واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: شادكامي، يك صفت شخصيتي فرضي مشخص است كه با نشاط و سرزندگي، مردمآميزي، قابليت اعتماد و نظاير آن تعريف شده است.اينكه آدميان چه چيزي را شادي تلقي كنند، دلايل فراوان دارد. هر چند از روانشناسان شناختي كمتر كسي دامنة نظريهپردازياش را به شادي و شادكامي كشانده است، اما شك نيست كه شادي جنبة شناختي در خور توجهي دارد.
لئوتولستوي معتقد است كه همة خانوادههاي شاد، كم و بيش مثل هم هستند و فاكتورهاي بارز و مشخص آنها از نظر كميت و كيفيت نزديك به هماند اما برعكس، خانوادههاي ناشاد، به شيوههاي مختلفي ناشاد بودن را تجربه ميكنند.
مطالعه علمي
اگر چه، مطالعه علمي شادي و احساس بهزيستي موضوع جديدي است، اما تئوريهاي مربوط به شادي بسيار قديمياند، فلاسفة قديم يونان، اعتقاد داشتند كه همواره زندگي هوشمندانه با شادي همراه است. كسي كه شاد است در وي از حماقت اثري نيست و شخصي كه شاد نيست از درايت و هوشمندي در او اثري نيست.
ارسطو معتقد بود كه فضيلت و تقوا با شادي مترادف است. از دهة 1980 تعداد مقالات مربوط به شادي، لذت، احساس بهزيستي و رضايت از زندگي به 780 مقاله در سال رسيد.
شادي از نظر «وسمن وريكس» مفهومي است، كه از جريان زندگي عاطفي فرد، انتزاع ميگردد و نشانگر توازن معني از حالت عاطفي مثبت به مدت طولاني است.
شادي از ديد «ون هو ون» عبارت است از درجهاي از كيفيت زندگي، كه فرد آن را بهطور كلي مطلوب ارزيابي ميكند. پس در اين تعريف، شادي فقط حاصل يك جمع ساده از لذتهاي زندگي نيست، بلكه بيشتر يك ساخت شناختي است كه فرد آن را از تجربههاي مختلف خود استنباط ميكند.
«اد دنير» معتقد است، كه خود سنجيهاي مربوط به شادي، تابعي است از تكرار تجربههاي خوشايند و يا عواطف مثبت و عدم تكرار تجربههاي عاطفي منفي و ناخوشايند. در اين تعريف، بيشتر بر فراواني تجربة هيجانهاي مثبت تأكيد ميشود تا شدت هيجانهاي مثبت.
تأكيد ديدگاه «سليگمن»، بر روي نوع ارتباطهاي بين فردي و ميزان شادي است. سليگمن معتقد است كه افسردگي عمدتاً از فقر ارتباطهاي بين فردي و فردگرايي ناشي ميشود و ويژگي مهم افراد شاد، برونگرايي است. بنابراين افراد شاد، داراي روابط اجتماعي موفق و ارتباطات بين فردي نزديك و صميمي و غني هستند.
ارتباط شادي با سن و جنسيت و نژاد
بين شادي و سن و جنسيت رابطة معناداري وجود ندارد. دانستن سن فرد، اطلاعات زيادي در مورد ميزان شادي وي به ما نميدهد. هيچ زماني از زندگي به طور مشخص شادتر و يا ناشادتر نيست. مطالعات، نشان دادهاند كه شادي و رضايت از زندگي در بين جوانان، كهنسالان، زنان و مردان و سياهان و سفيدها، قابل دسترس است. ميتوان از طريق شناختن ويژگيهاي فردي، به ارتباطهاي نزديك و صميمي، تجربههاي كاري و اعتقادهاي مذهبي فرد در هر گروه سني پي برد كه وي احساس شادي و بهزيستي ميكند يا خير؟
با درآمد و كار
بين درآمد و احساس شادي، رابطه وجود دارد. اين رابطه، در زير يك سطح حداقل درآمد چشمگيرتر است. اما، وقتي مردم از عهدة مخارج ضروري زندگي برميآيند، پول اهميت كمي پيدا ميكند. پس افزايش يا كاهش پول (درآمد) اثر طولاني روي شادي افراد ندارد.
كاركردن، در شرايط زير مشكل ايجاد ميكند:
1ـ زماني كه، كارفراتر از توان ما باشد، كه با احساس درماندگي و اضطراب همراه است.
2ـ زماني كه، كار در سطح پايينتر از سطح توانايي ما باشد، كه احساس كسالت، نتيجة آن است.
اما، زماني كه فرد داراي مهارت كافي است و جذب فعاليتي شود كه چالش متناسب و بالايي را ميطلبد، او همواره از كار خود لذت ميبرد. كار جالب و دلخواه، از هر تفريحي لذتبخشتر است.
ايمان و شادي
بين دو پارامتر و شادي رابطهاي قوي و مثبت وجود دارد. افرادي كه با ايمان هستند، سطوح بالاتري از شادي و رضايت از زندگي را گزارش ميدهند و در برابر افسردگي آسيبپذيري كمتري از خود نشان ميدهند.
اشخاصي كه ايمان قوي دارند، در حل بحرانها موفقتر هستند و همين موضوع اين گونه افراد را به سمت شادي و احساس خوشحال بودن سوق ميدهد.
عزت نفس
افراد شاد از عزت نفس بالاتري برخوردارند. اين افراد تصور ميكنند كه نسبت به ديگران سازگارتر، سالمتر، با اخلاقتر و باهوشتر هستند و كمتر، كليشهاي برخورد ميكنند و نسبت به برخي از افكار و رفتار خود از تعصب كمتري برخوردارند. همچنين آنها از احساس كنترل شخصي بالاتري نسبت به امور برخوردارند و فكر ميكنند كنترل بيشتري بر رويدادها دارند. افراد شاد، خوشبينتر هستند؛ بهطوري كه آنها اين توان را در خود ميبينند كه ميتوانند در حل مشكلات موفق شوند.
منبع: روزنامه اطلاعات
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 120]