واضح آرشیو وب فارسی:مهر: گزارش مهر از بزرگداشت حافظ /حافظ همراه رنجهاي ماست/ گوته با شناخت حافظ تولدي دوباره يافت
در آستانه روز بزرگداشت حافظ اصغر دادبه، محمود حدادي، عليرضا انوشيرواني و تهمورث ساجدي در نشستي با عنوان "حافظ در عرصه ادبيات تطبيقي" به بحث و بررسي پيرامون زواياي مختلف زندگي و اشعار اين شاعر كلاسيك ايراني پرداختند.
به گزارش خبرنگار مهر، در ابتداي اين نشست اصغر دادبه حافظ پژوه با طرح اين سوال كه "چه عاملي موچب توجه حتي بگانگان به شعر فارسي به طور عام و حافظ به طور خاص شده است؟" گفت: به رغم تاثير حافظ در حوزه معنا، به عقيده من تاثير او در لفظ نيز كم نبوده است. امروز اگر از زوايه لفظ و معنا نگاه كنيم ترديدي وجود نخواهد داشت كه نه تنها آنان كه زبان فارسي نمي دانند حتي كساني هم كه زبان فارسي را به خوبي مي دانند نمي توانند ظرفيتهاي مورد نظر حافظ را در شعرهايش دريابند.
وي ادامه داد: اين فرهنگ ايران بوده است كه با ابعاد مختلفش البته به همراه اسلام و پيام الهيش اين قابليت را داشته كه حافظ را بيافريند. پيام حافظ هم همان پيام فردوسي است با اين تفاوت كه در كمتر از 500 غزل بيان شده است. او اين پيام والاي انساني و الهي را بيان كرد تا در دور دستهاي عالم به گوش گونه هاي مختلف بشري برسد.
دادبه در عين حال با اشاره به وضعيت فعلي زبان فارسي در جهان افزود: پشت سر حافظ و سعدي رسانه هاي خبري نبوده اند اما اين دو و چندين شاعر ديگر همچنان مانده اند. اين درد است كه شما برويد در اينترنت و آنجا زبان قومي وحشي از آفريقا كه فقط 2000 نفر به آن تكلم مي كنند باشد اما زبان فارسي، زبان حافظ و سعدي نباشد. حال آنكه پيام حافظ پيام فرهيختگي است. به عنوان مثال با اشاره اي به بحثي كه او در تدبير منزل دارد مي توان گفت زني كه حافظ مي خواهد هنوز روشنفكرترين زنان عالم به گرد پاي او نمي رسند.
اين حافظ پژوه گفت: ما به اين دليل حافظ را دوست داريم كه با ما رنج مي كشد، با ما مي گريد، با ما مي خندد و با ما مي زيد چرا كه حافظ خود ماست و پيامش پيام يك دردمند ايراني است به همه دردمندان جهان. او هميشه عليه ارزشهاي مورد پسند روز جامعه و افرادي مانند صوفيان و زاهدان ستيزي شيرآسا دارد و به همين خاطر است كه دوستش داريم.
سعدي در ادبيات آلماني موفقتر از حافظ بوده است
در ادامه محمود حدادي مترجم "ديوان غربي - شرقي" (اثر گوته) با اشاره به تعابير سه گانه ادباي آلماني از شرق گفت: در نگاه اول شرق خاستگاه ادبيات تهذيبي است كه سعدي شاخص ترين چهره آن است و اتفاقاً سعدي برخلاف حافظ كه ديوانش تنها يك بار تجديد چاپ شد موفقتر بوده است و حتي 100 سال زودتر از حافظ به اين زبان (آلماني) ترجمه شد. در نگاه دوم كه نگاه روشنفكران آلماني است شرق محل برآمدن خورشيد فرزانگي است. اما نگاه سوم كه نگاه گوته هم هست با شناخت حافظ و ورود وي (گوته) به دنياي عاطفي و فكري روشنفكران مشرق زمين آغاز مي شود و سپس با شناخت قصه هاي هزار و يك شب ادامه مي يابد.
وي افزود: گوته با شناخت حافظ احساس مي كند كه تولدي دوباره يافته است هر چند كه در 65 سالگي عمرش اين اتفاق رخ مي دهد. با اين وجود او هيچ گاه سعي نمي كند كه به قالب غزل فارسي نزديك شود و انچه هم كه از حافظ مي گيرد بيشتر محتوايي و فرهنگي است و به همين خاطر بسيار خطاست اگر بگوييم شيفته حافظ بوده است.
تاثيرپذيري جان دان و امرسون از حافظ
عليرضا انوشيرواني استاد ادبيات فارسي دانشگاه شيراز هم در اين نشست با رويكردي تطبيقي به موضوع شيوه شناخت حافظ پرداخت و گفت: بايد يادآوري كرد كه محاط اجتماعي و فرهنگي مساعدي كه براي شاعر بزرگي مانند امرسون فراهم بوده است، آمادگي پذيرش و تاثيرپذيريش را از حافظ در او فراهم كرده است. همچنين جان دان شاعر انگليسي قرن هفدهم كه به شاعر متافيزيكي مشهور است و شعرش ساختاري جدلي دارد و داراي زباني گفتاري و پر از احساس است از حافظ تاثير بسيار پذيرفته است.
وي افزود: زمينه هاي پذيرش حافظ در امرسون وجود داشته است. او به پديده اي به نام روح الهي كه در تمام هستي سريان دارد و تنها با چشم دل هم ديده مي شود معتقد است و نيز مي گويد كه براي يافتن حقيقت كافي است نگاهي به درون داشته باشيم و حتي براي توضيح اين منظور مقاله اي درباره شعر فارسي مي نويسد و بيتي از حافظ را شاهد مثال مي آورد.
در ادامه اين نشست تهمورث ساجدي استاد ادبيات تطبيقي دانشگاه تهران نيز درباره تاثيرگذاري حافظ بر ادبيات فرانسه گفت: حافظ در نيمه دوم قرن هجدهم به اروپاييها معرفي شد. دوره اي كه نئوكلاسيسم با چهره هايي مانند مونتسكيو و ديدرو و ... حاكم بود اما ديگر حرف جديدي براي گفتن نداشت تا اينكه جواني به نام "ويليام" دُره نادري را ترجمه كرد و در ادامه هم به سفارش پادشاه دانمارك 18 غزل از حافظ را ترجمه كرد. اساساً دوره 50 ساله مابين سالهاي 1810 و 1860 را در اروپا رنسانس شرقي ناميده اند و بزرگترين دستاورد خاورشناسي هم از آن همين دوران است.
گوته ناخواسته اسطوره "هزار و يك شب" را خراب مي كند
وي افزود: از سال 1809 تا 1819 كه هامر شاعر آلماني به كمك يك لهستاني اولين مجله چندزبانه اروپا را منتشر كردند شناخت غرب از شرق افزون شد. هر چند غرب، شرق را از طريق قصه هاي هزار و يك شب شناخته است اما كاري كه گوته مي كند و ناخواسته اسطوره هزار و يك شب را خراب مي كند و به حافظ روي مي آورد اين شناخت را كاملتر مي كند.
چهارشنبه 17 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 133]