محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827843812
پاسخ معصومه ابتكار به اتهام سرقت علمي
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: پاسخ معصومه ابتكار به اتهام سرقت علمي
جناب استاد گارنر، شما نام من و كار مرا به عنوان يك مورد تقلب روي اينترنت گذاشتيد قبل از آنكه اين فرصت را به من يا ژورنال بدهيد كه توضيح دهيم و بدون آنكه براي لحظه اي در نظر بگيريد اين نرم افزار eblast هر قدر پيشرفته باشد شايد نتواند بيشتر از اولين سري شباهت منابع را در يك متن ببيند. آيا اين نرم افزار مي تواند تفاوتي بين يك مطالعه مروري و كارهاي تحقيقاتي اصل قايل شود؟
در پي متهم شدن معصومه ابتكار به سرقت علمي ، وي در وبلاگ خود ، در اين باره چنين توضيح داد:
امروز صبح از بارسلون بازگشتم. بعد از برنامه سخنراني، برنامه هاي ديگري مانند مصاحبه مطبوعاتي پانليست هاي اجلاس، شركت در جلسه پانليست ها با عموم شركت كنندگان در فضاي نمايشگاهي اجلاس و ملاقات با ولي موسي رييس اتحاديه جهاني حفاظت از طبيعت در جلسه ناهار هم داشتم كه ديگر فرصتي براي ارايه آنها در وبلاگ نشد.
در پي ادعاي دكتر گارنر مبني بر تقليدي بودن مقاله ام، پاسخي را براي وي فرستادم كه آن را در اينجا براي روشن شدن موضوع و پاسخ به سوالات دوستان مي آورم. اگر چه موضوع كاملا يك مجادله علمي است كه متاسفانه به دليل فضاسازي و شايد سوابق سياسي من به عرصه عمومي وبلاگ كشيده شده است.
جناب آقاي دكتر گارنر
استاد مركز پزشكي دالاس
با اشاره به پرسش و مقاله شما در مجله نيچر و اشاره به مقاله مروري اينجانب تحت عنوان «آلودگي هوا سبب ايجاد آسم و تغييرات در الگوي سايتوكاين ها» كه در سال 2006(IJAAI,5;2,2006) به چاپ رسيد، ابتدا مايلم از تلاش شما براي پيشبرد استانداردهاي اخلاقي در انتشارات علمي تشكر كنم. همان طور كه قبلا در پاسخ به دو ژورنال و مولفين اعلام كردم دو يا سه پاراگراف و يك جدول از مقاله رايدل بدون ذكر منابع درج شده كه اين يك اشتباه بوده و از بابت آن عذرخواهي كردم؛ با ذكر اين نكته كه آن زمان با يك دانشجو كار مي كردم و نمي دانستم برخي از بخش هاي متن را به طور مستقيم استفاده كرده است. ليكن در ارتباط با ساير سوالات و اينكه كل مقاله را تقليدي مطرح كرده ايد، پرسش هايي دارم كه اميدوارم فرصت كافي براي پاسخ به آنها داشته باشيد.
يك - اين مقاله مروري بوده و با همكاري يك دانشجو انجام شد. قبلا چندين سمينار درباره اين موضوع داشتم و ژورنال از من دعوت كرد مقاله اي مروري در اين باره ارايه دهم. در خصوص سايتوكاين ها شخصا كار تحقيقاتي داشته، چندين مقاله منتشر كرده و تاريخچه طولاني خدمت در زمينه محيط زيست را در ايران دارم. اين مطالعه مروري براساس تجربه و بروز يك ديدگاه جديد در خصوص نقش محوري سايتوكاين ها بود كه در مطالعات مختلف به آن رسيده بودم.
دو- شما مدعي شده ايد كه اين مقاله يك كار تقليدي است. آيا مطالعه مروري قبل از مقاله من در خصوص آلودگي هوا و تغييرات الگوهاي سايتوكايني منتشر شده است؟ آيا اين ايده براي مقاله مروري جديد بوده و يا براساس ادعاي شما تقليدي به حساب مي آيد؟ آيا اگر يك نگرش جديد روي موضوعي علمي با در نظر گرفتن كارهاي مطالعاتي مختلف دنبال شود از نظر شما داراي ارزش است يا خير؟ آيا مقاله رايدل كه مدعي شده ايد از آن تقليد شده اشاره به آلاينده هايي كه من در مقاله ام آورده ام (NOx, Sox, Ozone and PM)دارد يا اينكه مقاله رايدل فقط به ذرات ديزل اشاره دارد؟
سه- شما در پست خود در سايت dejavu و در ليست مجله نيچر مدعي شده ايد 85% اينكار تكرار است و بعد گفته ايد به 5 مقاله اشاره شده است. حتي اگر ادعاي شما را قبول كنيم 17% از كار به هر كدام از اين مقالات اشاره داشته، بنابراين 85% تكرار يك مقاله صحيح نيست. ولي باز هم بشنويد.
چهار- جناب استاد گارنر، آيا با دقت بيشتري به منابع پرداخته ايد؟ و آيا ديده ايد كه بسياري از جملات رايدل در آن مقاله نيز به كار رفته و آيا متوجه شده ايد كه به 76 منبع به درجات مختلف اشاره كرده ام؟ ليكن جمله بندي ها ممكن است به مقاله رايدل و 4 مقاله ديگري كه شما اشاره مي كنيد شباهت داشته باشد؟ مي توانيد بيشتر وقت صرف كنيد واين جملات را در 76 منبع بيابيد.
پنج - جناب آقاي گارنر، آيا هيچ دستورالعملي هست كه نويسنده يك مقاله مروري را از استفاده از جملات و متني كه اطلاعات را منتقل مي كند با جمله پردازي مشابه واشاره به مراجع صحيح، در يك مقاله مروري بازدارد؟
شش - شما چرا به جملات زيادي كه تصحيح و پرداخته شده تا با كار و جهت گيري آن همخواني داشته باشد اشاره نكرده ايد؟ آيا اشاراتي كه به كارهاي انجام شده در ايران داشته ايم نيز تقليد محسوب مي شود؟
هفت- كار ما تحليلي از الگوهاي سايتوكايني، مكانيزم هاي انتقال پيام، تغييرات آنها و عوارض آن براي آسم و بيماري هاي ديگر در آلودگي هواست. آيا اين جهت گيري هم تقليد است؟
هشت- جناب پروفسور گارنر، آيا من جايي دراين متن مدعي شده ام كه كار پروفسور رايدل يا محققين ديگركار شخصي من بوده است يا اينكه برعكس بارها اشاره كرده ام اين يك مطالعه مروري از تحقيقات معاصر است و من فقط سعي كرده ام تغييرات سايتوكايني را در زمينه آلاينده ها بيان كنم تا درك جديدي در اين زمينه حاصل شود؟
نه- جناب استاد گارنر، شما نام من و كار مرا به عنوان يك مورد تقلب روي اينترنت گذاشتيد قبل از آنكه اين فرصت را به من يا ژورنال بدهيد كه توضيح دهيم و بدون آنكه براي لحظه اي در نظر بگيريد اين نرم افزار eblast هر قدر پيشرفته باشد شايد نتواند بيشتر از اولين سري شباهت منابع را در يك متن ببيند. آيا اين نرم افزار مي تواند تفاوتي بين يك مطالعه مروري و كارهاي تحقيقاتي اصل قايل شود؟ آيا واقعا اين نرم افزار مي تواند تحليل كند كه جمع آوري اطلاعات چگونه صورت گرفته و يك جهت گيري خاص چگونه دنبال شده وبهترين جمله بندي ها چگونه به دست آمده است؟
ده- من امكان دسترسي به نرم افزار شما را ندارم ولي اگر اين نوع مطالعه را روي مقالات مروري انجام دهيد متوجه مي شويد كه بسياري از آنها 100% از منابع ديگر به وجود آمده و شايد بارها آن جملات در منابع ديگر استفاده شده باشد.
يازده- تيتري كه شما در مقاله نيچر به كار برده ايد به تقليدي 100% اشاره دارد و بعد ليستي را با نام من در آن مقاله آورده ايد. آيا واقعا اين با استانداردهاي اخلاقي مطابقت دارد؟ آيا مقاله من يك تقليد 100% بوده و آيا اصلا مي شود اين كلمه را در اين گونه موارد به كار برد؟
جناب دكتر گارنر، كار شما براي من آگاه كننده بود و من به خاطركوتاهي عذرخواهي كرده ام و پس از اين در تهيه مطالب علمي دقت بيشتري خواهم كرد و از شما نيز ممنونم ولي با توجه به موارد بالا آيا فكر نمي كنيد قضاوتي ارزشي را در مورد من انجام داديد بدون اينكه فرصت پاسخ و دفاع به من داده باشيد و ادعاهاي خود را روي اينترنت براي طيف وسيعي از ببيندگان گذاشتيد در حالي كه امكان پاسخ گويي من نبوده است؟
آقاي گارنر، به عنوان يك محقق در اخلاقيات و علوم آيا فكر نمي كنيد در تعميم برخي قضاوت ها در مورد كار من زياده روي كرديد؟ و چه كسي به شما چنين اختياري براي اين قضاوت داده است؟ قضاوت مخصوصا در مواردي كه پيچيده تر از تقليد و تقلب 100% است، دشوارتر و چالشي خواهد بود، آيا اين گونه فكر نمي كنيد؟
جناب پروفسور
من براي كوتاهي ام عذرخواهي كرده ام ولي آيا شما براي پذيرفتن اينكه در محكوم كردن و تخريب افراد قبل از اينكه فرصت دفاع و روشنگري داشته باشند آمادگي عذرخواهي داريد؟
با تشكر و آرزوي موفقيت
معصومه ابتكار
دانشيار گروه ايمونولوژي دانشگاه تربيت مدرس
در مورد همكاري دانشجويم در اين مقاله نيز يادآور مي شوم وي تنها در جمع آوري و تايپ مطالب با من همكاري داشته و تحقيقات كار بر عهده او نبوده و روال متداولي بوده و كسي در اين زمينه ادعايي هم نداشته است.
***
Harold "Skip" Garner
P.O"B. Montgomery Distinguished Chair
Professor of Biochemistry and Internal Medicine
UT Southwestern Medical Center, Dallas
, .October,11,2008
Dear Professor Garner
In reference to your query and your article in Nature magazine and citing my article : Air Pollution Induced Asthma and Alterations in Cytokine Patterns,IJAAI,5:2,2006 , initially I would like to thank you for your efforts in promoting ethical standards for scientific publications. As I mentioned in my reply to both journals and the authors two or three paragraphs and a table have been taken from the Riedl article without due reference to the authors which is a clear mistake and I have apologized indicating that since I was working with a student I had no way to find out he had used some of the text from other places directly. However, with regards to the other questions and the way you have introduced the whole article as a duplication I have the following questions and I hope you will take the time to respond.
* 1. This article was a review article I had done with the assistance of a student. I had presented several seminars on the topic and was invited by the Journal to present a review. I have done original research work on cytokines and I have published several articles and I have a long history of working on environmental matters in Iran. Therefore the review was made on the basis of my experience and the emergence of a new perspective on the integral role of cytokines which I had come to studying many works .
* 2. You have claimed this is a duplication. Is there any review published before my article dealing with air pollution and alterations in cytokine patterns, was the idea relatively new for a review or was the approach also a duplication as you put it? Is it important when providing a novel approach on a scientific subject taking a holistic view of different works into account?
Does the Riedl article which you have so directly implied that I have duplicated provide any oversight on the various pollutants which I have referred to (NOx, Sox, Ozone and PM) or does the Riedl article only deal with Diesel Exhaust Particles.
* 3. You have indicated in your post on dejavu and in the list on Nature that 85% of this work is duplicated. You have later said that 5 articles were only referred to. Even if we take what you claim to be correct 85/5 is about 17% of the work is referred to each article. So 85% is not a correct generalization for this work. But there is more to this.
* 4. Professor Garner have you taken the time to take a closer look into the references and see that many of the phrases used in the Riedl article are also used in those references, and have you taken a closer look to see that in my work I have actually referred to 76 references to different degrees but that some of the wording may also be similar to the Riedl and the 4 other articles to which you are referring to . You may take the time and find the exact phrases in the 76 references if you wish.
* 5. Professor Garner is there any guideline preventing the writer of a review article from using text and phrases which are totally conveying sheer information with a similar wording while making proper reference?
* 6. Why have you not mentioned that many of the phrases used are modified to fit the work and the direction of the subject we intended to cover? Are the references made to work in Iran also a duplication?
* 7. Our work provides an analysis of the Cytokine patterns , signaling mechanisms and the alterations and possible consequences for asthma and other immunological disorder due to air pollution is this also a duplication?
* 8. Professor Garner, have I claimed anywhere in this text that the work done by Professor Reidl or other researcher is my original work ?Or have I indicated that this is only a review of the current research works. Or have I only tried to provide a new direction for understanding cytokine changes for a range of pollutants?
* 9. Professor Garner you have put my name and my work on the internet as a case of plagiarism before giving me or the Journal the right to explain and without considering for a moment that your software eblast however advanced, may not be able to see beyond the first set of similar references in a text. Is the software able to distinguish between reviews and what is claimed to be original work? Can this software really analyze what is happening when information is gathered, when a certain direction and approach is followed and the best wording to convey that information is applied.
* 10. I do not have the luxury to have access to your software but if you do this type of survey on review articles you will see that they are 100% made of references from other works some of which is repeated in several references each time.
* 11. The title used in the Nature article is referring to 100% duplications and you then have provided an explanation and included a list with my name in that article. Is this in line with ethical standards? Is my work a 100%duplication and can the word duplication be used in such cases at all?
Professor Garner your work was an eye opener to me . I have apologized for my shortcomings and mistakes . I will take more care in writing my articles and preparing my manuscripts and I will remain thankful to you for this .
However considering the above do you not think that you have made a normative judgment about my work without giving me the chance to respond and you have put your claims on the internet for a wide audience to see without access to my defense.
Professor Garner, as a researcher in ethics in science, do you not think you have gone to far in your generalizations and judgments at least in the case of my work. Who has given you the authority to go this far ? Making judgments , particularly in cases which are a bit more complex than the total duplication or plagiarism you are pursuing is a bit more difficult and challenging don"t you think so?
Professor, I have apologized for my shortcomings, but are you prepared to apologize and recognize that you have also gone too far in condemning people and smearing their reputation before they have a chance to respond?
Sincerely yours ,
Massoumeh Ebtekar, Ph. D.
Associate Professor,
Immunology Department,
Tarbiat Modares University
شنبه 20 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 179]
-
گوناگون
پربازدیدترینها