واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: زني با حضور در دادگاه خانواده با بيان اينكه همسرم مرا رها كرده و با زن روسي ازدواج كرده است، درخواست طلاق كرد.
اين زن جوان با حضور در شعبه 268 مجتمع قضائي خانواده به قاضي عموزادي گفت: شوهرم از 4 سال فبل من را ترك كرده و ديگر به خانه برنگشته است.
زن جوان درباره نحوه آشنايي و ازدواج با شوهرش به قاضي عموزادي گفت: سال 77 براي تحصيل در رشته پرستاري به آستارا رفتم و بعد از مدتي با همسرم كه راننده ترانزيت بود آشنا شدم.
وي با بيان اينكه بعد از مدتي به همراه خانوادهاش براي خواستگاري از من به تهران آمدند، افزود: من به او جواب مثبت دادم و بعد از ازدواج براي زندگي و ادامه تحصيل من به آستارا برگشتيم.
زن كه 28 ساله و فارغالتحصيل رشته پرستاري گفت: از آنجائيكه شوهرم راننده ترانزيت بود، بيشتر اوقات به كشورهاي آسياي ميانه سفر ميكرد و زمان كمي را در سال به ايران ميآمد.
وي با بيان اينكه همين موضوع باعث سردي رابطه ما شده بود، ادامه داد: مدتها بعد متوجه شدم او علاقه زيادي به من نداشته است و تنها به اصرار خانوادهاش با من ازدواج كرده است.
زن جوان كه به سختي سعي ميكرد جلوي اشكهايش را بگيرد با صدايي بغضآلود گفت: چند سال از ازدواجمان گذشت تا اينكه فهميدم او با باندهاي قاچاق مواد مخدر همكاري ميكند و در نهايت خودش هم اسير اعتياد شد. او بيشتر اوقات خارج از ايران بود و زماني هم كه در ايران زندگي سالمي نداشت و بيشتر زمان خود را صرف مصرف مواد مخدر و رفيقبازي ميكرد و هيچ توجهي به من نداشت.
زن جوان كه ديگر قادر به كنترل اشك هايش نيست و قطرات اشك صورتش را پوشانده است ادامه داد: تمام تلاش خود را براي كنترل او به كار گرفتم تا اينكه تحصيل من به پايان رسيد و براي گذراندن دوره طرح بايد به تهران ميآمدم.
وي با بيان اينكه فكر كردم اگر مدتي از او دور باشم تا من را نبيند شايد رفتارش اصلاح شود و زندگي سالمي را شروع كند، افزود: اين موضوع را با او در ميان گذاشتم و او هم استقبال كرد، اما مدتي كه براي گذراندن طرح در تهران بودم او حتي يك بار هم با من تماس نگرفت.
زن جوان گفت: بعد از اتمام دوره و برگشتن به خانه، تصميم گرفتم براي پايبند كردن او به زندگي صاحب فرزند شويم كه باز هم با پيشنهاد من موافقت كرد، اما اين ترفند من باز هم جواب نداد، چرا كه بعد از به دنيا آمدن پسرم به رفتار قبلي خود ادامه داد و از 4 سال قبل به طور كامل ما را رها كرده و ديگر به خانه بازنگشته است.
زن با گريه ادامه داد: آخرين بار 4 سال قبل با من تماس گرفت و فقط گفت ميخواهم صدايت را بشنوم و ديگر از او خبري ندارم و تنها شنيدهام با يك زن روسي ازدواج كرده است.
وي افزود: در مدت 4 سالي كه ما را رها كرده است نه تنها به سراغ من نيامده بلكه براي ديدن پسرش هم نيامده است.
زن جوان در جواب قاضي كه از او پرسيد چرا از خانواده همسرت خبري نميگيري، گفت: از بستگان شوهرم هيچ آدرسي ندارم و در اين مدت آنها نيز با اينكه شماره تلفن من و آدرس خانه خانواده من را هم داشتند، اما هيچ وقت براي ديدن من و فرزندم علاقهاي نشان ندادند.
قاضي عموزادي از زن جوان خواست آدرسي از محل سكونت خانواده شوهرش به دادگاه ارائه كند، كه زن جوان گفت: هيچ يك از بستگان شوهرم را نميشناسم و در آخرين سفري كه به آستارا داشتم متوجه شدم كه مادر همسرم خانهاش را فروخته و به جاي نامعلومي رفته است.
زن جوان با بيان اينكه حاضر به بخشيدن 400 سكه مهريهام نيستم، خطاب به قاضي عموزادي گفت: در اين مدت من و پدر و مادرم سختي زيادي را براي بزرگ كردن پسرم متحمل شديم و شوهرم بايد تاوان اشتباهاتش را بپردازد.
در پايان اين جلسه قاضي عموزادي براي رسيدگي مجدد به پرونده و درخواست زن براي يافتن محل سكونت خانواده شوهرش و احضار آنها به دادگاه وقت ديگري را تعيين كرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 188]