واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: تركمانچاي ميراث باستاني ايران
جام جم آنلاين: پس از سه روز اقامت پر بار در شهر کرمان و بازديد از برخي آثار تاريخي و فرهنگي، اين شهر با کرامت را به سوي جنوب ، بندرعباس و خليج فارس ترک کرديم. با خروج از کرمان پا به کويري گذاشتيم که يک سر آن ما بوديم و پيدا بود! و سر ديگرش ناپيدا و شايد به قيامت و جهان ديگر مي رسيد!
در مسير، در روستاي قديمي "نگار" از روستاهاي بااهميت شهرستان "بردسير" که در کتاب هاي تاريخي از آن نام برده شده است، توقف نموديم. اين روستا در مسير جاده ي کرمان – بافت و در 25 کيلومتري مرکز شهرستان قرار دارد. هم اکنون در قسمت قديمي نگار، آثار حمام ويران شده و برج و مناره ي مسجدي پابرجاست که از ساروج و آجر ساخته شده و نوشته اند که قدمت آنها به دوران سلجوقيان برمي گردد.
با گذر از شهرهاي بافت، ارزوييه، وکيل اباد، حاجي آباد و مشاهده ي کشتزارها، باغ هاي ميوه ، نخلستان ها، معادن زغال سنگ ، کوچ عشاير، آثار باستاني و بناهاي تاريخي، وارد استان هرمزگان شديم و به بندرعباس رسيديم.
اين استان نيز مانند استان هاي کرمان و يزد و فارس و خوزستان، برخوردار از آثار و ميراث باستاني است که سند هويت ملت ايران به شمار مي رود و هر ملتي با توجه به شناختي که از هويت ملي خويش دارد به ميراث تاريخي خود ارج مي نهد و از آن پاسداري مي کند.
متاسفانه در سال هاي گذشته و در سده هاي پيش از آن، بي خبري مردم ، جهل حکومت و غرض ورزي و سوء استفاده ي برخي افراد و گروه هاي متنفد و سودجو، موجب شده بسياري از آثار و بناهاي تاريخي و اشياي قيمتي و عتيقه ايران از جمله در جيرفت کرمان و کيش و قشم در استان هرمزگان و شوش خوزستان مورد غارت و چپاول قرار گيرد.
اين امر سابقه دارد. در عصر قاجاران و پهلوي پاي سوداگران بيگانه به ايران باز شد و عامل ديگري بر جهل و بي توجهي خود ايرانيان افزون گشت تا در دوره ي ناصرالدين شاه قاجار و پس از آن ، بسياري از اشياي تاريخي ايران به بهاي ارزان به بيگانگان فروخته شود.
افزون بر اين ، در تهران قراردادهايي براي کاوش هاي باستان شناسي بسته مي شد که صاحب نظران، آن قراردادها را "ترکمانچاي ميراث باستاني ايران" ناميده اند و بر اساس اين قراردادها، بيگانگان بسياري از آثار و يافته ها و قطعه هاي باارزش را به موزه هاي کشور خود منتقل کردند.
محمد علي محلاتي روزنامه نگار و سفرنامه نويس عصر ناصري و دوره ي مشروطيت که به کشورهاي اروپايي ، آسيايي و آمريکا و نيز به بيشتر جاهاي ايران سفر کرده است در خاطراتش مي نويسد:" کساني که دول و ملل را گردش نکرده، اوضاع عالم را نمي دانند، حق دارند ندانند که ايران چه وضع طبيعي و تاريخي دارد، چه آثار ابهت در او موجود است و اين خليج فارس و اهواز و خوزستان داراي چه اهميت فوق التصوري است. افسوس! افسوس!"(حاج سياح، صفحه ي 223).
شهر قديمي "گمبرون" يا بندرعباس کنوني، نسبت به سال هاي گذشته شلوغ ترو البته گرم تر بود. غروب روز نخستي که به بندر رسيديم به ساحل و سپس موزه ي مردم شناسي خليج فارس رفتيم.
شهر"گمبرون" در حاشيه ي خليج فارس که در زمان شاه عباس صفوي به بندر عباس تغيير نام داد همواره از دو جهت تجاري و بازرگاني و نيز نظامي و امنيتي براي ايران، وطن ما اهميت حياتي داشته است. به لحاظ تجاري، شاه عباس در زمان فرمانروايي اش که همزمان با قدرت و برتري هلند و پرتغال بود کوشش کرد تا هلندي ها را در وضعيتي قرار دهد که بازرگاني ابريشم را تنها از طريق خليج فارس انجام دهند و کنسول هاي خود را از قلمرو عثماني و حلب (در ترکيه و سوريه ي کنوني) فرا خوانند.
شاه عباس که قدرتمندترين و بالياقت ترين فرمانرواي صفوي بود قصد داشت با اين انحصار بازرگاني، راه تجارت را بر ترکان عثماني ببندد و آنان را از امتيازات و درآمدهاي گمرکي – به سود ايران – محروم کند. از اين رو سفير خود "موسي بيگ " را به هلند فرستاد و از او خواست استدلال کند که بازرگانان در عثماني، آن آزادي عملي را که در ايران و خليج فارس از آن برخوردارهستند، ندارند.
همچنين موسي بيگ از هلنديان درخواست کرد تا شاه عباس بتواند ابريشم و ديگر کالاهاي ايراني را با پرداخت هزينه ي ترابري آن ها با کشتي هاي هلندي ارسال کند و آن کالاها در هلند به حساب شاه به فروش رسانده شود.
به لحاظ نظامي نيز شاه عباس از هلنديان خواست تا او را در راندن پرتغالي ها از خليج فارس و فتح استحکامات آنان در مسقط ياري رسانند ، همچنان که انگليسي ها او را در بازپس گرفتن جزيره ي هرمز ياري رسانده بودند. افزون بر اين ، شاه عباس سفير ديگرش "محمد رضا بيگ" هم به پاريس فرستاد تا با فرانسويان براي راندن عرب ها از خليج فارس مذاکره کند.
حکومت و حاکميت ايران در عصر شاه عباس در اوج قدرت بود اما با فرمانروايي شاهان بعدي به ويژه شاه سلطان حسين صفوي، آفتاب دولت صفويان بر لب بام رسيد و او و فرمانروايان بي لياقت پس از او، در مقامي نبودند که منافع اقتصادي و تجاري و نيز امنيت مرزهاي زميني و دريايي ايران را تامين کنند.
دولت ايران در زمان پهلوي دوم به دليل برخورداري از پشتيباني آمريکا، بر خليج فارس و درياي عمان برتري و سيطره داشت و برخي کشورهاي عرب مدعي، مانند عراق ، امارات و عربستان سعودي قدرت عرض اندام نداشتند. اين کشورها ، پس از انقلاب اسلامي که معادلات قدرت در منطقه ي خاورميانه دگرگون شد به پشتگرمي واشنگتن ادعاهاي تازه اي از جمله مالکيت بر جزاير سه گانه ي ايراني (تنب بزرگ ،تنب کوچک و ابوموسي) را مطرح کردند.
عرب ها همچنين به تحريک قدرت هاي بزرگ مانند آمريکا و انگليس ، از نام مجعول و غيرتاريخي "خليج عربي" به جاي "خليج فارس" در گفته ها ، نوشته ها و رسانه هايشان استفاده مي کنند که واکنش ايرانيان ، ملي گرايان و برخي صاحب نظران خارجي را برانگيخته است اما متاسفانه به نظر مي رسد چندان که بايد، کوشش و اقدام حقوقي و قانوني براي جلوگيري از سرقت نام خليج فارس و نيز رد ادعاهاي عربها در خصوص جزاير سه گانه ي ايراني انجام نشده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 274]