واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: سينما - عيش مدام
سينما - عيش مدام
طي هفته گذشته سينماي مستند توانست جان تازهاي بگيرد. در حاليكه همه درگير تازهترين فيلمهاي سينماها بودند، در گوشهاي از شهر، تعدادي از فيلمهاي مستند برگزيده به نمايش درآمد تا آثار توليد شده در فضاي تازهاي مورد بررسي قرار بگيرند. در اين چند روز فيلمهاي رحمجايگزين (اعظم نجفيان)، آسمان سياه شب (اميد بنكدار و كيوان عليمحمدي)، بخاراي من (لاله برزگر)، محاكات عزاله عليزاده (پگاه آهنگراني)، در خيابانهاي ناتمام (پيروز كلانتري)، مرگ زمين (محمود كيانيفلاورجاني)، طبعيت سربي (شاهپور محمدي)، بر كرانههاي پارس (شهرام درخشان)، درياچه اروميه؛ ديروز و فردا [يا با نام ديگرش؛ درياچهاي كه بود] (پژمان مظاهريپور)، ميدان بيحصار (مهرداد زاهديان) و تاملات يك عكاس تهراني (روبرت صافاريان)، پناهگاه (هانيه مجيدي)، آنمرد موتور دارد(شهريار صيامي)، شهر من پيتزا (علاء محسني)، ارتفاع 437 (محسن خانجهاني)، سيانوزه (رخساره قائممقامي)، پشت فرمان زندگي (سحر سلحشور)، چهره غمگين من (فرحناز شريفي)، داماش (فرشيد آذري)، زن شهرسوخته (وحيد وحيديان)، بومهاي سنگي (مهدي اسدي)، زروان (حسن نقاشي)، نقل گردآفريد (هادي آفريده)، نخل؛ درخت زندگي (عليرضا دهقان)، سپيدار و كلاغ (مهدي غضنفري) و تينار (مهدي منيري)، به نمايش گذاشته شد كه با استقبال علاقهمندان سينماي مستند همراه بود؛ استقبالي كه نشان ميدهد سينماي مستند ميتواند مخاطبش را پيدا كند.
در روز نخست از اين هفته فيلم كه به همت انجمن مستندسازان در خانه سينما برگزار ميشود، از ميان سازندگان فيلمهاي ياد شده، تنها سه كارگردان حضور داشتند كه به پرسشهاي مطرح شده در جلسه پاسخ گفتند.
شاهپور محمدي كه با «طبيعت سربي» در هفته فيلم مستند شركت كرده بود، ضمن اشاره به اين نكته كه فيلمش از دل مستند ديگري (درباره شاعر شهير معاصر؛ نيما يوشيج) برآمده گفت: «در هنگام انجام تحقيق درباره اين موضوع متوجه شدم زندگي شعري و خصوصي نيما يوشيج در تعداد زيادي از روستاهاي خطه شمال گذشته؛ روستاهايي كه متاسفانه امروز دچار مشكل شده و طبيعتي سربي دارند. بههمين دليل تصميم گرفتم تا زمان تكميل تحقيقات دامنهداري كه از چند سال پيش به اين سو درباره نيما يوشيج آغاز كردهام، اين فيلم را جلوي دوربين ببرم.»
وي با اشاره به اين نكته كه قصد داشته تا با فيلمش به مسئله آلودگي محيط زيست در بخشي از روستاهاي شمال ايران بپردازد، گفت: «تمام هدف من و همكارانم در ساخت چنين اثري اين بود كه يك موضوع انساني را به فيلم برگردانيم.» وي ضمن تاكيد بر نشانههاي پيدا و آشكار آلودگي محيط زيست در كلانشهري مثل تهران گفت: «اگر قرار باشد با تساهل از كنار موضوعاتي چنين حساس عبور كنيم اين مشكلات هرگز حل نميشوند. بنابراين در طرح اين مسائل بايد جسارت بهخرج داد و كاري كرد تا موانع موجود و احتمالي بر سر راه توليد چنين فيلمهايي بازدارنده نباشند و مسير توليدشان را سد نكند.» محمدي تصريح كرد: «براي بيان معضلات اجتماعي و مشكلات مردم بايد شجاعت به خرج داد و به پيشبينيهاي منفي كه ممكن است ذهنيت فيلمساز را خدشهدار كند اجازه بروز نداد.» محمود كيانيفلاورجاني هم ديگر فيلمساز حاضر در اين جلسه بود كه با اشاره به ويژگيهاي فيلم خود كه به مشكلات موجود در كره زمين و آلودگيهاي آن پرداخته گفت: «در بخشي از اين فيلم تصوير يك روباه نشان داده ميشود، اما من بيآنكه توانسته باشم از او بازي بگيرم فقط غريزه او را تحريك ميكردم تا با هوش بالايي كه دارد به زندگي در طبيعت پيرامون خود بپردازد.»
وي افزود: «شايد بتوان گفت من فيلمهايم را از زبان حيوانات ميسازم تا از آدمهايي كه اين فيلمها را ميبينند بپرسم آخر اين چه بلايي است كه داريد سر محيطزيست و محل زندگي ما ميآوريد؟!» كيانيفلاورجاني در بخش ديگري از سخنان خود گفت: «كار من بهتعبيري مثل كاشت درخت است؛ من فقط ميكارم و كاري به اين ندارم كه چه كسي يا چه كساني اين درختها را تخريب ميكنند.»
پژمان مظاهريپور كه با فيلمش (درياچهاي كه بود) بخشي از معضلات آلودگي و تخريب محيطزيست در درياچه اروميه را بازتاب داده بود نيز گفت: «ساخت اين فيلم با محافظهكاريهاي آدمهايي كه در آن منطقه زندگي ميكردند هماهنگي نداشت با اين وجود و با پشت سر گذاشتن دشواريهاي فراوان ساخت آن به پايان رسيد.» وي با اشاره به اينكه مشكلاتي نظير از دسترفتن منابعطبيعي اتفاقي است كه همهجاي ايران را تهديد ميكند، گفت: «اين فيلمها دستكم اين امتياز را دارند كه در آينده يك سند تصويري به حساب ميآيند و آيندگان هم ميتوانند از آنها استفاده كنند.»
مظاهريپور ضمن اشاره به موانع بازدارنده بر سر راه توليد آثار مستند، پافشاري بر خطوط قرمز را عامل اصلي الكن شدن فيلمها دانست و افزود: «ميزان بحراني كه در اين منطقه از سالهاي قبل آغاز شده به حدي است كه مرا وادار كرد تا طرح قبليام را زمين بگذارم و درباره درياچه اروميه فيلم بسازم.» در دومين روز از برگزاري هفته فيلم مستند هم 15 فيلم به نمايش درآمد. در بخش اول از جلسات گفتوگو با سازندگان اين آثار، مهدي اسدي، فرشيد آذري و هادي آفريده به پرسشها پاسخ دادند. هادي آفريده كه با فيلم «نقل گردآفريد» به موضوع نقالي و خطر انقراض اين شاخه از هنرهاي نمايشي پرداخته درباره فيلم خود گفت: «از سالها پيش كه در زمينه تئاتر دستياري ميكردم و با فضاي هنرهاي نمايشي ارتباط داشتم دلم ميخواست درباره اين موضوع فيلم بسازم. حسرت ساخت فيلمي با محوريت اينگونه از هنرهاي نمايشي هميشه با من بود تا اينكه با اولين زن نقال (گردآفريد) آشنا شدم و اين زماني بود كه احساس كردم از طريق پرداختن به موضوع نقالي ميتوانم بخشي از مشكلات جامعه امروز ايران را روايت كنم.»
وي درباره مشكلات توليد فيلم خود گفت: «از آنجا كه بودجه ناچيزي در اختيار داشتم بخشي از فيلم را خودم با استفاده از يك دوربين سبك و ساده ديجيتال تصويربرداري كردم و اين تنها شيوهاي بود كه در چنين شرايطي ميشد كار كرد و فيلم ساخت.»
مهدي اسدي كه با «بومهاي سنگي» در هفته فيلم حضور دارد نيز با اشاره به اينكه مطالعه كتاب «موزههايي در باد» و سفر به شهرستان خمين آغازگر پرورش ايده در ذهن او بوده گفت: «براي پيدا كردن تهيهكننده، مرحله طولاني و دشواري را از سر گذراندم كه دو سال زمان برد و اين در حالي بود كه مرحله تدوين فيلم نيز به زماني كافي و لازم احتياج داشت. همه اينها باعث شد ساخت اين فيلم مدت زمان زيادي را به خود اختصاص بدهد.» اين مستندساز، همچنين تنوع ساختار و محتواي فيلمهاي به نمايش درآمده در هفته فيلم را يكي از ويژگيهاي آن برشمرد و گفت: «بايد پذيرفت تماشاي فيلمهاي شبيه به هم حوصله تماشاگر را سر ميبرد. بايد تنوع فيلمها و سوژهها را رعايت كرد و به تماشاگر احترام گذاشت.»
در بخش ديگر ديدار با سازندگان آثار، عليرضا دهقان كارگردان مستند «نخل؛ درخت زندگي» حضور داشت و به سوالات مطرح شده پاسخ داد. وي با اشاره به وجه تحقيقاتي فيلم خود گفت: «در سفري كه به شهرستان بم داشتم توجهم به اين سوژه جلب شد. در ديدار و گفتوگو با كشاورزاني كه در آن منطقه فعاليت ميكردند متوجه شدم برخي از آنها به شباهت ميان انسان و خرما معتقدند و همين نكته باعث شكلگيري سوژه فيلم من شد.» دهقان ضمن توضيح درباره تنوع منابع تحقيقاتي و زماني بيش از يكسال كه صرف اينكار شده افزود: «ماهها به دنبال جلب رضايت مراكز دولتي براي سرمايهگذاري ساخت اين فيلم بودم ولي احساس كردم دارم زمان را از دست ميدهم. بنابراين تصميم گرفتم با صرفهجويي در هزينههاي تحصيل و زندگي، خودم تهيهكنندگي فيلم را به عهده بگيرم.» بخش سوم و آخر اين ديدار و گفتوگوها اختصاص به فيلم برگزيده و كارگردان منتخب جشن سينماي امسال داشت. مهدي منيري كه پيش از اين با اثر تحسينشدهاش (تينار) پنج جايزه اصلي را از آن خود كرده با اشاره به دشواريهاي توليد اين فيلم كه چهار فصل از زندگي يك نوجوان روستايي را به نمايش گذاشته گفت: «از آنجا كه من با مردم آن منطقه همزبان بودم، موفق شدم با آنها زندگي كنم. آنها من را پذيرفتند و من آرامآرام توانستم ميان نوجوان سوژه فيلم و دوربين ارتباط برقرار كنم كه البته در ابتدا خيلي نگرانكننده بود ولي در ادامه اين نگراني برطرف شد.»
نيري با تاكيد براينكه صداقت در كار فيلمسازي را براي خود يك اصل قرار داده افزود: «دخل و تصرف در واقعيت جاري در مقابل دوربين بايد جنبه دراماتيك داشته باشد و اين ميتواند به تمام جزئيات فيلم سرايت كند.» وي با اشاره به اينكه براي ساخت «تينار» ماهها تصويربرداري در شرايط سخت و دشوار را پشت سر گذاشته، ضمن اشاره به تدوين سخت و طولاني اين فيلم گفت: «استفاده از طنز در برخي لحظات فيلم خودخواسته نبوده است و سعي من اين بود تا از پيش رفتن به سوي احساساتيشدن فيلم جلوگيري كنم.»
يکشنبه 21 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 284]