تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):اگر بنده «خدا» مى‏دانست كه در ماه رمضان چيست [چه بركتى وجود دارد] دوست مى‏داشت كه تم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804859510




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گران ترين ضيافت تاريخ تخت جمشيد


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گران ترين ضيافت تاريخ تخت جمشيد
پرزيدنت ژرژ پمپيدو رييس جمهوري فرانسه گفت كه دعوت را نمي پذيرد مگر اينكه بالادست هايله سلاسي و روساي كشورهاي فرانسه زبان بنشيند. شاه زير بار نرفت و پمپيدو در عين اوقات تلخي نخست وزيرش را به جاي خود فرستاد. شاه هرگز پمپيدو را براي اين اهانت نبخشيد.
عصرايران - "اين گردهم آيي با عظمت جهاني، تخت جمشيد را در روز فراموش نشدني 15 اكتبر 1971 (23 مهر 1350) تبديل به مركز ثقل جهان كرد."
اين يكي از پيام هاي تبليغاتي مربوط به جشن هاي 2500 ساله است ، جشن هايي كه بعدها به محملي براي انتقاد از حكومت محمدرضا پهلوي تبديل شد.

گروه تاريخ عصرايران ، در سلسله بازخواني هاي تاريخي خود ، به مناسبت سالگشت اين رويداد ، بخشي از كتاب "آخرين سفر شاه" كه توسط "ويليام شوكراس" نوشته شده است را منتشر مي كند.ترجمه اين كتاب را در ايران نشر آسيم منشر ساخته است.
شوكراس، مقالات زيادي در واشنگتن پست ، نشريه نقد كتاب نيويورك ، آبزرور و ديگر نشريات معتبر غربي منتشر كرده و چندين جلد از كتاب هايش از جمله "نيكسون و كيسينجر و نابودي كامبوج" و " وضعيت بي رحم" برنده جوايزي از قبيل جايزه بنياد هيلمن و جرج پلك شده است.

بخشي از فصل دوم كتاب او ، تحت عنوان "ضيافت" را بخوانيد:

در اكتبر 1971 محمدرضا پهلوي ضيافتي ترتيب داد كه از همه مهماني ها برتر بود. او از تمام رهبران جهان دعوت كرد. البته همه نيامدند و بسياري از كساني كه شركت كردند بيشتر نمادهاي قدرت بودند تا واقعيت آن.

ضيافت در خرابه هاي تخت جمشيد برگزار شد كه ساخته داريوش و سوخته اسكندر كبير است. قرار بر اين بود كه اين جشن نشانه دو هزار و پانصدمين سالگرد شاهنشاهي ايران باشد كه در قرن ششم پيش از ميلاد به دست كورش كبير تاسيس شده بود. با گذشت زمان مي توان گفت كه جشن مزبور نشانه آغاز پايان كار دودمان پهلوي بود كه درست پنجاه سال پيش از آن تاريخ، پدر شاه تاسيس كرده بود.

همچنين، شاه در 1971 سي امين سال سلطنت خود و دهمين سال برنامه اصلاحاتش را كه انقلاب سفيد مي ناميد نيز جشن مي گرفت. بنا بود انقلاب سفيد شامل اصلاحات ارضي و گسترش سوادآموزي و آزادي زنان، مدرنيزه كردن صنايع و زيربناي اقتصادي و توزيع مجدد دست كم بخشي از ثروت ها و كاهش قدرت روحانيون شيعه يعني ملايان باشد. ناگزير اين "انقلاب" روحانيون را دچار خشم ساخت.

سال 1971 همچنين آغاز سربلند كردن ايران به عنوان يك قدرت منطقه اي بود. در روز عيد سنت والنتاين آن سال (14 فوريه) كارتل توليد كنندگان نفت، يعني اوپك، به نخستين موفقيت عمده خود در افزايش بهاي نفت نايل شد. شاه نقش رهبري را در اين كار بر عهده داشت. شايد مهمتر از همه اينها اين بود كه دولت بريتانيا قصد خود را به خروج نيروهايش از "شرق سوئز" به مرحله اجرا درمي آورد و همراه با آمريكاييان شاه را محرمانه تشويق مي كرد كه نقش بريتانيا را به عنوان "ژاندارم خليج فارس" برعهده بگيرد.

در 1971، هم در شاه و هم در حكومت او احساس اعتماد به نفس ديده مي شد. اما چنانكه جشن هاي تخت جمشيد نشان داد اين احساسي بود كه كم كم تبديل به يك غرور غيرواقعي شد. شاه اين جشن ها را روايت جديدي از كنگره وين در سال 1815 تصور كرده بود كه در آن فرمانروايان جهان توانستند با يكديگر ديدار و درباره مسايل جهان گفتگو كنند. يكي از شعارهاي تبليغاتي دولت درباره اين جشن از اين قرار بود: "اين گردهم آيي با عظمت جهاني، تخت جمشيد را در روز فراموش نشدني 15 اكتبر 1971 (23 مهر 1350) تبديل به مركز ثقل جهان كرد."

تخت جمشيد نمايشي بود كه ضمن آن روياها و بلند پروازي هاي شاه آشكار شد. بسياري از اشخاصي كه در آن هنگام درباره آن چيز نوشتند گفته كريستوفر مارلو را به خاطر آوردند كه: "چه شكوهمند است كه آدمي شاه باشد و در پرسپوليس پيروزمندانه سواري كند." ولي از يك نظر اين جشن براي شاه پيروزي و از يك لحاظ نيز تا اندازه اي شكست بود زيرا در بسياري موارد واقعيت ها با تصورات او كاملا تطبيق نمي كرد.

9 پادشاه، 3 شاهزاده حاكم، 2 وليعهد، 13 رييس جمهوري، 10 شيخ، 2 سلطان همراه با انبوهي از معاونان رييس جمهوري و نخست وزيران و وزيران خارجه و سفيران و ديگر دوستان دربار كه از نقاط مختلف جهان آمده بودند در تخت جمشيد اقامت گزيدند.

شاه تصميم گرفت قواعد تشريفاتي قرن نوزدهم را رعايت كند، بدين معني كه ارشدترين مهمان دوست و متحدش هايله سلاسي امپراتور اتيوپي، شير يهودا باشد. پرزيدنت ژرژ پمپيدو رييس جمهوري فرانسه گفت كه دعوت را نمي پذيرد مگر اينكه بالادست هايله سلاسي و روساي كشورهاي فرانسه زبان بنشيند. شاه زير بار نرفت و پمپيدو در عين اوقات تلخي نخست وزيرش را به جاي خود فرستاد. شاه هرگز پمپيدو را براي اين اهانت نبخشيد.

پادشاه و ملكه دانمارك نيز جزو مدعوين بودند. و همچنين پادشاهان اردن و بلژيك و پادشاه سابق يونان. ملكه انگلستان در جشن شركت نكرد و به جاي خود شوهرش پرنس فيليپ و دخترش پرنسس آن را فرستاد. پرنس برنهارد از هلند نمايندگي همسرش ملكه ژوليانا را بر عهده داشت. شايد نوميد كننده ترين خبر براي شاه اين بود كه پرزيدنت نيكلسون در جشن شركت نمي كند. (خانم نيكلسون رييس افتخاري كميته آمريكايي برگزاري جشنهاي 2500 ساله شاهنشاهي بود.) اسپيرو اگنيو معاون رييس جمهوري نمايندگي ايالات متحده را بر عهده داشت و از نظر تقدم، كليه مدعوين به استثناي سفير پكن بر او برتري داشتند.

صرفنظر از مدعوين، همه چيز جشن را هم از پاريس آورده بودند. در دشت خشك و مرتفع تخت جمشيد اردوگاهي مركب از خيمه هاي گرانبها به وسيله ژانسن دكوراتور فرانسوي برپا شده بود. موسسه ژانسن از چند دهه پيش تزئينات داخلي كاخ هاي سلطنتي را انجام داده بود: در 1920 در بلگراد، در 1935 آپارتمان هاي خصوصي ادوارد هشتم (دوك ويندزور بعدي) در كاخ باكينگهام، ويلاهايي در كاپ دانتيب و آپارتمان هايي در خيابان پنجم نيويورك. سبك پاريسي كلاسيك ژانسن بسيار با مذاق شاه جور درمي آمد.

آرايشگران تراز اول از سالون هاي كاريتا و آلكساندر پاريس به تخت جمشيد پرواز كردند.

اليزابت آردن يك نوع كرم صورت توليد كرد كه نام آن را فرح گذاشت تا در جعبه هاي مخصوص به مهمانان هديه شود. باكارا يك گيلاس پايه دار كريستال طراحي كرد، سرالين جايگاه هاي مهمانان را از روي سفالهاي قرن پنجم پيش از ميلاد ساخت، رابرت هاوليند فنجام و نعلبكي هايي ساخت كه فقط يكبار مورد مصرف مهمانان قرار مي گرفت و پورتو يكي از بزرگترين توليد كنندگان ملافه و روميزي فرانسه، روميزي هاي رسمي و ملافه هاي مهمانان را تهيه كرد. لان ون اونيفورم هاي جديدي براي كارمندان دربار تهيه كرد كه نيم تنه هاي آن به طرزي شكيل ولي نه زننده با بيش از يك كيلومتر و نيم نخ طلا دوخته شده بود. دوختن هر يك از اين اونيفورم ها نزديك به پانصد ساعت كار لازم داشت.

غذاهاي ضيافت تخت جمشيد را اصولا رستوران ماكسيم تهيه كرد ولي چندين موسسه عمده فرانسوي و سوييسي به آن كمك كردند. از يك سال پيش كه وزارت دربار ماكسيم را براي برگزاري اين ضيافت بزرگ براي يكصد مهمان در وسط بيابان در نظر گرفته بود، موسسه مزبور مشغول تمرين و تدارك بود. آقاي لويي ودابل رييس ماكسيم شخصا بر اين كار نظارت مي كرد و به اين مناسبت يك بشقاب جديد و بسيار عالي محتوي خاويار و تخم بلدرچين آب پز اختراع كرد. متاسفانه شاه هيچ وقت لب به خاويار نمي زد. بنابراين هيچ كس ديگري نمي توانست از آن بخورد. اين بود كه ماكسيم مال انديشي كرد و در شب مهماني چند تره فرنگي مخصوص سوپ را در برابر شاه گذاشت. او مشغول خوردن شد و هر كسي توانست غذاي خودش را بخورد. "بشقاب" مهمانان تكرار شد و اين بار شاه يك آرتيشو خورد. تنها غذاي ايراني كه در صورت غذا وجود داشت خاويار بود؛ مابقي را تقريبا يكسره از فرانسه آورده بودند. صورت غذاي ضيافت شام اصلي با مركب سياه روي صفحات پوست آهو نقش شده و با يك ريسمان تابيده طلايي به صورت يك كتاب كوچك با جلد ابريشمي آبي و طلايي صحافي شده بود. پس از تخم بلدرچين با مرواريد درياي خزر، غذاي بعدي پاته دم خرچنگ با سس نانتوا بود بود. غذاي اصلي خوراك پشت مازوي بره سرخ شده در روغن خودش بود كه درون آن را با سبزي هاي خوشبو انباشته بودند. براي تازه كردن گلوي مهمانان شربت يا شامپاني كهنه فرانسوي (موئت 1911) مي آوردند. آنگاه خوراك طاووس به سبك شاهنشاهي با سالاد مخلوط طبق سليقه آلكساندر دوما صرف شد. به عنوان دسر بشقاب انجير به شكل حلقوي كه درون آن تمشك با پورتو انباشته بودند آوردند. و در پايان قهوه موكا.

شرابهايي كه به مهمانان داده شد اختصاصي بود. شراب ناب شامپاني، شاتودوساران، شاتو بريان سفيد 1964، شاتولافيت- روتشيلد 1945 و نيز شامپاني موسينيي كنت دو وگه 1964 و دم پرينيون صورتي 1959 كه بسيار كمياب است. همراه با قهوه نيز كنياك پرنس اوژن مخصوص خمخانه ماكسيم صرف شد.

پس از ضيافت شام، عده ديگري از كارشناسان فرانسوي نمايش نور و صدا و مراسم آتشبازي برپا كرده بودند. ضمنا هنرمندان فرانسوي در اختراع اونيفورمهاي "اصيل" سربازان ايراني چند قرن پيش همكاري كرده بودند تا بتوانند روز بعد از برابر مهمانان رژه بروند. بعد از ظهر فردا مهمانان با در دست داشتن قمقمه هاي آب يخ بر قاليچه هاي جايگاه نشستند و به تماشاي روياي ناتمام شاه از تاريخ ايران پرداختند.

در تخت جمشيد، محمدرضا شاه تاريخ ايران را به ميل خود تغيير شكل داد. او از جشني كه برپا كرده بود راضي بود. مي گفت اين جشن كمك بزرگي به تجديد نظر غربيان در ديدگاهشان نسبت به ايران خواهد كرد. به نظر او نقطه اوج اين مراسم وقتي بود كه در برابر گور خالي ولي تاثير برانگيز كورش كبير ايستاد و با صداي يكنواخت و بي حالت خاص خودش او را با طمطراق مورد خطاب قرار داد و گفت:

"كورش، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه هخامنشي، شاه ايران زمين، از جانب من شاهنشاه ايران، و از جانب ملت من بر تو درود باد!...
همه ما در اين هنگام كه ايران نو با افتخارات كهن پيماني تازه مي بندد تو را به نام قهرمان جاودان تاريخ ايران، به نام بنيانگذار كهن سالترين شاهنشاهي جهان، به نام آزادي بخش بزرگ تاريخ، به نام فرزند شايسته بشريت درود مي فرستيم.
كورش، آسوده بخواب، زيرا كه ما بيداريم و براي نگهباني ميراث پر افتخار تو همواره بيدار خواهيم ماند."

شاه كه اصولا مردي كم رو و كم حرف بود، در هنگام ايراد اين نطق هيجاني غيرعادي از خود نشان داد و پيش از آنكه خطابه اش را به پادشاه مرده تمام كند مكث كرد. پس از آنكه نطق شاه تمام شد، مي گويند ناگهان باد شديدي از سطح بيابان برخاست و در چشم تماشاگران شن و گرد و خاك پاشيد.

در آن هنگام همه اين واقعه را به فال نيك گرفتند. اما چنين نبود.
 دوشنبه 22 مهر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 174]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن