب و غمناكش «با گنجشكها بودم» (بوم، تهران 1381)، در نماهايي نزديكتر و هدفمندانهتر بازآفريد. متاسفانه اين كتاب با نارسانههاي نگارشي (بهعنوان مثال در صفحات 38، 39، 42، 45) روبهروست.
اما احمد محمود، حرفهايترين و پيگيرترين و در عين حال، معروفترين و خوشاقبالترين جنوبنويس زبان پارسي است كه حوادث داستانهاي كوتاه و رمانهايش بهطور عمده، در زادگاهش اهواز جريان دارند. او با آنكه كوشيده تا در آخرين اثرش «درخت انجير معابد» (معين، تهران، 1379) به ثمرآوري در صورت و محتوا دست يابد، اما همچنان با ضعفهاي نگارشي گذشته، درگير است. اين كتاب، افزون بر كاستيهاي چاپي زياد (نمونه: صفحات 69 و 97) از ناآشنايي مزمن نويسنده با ساختاري نحوي زبان پارسي و گسترده واژگان، به ويژه در خطه جنوب خبر ميدهد.
در ايران هنوز هم رماننويسي، به سنت حسنه غربي در بهكارگيري ويراستار سختگير و وظيفهشناس دست نيافته است. از اينرو، به روشني ميبينيم كه آثار احمد محمود، در خلال 50 سال گذشتهـ يعني از همان بدو انتشار، با نوعي بدويت نگارشي و محروميت از ويرايش كارشناسي از صدمات داستاننويسي همراه بوده است، به چند نمونه از كاستيهاي نگارشي در كتاب «درخت انجير معابد» اشاره ميشود:
ـ نگاه شط ميكنند (ص 522)
ـ سيگار ميگيرد (121= ميخرد)
_ چه كسي برامنشي انتخاب كردين (443)
ـ where are you come frome 475
ـ اشتباهات چاپي بسيار كه نشان از شتابزدگي ناشر و نويسنده دارد: صفحات 691، 767، 846 و 970
ـ پانوشتهاي نويسنده در صفحات 804 و 805 ابتدايي و ناقص هستند.
(3): قصهگويي احمد محمود كه از توان بيهمتايي برخوردار گرديده، ضرورت رهايي از كمبودها و كاستيهايي از اين دست رفع و خامنگاري مرسوم را اجتنابناپذير ساخته است. تاكنون نگرشها و سنجشهاي به عمل آمده منتقدان پيرامون آثار احمد محمود به سه صورت ارائه گرديدهاند:
(1): تقدير و تمجيد دلجويانه، آنچنان كه در نشست «كتاب ماه» با حضور زندهياد احمد محمود شاهدش بوديم و با رويكردهايي يك سويه، مكانيكي و تا حدي افراطي همراه گرديد.
(2): سخنسنج سنتي بر مبناي تحليل محتوايي و تطبيقي آثار محمود كه در كتاب دوست ديرينهاش، عبدالعلي دستغيب پي و در اين پويه، بررسي زبان، واژهچيني، سبك، سطح ادبيت و دستاوردهاي نگارشي و كاستيها و كمبودهاي زبانش ناديده گرفته شدند.
(3): محمود دولتآبادي گفته است: «احمد محمود، انسان مناعمت و قناعت و عزت بود.» (فجر 420، 19/9/85)، ميرعابديني (فيلم 1306/13/82 ص 8) تاكيد دارد كه «همسايهها چون درختي تنومند و پربار براي ادبيات معاصر به جا ميمانند» و شيرزادي او را راهگشاي واقعگرايه آرمانخواه ميداند. دستغيب ميگويد كه «زمين سوخته» از انسجام و استحكام «همسايهها» برخوردار نيست.
در اين داوريها، همچنان با توصيف محتوايي روبهرو هستيم نه تجليل پروانهاي رو به كاستيهاي دردانه، شايد هنوز اين فرصت فراهم نگرديده باشد.
دوشنبه 22 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبکه خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 369]