واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:
غالبا زن و شوهرها به خاطر ارتباط نزدیک و صمیمانه ای که با یکدیگر شروع کرده اند ، از نظر کمی و کیفی ، شناخت های خاصی نسبت به یکدیگر پیدا می کنند.
آنها به مانند دختر و پسرانی که در بدو آشنایی، تریپ محبت وعشق برای هم می زنند، خام یکدیگر نمی شوند و خیلی زودتر از آنچه که تصور می کنند بر نقاط ضعف یکدیگر مسلط می شوند و به خاطر انتظارات و توقعات ایده الانه قبل از ازدواج دچار وحشت، خشم و یا یاس می گردند.
همسران معمولا سعی می کنند از کوتاه ترین مسیر و کمترین زمان که دادن اطلاعات، راهنمایی، توصیه، کنایه، تهدید و ....، به تغییر همسرشان و از بین بردن نقاط ضعف او ، اقدام کنند و اینجا همان نقطه ایست که موجب شکاف بیشتر بین همسران و تشدید اختلافات و عمیق شدن نقاط ضعف آنها می شود.
اما بطور خلاصه:
آن چه برای تحت تاثیر قرار دادن همسران و تغییرات سازنده آنها ، به ویژه آقایان مورد تاکید است از این قرار است:
1 – خونسردی
خونسردی به معنی صبوری منفعلانه و سکون و بی حرکتی نیست. خونسردی در مقابل رفتارهای تکانشی و انفجاری احساسی است. یعنی در مواردی که با پدیده منفی و یا بحرانی در زندگی روبرو شدیم ، ضرورت دارد قبل از هر چیزی خونسرد باشیم تا قدرت تعقل ما بتواند موضوع و راه حلها را بررسی کند. در ساحل امن خونسردی است که سایر مهارتها و آگاهی های ذیل فرصت عرض اندام پیدا می کنند.
2 – تجزیه و تحلیل موضوع مشکل ساز
شاید پس از خونسردی بتوان گفت یکی از مراحل مهمی است که در حوزه آگاهی فرد می گنجد.
مثلا :
- مردی که از همسرش و آریش او تعریف نمی کند.
- زنی که بدی مادر شوهرش را می گوید.
- آقایی که با یک دختر خانم SMS عاشقانه رد و بدل می کند.
- خانمی که خود را و احساسات خود را برای شوهرش عیان نمی کند
- مردی که به جای خانه ، محل کار خود را محور قرار داده و حتی روزهای تعطیل سرکار می رود.
- خانمی که نق نق می کند، یا در جمع با کنایه و با تحقیر با شوهرش صحبت می کند
- و .....
همه اینها شکل ظاهری و سطحی مشکلات را نشان می دهد. اگر بدون تجزیه و تحلیل این مشکلات دست به اقدام بزنیم ، علاوه بر اینکه مشکل حل نمی شود، مشکلات شدیدتری به خاطر عملکرد نامناسب زوجین پیش می آید.
شما در سئوالات این تالار دیده اید که افراد می گویند: « ابتدا مشکل فلان بود و بعد که با او در میان گذاشتم مرا مورد ضرب و جرح قرار داد یا قهر کرد یا توجه نکرد و به مرور بدتر از گذشته شد.... »
به نظرم تجزیه و تحلیل مشکلات زناشویی خیلی تخصصی هست. توصیه بنده به عنوان مشاور خانواده این است که حداکثر سعی خود را انجام دهید که در این مرحله از نظر تخصصی مشاوران خانواده بهره ببرید. یا اینکه قبل از هر اقدامی ، مدتی به مطالعه و بررسی مشکل خود همت کنید و اقدام را برای مرحله بعد بگذارید.
نکته مهم اینست که در تجزیه و تحلیل مشکلات خانواده، حتی الامکان از نزدیکان صمیمی مثل خواهر ، برادر و والدین کمک نخواهید، چون این مشکلی در محور شماره بعد ایجاد می کند.
3 – رعایت حریم و مرزهای خانواده ( احترام به استقلال خانواده)
معمولا مشکل در این بند و طرح مسائل خانواده با اطرافیان دلسوز، موجب انتشار یک مشکل، بسان یک تومور به همه ارکان و تنه زندگی می شود.
مشکلی که در یک بخش زندگی شروع می شود، ناگاه در مدت کمی همه زندگی را گرفته و همگان نسبت به آن اظهار نظر می کنند.
نظرات غیر تخصصی که مبتنی بر تجارب فردی افراد است ، معمولا اگر هدایت شده نباشد ، می تواند مشکل را شدیدتر کند.
پس در این مرحله پس از اینکه خونسرد بودیم، تجزیه و تحلیل را به کمک مشورت با متخصص انجام دادیم از تسری آن به دیگران و و دلسوزان خود جلوگیری می کنیم. تا فرصت اقدام در مرحله بعدی را بیابیم.
4 – متمرکز شدن روی لایه های عمیق مشکل
پس از اینکه مشکل را تجزیه و تحلیل کردیم ، متوجه می شویم که رفتار و گفتار همسرمان لایه سطحی مشکل را تشکیل داده است. و انرژی گذاشتن روی آن و مقابله با آن خیلی موثر و پایدار نیست. و چون خونسرد بوده ایم ، فرصت یافته ایم که لایه های عمیق را شناسایی کنیم.
مثلا لایه احساسی از لایه رفتاری همسرمان مهمتر است.
یعنی نیاز است از سطح رفتار و گفتار نامطلوب همسرمان بگذریم و به سطح احساس زیر بنایی او به پردازیم.
پس نیاز است که احساسات همسرمان را در رفتار و گفتار مشکل زا بررسی کنیم.
همچنین نیاز است از لایه احساسات همسرمان نیز بگذریم تا به لایه عمیق تر او برسیم یعنی: افکار و باورها
ضرورت دارد که افکار و باورها و نظرات همسرمان را در خصوص احساست و رفتارش را دقیقا بشنویم و ارزیابی کنیم.
اما عمیق ترین لایه و ریشه تمام این رفتار، احساسات و افکار هر فردی نیازهای اوست. پس در اساسی ترین اقدام، ما به شناسایی نیازهای همسرمان به خصوص نیازهای روانی او می پردایم.
اما از سطحی ترین لایه تا ریشه ای و عمیق ترین لایه که باید مورد بررسی قرار گیرد بدین ترتیب است:
1 – لایه سطحی قابل رویت: گفتار، رفتار ، تظاهرات بدنی
2 – لایه عمقی تر: احساسات، هیجانات و انگیزه ها ....
3 – لایه زیرین و عمیق تر: افکار، باورها و ...
4 – عمیق ترین و ریشه ترین لایه : نیازهای فرد به خصوص نیازهای روانی خاص او
تشخیص این لایه ها مستلزم اینست که علاوه بر رعایت تمام محورهای فوق ، با همسرمان هم حسی کنیم که ضروت محور بعدی را مورد تاکید قرار می دهد.
5 – هم احساسی
برای اینکه در تجزیه و تحلیل همسرمان، اقدام عملی کنیم ، نباید هیچ برخورد و تنشی ایجاد شود. نیاز است که احساسات همسرمان مورد تائید قرار بگیرد.
مثلا احساس خشم ( اشتباه نکنید ما به علت درست یا نادرست خشم ایشان کار نداریم. و فقط با احساس خشم فرد ، هم حسی می کنیم)
عصبانیت چه علت به جا، یا علت نا به جا داشته باشد، در هر صورت به وقوع پیوسته است.
وقتی شما، همسرتان را عصبانی می بینید، اولین اقدام :خونسردی و بعد «هم احساسی» با اوست. یعنی به او نشان دهید که عصبانیتش را درک می کنید( ممکن است مشکل از خودش باشد یا علت عصبانیتش، بی مورد باشد) ، اما در هر صورت او فعلا عصبانی است.
فراموش نکنید تا آتشی خاموش نشده است ، منطقی نیست که در میان آتش شروع به بازسازی کنیم و برای اینکه آتشی ( مانند احساسات) را خاموش کنیم ، ابتدا باید «هم احساسی» کنیم، گوش دادن را بلد باشیم( نه فقط منفعلانه بشنویم)، شروع به قضاوت نکنیم، کلام او را قطع نکنیم و شروع به راهنمایی و توصیه نکنیم . باید مسائل را از دید او بشنویم. (این محور جزء آن بخش مهارتهای ارتباطی است که به موانع ارتباط می پردازد).
شاید باورش برای عزیزان سخت باشد که این گونه برخورد ها در اکثر مواقع بدون اینکه حتی راهکارهای دیگر را طی کنیم و یا اقدام دیگری انجام دهیم، خودش منجر به حل مسئله و رفع سوء ظن و سوء تفاهمات می شود.
و این مرحله (هم احساسی)، وقتی خوب انجام می شود و موثر است که مراحل قبلی به درستی پیموده شده باشد.
6 – آگاهی نسبت به ضرورت زمان.( تغییرات در بستر زمان به دست می آید)
اکثر زن و شوهرها تصور می کنند ، همین که همسرشان متوجه مشکل و راه حل آن بشود ، مسائل باید حل شود.
اما فراموش نکیند که طی زمان بسیار ضروری است.
این به مانند اینست که شما متوجه شوید دروغ بد است و راه حل آنهم راستگویی است و تصور کنید از فردا شما راستگوترین می شوید. اما واقعیت اینست که ترک و تغییر عادات بسیار وقت گیر، سخت و هزینه بر است و احتیاج به صبوری توام با تلاش فراوان و مستمری دارد.
7 – متمرکز شدن روی نقاط مثبت به جای نقاط منفی
افراد به ویژه آنها که باهوشتر ، کمالگرا ، وسواسی تر، حساس تر، تیزبین تر، و دقیق تر هستند، اشتباهات بزرگتری در این موضوع مرتکب می شوند. آنها چون خیلی زیرکانه و بزودی متوجه کوچکترین تعارضات و مشکلات زناشویی می شوند، روی آنها تمرکز می کنند و برای عالی شدن زندگی اشان، سریعا واکنش نشان می دهند و برای رفع مشکلات آشفته می شوند. همین مسئله منجر به کاهش ارتباط حسنه بین زوجین می شود. ( چون در اکثر موارد آدمها نمی پسندند که روی ضعفهایشان انگشت گذاشته شود)
روش صحیح و حل مشکل همسران بیشتر مبتنی بر تمرکز بر نقاط مثبت همسران به صورت محوری و اساسی هست .
یعنی وقتی می خواهیم یک مشکلی را حل کنیم. نیاز به مصالح، هزینه و انرژی داریم و این همه از طریق نقاط مثبت همسرمان به دست می آید.
( اگر همسرمان باید نقاط ضعفش را حل کند، باید هزینه آن را از بخش مثبت شخصیتش تامین کند)
پس نباید از اول شروع کنیم به ویران کردن همه شخصیت و اعتماد به نفس همسرمان. در واقع تا همسری احساس می کند در خانواده مفید، موثر، کارآمد، مورد توجه و دوست داشتنی هست خود به خود به بسیاری از مشکلات تن نمی دهد.
در اینجا این مسئله در مورد آقایان مشکل دار، خود را بیشتر نشان می دهد.
یعنی اگر کسی متوجه مشکلات و ضعفهای شوهرش شد، توصیه اکید می کنم که از پرداختن صریح و موعظه وار، یا کنایه وار به مشکل همسرش اجتناب کند. و پس از کسب مهارتهای فوق الذکر؛ در این بند نیاز است که شروع به شناسایی نقاط مثبت همسرش ( هر چند کم) کند.
یعنی شما هر چه نقاط مثبت همسرتان را بیشتر شناسایی کنید به این معناست که مصالح و مواد بیشتری جهت بازسازی ضعفهای او در اختیار دارید.
اگرچه این روش دیرتر به نتیجه می رسد، اما نتیجه مطلوبتر است؛ در حالیکه تمرکز بر نقاط منفی همسر، معمولا منجر به ویرانی یک خانواده می شود. البته نقاط منفی را باید شناخت اما در مرحله اجرا و اقدام باید غیر مستقیم به تغییر آنها همت گماشت.
یک مثال:
مردی که توجه عاطفی و احساسی به خانمش ندارد
اینجا باید همسر چنین فردی متمرکز روی نقاط مثبت همسرش مثل فعالیت کاری او داشته باشد و هزینه هایی که همسرش انجام می دهد. و همین مسئله را به عنوان هسته مرکزی مثبت همسرش بداند و شروع به تعریف خالصانه و صادقانه بکند. ( فراموش نکنید تعریف مزورانه و متقلبانه به قصد دستکاری همسر معمولا جواب عکس می دهد. برای اطلاع بیشتر اینجا را کلیک فرمائید و مقاله «مهارتهای ارتباطی بین زن و شوهر به تنهایی کافی نیست!!»را مطالعه فرمائید).
بعد کم کم این هسته مثبت مرکزی ( نقاط مثبت شوهر ) را توسعه می دهیم. به او می گوئیم که چقدر قدر این زحمات خالصانه اش را می دانید و براتون ارزشمند است. حتی در جمع یا بین فرزندان و دیگران او را به عنوان مردی که زیاد به خانواده توجه دارد مطرح می کنید. مرتب به او میگوئید که باعث افتخار شماست و شما در کنارش خوشبخت هستید. در واقع شما با ابراز عاطفه مثبت به همسرتان حس خوبی به او می دهید و او را عملا در مهرورزی آموزش می دهید و به مرور بحث عاطفه برای او مهمتر شده و محور قرار خواهد گرفت.
7 – فراز و نشیب های تغییر در بستر زندگی طبیعی است
( نکته بسیار مهمی هست)
گاهی طی گذر از مسیر این تغییرات متوجه افت کار می شوید. یعنی می بینید بعد از چند روز که وضعیت بهتر شد، امروز همسرت از قبل هم بدتر شده است. این طبیعی است.... مواظب باشید فریب نخورید و نگران نشوید. این کاملا امری طبیعی است.
خونسردی خود را حفظ کنید، بعد از مدتی دوباره روند مثبت تغییرات خود را به شما نشان خواهد داد و ادامه خواهد یافت.
خیلی خانواده ها را دیده ام که در این مرحله یکباره مایوس شده و تصور می کردند همه چیز به جای اول برگشت یا بدتر شد....
این بدیهی هست اگر شما قبلا روش دیگر و منفی در قبال همسرتان داشته باشید. همسرتان با این تغییرات مثبت در شما به تعجب بیفتد، غالبا او برای اینکه ببیند این یک بازی جدید هست. یا واقعا شما تغییر اساسی کرده اید، ممکن است روشهای منفی خود را یه کمی شدیدتر بروز دهد، تا متوجه عکس العمل شما شود. اگر شما خود را ببازید و روش پیشین خود را انجام دهید حتما این جمله را از همسرتان خواهید شنید که : « می دونستم این عشق ورزی ها و محبت ها هم یک بازی جدیدیه.. تو همش به فکر خودت هستی!!!»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 460]