واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گفتوگوي فارس با شهلا باقري نوانديشي ديني پرده از چهره دين برداشتن است
خبرگزاري فارس: در ادامه گفتوگوهاي مرتبط با نوانديشي ديني ، در اين گفتوگو سعي شده است تا ضمن بررسي و امكان تحقق نوانديشي ديني ، به ضوابط و راهكارهاي آن نيز پرداخته شود. باقري معتقد است كه نوانديشي ديني پرده از چهره دين برداشتن است.
دكتر شهلا باقري، دكتراي جامعهشناسي و عضو هيات علمي دانشگاه تربيت معلم تهران ميباشند. ايشان در عرصه جامعهشناسي سياسي تاليفاتي چون "سياست، دين، زن" را دارا بوده و در حال حاضر مسئوليت گروه علمي زنان و خانواده شوراي عالي انقلاب فرهنگي را به عهده داشته، به عنوان مشاور امور زنان وزير كار و امور اجتماعي در شوراي فرهنگي اجتماعي زنان حضور رسمي دارند، مصاحبهي زير در رابطه با بررسي جريانهاي نوانديشي ديني گروه ديدگاه فارس با ايشان است كه ارائه ميگردد:
* با توجه به تعاريف متنوع جريانهاي فكري و سياسي از نوانديشي ديني، تعريف شما از نوانديشي ديني چيست؟
مجموعه روشها، فنون، تمهيدات و تدابيري كه به فهم دين كمك ميكند و از آن حيث كه براي ابداع روشهاي فهم، ابتكار بكار برده شده است و اين ابتكار و ابداع قبلا نبوده و اخيرا، بوجود آمده است، نوانديشي ناميده شده ميشود. "نو" است چون قبلا نبوده است و جديد بوجود آمده است و چون اين نوآوري در مسير فهم دين بكار گرفته شده است "نوانديشيديني" نام گرفته است. نوانديشي ديني از جنس خلق ايده و تفكر نوين است كه براي فهم دين بكار گرفته ميشود و آفرينش جديد محتاج ضابطهمندي و چارچوب گذاري موثر و مطمئن براي تشخيص سره از ناسره است كه اين ضابطهمندي را ما تحت عنوان روشها و فنون نامگذاري كرديم.
* آيا در دين مجالي براي نوانديشي وجود دارد؟ و اگر دارد آيا امكان عرضه مفاهيم تازه در دين وجود دارد؟
با تعريفي كه از نوانديشي ديني ارايه كرديم اين مجال وجود دارد البته اين مجال، به اين مفهوم نيست كه در اصل دين و جوهر مذهب، تغيير حاصل ميشود بلكه به اين مفهوم است پرده از روي چهره دين برداشته شود و يا لايهاي از لايههاي فهم دين كنار زده شود و يا عمق بيشتري در اقيانوس فهم دين پيموده شود.
لذا اگر مفاهيم تازه هم مطرح ميشود كه حتما لازم است طرح شوند، مفاهيمي هستند كه آمدهاند با زبان روز مردم آن جامعه معارف عميقتر را بيان كنند، لذا به يك معني در تفاسير ديني و احكام ديني مطابق با مقتضيات زماني و مكاني، امكان آفرينش مفاهيم جديد وجود دارد تا عمق بخشي به معرفت ديني را ممكن كنند. فيالمثل ما امروزه در عرصه فهم منطق حركتهاي فرهنگي جوامع محتاج مدلهاي توسعه حركت هستيم كه از درون دين استخراج شده باشد و در عين حال به فهم حركتها، فعاليتها و جريانات فرهنگي معاصر كمك كند.
* به نظر شما در چه شرايطي نوانديشي ديني را ميتوان فرايندي مثبت تلقي كرد؟ و در چه شرايطي انحراف و بدعت ديني محسوب ميشود؟
رسيدن به نقطه تعادل و قرارگرفتن در اين مسير ما را مطمئن ميكند. لذا تعريف مختصات اين نقطه تعادلي لازم است. به عبارت ديگر ميتوان گفت، نوانديشي ديني وقتي ميتواند در مسير درست خود قرار بگيرد كه نگاه به جوهر و اصول دين و پايهها و اركان دين را فراموش نكند و آن را همواره مدنظر قرار داده باشد و از آن انحراف و اعوجاجي حاصل نكند. ولي در شرايطي انحراف و بدعت محسوب ميشود كه رشد خود را بر مبناي ريشههاي خود قرار ندهد و با غفلت از ريشهها، در سرزميني ديگر بخواهد جوانهاي بزند و رويش داشته باشد و از اصل بيفتد . منطق نوشدن در دين پذيرفته شده است. "هر زمان نو ميشود و دنيا و ما بيخبر از نوشدن اندربقا"
به عبارت ديگر منطق حركت و تغيير و عدم سكون در دين پذيرفته شده است و مطابق با فلسفه اسلامي و حكمت اسلامي، تكثرها موضوعيت دارند ولي نكته مهم آنجاست در خدمت فهم وحدت است و فهم وحدت واحد در گرو فهم اجزاء و نشانههاي واحد با كثرتهاست.
* برخي ميگويند توليد انديشههاي نو در حوزه مفاهيم ديني امكان پذير نيست و تنها ميتوان به بازكاوي انديشههاي گذشته مشغول بود. نظر شما چيست؟
با توضيحاتي كه قبلا بيان شد توليد و آفرينش مفاهيم نو براي اصل دين امكانپذير و بسيار لازم و حياتبخش است و حتي ميتوان گفت كه قدم اول آن است كه فرد با انديشههاي گذشته و مفاهيم قبلي در حوزه فهم دين، آشنايي كامل داشته باشد و از كاربست مفاهيم در زمان خودشان مطلع باشد تا بتواند با درك نيازهاي روز، مفاهيمعميقتر را بيافريند. البته خيليها هستند كه تاريخ را خوب ميشناسند ولي آينده پژوه خوبي نيستند. شناخت تاريخ انديشهها لازم است ولي كافي نيست. آنچه به اين شناخت بايد اضافه شود، درك منطق تغيير و تحولات يا به عبارت ديگر استخراج الگوي حركت در تاريخ است و مدلهاي توسعه فكر و انديشه موضوعيت پيدا ميكند.
* به نظر شما معيار ثابت و اساسي ما براي سنجش مفاهيم جديد و ميزان نزديكي و يا دوري آن مفاهيم اصلي دين چه ميتواند باشد؟
شايد بتوان اين طور گفت كه نوانديشي در بخش احكام دين، نبايد از تعبد و روحيه بندگي فرد كم كند، بلكه بايد آن را به اوج برساند، ماهيت دين اسلام، تسليم در برابر امر خداوندي است و حكم ديني، متابعت و سرسپردگي مخلوق به خالق و بنده به سرور مولاي خود است. لذا حكم ديني و احكام دين مبين اسلام، ابلاغ دستور خالق به مخلوق است و روحيه تسليم و كرنش را ميطلبد و استغناء و گردنكشي را برنميتابد.
اما در بخش ديگر دين كه بعد شناختي دين يا اعتقادات و باورهاي ديني را در برميگيرد، نوانديشي ديني و معيار عدم عدول از مسير صحيح يا ملاك عدم انحراف از جوهره دين در اين بخش، تتبع و روحيه جستجوگر خاضع در برابر حقيقت است. پرسشگري ضابطهمند و قاعدهمدار به همراه عشق و علاقه وافر به كشف حقيقت، جوهر فعاليت صحيح ديني در اين بخش است. به همين دليل است كه در بعد شناختي دين، اصول دين قرار ميگيرد كه از ديد اسلام، تحقيقي است و تقليدي نيست. پرهيز از غرضورزي در برابر حقايق و صافكردن آيينهدل براي تابيدن حقيقت در آن از ضروريات است. مهمتر آن كه تلاش و كوشش براي كشف حقايق وظيفه تك تك افراد مسلمان تلقي ميشود و كس ديگر يا چيز ديگر، جايگزين آن نمي شود. در اين راستا مفاهيم نو و جديد خلق ميشوند و به عبارتي با فرآيند بازتوليد مفاهيم ديني اتفاق ميافتد و به گردش ميافتاد.
* به نظر شما خطري كه در نوانديشي ديني وجود دارد چيست؟
خطري كه فرآيند نوانديشي را تهديد ميكند خروج از مسير تعادل فهم دين است. وقتي باز توليد مفاهيم ديني از سازوكار تعيينشده اساسي آن خارج ميشود و جوهره تعيين ديني را به مخاطره ميافكند. وقتي روحيه پرسشگري، تحقيق و تتبع غير مغرضانه از بين ميرود و روحيه تعبد و بندگي تضعيف ميشود و خود محوري و خودخواهي حاكم ميشود و استغناء و گردنكشي در برابر مخلوق اعيان ميگردد و خرد خود بنياد پديدار ميگردد، ما با انحراف از مسير مواجه شدهايم راهي كه براي پرهيز از انحرافات غيرعمدي وجود دارد آن است كه روششناسي خلق ايده، نظر و انديشه را شفاف كنيم و با فرمولبندي آنها، مسير ديد همگان را براي طي مسير درست باز كنيم وقتي مسير توليد انديشه شفاف و اعيان باشد، انحراف از مسير هم شفاف و قابل تشخيص خواهد بود.
* وظيفه انديشمندان مسلمان داخلي براي تحقق انتقال مفاهيم ديني چيست؟
درك شرايط و مقتضيات زمان و عصري كه محقق مسلمان در آن به سر ميبرد وظيفه بسيار اساسي و ضروري تلقي ميشود. بدون آن نوگرايي فهم دين بيمعني است و عقيم و بياثر ميماند. تفقه در جغرافيايي فرهنگي و سياسي عصر حاضر و تشخيص نيازمنديهاي بشر امروز دين و فهم خلاء ها و نقصان جامعه بشري، وظيفه انديشمند مسلمان امروز را به خوبي نشان ميدهد. محقق مسلمان براي تحقق كارآمدي دين در عرصههاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي وظيفه خطيري را امروزه به عهده دارد و علاوه بر شناخت شرايط به مهندسي شرايط هم نيازمند است و ما معتقديم كه هم عنصر شناخت و هم سازوكارهاي تغيير و ايجاد حركت در جامعه همگي در متن دين اسلام وجود دارد.
* آيا ميتوان نوانديشي ديني را ضابطهمند كرد؟
در پاسخ به سوال قبلي شما كه ملاكهاي سنجش مفاهيم جديد و دوري و نزديكي آن با مفاهيم اصيل ديني مورد سوال بود، اين سوال هم پاسخ خود را دريافت ميكند. ضابطهمندي نوانديشي ديني، استانداردسازي خلق و آفرينش مفاهيم جديد است و خوب است اينجا اشاره نمايم كه ضابطه خلق انديشه نو در علوم (science) امروز با عناويني همچو نظريه theory و سرمشقهاي نظري Paradigm وجود دارد و لازم است كه در علوم ديني هم، اين ضوابط براي درك عموم دانشگاهيان و متفكرين و علاقمندان، بداههسازي شود تا امكان توليد نظر و فكر ضابطهمند و قاعده مدار بوجود بيايد.
* در چه شرايطي ميتوان در روند نوانديشي ديني موفق بود؟ انسان موفق چه ويژگيهايي دارد؟
در روند نوانديشي ديني انسان موفق، انساني است كه قبل از هر چيز خضوع دل خويش را براي دريافت حقيقت، محقق كرده باشد و درعين حال روحيه پرسشگري و تحقيقگري خود را از دست نداده باشد وتشنه حقيقت باشد. يادمان باشد كه انسان نوانديش ديني يك كارآفرين فكري است و يك انسان خلاق در حوزه تفكر و انديشه است.
* چه راهكاري جهت نوانديشي ديني پيشنهاد مي شود؟ تجربهگرايي در دين يا ....؟
نوانديشي ديني به مفهوم ذهنيت انگاري مطلق نيست و حتي تجربهگرايي را در عرصههايي ميطلبد و اساسا با دريافت تجربي و حسي محيط پيرامون بعضا توانسته نيازمنديهاي جامعه و فرهنگ خودش را درك كند و حالا در يك دور جديد و براي پاسخ به اين خلاءها و نواقص پيراموني، دستاندركار ساماندهي فكر و نظريهپردازي شده است. توليد نظريه براي توضيح دقيقتر متغيرها و عوامل بيروني و محيطي و نقش آنها در رقم زدن وقايع و جريانات بكار ميآيد. لذا توضيح مبسوط اين عوامل و نقش آنها در خلق مسايل و پديدهها و جريانات از منظر دين، كاري است كه يك نو انديش ديني بايد به آن برسد و لذا امروزه توليد فكر و نظريه در عرصه شناخت انسان و در حيطه علوم انساني از منظر دين، از اوجب واجبات يك نو انديش مسلمان است و بايد به جد دنبال شود و حوزه و دانشگاه هم اين سازوكارها را به كمك يكديگر طراحي كنند و زمينه را براي گفتمانهاي انديشهاي و نظريهپردازي علمي هموار كنند.
انتهاي پيام/
سه شنبه 16 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 193]