واضح آرشیو وب فارسی:مهر: خرد در سياست (7)تكنولوژيهاي سياسي از ديد فوكو
خبرگزاري مهر - گروه دين و انديشه: فوكو نميخواهد سخنگوي ستمديدگان باشد، ميخواهد از راه تحليل تكنولوژيهاي سياسي وارد عمل اجتماعي شود و معتقد است روشنفكر بايد در درون نهادها كار كند و اخلاق سياسي جديدي پديد آورد و در برابر نهادهاي حقيقتساز قد بر افرازد.
ميشل فوكو استاد كرسي نظامهاي فكري در بالاترين موسسه آموزش عالي فرانسه ، كولژ دو فرانس ، و يكي ازمتفكران پر نفوذ عصر ما، در 1926 در شهر پوآتيه در آن كشور به دنيا آمد ، و وقتي در 1984 در گذشت ، مرگش خلئي پر نشدني در صحنه روشنفكري ميهنش بوجود آورد.
كمتر متفكري در قرن كنوني به قدر او در تاريخ و فلسفه و ادبيات و علوم اجتماعي و حتي روانپزشكي تأثير گذارده است. ديد تازه اي كه او در نتيجه داد و ستد فكري با پيشينيانش ، ماركس و نيچه و فرويد و سارتر، نسبت به مساله دانش و قدرت و عينيت و ذهنيت و شناخت و تكوين تاريخي و نقش اجتماعي اين مفاهيم ايجاد كرد ، اساس معرفت سياسي را در غرب تكان داد و انديشه نقاد را به قالبي مستقل از كامشهرها و ايده ئولوژيهاي سياسي ريخت.
فوكو مي گويد :ما بايد ابزارها و وسايلي به مردم بدهيم كه به كارشان بخورد. وقتي گروههايي مشخصاً براي اينگونه تحليلها تشكيل داديم و وارد مبارزه شديم و از آن ابزارهاي ديگر استفاده كرديم ، كم كم امكانات بوجود مي آيد.
فوكو معتقد است كه در جامعه و سياست هر دري بر پاشنه قدرت مي چرخد و مي گويد : به نظر من ، خود مفهوم عدالت يكي از تصوراتي است كه در جوامع مختلف به عنوان ابزار كسب قدرت اقتصادي و سياسي ، يا سلاحي براي مبارزه با قدرت ، اختراع شده و بكار رفته است.
استراتژي او اين است كه حتيالامكان بدون توسل به كليات در تحليل پيش برود و هر گاه به مفهوم كلي مانند عدالت يا طبيعت انساني برخورد، به آن تاريخيت بدهد.
فوكو مسئله نسبت نظريه و عمل – يا به طور مشخص ، رابطه دانش و قدرت – را پيش مي كشد و پس از بررسيهاي عميق و طولاني نتيجه مي گيرد كه اين دو عامل- يعني دانايي و توانايي – خود بر محور مسأله اساسي ذهن و عين يا شناسنده و مورد شناسايي دور ميزنند. ريشه همه مسائل اجتماعي و سياسي در جوامع غربي ، به نظر فوكو، رابطه اين دو با هم است و اينكه ، به تعبير خاص او ، شناسنده چگونه ، از سويي ، قوام پيدا ميكند و ، از سوي ديگر ، چگونه در برخي شرايط به مورد شناسايي بدل ميشود و از حالت فعال به حالت انفعالي ميافتد.
فوكو دانش را از پيكارهايي كه در دنيا بر سر قدرت جريان دارد جدا نميبيند و با نيچه همعقيده و با كساني مانند چومسكي مخالف است كه علم و دانش را بالاتر و والاتر از اينگونه مبارزات تصور ميكنند. از سخنان فوكو است كه : هدف من نوشتن تاريخ "حقيقت سازي " است ، نه تاريخچه اجتماعي فلان ممنوعيت . آنچه او ميجويد بر احكام كلي اخلاق بنياد نشده است . فوكو نميخواهد سخنگوي ستمديدگان باشد، ميخواهد از راه تحليل تكنولوژيهاي سياسي وارد عمل اجتماعي شود و معتقد است روشنفكر بايد در درون نهادها كار كند و اخلاق سياسي جديدي پديد آورد و در برابر نهادهاي حقيقت ساز قد بر افرازد.
حقيقت سازي – چه سياسي و مذهبي وچه اجتماعي و علمي – مختص امروز نيست، معلول سلطه جويي آدمي است وهر عصر به شكلي ديگر عمل كرده است. چنبرهاي كه امروز ما را در هم ميفشارد و ميخواهد استخوانمان را خرد كند ، ديروز حلقه اي گرم و نرم و آرام بخش بود. بنابراين، فوكو نيز مانند ماكس وبر ، از طريق نفوذ به گذشتهها و باستانشناسي دانش ( كه نام يكي ازمعروفترين كتابهاي اوست) و تعمق در آنچه رندان رياست طلب آن را به دريافت لقب پر طمطراق حقيقت مغتنم كردهاند ، ميخواهد بدون دريغ بر سنتها و احساسات بازاري و پندارهاي پوچ در باره (( ريشه فرهنگي )) با آينده روبرو شود – آينده اي كه ، خطرناك يا بي خطر ، به هر تقدير تنها سرمايه و منبع امكانات ماست.
به عقيده او ، حقيقت را بايد از اسارت نظامهاي رياست طلب ايدئولوژيك رهانيد. رويا پروراني كه مي پنداشتند با استقرار نظامهاي خلقي يا فرا رسيدن عصر حاكميت ضعيفان و ستمديدگان ، ديگر هيچ كس با خويشتن و ديگران بيگانه نخواهد بود، ديدند كه روياها چگونه به كابوس مبدل مي شود. دليل اين امر به عقيده فوكو آشكار است : سياست همگستره با ميدان نا پيدا كرانه مناسبات مبتني بر قدرتمداري و استراتژيهاي سلطهگري است. شورش لازم است، ولي بايد موضعي و متناسب با تكنولوژي مشخص كنترل در هر مورد باشد.
رسالت روشنفكر شكل دادن به اراده همگاني از فراز ديدگاههاي والا و آرماني نيست. فوكو ، درست پيش از مرگ نا بهنگامش ، در آخرين مصاحبه خود گفت : نقش روشنفكر شكل دادن به اراده سياسي ديگران نيست ، كار او از طريق تحليلهايي كه در رشته خودش انجام مي دهد ، مكرر در مكرر ترديد كردن در آن چيزهايي است كه بديهي فرض ميشود ، بهم زدن عادتهاي فكري و ذهني مردم است . بر انداختن چيزهاي آشنا و پذيرفته شده است، باز بيني قواعد و نهادهاست. مشاركت در شكل گيري اراده سياسي.
دوشنبه 22 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 319]