واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: شهرداري آخرين مانع فعاليت آزاد متكديان حرفهاي
آسيبها- حسن را وقتي بچه بود فروخته بودند. حداقل همين را ميدانست كه عمو مراد هيچ نسبتي با او ندارد
و در اين 8- 7 ساله كه زير دست او بزرگ شده روزي نبوده كه يكي از خيابانهاي تهران را براي گدايي زير و رو نكرده باشند.
7 سالش كه شده بود، اصرار كرد برود مدرسه و عمو مراد هم فرستادش جلوي يكي از مدرسهها گدايي كند.
راه فرار نداشت تا اينكه يك بعد از ظهر دست مامورپليسي ، نشست روي گردهاش و چند ساعت بعد در مركز نگهداري موقت متكديان شهرداري به جمعيت متكديان خيره شد.
رويكرد جديد شهرداري
شهرداري تهران 3 سال است كه در رويكرد جديد اجتماعي خود، اقدام به جمعآوري متكديان كرده است.
شهرداري با استفاده از گشتهاي خود و با همكاري نيروي انتظامي، اين افراد را جمعآوري و در مراكز نگهداري موقت، با ارائه خدماتي مانند مددكاري اجتماعي، پزشكي، روانپزشكي و برنامههاي حرفه آموزي كارآفريني نگهداري ميكند وآنها براساس احكام قضائي به سازمانها و نهادهاي حمايتي مانند بهزيستي، كميته امداد و سازمان زندانها براي ساماندهي ثانويه تحويل ميشوند.
البته اين جمعآوري در نهايت با حضور دوباره متكديان به اشكال مختلف در جامعه تبديل به سازوكار ناقصي شده است كه تنها يك ضلع آن يعني شهرداري و پليس كه وظيفه جمعآوري متكديان را دارند به وظيفه خود بهطور كامل عمل ميكنند و دستگاههاي حمايتي ديگر تنها يك جمله را تكرار ميكنند: بودجه نداريم.
شهرداري تهران سال گذشته 3هزار و 460 نفر بيخانمان، 5 هزار 943 نفر متكدي و 3 هزار و 854 نفر كودك فراري را جمعآوري كرده بود اما آمار دقيقي از ساماندهي ثانويه اين افراد در مراكز ديگر در دست نيست يعني روشن نيست بعد از تحويل اين كودكان از سوي پليس و شهرداري به سازمانهاي ديگر، مانند: بهزيستي، كميته امداد، سازمان زنداها و... چه بر سر آنها آمده اما چهره برخي از متكديان براي شهروندان آشناست و اين حكايت از رهاسازي مجدد متكديان جمعآوري شده بهعلت يا بهانه «بودجه نداريم» دارد.
همچنين شهرداري تهران در 4ماهه نخست امسال با انجام هزار و 532 نوبت گشت در شبانه روز، تعداد 4 هزار و 44 نفر متكدي و كارتن خواب را از سطح شهر تهران جمعآوري كرده كه از اين تعداد هزار و 562 نفر به مراكز سهگانه نگهداري موقت شهرداري منتقل شدهاند تا پس از طي مراحل قانوني، با حكم قاضي تحويل دستگاههاي ذيربط شوند.
بازگشت چندباره متكديان
حسن حالا سرو ساماني گرفته است. ماموران شهرداري ميگفتند كه بايد برود بهزيستي تا درس بخواند و مهندس شود.
ديگر لازم نبود فقط براي گدايي جلوي در مدرسهها خودش را به موش مردگي بزند، تا مامان و باباهايي كه بچههايشان را به مدرسه ميآورند دلشان برايش بسوزد و چيزي كف دستش بگذارند.
كمكم خاطرات عمو مراد و خيابانگرديها را فراموش ميكند. قاضي مركز نگهداري موقت، حكم به نگهداري او در مراكز بهزيستي داد.
دستگاههاي مسئول چهميكنند
براساس مصوبه سال 78 شورايعالي اداري كشور، وظايف هر يك از سازمانها و دستگاههاي درگير در موضوع مبارزه با تكدي گري به روشني مشخص شده است.
طبق اين مصوبه شهرداري وظيفه شناسايي، جمعآوري، تامين محل نگهداري موقت و تحويل افراد به دستگاههاي مربوطه را دارد.
ادامه چرخه بازدارنده ورود دوباره متكديان به شهر برعهده دستگاههايي مانند سازمان بهزيستي، كميته امداد و وزارت كار و امور اجتماعي، سازمان زندانها و... است كه وظيفه پذيرش افراد، بازپروري و ايجاد شرايط بازگشت آنان به زندگي عادي، ارائه خدمات حمايتي و آموزش رايگان افراد مستعد و داراي توان كار و تلاش را بر عهده دارند.
با وجود صراحت قانون اين دستگاهها همچنان به بهانه نداشتن بودجه افرادي را كه به آنها تحويل داده ميشود پس از مدت زمان كوتاهي دوباره راهي جامعه ميكنند.
ماده 712 و 713 قانون مجازات اسلامي نيز گدايي و كلاشي را جرم محسوب كرده است و جريمه آن را از يك تا 3 ماه حبس و درصورتي كه افراد طفل صغير و غيررشيدي را وادار به گدايي كنند به 3 ماه حبس محكوم ميكند.
بر همين اساس دادگستري وظيفه دارد تا با استقرار قاضي در مجتمعهاي نگهداري موقت براي اين افراد حكم صادر كند.
در عين حال وزارت كشور، استانداري، فرمانداري و صداوسيما نيز هريك در اين موضوع وظايفي دارند كه بهنظر ميرسد تاكنون يا اصلا ورودي به اين موضوع نداشته يا بسيار ضعيف بودهاند.
با همه اين موارد قانوني و وظايفي كه قانون بر عهده دستگاههاي متولي گذاشته است آنچه در عمل اتفاق ميافتد بازگشت دوباره متكديان به جامعه به بهانه نداشتن بودجه كافي يا اختصاصي است.
اما با پيگيريها و سماجت شهرداري تهران در استمرار طرح، حتي به قيمت قبول انجام مسئوليت ديگران و صرف ماهانه 200 ميليون تومان براي آسيبمندان شهر، در اين چند ساله حداقل اين نتيجه حاصل شده است كه شيوه و الگوي تكدي گري در جامعه به نحو ديگري شكل گرفته است چنانچه امروز متكديان با علم به اينكه تكدي گري جرم محسوب ميشود و اين كار عاقبتي جز دستگيري توسط پليس و شهرداري ندارد ديگر بدون ارائه خدمات از مردم تقاضاي پول نميكنند.
متكديان ديروز، طي اقدامات شهرداري و دستگاههاي مسئول تبديل به كساني شدهاند كه حتما خدمتي حتي ظاهري مانند فروش كبريت و... ارائه ميكنند.
ساماندهي كودكان كار و فرار
با اين حال شهرداري تهران براي كاهش و مهار آسيبهايي از اين دست، ساماندهي كودكان فرار و كار بهعنوان يكي از منابع تامين نيروي انساني براي تكدي گري و بسياري ديگر از بزهها و جرائم را به اجرا گذاشته است.
اين طرح در راستاي شناسايي و جذب به موقع كودكان كار و فرار قبل از ورود به عرصه آسيبهاي اجتماعي و ارائه خدمات توانمندسازي با همكاري و مشاركت سازمانهاي دولتي و غيردولتي انجام ميشود.
اجراي اين طرح كه از سال 83آغاز شده است با هدف حمايت از حقوق كودكان و افزايش سطح آگاهي خانوادهها نسبت به آسيب پذيري كودكان در 4 پايگاه مستقر در پايانههاي شرق، غرب، جنوب و راه آهن آغاز شده است و تاكنون توانسته است 30 هزار و 247 كودك را شناسايي و از طريق اين مراكز جذب كند.
بر همين اساس و با توجه به وظيفه شهرداريها كه حفظ سلامت جسمي و رواني شهروندان را بر عهده دارد، شهرداري تهران نيز براي كاهش آسيبهاي رواني، موضوعاتي مانند تكدي گري، كودكان كار و افراد بيخانمان با استفاده از مراكز متعدد با رويكرد محله محوري، آسيبهاي اجتماعي تهران را شناسايي و اولويت بندي كرده است كه طبق آن مكان و زمان بروز هر آسيب در شهر با تفكيك محلات، مشخص و براي آنها برنامه عملي در دست انجام است.
كمبود اعتبارات مبارزه با تكديگري
هر چند فعاليتهاي شهرداري تهران به تنهايي براي مبارزه با آسيبهاي اجتماعي در كلانشهري مانند تهران كه آسيبهاي اجتماعي در آن ميتواند نظم عمومي را بر هم زند و هنجارهاي آن را مورد تعرض قرار دهد ناكافي است و نيازمند توجه دستگاههاي ذيصلاح و مسئولي است كه طبق قانون وظيفه ورود به موضوعات اجتماعي مانند تكديگري و امثال آنرا دارند، با اين حال ناامنسازي شرايط تكدي گري و جلوگيري از امكان بروز و ظهور آسيبهايي مانند آن در تهران به همت شهرداري تهران تا حدود زيادي توانسته بر كاهش حضور متكديان در جامعه تاثير بگذارد.
ديگر دستگاههاي متولي ساماندهي متكديان كه به گفته خودشان هميشه با مشكل كمبود بودجه و اعتبارات مصوب درگيرند نيازمند نگاه جدي دولت و مجلس براي افزايش بودجهاند تا مبارزه با تكديگري كه چهره شهرهاي ايران بهويژه پايتخت را زشت و با خردهجرائم زيادي همراه كرده است به راه حلي قطعي و كاربردي برسد.
در اين ميان نقش مردم كه با دلسوزي و يا به نيت كار خير متكديان را در انجام عمل خود ترغيب ميكنند نيز بسيار مؤثر است.
چنانچه شهروندان به دستگاههاي حمايتي اعتماد بيشتري كنند و اين كمكها راهي صندوقهاي آنها شود ساماندهي اين گروه بهتر و زودتر به سرانجام ميرسد.
شانس زندگي براي كودكان خياباني
حسن، وقتي وارد بهزيستي شد ،چند روزي را درس خواند و با مشاوران و پرستاران آنجا حسابي رفيق شد ولي بازهم آماده شد تا به جايي ديگر برود.
البته اين بار ديگر از حمايت شهرداري و بهزيستي خبري نبود و بايد دوباره بر ميگشت توي خيابان و كنار دست عمو مراد و كبريت ميفروخت.
روزها كه با اصرار به رانندههاي در ترافيك گير افتاده كبريت ميفروخت، همان چند حرفي را كه در بهزيستي ياد گرفته بود روي شيشه خاك گرفته ماشينها مينوشت تا يادش بماند.
حسن، هنوز هم منتظر است تا شايد دوباره در يك بعد از ظهر دلگير، دست مددكاري روي گردهاش بنشيند و بگويد اينبار سرنوشت تو تغيير خواهد كرد و شانس زندگي خواهي داشت.
چهارشنبه 17 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 167]