تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):کمترین کفر این است که انسان از برادرش سخنی بشنود و آن را نگه دارد تا او را با آ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816424655




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

منافع ملي با امنيت ملي‌ گره خورده است‌


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: منافع ملي با امنيت ملي‌ گره خورده است‌
جام جم آنلاين: منافع ملي ، مفهومي پيچيده و داراي تعاريف مختلفي است كه امكان دارد هدف‌هاي نخستين و هميشگي يعني امنيت ملي ، رفاه اقتصادي ، حفظ و افزايش قدرت، اعتبار، پرستيژ و حفظ تماميت ارضي تعريف شود.


مفهوم Nationalintrest به صورت رسمي در قرون 16 و 17 مترادف با اراده شاهانه و منافع خانواده سلطنتي به كار گرفته ‌شد. پس از انقلاب ملي آمريكا در 1776 و فرانسه در 1789 واژه منافع ملي وارد ادبيات سياسي شد.

به گفته لرد پالمرستون، نخست‌وزير بريتانيا در 1865 كه «ما متحد ابدي نداريم، بلكه منافع ملي براي ما امر ابدي و وظيفه ما پيروي از آن است» اهميت منافع ملي را بايد در اين مطلب يافت.

مفهوم منافع ملي را از لحاظ نظري نخستين بار چارلز بيد، وارد متون تخصصي روابط بين‌الملل كرد.

توجه و پيگيري اهداف در رفتار متقابل كشورها ، دخالت عوامل داخلي و خارجي در تعيين و دستيابي به هدف يا اهداف موردنظر و همچنين يكنواخت نبودن منافع كشورها در صحنه بين‌المللي را مي‌توان از جمله فرضياتي در نظر گرفت كه در تعريف منافع ملي به ما كمك مي‌كند ، در همين راستا بيشتر دانشمندان روابط بين‌الملل هدف‌ها و انگيزه‌هاي اصلي رفتار كشورها را در صحنه سياست خارجي منافع ملي نام نهاده‌اند و معتقدند آنچه كشورها در صحنه بين‌المللي انجام مي‌دهند براي حفظ و دستيابي به منافع ملي است.

در تعريفي ديگر، شاخص تامين منافع ملي نيز چيزي جز افزودن به شاخص مقبوليت يك نظام سياسي كه نمايانگر رضايت مردم از آن در ايجاد و پاسداري از امنيت عمومي، افزودن به رفاه اجتماعي و ثروت ملي و تامين بهداشت حقوق شهروندي و دموكراسي در اجتماع است، نيست.

مورگنتا، از دانشمندان واقعگراي روابط بين‌الملل ضمن مبهم و غيرقابل تعريف دانستن مفهوم منافع ملي معتقد است، منافع ملي راهنما و انگيزه اصلي اعمال همه كشورها در روابط بين‌الملل است بنابراين تمام ملت‌ها چاره‌اي جز اين ندارند كه موجوديت مادي، سياسي و فرهنگي خود را در مقابل تجاوز و تعدي ديگر ملت‌ها حفظ كنند.

مي‌توان گفت منافع ملي به هدف‌هاي اوليه، حياتي و هميشگي كه مردم و دولت درصدد حفظ و تحصيل آن در صحنه بين‌المللي هستند، اشاره دارد.

بايد از منفعت ملي تعريفي بسيار محدود را پذيرفت تا دكترين‌هاي منفعت ملي كه قدرت‌هاي بزرگ يا قدرت‌هاي مهاجم تدوين كرده‌اند با مفهوم مبتني بر جامعه‌شناسي منفعت ملي اشتباه نشود، يعني مفهومي كه مي‌تواند رفتار عمومي مجموعه دولت‌ها را در روابط متقابلشان بيان كند.

منفعت ملي در مفهوم جامعه‌شناسي كلمه، واقعيتي عمومي و دائمي است كه از سوي كشورهايي كه خواهان حفظ هويت خود در چارچوب مرزها، مردم و حكومت خويش هستند، عنوان مي‌شود.

پادلفور و لينكلن معتقدند كشورها براي حفظ منافع ملي، ارزش‌هاي حياتي، تماميت ارضي و صيانت ذات كشور ممكن است هدف‌ها و سياست‌هاي مختلفي را در مقالات، گزارش و اخبار مهم سياست، سازمان‌ها، حقوق و اقتصاد بين‌الملل منافع ملي و بايسته‌هاي آن صحنه جهاني پيگيري كنند كه در اين راستا برخي كشورها به فراخور زمان و مكان و شرايط خاص، سياست حفظ وضع موجود برخي ديگر سياست‌هاي استعماري، توسعه‌طلبي و ايجاد منطقه نفوذ و تسلط بر كشورهاي ضعيف يا همسايه يا سياست بيطرفي، عدم تعهد و اتحاد و ائتلاف ازجمله اتحادها و همكاري‌هاي نظامي را در دستور كار خود قرار مي‌دهند.

اين كه منافع ملي با قدرت و امنيت ملي پيوند و گره خورده است را مي‌توان در نظر بسياري از دانشمندان علوم سياسي و روابط بين‌الملل مورد توجه قرار داد.

به عقيده شومان، امنيت هدف اوليه سياست‌ خارجي كشورهاست و اگر كشوري نتواند اين هدف را تامين كند، نمي‌تواند به ديگر اهداف خود نظير رفاه اقتصادي شهروندان مبادرت كند؛ بنابراين در اين تلقي حفظ موجوديت و بقا، مولفه اصلي منافع ملي است.

والتر ليپمن، نويسنده و مفسر آمريكايي در اين باره مي‌گويد: كشوري داراي امنيت است كه در صورت پرهيز از جنگ، مجبور به فدا كردن منافع حياتي خود نباشد و در صورت وقوع جنگ، منافع حياتي خود را با پيروزي در جنگ حفظ كند.

مفاهيم قدرت، امنيت ملي و منافع ملي داراي جنبه ذهني و انتزاعي هستند و با ارزش‌ها درآميخته‌اند و ممكن است در نظر دولت‌هاي مختلف مفاهيم غيرهمساني داشته باشد، مثلا در حالي كه منافع ملي دولت لبنان براساس يكپارچگي، وحدت ملي و حفظ تماميت ارضي و موجوديت آن تعريف مي‌شود، براي دولتي چون چين و ژاپن توسعه و بسط بازار و سلطه اقتصادي بر جهان در عداد منافع ملي و اساسي است.

همچنين برخلاف برخي ادعاها درباره متغير نبودن منافع ملي مي‌توان گفت منافع ملي ثابت نيست، مثلا انگليس كه در بيشتر مواقع حفظ امپراتوري را در آن سوي درياها جزو منافع ملي خود مي‌دانست، در پي حمله آلمان و بمباران لندن، منافع ملي‌اش در حفظ تماميت ارضي بود.

شكل ديگر از تغيير جهت در منافع را مي‌توان در پرتاب ماهواره جاسوسي اسرائيل از خاك روسيه مشاهده كرد. نوع عملكرد روسيه در رابطه با ايران و در پي همكاري پرتاب ماهواره جاسوسي اسرائيل به منظور عكسبرداري از مراكز و تاسيسات هسته‌اي ايران، چيزي جز اين نيست كه منافع ملي حرف اول روس‌هاست.

به عبارتي، زماني با يك كشور ادعاي اتحاد و دوستي مي‌شود و در زمان ديگر، عليه همان كشور ممكن است دست به اقدامات ديگري با دشمن همان كشور بزنند. پس اين ما هستيم كه بايد در همكاري با كشورها و درباره منافع خود، دقيق‌تر و هوشيارانه‌تر عمل كنيم و به اين فكر نكنيم كه در دنيا كشورها دوست و دشمن دائمي يكديگرند.

همچنين منافع ملي بار ارزشي دارند، يعني ممكن است راهبرد يك دولت با منافع و ارزش‌هاي دولت يا دولت‌هاي ديگر در تعارض باشد؛ به همين منظور برنامه صلح‌آميز هسته‌اي ايران مي‌تواند مثال خوبي باشد، چراكه مقامات و مردم ايران داشتن دانش هسته‌اي را حق خود مي‌دانند و به عنوان ضرورت غيرقابل انكار منافع ملي خود تلقي مي‌كنند، اما اين ارزش بنا به هر دليلي مخالفت‌هايي را برانگيخته و منافع برخي كشورها ازجمله آمريكا و رژيم صهيونيستي را به خطر انداخته است و به همين منظور، اين كشورها در تلاشند ضديت با برنامه هسته‌اي ايران را به عنوان يك منافع مشترك و همگاني به ديگر كشورها تعميم دهند و در اين خصوص كشورهاي اروپايي و منطقه‌اي همسايه ايران را در صف خود درآورند و به منظور ستيز با ايران براي تعقيب نكردن منافع خود در زمينه هسته‌اي، ائتلافي از كشورها و سازمان‌ها را بر ضد كشورمان تشكيل دهند.

به اين ترتيب، مي‌توان گفت خصومت و دشمني با ايران جزو منافع حياتي آمريكا و رژيم صهيونيستي در هر مقطعي از دوران انقلاب اسلامي ايران بوده است؛ البته يك نگاه رئاليستي در تصميم‌گيري سياست خارجي آمريكا كه وجود يك دشمن را براي اداره بهتر سياست خارجي و كنترل مسائل داخلي مفيد و موثر مي‌داند، در اين باره دور از نظر نيست.

جيمز روزنا ضمن اذعان بر سودمندي مفهوم منافع ملي در تحليل مسائل بين‌المللي، ناكافي بودن آن را براي تبيين مسائل جهاني يادآور مي‌شود و در نقد منافع ملي به چند نكته مهم اشاره مي‌كند كه عبارتند از:

1 - منافع ملي با داشتن قيد «ملي‌» روشن نمي‌كند كه اشاره به منافع كدام گروه دارد.

2 - مشكل ديگر آن كه توضيح نمي‌دهد با استفاده از چه معيارهايي مي‌توان وجود منافع را در يك سياستگذاري مشخص كرد.

3 - مفهوم منافع ملي، روندي را براي تجمع منافع پراكنده و جزيي در قالب منافع عام در اختيار نمي‌گذارد.

اما براي درك برخي مصاديق بهتر است مفهوم و انواع منافع ملي را بيشتر مورد توجه قرار دهيم. نخست توجه به اين نكته ضروري است كه هر نظام سياسي براساس موقعيت تاريخي و جغرافيايي و امكانات مادي و معنوي كشور خود براي نيل به منافع ملي بايد درصدد برخورداري بهينه از موارد زير باشد:

- امكانات نظامي كافي و متناسب با موقعيت و اهداف ملي‌

- دستگاه اطلاعاتي و امنيتي كارآ

- تامين و انباشت ثروت ملي از طريق رشد اقتصادي پويا

- امنيت مستمر داخلي و خارجي‌

- ايجاد وحدت و يكپارچگي داخلي‌

- نيروي انساني ماهر و سيستم آموزشي متناسب‌

- غناي فرهنگ ملي و روزآمد كردن آن در تطبيق با فرهنگ جهاني‌

- توان تحقيقاتي و دانش فني‌

- تطبيق سريع با تحولات منطقه‌اي و جهاني. جهاني شدن، تطبيق سريع كشورهاي جهان بويژه كشورهاي در حال توسعه را با الزامات جديد غيرقابل اجتناب كرده است؛ البته در كشورهاي پيشرفته نيز اين مشكل وجود دارد كه سرعت تغييرات اقتصادي، حجم انبوه اطلاعات و گسترش عوامل فراملي، امكان تغييرات بموقع و سنجيده را در جوامع آنان دچار مشكل كرده است.

- همكاري و روابط گسترده اقتصادي و سياسي با كشورهاي منطقه‌اي و فرا منطقه‌اي‌

- حضور فعال در مجامع و سازمان‌هاي بين‌المللي‌

- ‌ داراي مسووليت‌پذيري درخصوص مساله صلح جهاني و امنيت بين‌المللي‌

منافع ملي را عمدتا به 4 دسته (منافع موازي، منافع متعارض، منافع مشترك و منافع اختلاف‌زا) تقسيم مي‌كنند.

در منافع موازي همكاري يا همكاري نكردن هر كدام از كشورهاي ذي نفع به تعارض ميان آنان منجر نمي‌شود، همچون بحث تنش‌زدايي. برخي‌ها معتقدند در سرنگوني صدام و رژيم طالبان نه‌تنها ايران و آمريكا بلكه كشورهاي بسياري منافع موازي داشته‌اند كه در آن، عوامل تهديد و ترور از بين رفته‌اند بنابراين صرف‌نظر از روش‌ها و اهداف توسعه‌طلبانه‌اي كه آمريكايي‌ها از آن به عنوان مسووليت بين‌المللي قدرت‌هاي بزرگ براي سرنگوني صدام و طالبان ياد مي‌كنند مي‌توان گفت حذف اين دو به عنوان هدف اصلي دو كشور و منافع موازي آنها تلقي مي‌شود.

در منافع متعارض كه عموما با مناقشه و ستيز همراه است، اهداف هر يك از طرفين به منزله بي‌توجهي به اهداف ديگري است. واقعگرايان با الهام از هابز، انسان را ذاتا شرور و شرارت انسان را منبعث از قدرت‌طلبي و زياده‌خواهي او مي‌دانند و از آنجا كه كشورهاي مختلف منافع متضادي دارند كه جمع بين آنها ممكن نيست، جنگ امري عادي و ممكن است بنابراين كشورها به منظور دستيابي به منافع خود و حفظ و افزايش قدرت، دست به خشونت خواهند زد.

پس خشونت در نظام بين‌الملل طبيعي شمرده مي‌شود. بر اين اساس، كشورهايي چون آمريكا كه از لحاظ نظامي قوي‌ترند، منافع ملي خود را بر حسب قدرت نظامي تامين مي‌كنند و با رضايت از تامين قدرتمندانه منافع ملي، نظام موجود را به نفع خود حفظ خواهند كرد.

در منافع مشترك، دولت‌ها سعي مي‌كنند منافعي را كه به تنهايي نمي‌توانند به دست بياورند از طريق ائتلاف با ديگر دولت‌ها كسب كنند

اگر جهان خارج به عنوان تهديدي براي تماميت ارضي احساس شود، منفعت ملي موجب روي آوردن به دكترين دفاعي مي‌شود و اين دكترين مي‌تواند كشورها را به اقدام‌هاي نظامي دفاعي برانگيزد، مرزهاي امنيتي مي‌تواند دورتر از مرزهاي واقعي كشور انگاشته شود و امنيت ملي مي‌تواند در اقدام خارج از قلمرو منعكس شود.

رفتار امريكا پس از 11 سپتامبر را مي‌توان نمونه‌اي از اين منافع در نظر گرفت، چراكه آمريكايي‌ها پس از اين حادثه، حملات پيشگيرانه و پيش دستانه را در دستور كار خود قرار دادند و به بهانه مبارزه با تروريسم، به افغانستان و عراق حمله كردند.

در وضعيت منافع متعارض، پديده‌ها از قابليت بالاي تبديل شدن به تهديد برخوردارند. به عبارت ديگر تهديد آنها بر فرصت‌شان غلبه دارد. دليلش در تعارضي است كه بين منافع بازيگران پديد آمده و منطق بازي را براي آنها به بازي با حاصل جمع صفر تبديل كرده است.

در منافع مشترك، دولت‌ها سعي مي‌كنند منافعي را كه به تنهايي نمي‌توانند به دست بياورند از طريق همكاري و برقراري اتحاد و ائتلاف با ديگر دولت‌ها كسب كنند. به عنوان مثال براي ايران و اتحاديه اروپايي مي‌توان منافع مشتركي را در قالب انرژي، سرمايه‌گذاري، مساله مهاجران، پناهندگان و مواد مخدر تعريف كرد. در عين حال ايران با اتحاديه اروپايي بر سر صلح خاورميانه، حقوق بشر و سلاح‌هاي كشتار جمعي اختلاف‌نظرهايي دارد.

همچنين تشكيل اوپك گازي مي‌تواند منافع مشترك كشورهاي توليد و صادركننده گاز را در پي داشته باشد.

اگرچه به علت نبود توافق بين‌المللي درخصوص چارچوب قانوني مبارزه با تروريسم بين‌الملل، شيوه برخورد با اين پديده تا امروز گزينشي بوده است و چنين مساله‌اي به دليل اين است كه تعريف هر كشوري از تروريسم، متاثر از منافع و امنيت ملي آن كشور است.

با اين حال و با وجود نبود تعريف مشترك و قابل قبول در روابط بين‌الملل، يك توافق آراي نسبي و منافع مشترك درباره مبارزه و ريشه‌كن كردن تروريسم ميان كشورها وجود دارد.

منافع اختلاف‌زا را مي‌توان درجه پايين‌تر از منافع متعارض دانست كه در آن دولت‌ها همچون دوران جنگ سرد و نظام دوقطبي در پي مناطق نفوذ بيشتري هستند. اختلاف كشورهاي حاشيه درياي خزر در طرح تقسيم اين دريا را شايد بتوان در اين مقوله بررسي كرد.

به نظر مي‌رسد بهترين پيشنهادي كه مي‌تواند حافظ بيشتر منافع ملي ايران در درياي خزر باشد، تقسيم آن به 5 سهم مساوي براي هر كشور است ، هرچند اين طرح به احتمال فراوان با مخالفت كشورهاي ديگر مواجه خواهد شد، اما واقعيت اين است كه ديگر طرح‌ها ازجمله مشاع شدن همه درياچه، تقسيم منابع زيربستر، استفاده مشاع از سطح آب و... به دليل اختلافات تاكنون به اجماع نرسيده است.

همچنين نپيوستن آمريكا به پيمان كيوتو براي حفظ محيط زيست، نپيوستن به پيمان مربوط به تخلفات نظاميان و حق مجازات آنان توسط نهادهاي بين‌المللي و بسياري از نمونه‌هاي ديگر نشان از اين دارد كه آمريكا هنوز به كشورهاي اروپايي به صورت متحدان سنتي در دوران جنگ سرد نگاه مي‌كند و با آنها در اين زمينه اختلاف دارد.

بروز اختلا‌ف و تشنج در روابط ديپلماتيك ميان 2 كشور در مناسبات جهاني، پديده‌اي عادي و رايج است و هيچ چيز غيرعادي و نامتعارف در آن وجود ندارد. وقتي ‌كه اين وضع پيش مي‌آيد، نخستين گام و منطقي‌ترين آن، تلا‌ش براي حل اين وضع، امتناع و خودداري از گفتارها و كردارهاي تحريك و تشديد كننده تيرگي روابط است. گام دوم، مذاكره مستقيم ميان 2 كشور براي حل اختلا‌فات است. تهديد و توسل به زور و خشونت در اكثر موارد كارساز نيست.

با توجه به اين نكته كه منافع مشترك، متعارض و اختلاف‌زا از درجات مختلفي برخوردارند و نحوه مديريت آنها نيز بسيار حائز اهميت است، يادآور مي‌شود در پيگيري منافع ملي 3 منطقه قابل بررسي و شناسايي است كه عبارتند از: منطقه سفيد يا مسائلي كه ربطي به روابط ميان طرفين يا كشورها ندارد.

منطقه قرمز يا آن دسته از مسائلي كه كشورها درباره آن مواضع و منافع متعارض و متضاد دارند. سوم منطقه سبز است، يعني مسائل و موضوعاتي كه حاوي منافع مشترك ميان كشورها است.

ميان كشورها ‌در شرايطي ‌اين سه منطقه قابل بررسي است؛ همچنين ممكن است موضوعات در هر يك از اين 3 منطقه بر حسب تغييرات و تلا‌طم‌ها در صحنه جهاني، تغيير پيدا كنند و از يك منطقه به منطقه ديگر منتقل شود. مورگنتا اعتقاد دارد منافع ملي ممكن است به 4 طريق زير مورد تهديد و تجاوز قرار گيرد:

به وسيله افراد داخلي كه داراي ايدئولوژي و اعتقادات سياسي‌اي مخالف ايدئولوژي حاكم كشور باشند.

به وسيله اقليت‌هاي مذهبي و فرهنگي. اين مساله در كشورهايي كه از تنوع فرهنگي، قومي و مذهبي برخوردارند بيشتر مشهود است. در كشور ما نيز اگرچه يكپارچگي در بسياري از زمينه‌ها وجود دارد، اما تلاش دشمن هميشه بر اين بوده است تا اقليت‌هاي مذهبي و قومي كشورمان را در تقابل با نظام سياسي قرار دهد.

به وسيله سازمان‌هاي بين‌المللي، مانند تصويب قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل متحد و تاكيد بر لزوم تعليق فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران و اعمال تحريم‌هاي بين‌المللي عليه ايران. همچنين درخواست‌هاي آژانس بين‌المللي انرژي اتمي كه مبتني بر اراده قدرت‌هاي بزرگ و غيرفني است.

به وسيله تجاوز كشورهاي ديگر، مانند حمله عراق به ايران، حمله رژيم صهيونيستي به لبنان، حمله آمريكا به عراق و افغانستان.

در پايان بايد گفت وظيفه يك سياستمدار و ديپلمات موفق، تعريف و تشخيص منافع مختلف، خودداري از ورود به مسائل اختلاف زا و درگيري درباره آن مسائل و تكيه بر موضوعات و مسائل و منافع مشترك است. ديپلماسي موفق مي‌كوشد دوستان بالقوه را بالفعل و به همين ترتيب مخالفان بالفعل را بالقوه و دشمنان بالفعل را به دشمنان بالقوه تبديل كند.

عباس بشيري‌
 چهارشنبه 17 مهر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 95]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن