واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: من غذا نمي خورم!
دلايل متعددي براي بي اشتهايي كودك شناخته شده است. در اغلب موارد ريشه اين مشكل، مقابله و ناسازگاري كودك با والدين است كه پافشاري آنها در تشويق كودك به غذا خوردن، مسئله را تشديد مي كند. اگر شما هم در اين باره با كوچولوي خود مشكل داريد، حتما ادامه مطلب را دنبال كنيد:
همان طور كه گفته شد علل زيادي در بي اشتهايي كودك دخيل است؛ اما مي توان چهار مورد اصلي را ذكر كرد:
¤ دلايل عفوني و بيماري هاي عمومي، عفونت هاي معمول ويروسي مانند گريپ، سرخجه، سرخك، اوتيت و...، عفونت هاي باكتريايي از جمله عفونت ادراري، دستگاه گوارش، ريه و... و بيماري هاي عمومي نادر و خطرناك مثل بيماري هاي خوني با از دست دادن اشتها همراه هستند.
¤ حساسيت دستگاه گوارش به گلوتن، پروتئين شير گاو، ساكاروز و... بي اشتهايي را در پي دارد.
¤ اشتباهات پيش پا افتاده رژيم غذايي مانند رعايت طولاني مدت و بي اندازه رژيم غذايي شيري يا شير و آرد به شكل بي اشتهايي بروز مي كند.
¤ مشكلات روانشناسي درواقع رايج ترين علل هستند.
آزمايش پزشكي براي تشخيص علت از دست دادن اشتها لازم است. پس از معاينه، پزشك راهنمايي هايي به والدين مي كند تا دلايل رواني مسئله و اشتباهات تربيتي كودك را بشناسند.
تشخيص بي اشتهايي رواني نوزادان
آغاز بي اشتهايي
معمولا حدود 4 يا 6 ماهگي است كه مشكلات تغذيه آغاز مي شود و يك سلسله واكنش ها در برابر آن به وجود مي آيد. در ابتدا شيرخوار مقداري از شير داخل شيشه را كه به تدريج با بزرگ شدن او بيشتر شده، باقي گذاشته و نمي خورد. نگراني هاي مادر از همين جا شروع مي شود. به تدريج كودك با زبان، شيشه را از دهان بيرون مي آورد و با نزديك شدن شيشه يا قاشق غذا، سرش را برمي گرداند. در صورت پافشاري مادر، او لثه ها را به هم مي فشارد، سر را برمي گرداند تا از قاشق فرار كند و آنچه را مادر به زحمت به دهانش فرو داده، بيرون مي ريزد. حالت تهوع و بعد استفراغ ديده مي شود و به تدريج بي اشتهايي باقي مي ماند. در نتيجه منحني رشد كودك، ثابت مي ماند اما او همچنان در وضعيت عمومي عالي قرار دارد: فعال، سرزنده، هوشيار، كنجكاو، نيرومند، شاد و با شور و هيجان است.
آزمايش باليني كاملا طبيعي است و مشكلي نشان نمي دهد!
هيچ مشكل بدني در اين كودك شاد، فعال و سرزنده ديده نمي شود درحالي كه مادر نگران، سردرگم يا عصباني است. معمولا پزشك در حين سؤال از مادر و شنيدن سخنان او، از شادماني و هيجان كودك متعجب مي شود. مادر از امتحان تمام روش هاي ممكن براي غذا دادن به كودك همراه با قصه، آواز، بازي، تماشاي فيلم، زور و اجبار، تشويق اينكه ديگران غذايش را مي خورند و... نتيجه اي نگرفته، خسته و كلافه شده است. او مجبور مي شود نيمه شب درحالي كه كودك خواب است، شيشه شير را در دهان او بگذارد و پس از ساعتي تلاش و به كار بردن ترفندهاي مختلف، استفراغ كودك او را بيش از پيش ناراحت و نگران مي كند.
شخصيت والدين در اين زمينه اهميت بسيار زيادي دارند و رفتار اكثر آنها در برابر بي اشتهايي كودك، تقريباً يكسان است: نگران و اغلب عصباني هستند و بيش از حد به اشتهاي فرزند توجه دارند.
معمولا مادر سعي مي كند هر طور شده با غذا نخوردن كودك مقابله كند. اين حالت گاه با بازي و خنده و با گفتن جملاتي مانند «هواپيما آمد دهانت را باز كن، الان آقا خرگوشه غذا مي خوره، بابا بيا غذاي ني ني را بخور و...» همراه است. گاه نيز مادر به زور متوسل مي شود و روش هايي مثل گرفتن دست و پاي بچه، گرفتن بيني و مجبور كردن او به باز كردن دهانش و... را به كار مي گيرد و يا در خواب به او غذا مي دهد.
بي اشتهايي چگونه باقي مي ماند؟
در ابتدا كه كودك اشتها به غذا خوردن را از دست مي دهد، يك اشتباه ديده مي شود: مجبور كردن او به غذا خوردن.
معمولا در پي يك بيماري عفوني موقت، واكسن زدن و درآوردن دندان، كودك اشتهاي چنداني ندارد. در اين مواقع، پدر و مادر به شرايط فيزيولوژيك كودك، مقدار خواب و اشتهاي كم اما طبيعي او توجهي ندارند. از طرف ديگر، اشتباه در نتيجه اطلاعات غلط به وجود مي آيد. زور و اجبار خوردن برخي مواد غذايي، كشمكش بين مادر مضطرب و كودك بي اشتها را تشديد مي كند. بسياري از پزشكان بر اين عقيده اند كه تحميل ساعت مشخص، اندازه گيري دقيق مقدار غذا و رعايت نكات باتوجه به نوشته هاي يادداشت شده، در مادران بسيار خشك غير از مادران كاملا مطيع و آرام ديده مي شود.
وارد كردن خوراكي هاي جديد به برنامه غذايي، غذاهاي غليظ، طعم هاي مختلف، كنار گذاشتن شيشه، استفاده از قاشق و تغيير در ساعت غذايي از جمله موارد بروز اختلاف مادر و كودك است.
همچنين گاه مادر عقيده دارد كه كودك نبايد هيچ حقي در انتخاب غذاي خود داشته باشد و فقط هر آنچه را كه او صلاح مي داند بايد بخورد كه اين امر نشان دهنده تحكم اوست. از ديگر مواردي كه بايد اشاره كرد از شير گرفتن كودك، بدون رعايت نكات ظريف و آرامش است كه شيوه اي خشك و بي رحمانه است. اين اتفاقات جزئي، پيامدهاي قابل توجهي را در پي دارد زيرا مادر كه در رابطه عاطفي و عاشقانه خود مشكل دارد و ناراحت است، سعي مي كند تا به فرزندش تحكم كند. كودك مقاومت مي كند و مادر خشونت به خرج مي دهد. در هر وعده غذايي، اين درگيري بيشتر مي شود. خشونت و تحكم، مقاومت كودك را تشديد مي كند. غذا خوردن كه با لبخند شروع شده، باگريه، جيغ، عصبانيت و دندان قروچه (اگر كودك دندان داشته باشد) تمام مي شود.
كشمكش و ناراحتي
مطمئناً زماني كه سعي كنيم مقاومت كودك را با زور و خشونت پاسخ دهيم؛ هر چند كه او كوچك هم باشد، واكنش مخالفي را در او به وجود مي آوريم كه به مرور و تكرار، برايش عادت مي شود. در نتيجه كودك حتي بدون اينكه غذا را بچشد، از خوردن امتناع مي كند.
هيچ يك از روش هاي مستبدانه نتيجه ندارد و والدين وقتي با پزشك مشورت مي كنند، اين نكته را به خوبي مي شناسند زيرا قبلا اين روش ها را امتحان كرده اند. براي مادر بسيار ناراحت كننده است كه كودكش غذايي را كه او با دقت و محبت آماده كرده، نخورد. اين حالت به شدت و به طور غريزي احساسات مادرانه را جريحه دار مي كند.
غذا دادن به فرزند، نخستين وظيفه يك «مادر خوب» محسوب مي شود. وقتي كه كودك بي اشتهاست، مادر فورا به بيماري هاي خطرناك فكر مي كند، اضطراب و نگراني، خواب را از چشمانش مي گيرد و نزديك شدن به هر وعده غذا، براي او واقعا رنج آور است.
وقتي كه شخص سومي مانند پرستار يا مادربزرگ به كودك غذا مي دهد، از هر چيز در دنيا براي مادر بهتر است. ديدن غذا خوردن كودك آن قدر براي او لذت بخش است كه نمي داند بايد چگونه نذرهايش را ادا كند.
چند توصيه به والديني كه كودكشان غذا نمي خورد:
1-نگران نباشيد! وقتي كه مشكلي در آزمايشات باليني و معاينات پزشك ديده نشود، نشان مي دهد كودك سالم است.
2- زور و اجبار را كنار بگذاريد. تحت هيچ شرايطي و با هيچ توجيهي كودك را به خوردن چيزي كه دوست ندارد، وادار نكنيد.
3- به خود نباليد! وقتي كودك غذا مي خورد دليل نمي شود كه به خود بباليد. غذا خوردن يك فضيلت نيست، بلكه يك نياز است. ما غذا مي خوريم تا زنده بمانيم، نه اينكه پدر و مادر را خوشحال كنيم.
4-محبت زياد؛ نه! در ساعت غذا خوردن، هر كس هرچه را دوست دارد، براي خود مي كشد. اگر كودك اين يا آن غذا را نمي خواهد، چيز ديگري برايش بياوريد اما مجبورش نكنيد بچشد و به سليقه خودتان نباشد. خصوصا توجه داشته باشيد، ظرف غذايي كه نخورده با چيزي كه دوست دارد، عوض نكنيد. چند روزي غذايي كه دوست دارد برايش بياوريد، حتي اگر هر روز تكراري شود.
5-كوتاه بودن مدت غذا خوردن! غذا خوردن نبايد بيش از نيم ساعت طول بكشد. اجازه ندهيد كودك ساعت ها با گوشت و سبزيجات داخل بشقاب بازي كند. مجبورش نكنيد ظرف غذا را تمام كند. حتي اگر بشقاب دست نخورده باقي مانده، پس از 10دقيقه ظرف را برداريد؛ بدون اينكه حرفي بزنيد و ظاهري ناراحت، نگران، افسرده، عصباني، متاثر و كلافه به خود بگيريد. تصور كنيد كه جلوي دوربين هستيد و بايد فيلم كمدي بازي كنيد.
6- بشقاب غذا را خيلي پر نكنيد! براي بچه اي كه اشتهاي زيادي ندارد، مقدار كمي غذا در بشقاب بريزيد (2 تا 3قاشق گوشت يا پوره...) و اگر غذايش را تمام كرد و ميل داشت دوباره برايش بريزيد. وقتي كه كودك خيلي گرسنه نيست، ديدن بشقاب پر برايش ناراحت كننده است. شما بايد كودك را در حالتي قرار دهيد كه فعال باشد و اگر ميل داشت، خودش تقاضا كند.
7- هيچ خوراكي بين وعده هاي غذايي! بين وعده هاي غذايي هيچ خوراكي به كودك ندهيد. خوراكي هايي را كه مي تواند بردارد، مخفي كنيد تا در وعده بعد گرسنه باشد. غريزه او را به اطاعت و تسليم وادار مي كند.
8- چگونه؛ نه! هرگز مقابل كودك در مورد اشتهايش صحبت و اظهارنظر نكنيد. اگر غذا نمي خورد، تنبيه اش نكنيد! در صورتي كه غذا خورد، جايزه ندهيد! در حضور كودك راجع به مشكلات تغذيه، صحبت نكنيد. طوري رفتار نكنيد كه متوجه شود از غذا نخوردنش، ناراحت و عصباني مي شويد. اگر كلافه و عاصي مي شويد، جاي ديگري اين فشار روحي را آرام كنيد.
9-مراقب توصيه هاي عجيب باشيد! به پيشنهادهاي عجيب و غريبي كه اطرافيان در اين باره مي دهند، توجه داشته باشيد.
10- از زياده روي دوري كنيد. فراموش نكنيد كه ما زياد غذا مي خوريم؛ چرا كه شيوع چاقي و فشار خون بالا از جمله عواقب آن است.
كودكي كه از حد نياز بيشتر غذا مي خورد را بايد پيش پزشك برد، نه كودكي كه غذايش كم است و رشد طبيعي دارد.
دليل نمي شود كه چون غذا كم مي خوريم پس رشد كندي داشته باشيم؛ بلكه چون به آرامي رشد مي كنيم غذا كم مي خوريم!
اگر اين توصيه ها را به كار بريد، متوجه مي شويد؛ طي چند روز، كودك فقط چيزهايي مانند دسر را كه دوست دارد مي خورد و از خوردن گوشت و سبزيجات امتناع مي كند. معمولا نيز چيزي نمي خورد و به خوردن يك تكه نان بسنده مي كند. وحشت زده و مضطرب نشويد. صبر داشته باشيد. فرزندتان مريض نمي شود.پس از 3، 8 يا 15 روز اگر كاملا اين توصيه ها را عمل كنيد، او با توجه به نيازهايش غذا مي خورد و اين سيكل معيوب تمام مي شود.
مريم سادات كاظمي
چهارشنبه 17 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 117]