واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: يادداشت پايان ليبرال دموكراسى
محمد حسن صالحى مرام
فرانسيس فوكوياما نظريه پرداز محافظه كار امريكايى از شاگردان سياستمداران مهمى همچون برژينسكى و هانتينگتون و مطرح كننده تئورى «پايان تاريخ» است. وى در سال ۱۹۹۲ همزمان با فروپاشى اتحاد جماهير شوروى سابق كتابى تحت عنوان «پايان تاريخ و آخرين انسان» نوشت. فوكو ياما در اين كتاب با اشاره به پايان جنگ سرد و تخريب ديوار برلين، نظام ليبرال دموكراسى را به عنوان برنده نبرد ايدئولوژيك و اصول اين نظام را پايه اصلى جامعه نوين جهانى معرفى كرد و فرآيند تاريخى قدرت را منتهى به آرمانشهر دموكراسى دانست.
به زعم فوكوياما اين نظام كه تمامى رقباى خود را از صحنه به در كرده است يگانه ايده آل تاريخ بشرى بوده و همه انسان ها را واله و شيفته زندگى در سايه سار خود نموده است.
اما امروز با مشاهده درماندگى امريكا در عراق و افغانستان و شكل گيرى بحران مالى بزرگ در امريكا، فوكوياما به گونه اى ديگر مى انديشد.
وى در مقاله اى كه در آخرين شماره از نيوزويك به چاپ رسيده است به موشكافى بحران مالى در امريكا پرداخته و تعطيلى شركت AIG به عنوان بزرگترين بانك سرمايه گذارى، از ميان رفتن وجهه جهانى بازارهاى مالى امريكا، بودجه ۷۰۰ ميليارد دلارى و سقوط شاخص سهام در وال استريت را فاجعه اى براى امريكا ارزيابى مى نمايد.
اين نظريه پرداز، اقتصاد امريكا را به قطار از ريل خارج شده اى تشبيه مى كند كه فاقد مؤلفه هاى قدرت نرم و سخت به عنوان سمبل و راهبر نظام سرمايه دارى؛ مروج ليبرال دموكراسى غرب و برترين قدرت نظامى جهان است.
استاد دانشگاه جان هاپكينز در ادامه اين مقاله با نامطلوب توصيف كردن وضعيت دموكراسى امريكايى در جهان، آن را اسلحه اى بى اهميت در مبارزه با تروريسم تلقى مى كند. فوكومايا با پذيرش ناكارآمدى نظام سرمايه دارى مبتنى بر بازار آزاد «طرح نجات اقتصادى» بوش را به عنوان تنها راه خروج از اين بن بست معرفى كرده است كه پذيرش دخالت دولت در اقتصاد آزاد به معنا و مفهوم مرگ اين اقتصاد فردگرايانه خواهد بود. وى در حالى نام امريكا را در حال لكه دار شدن مى داندكه كشورهايى همچون روسيه و چين را در حال رشد و شكوفايى ارزيابى مى كند و راه بسيار سخت و طولانى «ترميم و بهبود وجهه امريكا» را به يك سربالايى بسيار سخت كه در پيش روى رئيس جمهور بعدى خواهد بود تشبيه مى نمايد.
بدين ترتيب آنچه در اظهارنظر هاى اخير اين نظريه پرداز امريكايى ـ كه روزگارى ليبرال دموكراسى را پايان تاريخ تلقى مى كرد ـ كاملاً خودنمايى مى كند اعتقاد به پايان نظام ليبرال دموكراسى امريكا و شكست مظاهر قدرت، شوكت و يكجانبه گرايى آن است كه شايد در آداب ديپلماتيك بتوان آن را به عنوان پذيرش پايان تاريخ ليبرال دموكراسى معنا كرد.
نشانه اين فروپاشى و اضمحلال تمدنى را به وضوح مى توان در بى فرجامى برنامه هاى كلان و شكست سياست هاى استراتژيك اعلامى امريكا، مشكلات داخلى و تضادهاى عميق درون دستگاهى اين نظام جست وجو كرد.
ناكامى دولت بوش در حل و فصل مسائل داخلى نظير: بحران هاى طبيعى و تبديل مناطق بحران زده به شهر ارواح، افزايش ميزان ارتكاب جرايم، تشديد ناامنى هاى اجتماعى و اقتصادى، افزايش روزافزون تعداد بيكاران، بى خانمان ها و زندانيان اين كشور و اخيراً هم شكل گيرى بزرگ ترين بحران مالى كه در يك قرن گذشته بى سابقه بوده است از نشانه هاى اين افول مى باشد.
شكست سياست هاى جنگ طلبانه امريكا بويژه در جنگ هاى پيش دستانه عراق و افغانستان كه على رغم هزينه چندصدميليارد دلارى و تلفات سنگين نظاميان امريكايى دستاوردى جز ناامنى و اغتشاش در عراق اشغالى، نقض حقوق بشر، قتل ده ها هزارنفر عراقى و نابودى زيرساخت هاى اقتصادى اين كشور، رشد افزايش آوارگان عراقى و تقويت گروه هاى تروريستى نداشته و علاوه بر آن هژمونى برترى جويانه ايالات متحده را نزد افكار عمومى خدشه دار كرده است، از ديگر نشانه هاى اين سقوط ارزيابى مى شود.
زنجيره اشتباهات فاحش ديپلماتيك دستگاه سياست خارجى امريكا بويژه ناتوانى دراجراى سياست خاورميانه بزرگ، شكست سياست حمايتى اين كشور در لبنان و بويژه شكست و رسوايى جريان صهيونيزم بين الملل در جنگ ۳۳ روزه و پذيرش ذلت و تحقير در بحران گرجستان در مقابل ملى گرايان روس، رانده شدن ايالات متحده از امريكاى لاتين بعنوان حياط خلوت سنتى اين كشور و مخدوش شدن وجهه محبوب بين المللى ايالات متحده و تبديل شدن رئيس جمهور آن كشور به منفورترين رئيس جمهور جهان از ديگر نشانه هاى پايان تاريخ ليبرال دموكراسى است.
چهارشنبه 17 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 68]