واضح آرشیو وب فارسی:حيات: لاريجاني در شوراي اجرايي مجمع مجالس آسيايي:آسيا ظرفيت هاي بسياري براي همگرايي دارد
تهران - حيات
رييس دوره اي مجمع مجالس آسيايي گفت: مجمع مجالس آسيايي به عنوان يكي از مهمترين نهادهاي مدني در آسيا مي تواند در تقويت همگرايي آسياي نقش مهمي ايفا كند.
به گزارش حيات به نقل از خانه ملت، متن سخنراني رياست مجلس شوراي اسلامي در اجلاس شوراي اجرايي مجمع مجالس آسيايي به شرح زير است:
عاليجنابان،
روسا و نمايندگان محترم مجالس آسيايي،ميهمانان محترم، از برگزاري نخستين اجلاس شوراي اجرايي مجمع مجالس آسيايي در سال جاري در تهران بسيار خوشوقتم. اميدوارم مجموعه تلاش هايي كه طي يك سال گذشته در جهت تثبيت دستاوردها و پيشبرد اهداف مجمع مجالس آسيايي صورت گرفته موجبات رضايت همه شما را فراهم آورده باشد.
در شرايطي در اين مجمع حضور يافته ايم كه صحنه بين المللي دچار بحران ها و شوك هاي عميقي شده است و نيازمند آن است كه تاثيرات آن را به دقت رصد نماييم. قطب هاي قدرت در شرايط معاصر از چند نظريه عبور نموده است. زماني قطب هاي قدرت بر مبناي قدرت نظامي تعريف مي شدند، اين دوره بعد از جنگ جهاني دوم، به تئوري امتزاج اقتصادي و نظامي بدل گرديد و در طول دوره جنگ سرد پارادايم مسلط بر قطب بندي جهاني بود، هر چند تئوري كاملي نبود اما نمي توان كارآمدي آن را در برخي وجوه در نظر نگرفت.
نظريه ديگري كه مدتي در عرصه تفكر بين المللي اذهان را به خود جلب نمود نظريه اي نزديك به آنچه تافلر مطرح نموده است كه فناوري هاي پيشرفته و اطلاعات عرصه تاثيرگذار در قطب بندي جهاني تعريف شود. اما با تغييرات عميق در شوروي سابق، يك قطب را به تئوري هاي پر سر و صدايي نظير مديريت جهاني و يكجانبه گرايي كشاند كه پس از مدتي مولفه نظامي گري را مجددا به نحو افراطي بر قطب بندي جهاني مسلط نمود به طوري كه بحث اقدام پيش دستانه در جنگ و اشغال نظامي به بهانه مبارزه با تروريسم و تحميل دست نشانده به بهانه دمكراسي خواهي را با ادبيات مغرورانه اي در ساخت سياست بين المللي رايج نمودند، هر چند نارس بودن و عجولانه بودن چنين تئوري هايي از ديد تيزبينان عالم سياست مخفي نبود اما با تبليغات مهيج و نبود نظريات جايگزين بايد پذيرفت كه عملا حداقل در يك دهه تلاش شد نظريه معيوب يكجانبه گرايي را به نظريه مسلط در صحنه بين المللي درآورند. در اين دوره كه بايد آن را جزء دهه هاي سياه از نظر حقوق بشر در نظر گرفت، شاهد بدترين جنايات عليه بشريت بوديم اما شكل ظاهري آن را قانوني جلوه مي دادند. بمباران هاي وحشيانه در عراق، فلسطين، افغانستان و لبنان، زندان هاي مخوف در ابوغريب، گوآنتانامو و سرقت هاي سازمان يافته هوايي توسط پايگاه هاي آمريكا در اروپا، بخشي از نتايج تئوري دهشت انگيز يكجانبه گرايي دهه اخير است. در اين دوره كشورهاي اندكي با انقلاب اسلامي ايران در مبارزه با اين وحشي گري مدرن همراهي كردند اما نتايج و استراتژي پايداري جمهوري اسلامي، ناتواني اين تئوري را در منطقه خاورميانه به خوبي عيان نمود.
سوال اين است كه امروز در چه شرايطي هستيم و آسيا چه نقشي مي تواند براي دهه آينده براي خود تعريف كند؟
واقعيت اين است كه هر چند اين دوره، دوره محنت باري براي بشريت و بخصوص براي ما آسيايي ها بوده است، اما امروز در شرايط متفاوتي قرار داريم. صحنه جهاني از تئوري كم خاصيت يكجانبه گرايي عبور كرده است و قدرت هاي مقهور در گذشته، امروز جسارت عرض اندام يافته اند و برتحرك خود در صحنه منطقه اي و جهاني افزوده اند. آنها هر چند علي الاغلب مبدع چنين وضعيتي نبودند، اما خود را وارث آرايش جهاني جديد مي پندارند كه بايد از آن استقبال نمود. اين بازيگري مي تواند در يك حركت عقلاني و با استفاده از تجربيات گذشته به مديريتي چند جانبه در صحنه بين المللي منتهي گردد. اما في الحال با مديريت چند جانبه مواجه نيستيم. شرايط فعلي و ضعيت شكل نايافته است و هنوز بازيگران نتوانسته اند استواري و پايداري خود را در شطرنج زمانه به خوبي اثبات نمايند و طبيعي است كه نيازمند زمان هستند. اين دوره بي شكلي اتفاقا براي آسيا مي تواند فرصت تلقي شود و با نگاهي عالمانه و دقيق جايگاه درستي در معادلات بين المللي براي خود تعريف نمايد.
عاليجنابان، ميهمانان محترم، من معتقدم كه آسيا ظرفيت هاي بالفعل بسياري براي همگرايي و همكاري دارد. قاره آسيا بلحاظ مساحت جغرافيايي وسيع ترين، از نظر تاريخي قديمي ترين، از حيث سرمايه انساني و جمعيت پرترين، از منظر ديني و فرهنگي متنوع ترين و از نقطه نظر ذخاير انرژي و منابع طبيعي غني ترين قاره جهان است. در وراي اين جغرافياي گسترده و تاريخ كهن، در دل اين جمعيت انبوه و مردمان متنوع، و در بستر ذخاير معادي و معنوي قاره آسيا، ظرفيت هاي بزرگي نهفته است كه چشم انداز آينده جهان را رقم مي زند. ما در جهاني زندگي مي كنيم كه اجزاء آن بطور فزآينده اي در ارتباط و وابستگي به هم قرار دارند و كاركردهاي مستقل و تركيبي آنها، دستور كار جهاني را به گونه اي شكل داده كه پيشرفت در اين عرصه ها بدون يك نگاه جهاني و تعامل فراگير امكانپذير نيست اما از هر منظري كه به جهان و روندهاي جهاني بنگريم، جايگاه و موقعيت آسيا در آن ممتاز و برجسته است. در واقع، آسيا بمثابه يك قطب تاثيرگذار بر معادلات سياسي، تجاري و فرهنگي در سطح جهان، خود يكي از مولفه هاي بي بديل روند هاي جهاني است.
نگاه فعالانه روسيه در صحنه منطقه اي و جهاني و قدرت نوظهور اقتصادي و فناوري چين و تحولات قابل توجه در حيات اقتصادي مناطق جنوب شرق آسيا تحولات تاثيرگذار سياسي و فناوري در منطقه ما و غرب آسيا و خاورميانه و قدرت انرژي نفت و گاز در آسيا، مجموعه اي عناصر مهم بازيگري متعهدانه آسيا در دهه هاي آينده را نشان مي دهد.
بنا ندارم در اين امر در اجلاس شوراي اجرايي مجمع مجالس آسيايي به غلوگويي وقت گذراني كنم چه صحنه جهاني مواجه با عناصر قدرتمند ديگري در ساير مناطق نيز هست. اما نكته قابل توجه اين است كه مجموعه اي از عناصر تاثيرگذار در قدرت آسيا كاملتر از ساير بازيگران است. در واقع در آسيا تمدن، فرهنگ، قدرت الهام بخشي، انرژي، فناوري و زمينه هاي نقد نشده در توسعه با هم، افق جهش هاي بيشتر را براي آسيا فراهم نموده است كه اين را شتاب در ديگر انقلاب بين المللي نمي بينيم. لذا استفاده از اين فرصت زماني براي باز باز تعريف قدرت آسيا امري لازم و حياتي است در غير اينصورت به ناحق، ديگران با حضور بدلي خود جاي را بر حركت تكاملي آسيا تنگ مي كنند.
دوستان عزيز!
مشكل فقط اين نيست كه ساير بازيگران در اين دوره ژله اي قطب بندي جهاني به دست اندازي بلاوجه مبادرت مي ورزند، بلكه مصيبت مهمتر آن است كه چون با فرهنگ و مختصات اجتماعي آسيا آشنايي كافي ندارند با رفتارهاي نابخردانه، هم براي خود مشكل ايجاد مي كنند و هم امنيت و ثبات منطقه را دچار مخاطره مي نمايند.
يك نمونه آن را اين روزها در ناشي گري هاي سياسي ناتو در افغانستان مشاهده مي كنيم. آمريكا و ناتو با سر و صداي زياد، توجيه عمليات نظامي خود در افغانستان را متمركز بر مبارزه با طالبان نمودند، اما در طول سال گذشته بارها ما مطلع مي شديم كه برخي عناصر ناتو با طالبان مذاكراتي پنهاني دارند اما در بحث هاي علني نفي مي كردند. اين روزها مخصوصا بعد از حوادثي كه طالبان عليه نيروهاي فرانسوي در افغانستان داشت، كاملا برملا شد كه جرياني از ناتو و طالبان و يكي از كشورهاي منطقه كه معمولا اين جريان هاي تندرو را حمايت مي كند با هم توافقاتي داشته اند و فرمانده ارتش انگليس هم اعلام مي كند نمي توانيم با طالبان درگير شويم! احتمالا تا چند وقت ديگر با ملاعمر در كاخ سفيد پالوده ميل مي كنند! حال سوال اين است شما كه اينقدر راحت با تروريست ها به تفاهم مي رسيد چرا اينقدر جنگ و كشت و كشتار در منطقه راه انداخته ايد؟! و با اين همه هزينه مالي و جاني چه چيزي را حل كرديد و سوال ديگر اين است بعد از اين معامله حالا شما قوي تر هستيد يا تروريست ها؟!
نمونه ها از اين سنخ بسيار است، علت اصلي اين ماجراهاي افسانه هزار و يك شب در منطقه ما ارزيابي غلط از شرايط و قدرت خودشان و عدم فهم شرايط فرهنگي و اجتماعي و تحولات دهه هاي اخير در منطقه است. برخي وسوسه هاي نفوذ در منطقه قفقاز و آسياي ميانه براي غربي ها و تدوري هاي خيالي تسلط بر مناطق انرژي آينده دنيا نيز از چنين نقايصي در محاسبات آنها بر مي خيزد كه مسايل اخير را بوجود آورد.
نقش مردم و نهادهاي مدني در بينش همگرايانه در آسيا بسيار اساسي و مهم است. به اعتقاد اينجانب نهادهاي مردمي مانند مجمع مجالس آسيايي با تكيه بر دو خصيصه ممتاز خود يعني «مردمي بودن و تكيه بر آراي و انتخاب مردم» و «مرجعيت در امر قانونگذاري و قانونمداري» مي تواند نقش بسيار موثري در توسعه روابط بنيادين در ميان ملت ها و دولت هاي آسيايي ايفا نمايد و مالا زمينه ساز تحقق آرمان «پارلمان آسيايي» باشد. بر همين اساس، دولت هاي آسيايي در حمايت از اين چنين نهادهاي موثر در همگرايي فرهنگي و مردمي در آسيا رسالت و مسئوليت سنگيني بر عهده دارند.
مجمع مجالس آسيايي بعنوان يكي از مهمترين نهادهاي مدني در آسيا مي تواند در تقويت همگرايي آسياي نقش مهمي ايفا نمايد. علاوه بر موضوعات متنوع سياسي، اقتصادي و فرهنگي كه در نشست هاي سالانه مورد بحث و گفتگو قرار گرفته، ايده هاي جسورانه و مبتكرانه مانند «معاهده دوستي در آسيا» و «بازار يكپارچه انرژي در آسيا» پروژه هاي مهمي هستند كه تحقق هر يك از آنها گام بزرگي در مسير تحقق همگرايي در آسيا محسوب مي شود.
جمهوري اسلامي ايران و بويژه مجلس شوراي اسلامي ايران به همگرايي در آسيا كه در نظر مبتني بر علم و عقل و منطق و در عمل متكي بر كار و تلاش براي رشد و توسعه و صلاح و فلاح مردم اين منطقه است با ديد مثبت مي نگرد. جمهوري اسلامي ايران در كنار ديگر كشورهاي تاثيرگذار، با عضويت در بسياري از نهادها و سازمان هاي آسيايي نقش فعالي در تقويت همگرايي در عرصه هاي مختلف فرهنگي، اقتصادي، تجاري، سياسي و انرژي در آسيا بعهده دارد. هر قدر كه اين تلاش ها و همكاري ها در كميت و كيفيت ارتقاء يابد و به تحكيم روابط و تثبيت صلح و امنيت و رفاه بيشتر در آسيا منجر شود، از حمايت و مساعدت بيشتر ما برخوردار خواهد بود.
مجلس شوراي اسلامي ايران نيز به بعنوان يكي از اعضاي موسس مجمع مجالس آسيايي براي تقويت و توسعه فعاليت هاي اين نهاد ممتاز بين المللي از هيچ كوششي دريغ نكرده و نخواهد كرد.
اينجانب بعنوان رئيس دوره اي مجمع مجالس آسيايي، تشكيل دبيرخانه تابت و فعال براي مجمع مجالس آسيايي در تهران را اقدام سازنده و مفيدي ارزيابي مي نمايم كه در تثبيت فعاليت ها و كارآمدي بيشتر و پيگيري جدي تر تصميمات مجمع بسيار موفق عمل كرده است. اين موفقيت مرهون تلاش و پشتكار دبيركل محترم مجمع جناب آقاي محمد هادي نژاد حسينيان و همكارانشان مي باشد كه در جاي خود شايسته سپاس و تقدير است.
به اعتقاد من، اين مجمع مي بايد با جديت بيشتري تلاش نمايد تا از طريق افزايش و تعميق روابط بين مجالس عضو از يكسو و يا نهادهاي دولتي در سطح آسيا از سوي ديگر، دايره تاثيرگذاري تصميمات و رهنمودهاي خود را توسعه بخشد. همچنين لازم است كه براي احراز نقش موثرتري در عرصه بين المللي، با نهادهاي مشابه خود در ديگر نقاط جهان وارد تعامل بيشتر شود و راهكارهاي جديدي براي توسعه همكاري با آنها اتخاذ نمايد.
فرصت را مغتنم شمرده و مراتب خرسندي صميمانه خود را از حضور شما نمايندگان محترم مجالس قانونگذاري در كشورهاي مختلف آسيا در اين اجلاس ابراز مي نمايم و اميدوارم كه تلاش هاي شما در نشست هاي كاري منشا آثار مهمي براي پيشبرد اهداف عالي مجمع مجالس آسيايي باشد، متشكرم.
پايان پيام
چهارشنبه 17 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حيات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 51]