واضح آرشیو وب فارسی:فارس: شرحي بر جلوههاي رفتاري امام خميني (ره) با كودكان و نوجوانان
خبرگزاري فارس: امام خميني درباره شيطنت و بازيگوشي بچهها ميفرمودند:«بچه شيطون است، او بايد شيطنت كند و بچهاي كه يك گوشه بيفتد و بخواهد، چهار زانو بنشيند، اين بچه ي بزرگسال است، بچه نبايد بنشيند و اگر يكجا نشستشما بايد ببينيد چرا نشسته و اگر خوابيد ببينيد چرا خوابيده بچه بايد شيطنت كند».
بازيگوشي كودكان
حمايت از آزادي و آمريت كودك خردسال در حدي كه به خود كودك و ديگران زيان نرساند نه تنها نكوهيده نيست بلكه از ديدگاه تعليم و تربيت اسلامي مطلوب و پسنديده نيز ميباشد. لهذا نبايد از شيطنت و عدم رعايت نظم و طاعت از ناحيه كودك خردسال، نگران بود.
رسول گرامي اسلام حضرت محمد صلي الله عليه و آله، همين نكته را به پدران و مادران يادآور ميگردد كه اگر در فرزند خردسال خود حالاتي خارج از حدود نظم و نزاكت و بيرون از مرز طاعت و انقياد و بالاخره طغيان و سرگشي كودكانه مشاهده كردندبايد نسبتبه آينده او شادمان گردند، زيرا وجود حالت فعال و جوشان در كودك خردسال، نمايانگر فزوني خرد وانديشه و كابرد بيشتر و فزاينده آن در بزرگ سالي اوست. (1)
پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله ميفرمايد: «عرامة الصبي في صغره زيادة في عقله في كبره (2) ; شيطنت و لجاجت كودك به هنگام خردسالي نشانه زيادي عقل و انديشه او در بزرگسالي است.»
و يا صالحبن عقبه روايت ميكند كه من از عبد صالح امام موسيبن جعفر عليه السلام شنيدم كه فرمود: «يستحب عرامة الغلام في صغره ليكون حليما في كبره. ثم قال: لا ينبغي الا ان يكون هكذا; (3) شايسته است، كودك به هنگام خردسالي، بازيگوش و پرتلاطم و متمرد باشد تا در بزرگسالي، صبور و شكيب گردد. سپس آن حضرت فرمود: سزاوار است كه كودك خردسال منحصرا اين چنين بوده و بازيگوش و پرجنب و جوش باشد.»
اگر بازيگوشي و بازيطلبي كودك، سركوب نشود و بتواند به وسيله بازيهاي متنوع، جسم و جان خود را شاداب و پرنشاط سازد، در بزرگسالي از آدمهاي عصبي و تندخو و زود رنج و غير طبيعي، نخواهد بود، بلكه آدمي معتدل و متين و توانمند خواهد بود. (4)
امام خميني رحمه الله نيز كه آشنا به روحيات، حالات و مراحل رشد كودكان بودند درباره شيطنت و بازيگوشي بچهها ميفرمودند:«بچه شيطون است، او بايد شيطنت كند و بچهاي كه يك گوشه بيفتد و بخواهد، چهار زانو بنشيند، اين بچه ي بزرگسال است، بچه نبايد بنشيند و اگر يكجا نشستشما بايد ببينيد چرا نشسته و اگر خوابيد ببينيد چرا خوابيده بچه بايد شيطنت كند» (5) رام و مطيع بودن و آرام و ساكتبودن كودك خردسال نبايد به خاطر اينكه والدين در سايه چنين حالتي در كودكانشان، از آرامش و آسايش بيشتري برخوردار ميگردند اين تصور را در آنها به وجود آورد كه كودك خردسال آنها واجد سلامت و شخصيت مطلوبي ميباشد، بلكه چنين كودكي يا بيمار است و يا اينكه سرانجام شخصي خواهد شد كه سكوت و سازش و طاعت و تسليم در برابر هر حق و ناحق، شيوه او خواهد گشت و چنين شخصي هرگز نميتواند حقوق خود را از محيط خويش بگيريد. (6) و نيز روايتشده است كه زيركترين كودكان، كودكاني هستند كه از مدرسه ومحل درس گريزانند، يعني بازيگوش هستند. (7) مجلسي دوم در ذيل اين روايت، «عرامة» را به بد اخلاقي و شيطنت و بالاخره شدت علاقه كودك به بازي و فرار از مدرسه تفسير كرده و اضافه ميكند كه اين حالت در كودكان نشانه عقل و استقامت آنها در بزرگسالي است و بايد كودك اين چنين باشد. اما اگر كودكي مطيع و بيجنب و جوش و به اصطلاح خوش اخلاق، آرام، سر به زير و مانند بزرگسالان عمل نمايد، در بزرگسالي كمهوش و كماستقامت است. چنانكه اين امر نيز به تجربه رسيده است. (8)
دكتر فريده مصطفوي درباره نوههاي حضرت امام خميني رحمه الله چنين ميگويد:
«نوههاي آقا همه شلوغ بودند، امام رحمه الله به دختر من كه از شيطنتبچه خود گله ميكرد ميگفتند: من حاضرم ثوابي كه تو از تحمل شيطنتحسين ميبري، با ثواب تمام عبادات خود عوض كنم.» (9) و باز در همين رابطه خانم فرشته اعرابي نقل ميكند: «گاهي اوقات كه من نزد امام رحمه الله ميرفتم و پسرم را نميبردم، ميگفتند حسين را نياوردي؟ ميگفتم چون پسر من خيلي شيطوني و بدي ميكند. ميگفتند حسين بدي ميكند؟ خوب بچه بايد بدي كند، تازه اينها بدي نيست، بچه بايد اين كار را بكند، شما اشتباه ميكنيد، مگر بچه بدي ميكند؟ ميگفتم آخر فكر ميكنم شما اذيت ميشويد. ميگفتند من از اينكه شما بياييد و بچههايتان را نياوريد، اذيت ميشوم.» (10)
بنابراين طبق تعليم و تربيت اسلام هيچ پدر و مادري حق ندارد روح بازيگوشي(شيطنت) و سرپيچي از اطاعت در دوران خردسالي كودك را دراو سركوب كند و به خاطر تامين آرامش و آسايش خاطر خويش كودكان سرشار و لبريز از نشاط و جنب و جوش را به موجودي مطيع، آرام، خموده و افسرده دل مبدل سازند. والدين نبايد ظرفيتها و استعدادهاي كودكان خويش را كه از طريق همين بازيهاي متنوع و بچهگانه به ظهور ميرسند، به خاطر آرامش و آسايش خويش سركوب نمايند. علماي تعليم و تربيت، خصوصا نظريهپردازان روانشناسي بازي به اين نتيجه رسيدهاند كه بازيها و تحركات بچهگانه، موجب رشد و پرورش قواي جسماني، عقلاني، رواني، اجتماعي و اخلاقي كودكان ميباشد. بنابراين وظيفه والدين است كه با غنا بخشيدن به محيط تربيتي كودك زمينهاي را فراهم نمايند تا استعدادهاي بالقوه و خدادادي كودك شكوفا گردد. راجرز درباره نياز كودك به كنجكاوي و كشف اشيا معتقد است كه: كودك در درون خود اين استعداد و ادراك را دارد كه در مورد اشيا و چگونگي كاركرد آنها كنجكاوي داشته باشد، به همين دليل اسباب بازيهايش را ميشكند و ميخواهد درون اسباببازيهايش را كشف كند و داخل آن را ببيند، اينگونه فعاليتها براي كودك بسيار رضايتبخش است چون به نياز دروني پاسخ ميدهد.
متاسفانه گروهي از والدين پاسخهايي به كودك ميدهند كه با نياز وي به كنجكاوي و ميل به كشف اشيا در تضاد است، اين پيامها به صورت كلامي ( تو بد هستي، اگر اينگونه عمل كني دوستت نداريم و...) يا غير كلامي (اخم كردن، رو ترش كردن، لب گاز گرفتن و ...) ابراز ميشوند.
كودك به خاطر تهديد و تحميقهايي كه از سوي والدين ميشود، از نياز به كنجكاوي و كشف اشيا به خاطر اينكه نياز اساسيتري مثل محبت و توجه مثبت والدين را از دست ندهد، صرفنظر ميكند. اينجا مساله سرآغاز تحريف از مسير رشد فطري و طبيعي كودك است، كه آثار مخرب و زيانباري بر روي سلامت روانورشدتشخصييكودكخواهدگذاشت.
متاسفانه عدهاي از والدين كودكاني را ميپسندند كه ساكت، آرام و مطيع باشند. اينگونه والدين دوست دارند كودك خردسال آنها، بزرگسالي كوچك شده باشد، غافل از اينكه، كودك استبا تمام ويژگيهاي كودكي و هرگز بزرگسالي كوچك شده نيست. كودك سالم از سلامت جسمي، ذهني، عاطفي و رواني كافي برخوردار است، به طور طبيعي نيازهايي دارد كه او را از بزرگسالان جدا ميكند; او به بازي و جست و خيز و ارتباط با همسالان نياز دارد و همه چيز را از دريچههاي بازي ميبيند. از احاديث و روايات اسلامي چنين استفاده ميشود كه وجود شيطنت و بازيگوشي و حالت فعال و پر جنب و جوش در كودك ناشي از سلامت جسمي، ذهني، عاطفي و رواني اوست و چنين كارهايي - به ويژه براي پسران كه از تحرك و انرژي بيشتري برخوردارند - امري طبيعي است و نبايد موجب نگراني والدين باشد بلكه بايد با صبر و حوصله و تدبير، اينگونه رفتارها را تحمل كنند، هرچند بايد آنها را در مسير صحيح خود هدايت كنند، تا اين رفتارهاي طبيعي آنها به لاقيدي منتهي نشود. مثلا درست است كه كودك بايد بازي كند اما بايد ياد بگيرد كه به ديگران صدمه نزند، حيوانات را نيازارد، براي همسايگان مزاحمت ايجاد نكند، در پاركها گلها را پرپر نكند و... . تجربه نيز نشان داده است كه اينگونه كودكان فعال و با نشاط و پرتحرك، اگرچه در دوران خردسالي براي والدين خود مشكلات و ناراحتيهايي ايجاد ميكنند، اما در بزرگسالي از هوش و استقامتبيشتري برخوردارند. (11)
طبق تحقيقي كه توسط موسن و ساسمن (1980) و مرات بارت و دري بري (1981) انجام شده كودكاني كه پرجنب و جوش و بيقرار هستند وقتي كه بزرگ شدند و به مدرسه رفتند لزوما بچههاي شيطان و جنجال برانگيز نخواهند بود. (12)
پيامها و نتايج
1- در تعليم و تربيت اسلامي حمايت از آزادي و بازيگوشي كودك امري پسنديده ميباشد و از احاديث و روايات چنين استفاده ميشود كه وجود شيطنت و بازگوشي و حالت فعال و پر جنب و جوشي در كودك نشانه سلامت جسمي، ذهني، عاطفي و رواني اوست و چنين كارهايي در هوش و استقامت او در بزرگسالي تاثير دارد.
2- متاسفانه بعضي از والدين كودكاني را ميپسندند كه آرام، ساكت و مطيع باشند تا موجبات زحمت و ناراحتي آنان را فراهم نكنند، اينگونه والدين توقع و انتظار دارند كه كودكشان همانند بزرگسالان رفتار نمايد در صورتي كه كودك آنان ميل و نياز شديدي به بازي و جست و خيز دارد و همه را از دريچه بازي ميبيند.
3- كودكاني كه آرام و ساكت در گوشهاي بنشينند و مطيع و گوش به فرمان والدين باشند به احتمال قوي مشكل دارند.
4- وظيفه والدين است كه بستر و فضاي مناسبي براي جست و خيز و آزادسازي انرژي عصبي و رواني كودكان فراهم نمايند و گرنه اين انرژي متراكم شده به صورت مخربي خودش را نشان خواهد داد.
5- از سيره عملي و ديدگاههاي امام خميني رحمه الله نيز چنين استنباط ميكنيم كه:
الف) طبيعت و ماهيت كودك را پاك و مثبت ميدانستند.
ب) چون داراي سلامت روح و روان بودند، ادراكشان از جلوههاي خداوندي بر مبناي سلامت روان بوده و بر همين اساس همه كودكان را كه جلوههاي خداوندياند دوست داشته و كارهاي آنان را منطبق با فطرت و طبيعت ميدانستند.
ج) با توجه به آگاهي كه از خصوصيات و ويژگيهاي روحي و رواني كودكان داشتند، شيطنت و بازيگوشي آنان را امري طبيعي و فطري ميدانستند.
د) ايشان حاضرند ثواب عبادات خود را (كه بيش از پنجاه سال نماز شبشان ترك نشده و آن مناجاتهاي عارفانه و عاشقانهاي كه داشتند) با تحمل بازيگوشي كودك عوض نمايند.
و) ديدگاه و عملكرد ايشان واقعا پيشرفته و در سطح بالايي است كه با ديدگاههاي روانشناسان معاصر هم جهت و همسو است.
ه) ايشان بهترين و مطمئنترين الگوي رفتاري براي خانوادهها در عصر حاضرند.
پينوشتها:
1- حجتي كرماني، سيد محمدباقر، سه گفتار پيرامون برخي از مسائل تربيتي اسلام، ص 65
2- بحارالانوار، ج 4، ص 378
3- منبع 2، ص 379
4- بهشتي، احمد، اسلام و بازي كودكان، ص 85
5- مجله آشنا، ص 30 به نقل از روزنامه اطلاعات، شماره 19631
6- حجتي كرماني، پيشين، ص 66
7- بحارالانوار، ج 4، ص 379
8- حجتي كرماني، سيد محمدباقر، اسلام و تعليم و تربيت، ج 1، ص 252
9- ستوده، اميررضا، پا به پاي آفتاب گفتهها و ناگفتهها از زندگي امام خميني رحمه الله، ج 1، ص 107
10- اعرابي، فرشته، مجله سروش، ص 20
11- سادات، محمدعلي، راهنماي پدران و مادران، ج 2، ص 61 تا 63
12- ماسن، هنري و همكاران، رشد شخصيت كودك، ص 165 (ترجه مهشيد ياسايي)
...........................................................................
منبع: ماهنامه ديدار آشنا، شماره 7
چهارشنبه 17 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 127]