واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: حافظ مشرقي
محمدرضا پاشايي
زان يار دلنوازم شكريست با شكايت
زان يار دلنوازم شكريست با شكايت
گر نكته دان عشقي بشنو تو اين حكايت
بي مزد بود و منت هر خدمتي كه كردم
يا رب مباد كس را مخدوم بي عنايت
رندان تشنه لب را آبي نمي هد كس
گويي ولي شناسان رفتند از اين ولايت
در زلف چون كمندش اي دل مپيچ كان جا
سرها بريده بيني بي جرم و بي جنايت
چشمت به غمزه ما را خون خورد و مي پسندي
جانا روا نباشد خون ريز را حمايت
در اين شب سياهم گم گشت راه مقصود
از گوشه اي برون آي اي كوكب هدايت
از هر طرف كه رفتم جز وحشتم نيفزود
زنهار از اين بيابان وين راه بي نهايت
اي آفتاب خوبان مي جوشد اندرونم
يك ساعتم بگنجان در سايه عنايت
اين راه را نهايت صورت كجا توان بست
كش صد هزار منزل بيش است در بدايت
هر چند بردي آبم روي از درت نتابم
جور از حبيب خوشتر كز مدعي رعايت
عشقت رسد به فرياد از خود به سان حافظ
قرآن ز بر بخواني در چارده روايت
صبحدم از عرش مي آمد خروشي عقل گفت
قدسيان گويي كه شعر حافظ از بر مي كنند
چكيده: نگارنده در اين سطور به جايگاه و انديشه جهاني و افكار بلند حافظ پرداخته و ايشان را نه به عنوان شاعر ايراني بلكه به عنوان شاعر پيام آور صلح بدون هيچ گونه حيله و ريا مطرح مي كند. اشعار حافظ در سرزمين هاي غرب و شرق، آمريكا و اروپا و حتي سرزمين هاي پيش پاافتاده اثر گذاشته و به تحول آثار ادبي بزرگان اين سرزمين ها پرداخته است.
اگر بخواهيم راز ماندگاري شعر حافظ را بدانيم بهتر است كه بگوييم شعر حافظ از روح بزرگ، فكر توانا و حس لطيفي تاثير پذيرفته كه در مكتب اصالت انسان، از انديشه صلح مددجسته است. و در بازار حيله و ريا تحمل جاهل را ندارد. بلكه با كنايه هايش از هر چيزي كه رنگ ريا داشته باشد پرهيز مي كند. راز ديگر اين ماندگاري در تعقل حافظ است كه در طرح رندانه غزلش در محور افقي، از لايه به عمق و برعكس قابل تغيير و تفسير است به طوري كه مفاهيم اساسي شعر حافظ مانند ساقي، پير، مكيده، معشوق، صبا در شگرد ايهام و استعاره و كنايه و تشبيه در طول سال هاي گذشته در بين جوامع مختلف معركه افكار و نظرات مختلف بوده است. اما جريان سيال تفكر و ذهن حافظ موضوع ديگري است كه شرق براي حافظ تعبيرات عرفاني قائل است و غرب از دريچه واقع بيني به اشعار حافظ مي نگرد. امروزه شرق تا حدي به تفكر غربي و غرب به سوي تفكر شرقي رو كرده است.» (تاريخ ادبيات ايران، بان ريپكا، ص 37) به هر حال هم دل ترين، هم دم ترين و محرم ترين هنرمندي كه از اين سرزمين برخاسته و در كنار دل يكايك ما نشسته است، كسي نيست جز حافظ.
عشقي كه در ديوان حافظ وجود دارد عشق كليشه اي نيست بلكه حسب حال اوست، او با تمام طبعش و با تمام دلش شعر مي سرايد. تمام اين عوامل دست در دست هم داده است تا امروز در شرق و غرب از شعر حافظ سخن بگويند .در آلمان گوته از مريدان حافظ است . او مي گويد: «از زماني كه اين يگانه مرد يعني حافظ وارد زندگي من شد چنان مرا از خود بي خود ساخت كه اگر هر آينه دست به كاري نزنم ديوانه خواهم شد؛ گوته با هدف دست يابي به ادب جهاني (Weltitcrotury) ديوان غربي- شرقي را به وجود مي آورد. يوهان كريستف بورگل، ديوان غربي- شرقي گوته را جذاب ترين اثر گوته به شمار مي آورد1 او در اين ديوان در مورد شعر حافظ مي گويد: «سطور شعر حافظ نشاني جاودانه از حقيقت است»2 و اين چنين بود كه اروپا براي اولين بار در سال 1650 از ساختار خاص زبان آلماني به انعكاس بهتر افكار حافظ پرداخت. گوته شاعر قرن 19 و حافظ قرن 14 م و شاعر اتريشي يعني سكلياتوس در قرن 20 زندگي مي كردند اما اشعار اين شاعر اتريشي با اشعار حافظ رابطه اي معنوي برقرار كرد. حافظ در شعرش در مورد طلوع خورشيد و انسانيت انسان و سحرخيزي سخن مي گويد. سكلياتوس هم مي گويد: در تمام اعضايم برقي مي زند و يك طلوع پنهاني در من شكل مي گيرد، آن گاه در سحر و با دست هاي باز عروج مي كنم.
گوته در مورد حافظ مي گويد: اي حافظ، سخن تو همچون ابديت بزرگ است، زيرا آن را آغاز و انجامي نيست.
يان ريپكا در «تاريخ ادبيات فارسي» كه به زبان انگليسي نوشته، مي گويد: هر چند گاه نابغه اي متولد مي شود كه در مقام شارح اوضاع زمان حال و بشارت دهنده آينده، جايگاهي والا در يكي از انواع شعر مي يابد كه به زمان خودش اختصاص ندارد و به آيندگان در قرن هاي بعد پيوند مي خورد حافظ از آن جمله است و هنوز هم سرمشق و نمونه شعر تغزلي به حساب مي آيد. حافظ در فرانسه به بزرگاني چون ويكتور هوگو، آرمان رنو، آندره ژيد و ديگران نيز راه يافته است.
حافظ در اشعارش به جهاني سازي فرهنگ ها پرداخته است كه براساس تعليمات معنوي انبياءالهي و در راستاي يك اخلاق الهي و انساني برتر صورت مي گيرد هدف اوليه اديان بزرگ الهي و پيامبران، زندگي در سايه عدالت و صلح بدون تعرض به حقوق هم نوعان است. حافظ بسياري از اين مفاهيم و ارزش ها را در شعر خود حفظ كرده است. يكي از محققين در مورد ويژگي هاي شعري شكسپير با حافظ به مقايسه پرداخته و گفته كه: غزليات حافظ در مضاميني چون عشق، معشوق و زيبايي هيچ كم و كاستي نسبت به (sonnets) شكسپير ندارد.
به قد و چهره هر آن كس كه شاه خوبان شد
جهان بگيرد اگر دادگستري داند
مباش در پي آزار و هرچه خواهي كن
كه در شريعت ما غير از اين گناهي نيست
آندره ژيد آن قدر تحت تأثير حافظ قرار گرفته كه كتاب معروف مائده هاي زميني را با اين بيت حافظ آغاز كرده است:
بخت خواب آلود ما بيدار خواهد شد مگر
زان كه زد بر ديده آبي روي رخشان شما
«براي آندره ژيد مطالعه ديوان شرقي گوته به منزله فرمان حركتي است به سوي ادبيات فارسي3». به هر حال تأثير حافظ را در ادبيات غرب نمي توان ناديده گرفت او مراد و استاد شده و اديبان غرب مريد ناديده او شده اند سخن حافظ را با جان و دل مي پذيرند. «ارمان رنو، شاعر فرانسوي كتاب «شب هاي ايراني» خود را به نشانه شب هايي كه در مطالعه ادبيات ايران گذرانده به رشته ي تحرير درآورده و مضامين شعر حافظ مانند گل، بلبل، ساقي و مطرب را در اشعارش به كار برده است4».
از جلودار و پيشرو سبك سمبوليسم در شعر اروپاي قرن 20 بگوييم كه كتاب «گل هاي اهريمني» خود را با بهره گيري از حافظ نوشت:
در راه عشق وسوسه ي اهرمن بسي است
پيش آي و گوش دل به پيام سروش كن
«از نظر بودلر، پيشرو مكتب سمبوليسم، اهريمن فرزنداني دارد كه در درون ما وسوسه برانگيز هستند.5»
كدام شاعر و نويسنده را مي توانيم در اروپا سراغ داشته باشيم كه بدون تأثيرپذيري از حافظ فعاليت خود را آغاز كرده باشد «ويكتور هوگو »سفينه شرقيات را تحت تأثير از حافظ سرود6». و اگر با دقت بيشتري جست وجو كنيم ژان لاهور در اروپاي قرن 19 مجموعه اشعار پندار را از حافظ الهام مي گيرد و از عشق زميني به وحدت وجود روي مي آورد.
اروپا در موفقيت بزرگان ادب و هنر وام دار حافظ است. كليگسور نقاش تحت تاثير حافظ است، كنتس دو نوآي آرزوي تولد دوباره در شهر شيراز را در سر پروراند، بانوآناد و نوآي كتاب «باغ دلگشاي» خود را تأثير گرفته است.
با اين نظريات چهره هايي كه در طول تاريخ و نيز دوران معاصر براي نزديكي روحي و معنوي و اخلاقي انسان ها به يكديگر، تلاش كرده اند از جايگاه ويژه اي برخوردارند و حافظ در اين ميان مي درخشد.
ادبيات فارسي پس از اين كه جامعه فرهنگي اروپا را دگرگون مي سازد از اواخر قرن 18 به تدريج جاي خود را در نشريات آمريكايي باز مي كند .امرسن و همفكران او، در ساختن بنيان هاي مكتب فكري- عرفاني خود از فرهنگ و ادبيات به ويژه شعر حافظ مدد گرفتند:
عراق و فارس گرفتي به شعر خوش حافظ
بيا كه نوبت بغداد و وقت تبريز است
«امرسن حافظ را مرد هزار چشم و تيزبين ناميده است كه دوستدار آزادي و استقلال بشر است.» و يادآور اين سخن آنه ماري شيمل است كه مي گويد: شعر جهاني شعر آشتي است و ما را بر اين باور مي رساند كه در سامان جهان هر كجا شميم گلزار تفكرات وطني چون ترانه ي ابدي، از حقيقتي در شرق به مشام جهان مي رسد، بدون ترديد بلبل غزل خوان آن كسي جز حافظ نخواهد بود.
در شرق، شبه قاره هند، چين و ژاپن نيز جايگاه ويژه حافظ به چشم مي خورد از مردم سرزمين چين مي گوييم كه حافظ را با دو شاعر معروفشان، «دوفو» و «لي بوي» مقايسه مي كنند آنان نيز مانند حافظ باريا مقابله مي كنند مضمون سخنان حافظ را بيان مي كنند:
آتش زرق و ريا خرمن دين خواهد سوخت
حافظ اين خرقه ي پشمينه بينداز و برو
چقدر زيباست كه انسان ها را به دوري از ريا دعوت كرد!
در ژاپن كتاب گوته، ديوان شرقي مغربي، به زبان ژاپني چاپ شد و باب آشنايي مردم را با حافظ گشود، باز در همين دوران انديشه حافظ آن قدر متعالي و انسان ساز است كه پروفسور گامو در كتاب خود «تاريخ و فرهنگ ايران» به معرفي حافظ و انديشه هاي جهان سازش مي پردازد و پروفسور كي كوچي پارافراتر مي گذارد حتي به مقايسه انديشه ها و نظرات گوته و حافظ مي پردازد به هر حال با اين جمله مي توانيم دريابيم كه حافظ در شرق و غرب تاثير نهاده است ابتدا گوته تحت تاثير قرار مي گيرد و سپس كي كوچي در شرق به مقايسه حافظ و گوته مي پردازد و اين چهره برجسته و جهاني حافظ است.
اشعار حافظ به زبان هاي محلي پاكستان مانند بلوچي، پشتو، سندي و پنجابي صورت گرفته است. در قرن 19 در بنگاله ي غربي رهبر هندي به نام «راجه رام موهن» كتاب فارسي خود را با تأثيرپذيري از حافظ زينت داد و كتابش را با شعري از حافظ آغاز كرد. «رابيند رانات تا گور پسر نيز مانند پدر تحت تأثير افكار و انديشه هاي جهان ساز حافظ بود و كتاب «گيتابخلي» را با همين افكار نوشت8». با همه اين اثرپذيري ها نمي توان منكر جايگاه حافظ در پهنه بزرگ ادبيات جهاني شد زيرا پيام هاي انساني او از دروازه هاي ممالك گذشته، دل هاي مردم را تسخير كرده و پژوهش بزرگان، سند ادعاي راستين ماست.
خوش تر آن باشد كه سر دلبران
گفته آيد در حديث ديگران
پي نوشت و منابع:
1-صفوي، كوروش، حافظ و گوته، كريستف بورگل، نشر مركز، ج 1، 1367
2-ديوان شرقي- غربي، ولفگانك فون گوته، نشر مركز، ج 1، 1367
3-هنرمندي، حسن، آندره ژيد و ادبيات فارسي، انتشارات زوار، 1349
4-حديدي، جواد، برخورد انديشه ها، انتشارات توس، 1356
5-همان
6-حديدي، جواد، از سعدي تا آراگون، مركز نشر دانشگاهي، ج1، 1373
7-كميسيون ملي يونسكو، مجموعه مقالات حافظ شناسي، سخن اهل دل، ج 1، 1371
8-منابع موجود در سايت هاي خبري و اطلاع رساني.
جمعه 19 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 179]