واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: در جستجوي تعامل دانشگاه و صنعت
وقتي كه دانشجوي ما براي انجام امور تحقيقاتي خود به مراكز صنعتي مراجعه مي كند با نگاه منفي و دلسرد كننده صاحب منصبان مواجه مي شود كه اين نگاه منفي در هنگام استخدام و مورد استفاده قرار گرفتن نيروهاي متخصص همچنان پابرجاست.
طرد نيروهاي متخصص در حالي انجام مي شود كه اگر مديدان و سرمايه گذاران با اعتماد به متخصصين زمينه استفاده بهينه از اين سرمايه ها را فراهم آورند علاوه بر آن كه هزينه زيادي براي اين استفاده نياز ندارند، سودآوري سرشار و پايداري را نصيب خود مي كند.
طرف سوم ماجرا همان مسئله اي است كه رد پاي آن در تمام امور متصل به اقتصاد به چشم مي خورد كه همانا كاستي در بخش تامين نقدينگي و امكانات لازم براي به عرصه رساندن آنچه در مراكز علمي پرورش يافته. دانشجوي ما كه در رشته اي صنعتي تحصيل كرده است پس از پايان تحصيلات، چون اين فرصت را نمي يابد كه با تاسيس مركزي مستقل براي عملي نمودن دانش خود را ندارد و حتي زمينه بروز و ظهور توانايي هايش در ديگر مراكز براي او فراهم نمي شود، ناچار به انجام مشاغلي خارج از حيطه تخصصي خود مي شود. تمام اين اتفاقات براي جواني اتفاق مي افتد كه حاضر و آماده براي تلاش و سازندگي است و اين مسئله هزينه بالاي فرصت از دست رفته اين ماجرا را نشان مي دهد. نه دانشگاه هاي ما چارهاي اساسي براي اين قسمت دارند و نه ارگان هاي اقتصادي نظير بانك ها و يا حتي وزارت تعاون. البته در ظاهر شرايطي براي در اختيار قرار دادن اينگونه نيازهاي فارغ التحصيلان دانشگاهي موجود است، اما در واقع پيچيده بودن و سختگيرانه بودن و ناآشنا بودن اين مقررات باعث مي شود اين قبيل افراد از خير استفاده از تسهيلات مالي بگذرند. حالا كه بحث "بنگاه هاي زود بازده" مطرح است آيا بهتر نيست توجه ويژه اي به دانش آموختگان دانشگاه ها شود و بخشي از اعتبارت در اين مورد استفاده گردد؟
واقعيت اين است كه آموزش ما نتوانسته متناسب با نيازهاي بازار كار جلو برود و بازار كار نيز در شناساندن نيازهاي خود ناتوان بوده و اين پارادوكس و آثار سو» آن مانند دامن زدن به مشكلات اقتصادي كشور از طريق افزايش نرخ بيكاري و كاهش راندمان نيروي انساني بكار رفته در فرصت هاي شغلي، نياز جدي به حل مشكلات در اين زمينه را نشان مي دهد. به تازگي رويكرد جديدي در "آموزش متناسب با نيروي كار مورد نياز" در برخي از دانشگاه ها مانند علمي كاربردي و پيام نور را شاهديم كه با استقبال بخش صنعت نيز مواجه گرديده است. تا جايي كه مديران صنايع با بستن قرارداد با اين مراكز، اقدام به آموزش مهارت هاي مرتبط با مشاغل كاركنان خود مي كنند و نيز زمينه ارتقاي درجات علمي آنان را فراهم مي كنند. اگر چه اين اقدام را مي توان تحولي مثبت دانست ولي در نظر داشتن اين مطلب كه اين راهكار فقط مناسب كساني است كه پيش از ورود به بازار كار فرصت و توانايي كسب آموزش را نداشته اند و اين كه بخش بزرگي از دانشجويان كساني هستند كه هنوز در عرصه شغل و حرفه به آينده مشخصي نرسيده اند اثرگذاري اين شيوه را محدود مي سازد.
خشكاندن ريشه مشكلات البته مانند هميشه سخت و دور از دسترس به نظر مي رسد، ولي آنچه روشن است اين است كه مسير حل معضلات از حوزه تحت اختيارات همه نهادها و مراكز ذي نفع عبور مي كند و عبور از اين مسير جز با ايجاد معبرهاي همكاري و هم فكري آنها ممكن نيست. مديران دانشگاه و صنعت در سطح خرد و كلان به داشته ها و نيازهاي خود كاملا واقفند، بنابراين تبادل نظر و تصميمات مشترك اين دو مركز كه در قالب نظام و قاعده مشخص و از پيش تعريف شده اتخاذ مي شود، با اضافه كردن كمي پشتيباني و حمايت دولتي، اكسيري اعجازآور را حاصل مي كند كه مطمئنا اثرات شگرفي در التيام آلام دارد.
يکشنبه 21 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 136]