تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836256199
پاورقي فارس از كتاب«آنتوني كردزمن»(9): اشتباهات عراق در حمله به ايران
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: پاورقي فارس از كتاب«آنتوني كردزمن»(9): اشتباهات عراق در حمله به ايران
خبرگزاري فارس: عراق تاثيرات ناشي از حمله به يك كشور نيمه انقلابي را پيش بيني نكرده بود.آنان معتقد بودند كه ايران را تجزيه و نه متحد مي نمايند.ناتواني در ارزيابي توان دفاعي ايران بويژه بدليل فقدان نيروي اطلاعاتي مردمي در داخل خاك ايران از مهمترين موارد است.
**فصل چهارم:
*اشغال ايران توسط عراق
تاريخ جنگ وعراق و ايران جنبه هاي مختلفي دارد ،هرچند نبرد بر سر تصاحب زمين ،مهمترين مولفه آن بوده است. در اكثر مواقع اين جنگ، هردو كشور در در مرزهاي خود با زد وخوردهايي ايستا روبرو بودند و در پاره اي موارد يكي از طرفين ، دست به حملاتي مي زد.اما عموما ما با جنگي فرسايشي و كم فراز و نشيب روبرو بوديم كه هيچ يك از طرفين ، به موفقيت قابل توجهي دست نمي يافت. و تنها در بهار 1988 و سال پاياني جنگ عراقي ها نشان دادند كه به توانايي پيروزي در اين نبرد ،دست يافته اند.
در اين جنگ عراقي ها با بكارگيري مجموعه اي متنوع از موشك ها و قدرت هوايي در غياب توانايي ايران در حفاظت ازمرزهاي هوايي اش، به پيروزي هايي دست يافتند. در مقابل ايراني ها به اقدامات تروريستي در خاك عراق و تحريك شيعيان بحرين و عربستان و كويت مي پرداختند.*(1)
هردو كشور در جنگ نفتكشها ، به ايفاي نقش پرداختند و ايران و ايالات متحده در آب هاي خليج به زد و خوردهاي مهمي دست زدند. و در نهايت جنگ شهرها و استفاده از سلاح هاي شيميايي ،آخرين ويژگي اساسي نبرد بود.
و به همين دلايل، به سختي مي توان به همه درس هاي اين نبرد اشاره نمود. چراكه در طول زمان ،وضعيت نيروها و راهبردهاي طرفين و مواضع كشورهاي مداخله گر با تغييرات زيادي همراه گرديد.بساري از درس هاي كليدي اين جنگ به حوزه هاي استراتژي ،تاكتيك، مديريت نبرد و تغيير در مديريت رهبران ،باز مي گردد. و اين موارد در بازه هاي زماني خود بايدبررسي گردد.
*4-1:مراحل اصلي نبرد:
در ادامه به تقسيم بندي ما از مراحل اصلي اين جنگ اشاره مي گردد.اين بخش ها عبارتند از:
*اشغال ايران توسط عراق و تلاش براي رسيدن به جايگاه قدرت اول خليج(1980).
*آزادسازي سرزمين هاي اشغالي توسط ايران(1981و1982).
*تلاش عراق براي پيروزي (1984-1982).
*تداوم جنگي فرسايشي ،تلاش ايران براي سرنگوني صدام و اقدامات عراق براي وادار كردن ايران به پذيرش صلح(1985و1984).
*حملات گسترده ايران به جنوب خاك عراق(1986و1987).
*گسترش جنگ نفتكشها و ورود غربيها به نبرد.البته جنگ هاي هوايي و زميني ،همچنان فرسايشي بود.(1987و1988).
*پيروزي هاي مهم عراق در جنگ زميني ،فروپاشي نيروهاي نظامي ايران وپذيرش آتش بس از سوي ايران و برقراري معاهده هاي صلح ناپايدار. (1988و1989).
*4-2- مرحله اول:اشغال گري عراق
در اين مرحله زدو خوردهاي كوچك مرزي به اشغال نظامي از سوي عراق تبديل گرديد تا بر بخش هايي از خاك ايران سلطه يابند ويا پس از آتش بس ، بتوانند همچنان بر خاك ايران سلطه داشته باشند. و اين دوره پس از حملات ايران و آزادسازي مناطق اشغالي پايان يافت. و درس مهم اين دوره تبديل ارتش به نيرويي سياسي وعامل تامين امنيت داخلي و سپس تلاش براي تغيير اين راهبرد در دوره جنگ است. به علاوه رهبران سياسي دو كشور نيز در محاسبات خود، اشتباهات زيادي داشتند.و هنوزهم در درك دلايل آغاز اين جنگ ،ابهامات زيادي در جبهه عراق وجود دارد.چراكه يك كشور جهان سومي چگونه مي تواند بدون پيش بيني هاي لازم به چنين جنگي دست بزند.به علاوه مراحل حملات هوايي وزميني آنقدر نادرست، طراحي و اجرا گرديد كه همه برتري هاي عراق را از بين برد. در ادامه به مهمترين اشتباهات عراقيها اشاره مي شود:
*عراق تاثيرات ناشي از حمله به يك كشور نيمه انقلابي را پيش بيني نكرده بود.آنان معتقد بودند كه ايران را تجزيه و نه متحد مي نمايند.
*فقدان يك سيستم اطلاعاتي كارا و اثربخش. واين درس مهمي براي همه ملتها خواهد بود. و با وجود غيرقابل اجتناب بودن پاره اي از ناكامي هاي اطلاعاتي، مي توان با تدابير لازم ،اين موارد را كاهش داد.
*ناتواني در ارزيابي توان دفاعي ايران بويژه بدليل فقدان نيروي اطلاعاتي مردمي در داخل خاك ايران. و با وجود ساير روش هاي اطلاعاتي ، روش هاي كسب اطلاعات از سوي منابع انساني آموزش ديده و كارا ، همچنان مهمترين روش است.
*طراحي يك جنگ كوچك چند هفته اي براي تصرف شهرهاي عرب نشين ايران كه عمدتا داراي ذخائر نفت نيز بودند.و آنان هيچگاه به نقش سرعت عمل و ابتكار عمل در اين راه پي نبردند. به علاوه فرماندهان عراق در تخمين سرعت عمل ايران در سازماندهي نيروهايش ناكام بودند.
*عملياتهاي هوايي عراق كاملا منفصل از هم طراحي و اجرا مي گرديد. با ناكامي حملات هوايي ابتدايي عراقي ها، تا چند ماه اين نيرو در انزوا به سر مي برد و نيروهاي زميني را به حال خود رها نموده بود.
*عدم توجه عراق به آسيب پذيري هاي خود. مثلا با وجود طراحي حملات توپخانه به تاسيسات نفتي ايران،عراقي ها در مورد امكان مقابله به مثل ايران، فكري نكرده بودند.
" تلاش براي اندك نشان دادن خسارات خود در اين نبرد كه بعدها
مي توانست بدليل عدم توجه به راه هاي كاهش آسيب ها ،خسارات بيشتري به ارمغان آورد.آنها در زمان مناسب نتوانستند حملات موثري ترتيب دهند و در تقسيم نيروها در جبهه هاي مختلف هم تا آخرين سال جنگ،شكست خوردند.
*آنها هيچ تدبير مناسبي براي جنگ هاي زميني با توجه به توان و امكانات نيروهاي خويش ، نداشتند. فقدان توانايي در هماهنگي حملات توپخانه وآتشبار وپيشروي نيروهاي زميني از ديگر ضعف هاي آنان بود. ناكامي دردفاع در عمق جبهه ها و موضع گيري هاي خطي ناكارا وضعف ارتباطات ،از ديگرمشكلات ارتش عراق به شمار مي رفت.
*عراق در بخش قدرت هوايي تقريبا دست و پا بسته بود.برنامه ريزي ها و عملياتهاي اين بخش كاملا غير مرتبط با عملياتهاي زميني نيروها ، انجام مي گرديد. گويي هيچ مجالي براي تمرين عملي دانسته هاي خلبانان و پرسنل دفاع هوايي در صحنه عمل وجود نداشت.
*عراقي ها در هيچ رده اي ،از يك فرماندهي كارا برخوردار نبودند.آنان هزينه هاي ناشي از عملكرد نادرست خود را نايده مي گرفتند وهمه تمايل داشتند كه مسئوليت ها را برعهده مقامات بالاتري بياندازند كه از ارتباطات وتخصص كافي برخوردار نبودند.و دريك كلام همه براي هر اقدامي منتظر دستور مافوق بودند.
*سيستم فرماندهي وكنترل در شناخت شرايط واقعي ناتوان بود. و بسياري از فرماندهان عملياتي بعدها اعتراف كردند كه موضوعات زيادي را نه از طريق سيستم ارتباطي كه از رسانه ها دريافت
مي كرده اند.
*عراق بر پيشروي كند نيروها وگلوله باران هاي سنگين براي تصرف يك نقطه اتكا داشت.اما در بسياري از مواقع ، آنها در اين كار ناتوان بودند. آنان در جنگ هاي شهري و نبردهاي مردمي و حفظ مواضع شان نيز با شكست مواجه گرديدند.
*عراقي ها در شناسايي هاي هوايي و زميني ، ناتوان بودند. و اين وضعيت در مواردي به غافلگيري آنان از سوي ايراني ها انجاميد.
*عراق در امنيت بخشيدن به منابع تامين نيازمندي هاي نظامي خود، ناتوان بود.شوروي به همين دليل عرضه بسياري از نيازمندي هاي نظامي عراق را متوقف نمود و عراق مجبور شد كه در شرايط بحراني، به سوي همسايه هاي عرب،چين وكره شمالي دست دراز كند.
*آنان فاقد يك برنامه اقتضايي براي يك جنگ طولاني بودند. به علاوه هيچ گاه به هزينه هاي يك جنگ درازمدت نيانديشيده بودند.
*بسياري از سلاح هاي ارتش اين كشور پيش از جنگ ،آزمايش نشده بود.مثلا بسياري از واحد هاي آتش بار بدليل ناتواني در اجراي دستورات،عملا ناكارا بودند .همچنين اكثر واحدهاي موشكي زمين به هواي عراق در شناسايي وانهدام اهداف در ارتفاع پايين ،ناتوان بودند.
*4-2-2- حملات هوايي عراق به ايران:
حملات هوايي عراق به خاك ايران با الگوبرداري از حملات ارتش اسراييل به سوريه و مصر واردن در سال 1967 صورت گرفت.گويي عراقي ها معتقد بودند كه بدليل هرج و مرج موجود، تنها 18 تا 50 درصد هواپيماهاي جنگنده ايران عملياتي اند . هرچند حملات ارتش اسراييل نيز نشان داده بود كه نابودي يك نيروي هوايي توسط يك كشور ديگر در صورت ايجاد پناهگاه هاي لازم و بهره گيري ازتاكتيك هاي اختفا و پنهان كاري ناممكن است.
عراق، محدوديت هاي عملياتي هواپيماهاي جنگي خود را نيز ناديده گرفته بود.در حالي كه ايران پس از سقوط شاه ، 188 فروند اف-4 دي و اي و 166 فروند اف-5 اي و اف در اختيار داشت، عراق از ناوگان هوايي ضعيف تري سود مي برد.آنان با بهره گيري از 12 فروند توپولف 22 بهينه سازي شده براي حملات هسته اي ، 10فروند ايلوشين 28 و80فروند ميگ 23 صادراتي ، 40سوخوي 7بي ، 60سوخوي 20و 15 هانتر به خاك ايران حمله بردند. و بهره گيري از 120فروند ميگ 23 و سوخوي 20و22 مي توانست نيروي كارآمدي را براي اهداف تاكتيكي فراهم آورد.
آنان در آغاز جنگ براي يك دوره 3روزه و انجام 80تا 90سورتي پرواز در هر روز برنامه ريزي نموده بودند. اما دستيابي به اهداف آنان نياز مند صدها پرواز بود. و عملا آنها نتوانستند پناهگاه ها وآشيانه ها و تاسيسات مهم نيروي هوايي ايران را نابود كنند و بيشتر به تخريب باند فرودگاه ها و ساختمان هاي آسيب پذير،بسنده نمودند.
در 22 سپتامبر و اولين روز جنگ ،آنان از همه توانايي هاي بمب افكن ها و جنگنده هاي خود بهره گرفتندو به بمباران 6 پايگاه هوايي و4 پادگان ارتش ايران پرداختند .عراق ادعا كردكه آسيب هاي زيادي به پايگاه هاي هوايي تهران، اصفهان، تبريز،شيراز،دزفول وهمدان و فرودگاه هاي شهرهاي تهران، كرمانشاه، سنندج واهواز زده است. و به هرحال اولين حمله عراقيها به ايران را بايد اولين شكست و ناكامي آنها دانست.
در بمباران باند فرودگاه مهرآباد ،خسارات اندكي بوجود آمد و به زودي آن آثار ترميم گرديد. بسياري از بمب ها بدليل اشتباه در مسلح نمودن منفجر نگرديد. هواپيماهاي غول پيكرترابري هم در اين حملات آسيبي نديدند.و تنها به يك بويينگ 707 و يك اف-4 در حال تعمير ،خساراتي وارد گرديد.
فرماندهان عراقي اعلام كردند كه تنها 20درصد پروازهاي مورد نظر آنها انجام گرديده و به فقدان پروازهاي شناسايي پيش از اين حملات اعتراف نمودند.حملات دو روزبعد نيز آسيب هاي اندكي به پايگاه هاي ايران وارد كرد.عراقي ها مجموعه متنوعي از اهداف را مدنظر داشتند.اما پايگاه هاو مراكز فرماندهي و آشيانه ها بخوبي استتار شده بودند.لذا شرايط ايران متفاوت از ارتش هاي عرب در سال 1967 بود.
اكثر هواپيماهاي ايران يا در آشيانه ها بودند و يا استتار شده بودند.و با وجود آسيب ديدن چند هواپيماي ترابري وجنگنده،هيچ آسيبي به نيروي هوايي ايران نرسيد. و در مجموع آنها تنها يك دهم پرواز هاي مورد نياز را براي تحقق اهدافشان ، انجام داده بودند.
همچنين بر خلاف خلبانان اسراييلي و يا غربي، خلبانان عراقي بدليل فقدان آموزش مناسب و عدم وجود اطلاعات شناسايي از مواضع ايرانيها ، توانايي نابود كردن هواپيماهاي ايراني را، حتي بر روي زمين نداشتند.به علاوه ،سيستم اويونيك هواپيماهاي روسي در حملات هوايي ،ضعف هاي زيادي دارد و مهمات هاي روسي مورد استفاده آنها، فاقد چاشني و فيوز مناسب براي انفجار در لحظه مورد نظر بود.
گفتگو با فرماندهان عراقي ،دلايل اين ناكامي را بيشتر نشان مي دهد. آموزش هاي ناكافي تئوري وعملي و بسنده كردن به بمباران مواضع كردها بخشي از اين دلايل است.سيستم هدف گيري انواع صادراتي هواپيماهاي روسي، از خطايي بين 250تا500متر برخورداربود و عراقيها بدليل فقدان متخصصان و تكنيسين هاي ماهر، قادر به تغيير در اين قطعات و بهبود عملكرد مهمات هاي بكار گرفته شده ، نبودند. آنان فاقد عكس هاي شناسايي و تصاوير مربوط به تعيين شدت تخريب ها بودند و روس ها در اين زمينه ها ،هيچ كمكي به آنان نكردند.
فرماندهان نيروي هوايي به شدت سياسي عراق ، هيچ درك صحيحي از حجم حملات مورد نياز ، لزوم شناسايي اهداف مهمتر و استفاده از بهترين مهمات براي دستيابي به اهداف خود نداشتند. در اكثر پروازها، كنترلر هوايي وجود نداشت و بسياري از خلبانان تنها تجربه چند پروازانگشت شمار و استفاده از مهمات هاي غير جنگي را در كارنامه داشتند.
همچنين فرماندهان عراقي درسايه سياسي گرايي افراطي حاكميت و بويژه بدليل فقدان پروازهاي شناسايي و عكس برداري پس از انجام حملات ، در مورد نتايج عملياتهاي خود به دروغ گويي مي پرداختند.واين وضعيت به ناديده انگاري ضعف هايشان منتهي مي گرديد.
در مقابل، نيروي هوايي ايران به سرعت دست به انتقام زد و با وجود همه نارسايي ها و مشكلاتش ، بدليل هواپيماها، ساختار وآموزش هاي آمريكايي اش در برابر هواپيماها ، ساختار وآموزش هاي روسي نيروي هوايي عراق،خيلي زود براي مقابله به مثل آماده گرديد. و در نتيجه يك روز بعد ،ايران 100سورتي پرواز انجام داد.و با وجود كارايي نه چندان زياد پرواز هاي ايران، به سرعت تعداد پرواز هاي شوك آور ايران به كمتر از 50سورتي در هر روز، كاهش يافت. در اكثر نبردهاي هوايي روزهاي آغازين و پرواز ارتفاع پايين عليه اهداف عراقي ها ، ايراني ها پيروز ميدان بودند. همچنين آنها از بالگردهاي خريداري شده توسط شاه براي تداركات و ترابري و حمله بهره مي بردند.
كمي بعد، نيروي هوايي عراق از آسمان كنار رفت و اكثر هواپيماهاي آنان به كشورهاي خليج و پادگان هاي غرب عراق، منتقل شد. هرچند آنان همواره از برتري 3به 1 ويا 4 به 1 در برابر ايراني ها سود مي بردند.
*4-2-3- اشغال خاك ايران توسط ارتش عراق:
مي توان گفت كه عملكرد نيروهاي زميني ارتش عراق بهتر از نيروي هوايي آنان بوده است.اما موفقيت هاي استراتژيك آنان بسياركمتر از حد انتظار بود.در زمان شروع جنگ، عراق 5 لشگر در شمال، 2 تيپ ويژه در بغداد و5 لشگر در جنوب داشت. نيروهاي جنوب شامل 2 واحد مكانيزه و 3 واحد آتش بارتوپخانه بود.آنان پيش از جنگ، به شدت تقويت گرديدند، در حاليكه از مجموع 9لشگر ايران ،تنها 4لشگر در مرز1300كيلومتري مشترك ،وجود داشت.
در روز آغازين جنگ، نيروهاي زميني عراق در 700كيلومتر از مرزهاي ايران با نيمي از لشگرهاي تقويت شده اش، شروع به پيشروي كردند.پس از 15 كيلومتر پيشروي و تصرف قصر شيرين،آنان در آستانه تصرف سومار و چهارميل و سرپل ذهاب قرار گرفتند. نيروهاي توپخانه نيز به نزديكي خرمشهر و آبادان رسيدند.
در شمال،يك واحد مكانيزه ،يك واحد ويژه كوهستان و نيروهاي پشتيباني به همراه نيروهاي مستقر در كردستان عراق،شروع به پيشروي به سوي سومار،گيلان غرب و كرمانشاه زدند. پس از تصرف قصر شيرين و عقب راندن ايراني ها،آنها تا 45كيلومتر پيشروي كردند.
در اين پيشروي ها ،آتش سنگين توپخانه و سلاح هاي ضدتانك براي نابودي تاسيسات مختلف ، بكار گرفته شد.در مقابل تنها مقاومت محدودي از سوي پاسداران و نيروهاي ژاندارمري صورت گرفت.
در مرزهاي مركزي،نيروهاي عراق شهركم جمعيت و فاقد منابع آب مهران را تصرف كردند و به سوي ايلام حركت نمودند.ايرانيها كه تنها با بالگردهاي كبرا و حملات چريكي، به مقابله مي پرداختند،نتوانستند در برابر تخريب روستاهاو سيستم هاي آبياري وكشاورزي مردم ،كاري انجام دهند. و درنهايت با پيشروي 50كيلومتري عراقيها،به عمق استراتژيك آنان افزوده شد.اما تمركزاصلي آنها بر مرزهاي جنوبي بود.دراطراف
شهرهاي موسيان، خرمشهر، اهواز،دزفول و آبادان ، لشگرهاي مكانيزه و توپخانه عراق مستقر گرديد و عرب هاي ساكن خوزستان وپالايشگاه ها وتاسيسات نفتي ، هدف اصلي عراقي ها به شمار مي رفت. كمي بعد حركت ارتش عراق به سوي شوش و جاده كرخه و بستان و موسيان و دزفول آغاز شد، اما نتوانستند در تصرف اين مناطق، به موفقيتي دست يابند.پس از نبرد در اطراف قلعه صالح و هويزه، شهر بي دفاع سوسنگرد در 28 سپتامبر سقوط كرد. عراقيها در جنوب به اطراف شهرهاي اهواز و خرمشهر و دزفول رسيدند.اهواز بدليل موقعيت صنعتي و نظامي و اداري خود ،از جايگاه مهمي برخوردار بود.گلوله باران پالايشگاه آبادان ،از روزهاي آغازين جنگ شروع شده بود و عراق در آستانه تصرف كامل استان خوزستان قرار گرفته بود.
*4-2-4- ناكامي هاي اوليه ايران در سازماندهي دفاعي كارا در برابر اشغالگري:
اگر عراق با آمادگي بيشتري به اهواز و خرمشهر حمله مي كرد،امكان تصرف كل خوزستان وجود داشت. البته ايراني ها دفاع مناسبي را انجام ندادند و تنها نيروي هوايي آنان ، حملاتي به شهرهاي بصره و وسيط انجام داد.
در 22 سپتامبر 1980، تنها واحدهاي محدودي از ارتش وسپاه ايران در مرزهاي مشترك باعراق وجود داشت كه درشهرهاي اروميه، سنندج، كرمانشاه، قصرشيرين، اهواز و دزفول پراكنده بودند. مشكلات لجستيك نيز باعث شد كه رسيدن چند واحد از نيروهاي لشگر مشهد به خوزستان ، 6 هفته زمان ببرد.
اين نيروهاي ايران، علي رغم اينكه ازاستقلال درتصميم گيري و تجهيزات بهتري در مقايسه با عراقي ها سود مي بردند، اما بدليل رقابت هاي موجود ميان ارتش و سپاه و تضعيف اين نيروها در دوره انقلاب، تحريم نظامي ، فقدان قطعات يدكي وحضور بخش هايي از نيروهاي آنان درمناطق ناآرام كردنشين و مرز مشترك با شوروي ، نتوانستند به دفاع قابل توجهي دست بزنند. از سوي ديگر، سيستم لجستيك نيروهاي ايراني درهرج ومرج كامل به سر مي برد و خيلي زود، اكثر واحدهاي آتش بار وبالگردهاي هجومي ايرانيها با از هم گسيختگي روبرو گرديد.
پاسداران نيز كه براي تامين امنيت داخلي و طراحي ارتشي موازي، ايجاد شده بودند، فاقد توانايي براي دفاع از مرزهاي كشورشان بودند. و اگرچه بني صدر دستور آماده باش سراسري داده بود و نيروهاي زيادي به خدمت فراخوانده شدند،اما تقريبا هيچ عكس العملي در برابر حملات عراقيها ، انجام نگرديد. البته نيروهاي شبه نظامي مردمي در مرزهاي جنوب و غرب،توانستند مقاومت هايي پراكنده انجام دهند. اكثر اين افراد از افراد تحصيل كرده در مراكز نظامي شاه بودند و "كوكتل مولوتف "يكي از سلاح هاي مورد علاقه آنان بود. ولي آنان خيلي زود دريافتند كه بايد به سلاح هاي قدرتمندتري مسلح شوند.
*4-3- ناتواني عراق در حفظ موفقيت هاي اوليه:
عدم مقاومت ايرانيها در برابر تهاجم ارتش عراق در هفته اول آغازجنگ ، چندان بهت برانگيز نيست.و عراقيها نيز در 5 روز اول، نتوانستند با توجه به فرصت موجود به موفقيت هاي بزرگي دست يابند. دلايل سكون و عدم پيشروي بيشتر عراقي ها با وجود ادعاي آنها مبني بر داشتن اهداف محدود و تلاش براي انعقاد صلح، روشن نيست.اما ضعف در فرماندهي را بايد دليل اصلي اين ناكامي دانست.با پيشروي نيروهاي عراقي ،سازماندهي نيروهاي اين كشور دچار مشكلات زيادي شد و آنان به نقش سرعت و انعطاف پذيري توجه زيادي نمي نمودند.
آنان با توجه به گفته هاي ماموران اطلاعاتي خود و اظهارات تعدادي از فرماندهان رژيم گذشته ايران ،انتظار داشتند كه دولت و نيروهاي ايران به سرعت دچار فروپاشي شوند. اما بدليل توقف نيروهاي عراق در پيشروي هايشان،ايراني ها فرصت يافتند كه با فراخوان نيرو و آماده سازي نيروهايشان، خطوط دفاعي را تحكيم نمايند.
چنين رفتارهايي در جهان سوم ، بي همتا نيست. و مي توان از اين اقدامات معضل آفرين به عنوان درس هاي نبرد ايران و عراق بويژه در حوزه هاي آسيب پذيري دولتهاي جهان سوم و عكس العمل هاي احتمالي آنان، ياد كرد.
*4-4- جنگ نفت آغاز مي گردد:
در آغازين روزهاي جنگ ،اتفاقات استراتژيكي روي داد كه تاثيرات آنها در آينده جنگ ،بيشتر مشخص گرديد.در آغاز جنگ قيمت هاي نفت به ركورد بي سابقه اي رسيده بود.عراق 3تا3.4ميليون بشكه نفت و ايران 1.4تا 1.6 ميليون بشكه نفت در هر روز صادر مي نمود.و فروش نفت خام، صادرات اصلي و عامل بقاي اقتصاد آنها به شمار مي رفت.
دراولين روزجنگ،صادرات نفت هر دو كشور متوقف گرديد.و خيلي زود شط العرب به كانون جنگ دو كشور تبديل شد. عراق با استفاده از توپخانه خود ،پالايشگاه وتاسيسات نفتي آبادان را به شدت زير آتش گرفتند و در دومين روز تقريبا همه 150 منبع ذخيره نفت ايران در اين شهر، نابود گرديد و يا به آتش كشيده شد.
حمله هوايي به تاسيات نفتي طرف ديگر در روزهاي آغازين جنگ شروع شد ،هرچند اين حملات خسارات زيادي برجاي نگذاشت.در 24 سپتامبر ، سكوهاي صادراتي نفت ايران در خارك مورد حمله عراقي ها قرار گرفت. اين حمله نتوانست اين تاسيسات را كاملا نابود كند و بدليل عدم تداوم اين حملات ،كمي بعد جريان صادرات نفت ايران از سر گرفته شد وايرانيها سلاح هاي ضد هوايي خويش را به سرعت آماده مقابله نمودند.ايران حمله به تاسيسات نفتي عراق را با چند سورتي پرواز آغاز كرد، ولي همانند طرف عراقي، به دستاوردهاي مهمي دست نيافت. در 7 اكتبر، ايران تاسيسات نفتي كركوك و سليمانيه را مورد حمله قرار داد،ولي نتوانست آسيب هاي زيادي ايجاد كند.
كمي بعد اولين حمله عراق به نفتكش ها در بندر خميني و در دهانه خليج، انجام شد.آنان به چند منبع ذخيره نفت درتهران هم حمله نمودند. ولي اولين حمله گسترده آنان به خارك در 24 دسامبر روي داد. ايرانيها در مقابل با آتش گشودن به سوي فاو و آب راه شط العرب ،در صدد مقابله برآمدند.در نتيجه 62 نفتكش وكشتي با آسيب هاي كلي و جزيي روبرو شدند و اين آبراه مين گذاري گرديد. 6 كشتي در خور عبدالله هدف قرار گرفت و با حمله هواپيماهاي ايران،شط العرب در6 اكتبر بسته شد.ايرانيها از حملات موفقيت آميز ناوگان دريايي و توپخانه خويش براي نابودي تاسيسات بندري و پالاشگاهي بصره، فاو ،ام القصر و بندر الاميه در 23 تا29 سپتامبر 1980 بهره بردند.
در آن زمان اهميت استراتژيك اين حملات مشخص نبود.عراقي ها علاوه برداشتن ذخاير ارزي و وجود خطوط لوله صادرات نفت خويش از تركيه و سوريه ، به امكان تعمير سريع اين تاسيسات ، اعتقاد داشتند. اما ايران از آسيب پذيري بيشتري برخوردار بود. با نابودي تاسيسات آبادان ،ظرفيت پالايشگاهي شهرهاي ديگر نظير تهران و تبريز و كرمانشاه به نصف رسيد و در آستانه زمستان، مشكلات زيادي در تامين سوخت پديدار گرديد.
اما در مجموع و بدليل امكان انتقال نفت به مناطق شرقي با خطوط لوله ، ايران در درازمدت با آسيب هاي كمتري روبرو شد.عراقي ها در اكتبر ، مجبور به سهميه بندي سوخت شدند. و به دنبال حمله هواپيماهاي ايران به نيروگاه هاي برق حرثيه و نصيريه ، خاموشي هاي گسترده اي در عراق بوجود آمد.
*4-5- نبردخرمشهر و توقف پيشروي عراقي ها:
در ماه اكتبر عراقي ها با شوك بزرگ ديگري روبرو شدند.چراكه معتقد بودند ايراني ها تقاضاي صلح خواهند نمود و اين اشتباه بزرگي بود. ايرانيها و (امام) خميني اعلام كردند كه براي يك جنگ طولاني تا سرنگوني صدام آماده اند. وخيلي زود حقيقت داشتن اين شعارها مشخص شد و نبرد بر سر حفظ خرمشهر نشان داد كه ايراني ها مي توانند مقاومت همه جانبه اي را عليه عراقي ها انجام دهند.
پس از رسيدن عراقي ها به دروازه هاي خرمشهر، عراقي ها از توپخانه خود براي هموار نمودن شهر و نابودي همه تاسيسات و خانه هاي آن بهره بردند. امانتيجه اين حملات سنگين و ايجاد ويرانه هاي شهري، افزايش مقاومت مردمي و همبستگي آنان و همچنين ايجاد مانع براي پيشروي عراقي ها بود و با وجود ورود عراقي ها به شهر در 28 سپتامبر ،نبرد كوچه به كوچه براي تصرف شهر با مدافعيني كه به گلوله هاي ضدتانك و كوكتل مولوتف مسلح بودند،آغاز گرديد.
دراين شهرتنها 2000 نيروي نظامي ارتشي و چند هزار پاسدار حضور داشتند.عراقيها دريافته بودند كه حضور تانك هاي بدون اسكورت ،بايد متوقف گردد و نيروهاي پياده نظام خويش را روانه خرمشهر نمودند. اما اين حمله نيز بدليل ناآشنايي سربازان عراقي با جنگ هاي شهري،ناكام ماند. آنان بدليل كمين هاي ايراني ها ،بسيار محتاطانه جلو مي رفتند ، چراكه اقدامات شناسايي بسياراندكي داشتند. عراقي ها در اين نبردهاي شهري كه چند هفته به طول انجاميد، 2000كشته و 6000زخمي دادند و گفته مي شود در اين مدت ،پاسداران و حزب الله ضمن مقاومت خود،نيروهاي ارتش ايران را كه در حال فرار بودند، به گلوله مي بستند*(2)و اگرچه عراقي ها براي اولين بار در 13 اكتبر ادعا كردند كه خرمشهر را تصرف كرده اند، اما نبردهاهمچنان ميان نيروهاي شبه نظامي و عراقي ها ادامه داشت. و سرانجام در 24 اكتبر و با پايان مقاومت ايراني ها،در مجموع 8000تا 12000 نفر در اين شهر كشته شدند *(3)و 100 تانك و نفربر عراقي ها نابود شد. بخش اعظم شهر ويران گرديد و يك ماه تلاش عراقي ها براي تصرف شهري كه تنها توسط تعدادي شبه نظامي داراي سلاح هاي سبك حفظ مي شد ،درس هاي زيادي را براي عراقي ها به دنبال داشت.
با تصرف خرمشهر ،محاصره آبادان تنگ تر شد و ايرانيها با تقويت توانمندي هاي خود ،تلاش زيادي را براي جلوگيري از سقوط آبادان نمودند.عراقي ها علاوه بر حملات گسترده به پالايشگاه آبادان ، اين شهر را مورد حمله قرار دادند. در اين شهر 10000 نيروي ارتشي، يك تيپ مكانيزه،يك هنگ تفنگداران دريايي ، 50 تانك و 5000 پاسدار قرار داشتند. و وجود رودكارون و بهمنشير و مرداب هاي مجاور اين دو شهر ، امكان حفظ پيروزي هاي آنها را دشوار نموده بود.
عراق براي تصرف آبادان تصميم گرفت كه با نيروهاي مهندسي خود در شب، پلي را احداث كند و در روز كارها را متوقف نمايد. هرچند بدليل طبيعت گل آلود سواحل ،چنين كاري با مشكلات زيادي همراه بود. در شب دوم پل موقت عراقي ها آماده شد و شب چهارم آنها از كارون عبور كردند و ايراني ها مجبور شدند كه با عقب نشيني،تجهيزات خود را رها نمايند. اما بدليل مشكلات مربوط به حفظ شهر و ارسال حجم گسترده اي از نيرو وتسليحات سبك به آبادان ،نبردها براي تصرف كامل آن بالا گرفت. اين شهر 300000نفر جمعيت داشت و تصرف آن سخت تر از خرمشهر بود. و با آغاز نبردهاي خياباني ، هرچند عراق ادعا كرد كه شهر را تصرف كرده، اما نبرد ها همچنان ادامه داشت و قايق ها و بالگردهاي ايران به ارسال تجهيزات و نيرو و تداركات مي پرداختند.
اندك اندك با بهبود سازماندهي فرماندهي نيروهاي عراقي ، مشكلات آنان كمتر شد اما آنان ديگر هيچ شهر ديگري را تصرف ننمودند و عرب هاي خوزستان نيز با وجود تصرف يك سوم اين استان و تلاش هاي عراقيها براي دامن زدن به حركت هاي جدايي طلبانه ،از آنان استقبال نكردند.
با فروكش كردن زد وخوردها ،ايرانيها در اطراف خرمشهر مواضع دفاعي خود را تحكيم نمودند وبا اعزام تعداد زيادي از پاسداران و نيروهاي توپخانه به شوش وسوسنگرد و اطراف رود كرخه، به تثبيت شرايط پرداختند.
عراقي ها با وجود برتري 3 به 1 تا 5 به 1 در بخش تسليحات، نيروهاي انساني برابري داشتند. و بدليل شرايط خاص جغرافيايي منطقه نتوانستند در حركت به سوي جنوب، به موفقيتي دست يابند كه به گل نشستن 150 خودروي نظامي و تانك در منطقه حميديه ،يكي از اين اتفاقات بود.
با آغاز بارندگي هاي موسمي ، عراقي ها دست به ساخت راه هاي دسترسي مناسب و تقويت موقعيت خود نمودند، اما براي تثبيت مواضع خود اقدامي نكردند.
در همين حال نبردهاي ارتش عراق در مريوان و پنجوين با همكاري پيشمرگان كرد مخالف رژيم ايران، اوج گرفت. در اين مناطق ،ارتش ايران حضور نداشت و از لحاظ سوق الجيشي، از اهميت زيادي براي هر دو طرف برخوردار بود ، چراكه كنترل بزرگراه تهران- بغداد را تضمين مي نمود. و درمجموع موفقيت هاي محدود عراق را بايد بيش از هرچيز مرهون اقدامات كردهاي مخالف ايران و نه خود عراقي ها دانست.در اين جنگ عراقي ها نشان دادند كه در فعاليت هاي شناسايي ، حملات مشترك چندجانبه ، انعطاف پذيري ،پدافند و اقدامات اطلاعاتي بسيار ضعيف هستندو تنها با قدرت آتش باري سنگين و حركت كند واحدهاي تانك ،در صدد پيشروي هستند.آنان هيچ گاه در صدد يافتن ضعف هايشان و بهبود آنها بر نيامدند و تا پايان جنگ بر راهبرد محاصره شهرهاي بزرگ و تلاش براي تصرف آنها، پافشاري مي نمودند.و درمجموع تحرك نيروهايشان بسيار كند،بسيار اندك و بسيار ديرصورت مي گرفت.
و با وجود ضعف هاي بسيار ارتش ايران ،پس از چند هفته از آغاز جنگ، مشخص شد كه انقلاب ايران از جايگاه مردمي زيادي برخوردار است.و اين حاشيه امنيت، كمك هاي زيادي به رهبران ايران نمود.
*4-6- نبردهاي هوايي در سال 1980:
در ماه هاي پاياني اين سال، نبردهاي دريايي و هوايي بصورتي بهت آور، تاثيرات اندكي بر روند جنگ داشت.هر يك از دو طرف، حملاتي هوايي به تاسيسات طرف ديگر انجام مي دادو پالايشگاه ها و مخازن نفت در كانون توجه آنها قرار داشت.ولي هردو در انجام حملات گسترده، ناتوان بودند.
پس از حمله 23 سپتامبر ، عراق هواپيماهاي زيادي را روانه كشورهاي عربي نمود.وپس از7 تا10روز و بازگشت آنها، اين هواپيماها در پايگاه هاي دور از منطقه نبرد مستقر گرديدند.در مورد دلايل ناتواني هاي نيروي هوايي عراق به دلايلي نظير ضعف آموزش و سيستم اويونيك پروازي ، فقدان مهمات مناسب موشكي هوا به هوا در جنگ هاي هوايي با خلبانان ايراني،اتكاي صرف بر شبيه سازهاي پروازي، انجام مانورهاي آموزشي در هواي مناسب و ارتفاع بالاي پروازي، نداشتن اهداف مناسب با ريسك اندك ،دستور صدام مبني بر اتكابر اين نيرو بصورت رزرو و در نهايت هراس آنان از انتقام گيري ايراني ها بدليل بمبارانهاي گسترده دراين كشور ،مي توان اشاره كرد كه از سوي فرماندهان سابق اين نيروها مطرح شده است.
به هر ترتيب ، تعدادي از اين دلايل، صحيح به نظر مي رسد . البته حملات ايراني ها نيز بدليل فقدان شناسايي و امكانات لازم ،نتوانست نيروي هوايي عراق را نابود كند ،اما در چند نبرد هوايي، خلبانان عراقي را مجبور به فراركردند، هرچند هر دو طرف ازاين نبردها گريزان بودند. عراقيها به بزرگ كردن نتايج حملات خود و نه تصحيح اشتباهاتشان علاقمند بودند. يافتن نيروهاي ايران نيز بدليل فاقد ساختار بودن آنها بر روي زمين ،در كنار ناكارايي شبكه راداري و موشك هاي زمين به هواي روسي دفاع هوايي بويژه در برابر پروازهاي ارتفاع پايين ،از ديگر مشكلات فراروي نيروي هوايي عراق بود.
همچنين با تيره شدن روابط آنها با روس ها،شرايط به خصوص براي آماده سازي 25 سكوي شليك موشك هاي زمين به هواي ارتفاع پايين سام6 آنان، بدتر هم شد.و با وجود خريد سلاح هاي جديد،اف 4هاي ايران همچنان به فعاليت هايي نظير پروازهاي ارتفاع بالاي خود بر فراز بغداد، بمباران يك مركز هسته اي و يا هدف قرار دادن يك پايگاه مدرن غربي در قلب اين كشور ادامه مي دادند.و عراقي ها تا پايان جنگ نتوانستند در بخش حمله به هدف هاي پروازي ارتفاع كوتاه و متوسط ،به دستاوردي دست يابند.و عامل اصلي حفظ امنيت هوايي عراق را بايد در ناتواني ايران در آماده نگاه داشتن تجهيزاتش و نه توانايي هاي عراقي ها دانست. و اگر ايراني ها مي توانستند قدرت نظامي نيروي هوايي دوران شاه را حفظ نمايند، با گسترش دامنه حملاتشان ،نياز عراقي ها به كمك هاي كشورهاي عربي نظير كويت و عربستان سعودي ،سه برابر رقم هاي كنوني مي گرديد.
از سوي ديگر، ايران در پايان سال1980 ،بخش اعظم توان هوايي خويش را از دست داده بود.آنان خلبان كافي در اختيار داشتند، اما بدون حضور تكنيسين هاي آمريكايي ، اكثر هواپيماهايشان زمين گير شده بودند. تعمير و نگهداري اف 4 ها و اف 14 ها با مشكلات زيادي همراه بود .اين هواپيماها به ازاي هرساعت پرواز نيازمند 35 نفر- ساعت فعاليت هاي نگهداري هستند كه ازتوان ايرانيها خارج بود. با ازبين رفتن سيستم تامين قطعات هواپيماها ، اين نيرو در دورباطل باز كردن قطعات كليدي يك هواپيما براي آماده سازي چند هواپيماي ديگر گرفتار شده بود.با
تحريم هاي غربيها ،اين شرايط روز به روز بدتر شد، بطوريكه در سال هاي پاياني، ايراني ها در هر روز تنهايك سورتي پرواز انجام مي دادند وتعداد هواپيماهاي آماده آنان به 100فروند رسيده بود.
در آغاز جنگ ،عراقيها از بالگردهاي خود، عموما براي انتقال تجهيزات و نه حمله بهره مي بردند.اما ايرانيها همانند جنگ ويتنام ، از بالگردهاي خود براي حملات نزديك وهدف قراردادن نيروهاي دشمن بهره
مي بردند.به علاوه عراقي ها با وجودعملياتي نگاه داشتن 60 تا70 درصد بالگردهايشان، نتوانستند استفاده اثربخشي از آنها نمايند.
ايراني هاهم در بهره گيري از بالگردهايشان و حفظ اثربخشي آنها از دوره شاه ، با مشكلات زيادي روبرو بودند. ناوگان پروازي آنها علاوه بر دارابودن 800 بالگرد بويژه بالگردهاي تهاجمي 205آ.اچ.وان جي كه قدرتي همانند دو واحد آتشبار دارند، از نيروهاي ويژه هوابرد نيز بهره مي بردند.
خلبانان بالگردهاي ايراني كه در آمريكا آموزش ديده بودند ، در روزهاي ابتدايي جنگ در گروه هاي كوچك ، عملكرد مناسبي داشتند، اما در زمان شاه نيز پرواز تعداد زيادي از آنها ،به رژه هايي محدود مي گرديد كه با نظارت كامل آمريكايي ها انجام مي شد. همچنين با تحريم تسليحاتي وخروج كارشناسان آمركايي ،اين بالگردها با مشكلات بسيار بيشتري در مقايسه با هواپيماها روبرو گرديدند. و خيلي زود آنان هم نظير نيروي هوايي كشورشان ، در دورباطل باز كردن قطعات كليدي يك بالگرد براي آماده سازي چند بالگرد ديگر، گرفتار شدند.
اين تجربه ،درس هايي را در زمينه قدرت هوايي براي جنگ هاي جهان سوم فراهم مي آورد كه به شرح زير است:
*سازمان فرماندهي ،توانمندي هاي مديريت نبرد ،فرماندهي و كنترل، هدف گيري و ارزيابي خسارتها ،از اهميتي برابر با قدرت هوايي وتكنولوژي برخوردار است.
*وابستگي به قدرتهاي خارجي در پشتيباني و تامين قطعات ،تنها با اطمينان كامل به انجام تعهداتشان ،مفيد خواهد بود.
*توانمندي هاي يك نيرو در گروي كيفيت آموزش ها و عملياتهاي انجام شده و توانايي انجام ماموريت هاي آنان و بكارگيري تكنولوژي و داشتن يك سيستم فرماندهي بهينه است.و بدون آزمايش دقيق امكانات و تواناييها و تسليحات ،نمي توان از عملكرد بهينه آن ،اطمينان يافت.
*در دوره صلح ،نيروها توانمندي هاي عملياتي خود در بخش هاي تدافعي و تهاجمي را با اغراق مطرح مي نمايند.
*به دلايل فني و مديريتي،بهبود عملكرد جنگنده ها و سيستم هاي دفاع موشكي زمين به هوا به سطحي بيش از عملكرد كنوني آنها، بسيار مشكل است.
4-7- نبرد هاي دريايي در سال 1980:
پس از بسته شدن شط العرب و نابودي تاسيسات صادرات نفت عراق در خليج،استفاده از نيروهاي دريايي بسيار كاهش يافت. با وجود پيروزي انقلاب ، ايراني ها همچنان مي توانستند از اكثر كشتي ها و 3 فروند هواپيماي گشت زني دريايي پي 3اف اوريون خود بهره گيرند و اين موضوع پس حمله ايرانيها به قايق هاي عراقي و جزيره فاو در روزهاي ابتدايي جنگ مشخص شد.درپايان سپتامبر ايرانيها بر شمال خليج و آب هاي عراق سلطه داشتند.در آن زمان همه كشتي هاي به مقصد عراق ،توسط ايراني ها متوقف مي شدند.بعدها با آغاز كمكهاي كشورهاي حوزه خليج به عراق و تسهيل در انتقال كالاهاي اين كشور،آنان با مشكلات كمتري مواجه گرديدند. درآن زمان بدليل بحران گروگان گيري و تيره شدن روابط ايران با غرب، هنوز هم دلايل اندكي براي حمله به كشتي هاي غير عراقي براي اعمال فشار بر
دولت هايشان وجود داشت.
از آغاز جنگ ،عراقي ها فاقد استراتژي هاي دريايي و شناورهاي جنگي مناسب بودند. موشك هاي روسي آنان نيز در برابر سيستم آمريكايي موشك هاي ايران، فاقد كارايي بود. و اين ضعف ها تاپايان جنگ و درخواست كمك از دو كشور غربي براي آموزش نيروهاي دريايي شان ادامه داشت.و نيروي دريايي ايران در انتقال كمكهاي لازم براي محاصره شدگان آبادان و بازرسي كشتي هاي مظنون به انتقال اسلحه براي عراق ،نقش مهمي ايفا كرد.
درآغاز جنگ، ايراني ها چندبار از نيروي هوايي براي بمباران كشتي ها بهره بردند، اما بعدها اين اقدامات متوقف شد.عراقيها نيز حمله به بنادر ايران را در دستور كار داشتند، اماهيچگاه به دستاورد قابل ذكري دست نيافتند. ناوگان هوايي آنان فاقد توانايي و آموزش هاي مربوط به شركت در ماموريت هاي دريايي بود .به اين مشكلات نداشتن هواپيماهاي گشت زني دريايي و موشك هاي هوا به دريا را بايد بيافزاييم.هرچند به نظر مي رسد اصولا عراقي ها تمايلي به هدف قرار دادن كشتيهاي ساير كشورها نداشتند.
*4-8- نقش قدرت هاي خارجي:
ايران وعراق جنگ خود را در حالي آغاز نمودند كه در حالت انزوا از قدرت هاي بزرگ قرار داشتند.بحران گروگانها و امكان بسته شدن تنگه هرمز ،نگراني هاي زيادي را در غرب بوجود آورده بود.با درخواست عربستان سعودي ، آمريكا تعدادي آواكس و چند فروند تانكر سوخت رسان كا.سي-135 وهواپيماي اي. تري. آ و 300نيروي پشتيباني رابه پايگاه ظهران عربستان اعزام نمود.بدين ترتيب در پايگاهي زيرزميني در ظهران ، يك مركز بزرگ فرماندهي،كنترل و شناسايي درمنطقه خليج بوجود آمدكه تاپايان جنگ همچنان فعال بود.
با شكست بني صدر در كاهش تنش هاي ايران و آمريكا ، ايالات متحده شروع به اعزام نيروهايش شامل 2 ناو هواپيمابر ،35 ناو جنگي و 160 هواپيما به خليج نمود. انگلستان و فرانسه و استراليا نيز دست به اقداماتي براي تقويت حضور نظامي خود زدند.شوروي هم نيروهاي خود در درياي عمان را تقويت كرد.
روسها با اعلام بي طرفي در جنگ ،در حالي ارتباطات خويش با عراقي ها را قطع نموده بودند كه در عين حال ،زمينه گسترش تجارت اسلحه عراق با بلوك شرق را مهيا نموده بودند.مثلا بندر عقبه و اردن به عنوان مسير هاي جايگزين انتقال سلاح تعيين گرديده بود.و تا زمان سركوب بي رحمانه و خونين حزب توده و اخراج چند ديپلمات روسي از ايران در سال 1982 ،سردي روابط عراق و شوروي ادامه يافت.
ساير كشورها موضع شفاف تري در پيش گرفتند. سوريه،ليبي ، الجزاير و چين حامي ايران بودند.اسراييلي ها بدليل نگراني در مورد قدرت گرفتن صدام در دنياي عرب و نگراني در مورد سرنوشت يهوديان مقيم ايران ، از ايران حمايت مي كردند.كره شمالي و چند كشور غربي با فروش اسلحه به ايران در صف حاميان اين كشور قرارگرفتند.
در 10 روز اول جنگ، سوريها و ليبيايي ها به ارسال موشك هاي دوش پرتاب زمين به هواي سام 7 و موشك هاي ضد تانك هدايت شونده صاغر به ايران پرداختند.اسراييلي ها نيز قطعات يدكي و لاستيك هاي مورد نياز هواپيماهاي اف 4 ايران را تامين نمودند.در آن سال هواپيماهاي ايران با پرواز به سوريه و ليبي(از طريق يونان و تركيه) ، محموله هاي ارسالي از سوي اسراييلي ها را در قبرس بارگيري
مي نمودند.بخش هاي ديگري از سلاح ها نيز بصورت زميني از طريق تركيه و پاكستان به ايران حمل مي گرديد.
اما عراقي ها به سرعت با حمايت همه دولت هاي عرب خليج بويژه كويت و عربستان و همچنين دولت اردن روبرو گرديدند. كويتي ها براي شيعيان مشكلات زيادي ايجاد كردندو اردن با اعزام نيرو و امكانات،مسير ترانزيت از بندر عقبه را در اختيار عراق گذاشت.
عراقي ها با تحريم اروپايي ها روبرو نشدند و فرانسوي ها با ارسال 60 فروند هواپيماي ميراژ ،رادار،موشك هاي هوا به هوا و هوا به زمين و همچنين سلاح هاي ضد تانك در قالب يك قرارداد 1.6ميليارد دلاري ، در صدر ليست قرار داشتند.كمي بعد موشك هاي زمين به هوا و بالگرد و توپخانه نيز به اين موارد افزوده شد.همچنين مصر (تا پيش از امضاي قرارداد صلح بااسراييل)،كره شمالي و دولت هاي عرب از ديگر تامين كنندگان سلاح هاي ارتش عراق بودند.
اين جنگ خيلي زود ابعاد منطقه اي به خودگرفت و رييس جمهور پاكستان ، دبيركل سازمان ملل متحد ، رييس جمهور الجزاير ،سازمان كنفرانس اسلامي،سازمان آزادي بخش فلسطين ،اتحاديه عرب و نخست وزير سوئد تلاش هاي زيادي براي برقراري صلح نمودند كه اين رايزني ها با وجود تصويب قطعنامه 497،به نتيجه اي نرسيد. گويي رهبران دو طرف بيش از هرچيز به فكر منافع خويش در مرزهاي كشور ديگر و درصدد عدم حمايت طرف ديگر از گروه هاي مخالف خويش بودند و به هيچ چيز ديگري فكر نمي كردند.
*(1):اين قبيل دعاوي كه آقاي كردزمن مكررا مطرح كرده است ريشه در جنگ رواني عراق و متحدان منطقه اي او در ماه هاي قبل از آغاز جنگ دارد و عاري از حقيقت مي باشد. اساسا آن روز ها اتيران فاقد هرگونه تشكيلات براي پيگيري چنين اهدافي بود و شديدا درگير منازعات داخلي خود بود.
*(2) : اين ادعاي شاخدار از نقاط اختصاصي كتاب آقاي كردزمن مي باشد كه تنها از سوي ايشان مطرح شده و هيچ مستند ديگري ندارد.
*(3): نويسنده معلوم نكرده است كه اين آمار متعلق به نظاميان عراقي است يا ايراني و يا مجموع هردو. علي اي حال تلفات ايران در خرمشهر بسيار كمتر از اين رقم مي باشد.
ادامه دارد
ترجمه: محسن داوري
ويژه نامه فارس براي هفته دفاع مقدس
انتهاي پيام/
سه شنبه 16 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 274]
-
گوناگون
پربازدیدترینها