واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > خاورمیانه - گفتوگو با علی آقا محمدی، کارشناس امور خاورمیانه. رضا علویدر میان اخباری که از عراق مخابره میشود به نشانههایی میتوان برخورد که حکایت از آمادگی جریانات داخل و خارج عراق برای کسب موقعیت بهتر در عراق بعد از آمریکاست. بطور طبیعی با نزدیک شدن به زمان خروج اشغالگران از عراق مناقشات نیز افزایش خواهد یافت. سمت و سوی این مناقشات به کدام طرف خواهد بود؟ و بازیگران جدید عراق چه نقشی در عرصه سیاسی این کشور ایفا خواهند کرد. روزنامه خبر در گفتوگو با دکتر علی آقا محمدی کارشناس امور خاورمیانه این موضوع را مورد واکاوی قرار داده است. بر اساس تقویم زمانی اعلام شده از سوی آمریکاییها بزودی اشغالگران از عراق خارج خواهند شد. طبیعی است با خروج آمریکاییها بازیگران جدیدی در عراق فعال میشوند. در این بین شما حضور قدرتهایی چون روسیه را چقدر محتمل میدانید؟اینکه بازیگران جدیدی وارد عراق شده و فضای سیاسی آن کشور را به سمت اعتدال بکشانند، طبیعی است. اما این حضور به هیچ وجه معنای نظامی ندارد. طبیعی است که عراق باید روابط متعادلتری با دیگر کشورها داشته باشد تا بتواند توازن و نیازهای اولیه خود را برای ارتباط با دیگران به دست بیاورد و موانع توسعه کشور را مرتفع کند. آمریکاییها هنوز بر حوزه نفت و گاز عراق سیطره دارند در حالی که عراق برای پیشرفت و توسعه به سرمایهگذاری نیازمند است. آمریکاییها مایل نیستند و تصورشان این است که باید مواهب این کشور نصیب خودشان شود اما هرقدر که نفوذ و حضور آمریکاییها کمتر شود، میدان برای سرمایهگذاری و فعالیتهای تجاری گستردهتر خواهد شد و نقش کشورهای دیگر بیشتر میشود، بدیهی است قدرت منطقهای و فرامنطقهای همچون روسیه نیز بعنوان یکی از بازیگران جدید در عراق نقش آفرینی کند. چند روز پیش اولین سفر مقامات سوری را بعد از 28 سال در عراق شاهد بودیم، از آنجا که سوریه نیز از بازیگران منطقهای مهم بشمار میرود این سفر را چگونه ارزیابی میکنید؟ سوریه و عراق دوران سختی را پشت سر گذاشتهاند و تمام تلاشها براین بوده که همکاری متقابل داشته باشند. سوریها در زمان صدام با گروههای مخالف رژیم صدام همکاری نزدیکی داشتند. این گروهها الان حاکم شدهاند و انتظار میرفت که روابط این دو کشور پس از صدام رو به بهبودی برود البته احتمال داشت آمریکاییها برای حل مسائل سوریه با اسرائیل در همکاری متقابل سوریه و عراق کارشنکی کنند و مانع ایجاد نمایند. بدین ترتیب بدیهی است هر چه قدر سیطره آمریکا در عراق کم رنگتر میشود روابط این دو کشور عربی و اسلامی نیز بهتر میشود. البته شروع این روابط دیرهنگام است ولی امیدواریم استمرار پیدا کند. یکی از مباحثی که با خروج آمریکاییها از عراق جدیتر در حال مجادله و مناقشه است نوع برخورد دولت عراق با شوراهای بیداری است. آیا این شوراها را بعنوان همکاران آمریکا باید منحل کنند؟ یا از تجربیات آنها استفاده شود؟ ضمن اینکه برخی افراد در داخل دولت عراق مدعیاند بعثیها در این شوراها نفوذ کردهاند. آمریکا با تصور اینکه با ساماندهی جریانات مردمی بخصوص افرادی که بعضاً علیه آمریکاییها نیز فعالیت مسلحانه داشتهاند میتواند بازویی برای ماندگاری خود در عراق ایجاد کند، شوراهای بیداری را ایجاد کرد. اما تصوراتی که بوش داشت شکست خورد و معلوم شد که جامعه عراق چنین ظرفیتهایی را ندارد. طبیعتاً هر قدرتی که در جایی امکاناتی میریزد همه میخواهند تدابیری بیندیشند تا ازآن امکانات بهرهمند شوند لذا احزاب عراقی بیکار نمیمانند و اجازه نمیدهند آمریکاییها از منابع کشورشان سود خالص ببرند اما در بعضی مواقع کسانی هستند که وارد گروهها شده و از موقعیت سوء استفاده میکنند. اما اگر جامعه عراق به سوی ثبات برود طبیعتاً نهادهای اضافی را نیاز ندارد چرا که برای دولت هزینهبر است و نمیتواند نهادهایی را که مأموریت خاصی ندارند نگه دارد. بنابراین به نظرم آنها کمکم تصفیه میشوند و اگر عناصر ناباب داشته باشند همانگونه که آقای مالکی گفت کنار میروند. در ثانی چه این مجموعه چه مجموعههایی که با اسامی دیگر شکل گرفتهاند رسماً ساماندهی میشوند و بخشی به دنبال فعالیتهای خصوصی میروند و یا بخشی که به دولت تبدیل میشوند فعالیتهای خاص خود را انجام میدهند. اصرار آقای مالکی بر لزوم اقتدار قدرت مرکزی موجب مناقشاتی با کردها شده است چقدر احتمال دارد با خروج آمریکاییها و یا پس از دولت مالکی بین دولت مرکزی و کردها مشکل ایجاد شود؟ آن چیزی که در مورد کردها در عراق وجود دارد و باید به آن توجه کرد این است که آنها دارای تجربیات سیاسی بلند مدتی هستند و معادلات جهانی و منطقهای را خوب تشخیص میدهند. اینکه تبلیغ میکنند آنها گروههاییاند که هر چیزی را آشفته میکنند درست نیست. کردها نسبت به حرکت و مبانی سیاست آموزهها و تجربههای زیادی دارند. حتی زمان حکومت صدام کردها با اینکه امکان این را داشتند هیچ وقت بحث استقلال را مطرح نکردند. البته ممکن است نویسندگان یا افرادی بحث استقلال داشته باشند اما آنهایی که در سیاست هستند و سیاست را میفهمند، میدانند که این کار شدنی نیست و میدانند که در یک عراق دمکراتیک خواستههای آنها بهتر پیش میرود. هیچ وقت بدنبال امنیتی شدن فضای عراق نیستند چون اگر فضای عراق امنیتی شود بیشترین ضربه به مناطق شمالی و کردی وارد میشود و آنها دستاوردهایشان در معرض نابودی قرار میگیرد به همین دلیل بهترین گزینه برای کردها تثبیت شرایط موجود است. اخیراً بدنبال انتخاب السامرایی به ریاست مجلس عراق برخی منابع عراقی از اختلاف وی با مالکی سخن گفتند. اگر این احتمال درست باشد آیا مجلس میتواند برای دولت مشکل آفرین شود؟ السامرایی با دولت مالکی هماهنگ است و آمدن السامرایی علامت منفی تلقی نمیشود. اتفاقا السامرایی نیرویی است که میتواند کمک کند به اینکه وحدتی که باید در عراق نهادینه شود، صورت بگیرد. صدام میخواست از طریق تضاد بر کشور تسلط داشته باشد لذا فاصله طولانی بین شیعه و سنی ایجاد کرد. السامرایی تواناییهایی دارد که میتواند این فاصله طولانی را مرتفع کند. اما اگر حتی به فرض در عراق رئیس پارلمانی باشد که دارای دیدگاه خاصی باشد، در ساختار سیاسی عراق موقعیت مجلس طوری نیست که بتواند برای دولت بطور جدی مشکل ساز شود. بر اساس توافقی که صورت گرفته رئیس مجلس باید سنی باشد و رئیسجمهور کرد باشد و نخستوزیر عرب شیعه. ولی در حقیقت ترکیب اصلی آراء مردم عراق است که این ترکیب را سامان میدهد. در حال حاضر اکثر اعضای پارلمان را گروه طرفداران مالکی تشکیل میدهند. بنابراین امکان اینکه رئیس مجلس بخواهد پارلمان را علیه نخستوزیر بسیج کند در ظرفیت پارلمان عراق نیست. ضمن اینکه آقای السامرایی چنین جهتی را ندارد. شخصیت و موقعیت آقای السامرایی در جریان اسلامی شخصیت مبهمی نیست وی دارای موقعیتی است که برای هماهنگی و تعادل مناسبتر است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 285]